سلام دریمز اند عزیز،
من باهات موافقم که بهتره دیگه دعا نکنی. چون شما اصلا نمیدونی دعا کردن چی هست، و اینکاری که داری انجام میدی درخواست کردنه نه دعا کردن. دعا کردن یعنی دعوت کردن خدا به وجود خودت. خدا مثل نوریه که فضا رو برای ما روشن میکنه تا بتونیم ببینیم و راه درست رو انتخاب کنیم. یعنی اقدام کننده خودمون هستیم، به همین دلیل هست که هر چیزی رو باید از خدا خواست (چون هیچ چیزی رو در ظلمات نمیشه دید) و در عین حال اقدام کننده خودمون هستیم.
خدا گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. یعنی من رو بخواه، من به سمتت میام. اما تو اون رو نخوندی، تو یه دختر رو خوندی و خواستی. بنابراین دعایی در کار نبوده. بلکه درخواست بوده.
پس بهتره این سبک دعا کردن (درخواست کردن از خدا) رو کنار بگذاری، و همونطور که گفتی، خودت شروع کنی به تلاش برای رسیدن به خواسته های برحقت (دقیقا چیزیکه خدا ازت میخواد همینه). اگه راه درست رو بری، مطمئنم که بعدها به جایی میرسی که حقیقت "دعا" رو هم درک کنی.
اما خوشحالم که در عین حال، قصد نداری از بندگی خدا دست بکشی.
خب برم سراغ سوال اصلیت: چطور بندگی خدا رو بکنی بدون اینکه ازش خواسته های دنیوی داشته باشی؟
اول اینکه اگه تا حالا فکر میکردی درخواست های دنیوی ای که از خدا داشتی به معنی بندگی خدا بوده، از نظر من در اشتباه بودی. این بندگی خدا نبوده، بلکه بندگی دلت بوده.
اما چطور بندگی خدا رو بکنی؟
جواب من: با عمل صالح. اول از همه در حق خودت، و بعد در حق سایر انسان ها.
کارهای خوب رو انجام بده. و از بدیها پرهیز کن. این میشه بندگی خدا رو کردن. و در عین حال حمد خدا. (از تاپیکت مشخصه از نظر معنوی و اعتقادی در سطحی هستی که خوب و بد رو تشخیص میدی)
به این شکل در معرض اون قرار میگیری و گره های ذهنت هم به تدریج برطرف میشن.
موفق باشی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)