سلام
دو سه سال پیش مشکلات و سوتفاهماتی توی زندگی من بوجود و چون توی محیط غریب و بی اشنا زندگی میکردم فشارات زیادی به من وارد شد
از اونزمان مدام پرش فکر دارم و نمیتونم مطالب بزرگ و کتاب بخونم مثلا خوندن یک صفحه کتاب درسی برام شاید چندساعت وقت ببره،
درحال حاضر بجز غم و غصه مشغولیت ذهنی چندانی ندارم اما باز نمیتونم روی یک مطلب تمرکز کنم،و پرش حواس دارم،در واقع میشه گفت بیشتر مشکلم همین تمرکز هست وگرنه مشکلی در یادگیری ندارم.
بعضی وقتا اینقدر ذهنم شلوغه و فکرای مختلف ازش میگذره خیلی حال بدی پیدا میکنم
در حال حاضر بخاطر برخورد یکنفر خیلی هم احساس ناراحتی یا دلشکستگی میکنم که هراز گاهی درمدت روز به یادم میاد و از جهات مختلف فکرمو ازار میده ولی مشکل پرش ذهن من قدیمی تره و بخاطر این موضوع تنها یست- توضیح هم اینکه این ادم یه جورایی دلمو بی دلیل و بخاطرخودخواه بودنش شکست و بهم بیمحلی کرد-چیز بیشتری واسه توضیح این ناراحتی ندارم.
- - - Updated - - -
اینو اضافه کنم که در فعالیت مثبت خیلی زود خسته میشم یعنی علاوه بر اینکه نیم ساعت نمیتونم بوی یک مطلب تمرکز کنم خیلی هم جسمی و روحی خسته میشم و نمیدونم اثر کدومش بیشتره، قبلا رو که بهش نگاهمیکنم شاید افسردگی داشتم ولی میزان افسردگیم الان خیلی کمتره و هدف هم دارم ولی هرچه قدر هم در موضوع علاقه داشته باشم اراده بقیه رو ندارم و حوصله ام زود سر میره
ککلا خیلی وقت هدر میدم،احساس میکنم کند هم شدم(که فکرمیکنم دلیلش همون کمی تمرکز ذهنمه)
علاقه مندی ها (Bookmarks)