به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array

    مشکلات حاد من با کودکم.حرف گوش نکردن.فوق العاده شیطون.زود گریه کردن

    سلام من یه تاپیک دیگه هم دارم که مشکلات خودم با شوهرم رو نوشتم تصمیم گرفتم کمتر رورفتارای شوهرم زوم کنم البته خیلی سخته ولی حداقل میتونم از ده تا رو هشتاش زوم نکنم.
    مشکل دیگه من عصبی بودن_کم تحمل بودن_زیاد گریه کردن_حرف گوش ندادن_ترسو بودن کودکم هست
    پسرم خیلی کم حوصلست عین خودم اگه یه چیزی میخواد باید سریع بهش برسه اگه یکی از اسباب بازیهاش گم بشه عصبی میشه حوصله نداره زیاد دنبالش بگرده اصلا به حرفم گوش نمیده بار اول با آرامش میگم فایده ندارم مجبورم سرش داد بکشم یا تهدیدش کنم تا کارشو انجام بده آرزو به دل موندم خودش صبح که از خواب بلند میشه بره دست و صورتش رو بشوره حتما باید بهش بگم موقعی که مدرسه میرفت چقدر دردسر داشتم انقدر باید خودمو به در و دیوار میکوبیدم تا مشقش رو بنویسه خیلی بیخیال و خودسره تو مدرسه هم معلماش ازش گله داشتند خیلی خیلی زیاد سوال میپرسه منم اصلا حوصله نمیکنم به سوالاش جواب بدم سوالاشم راجع به تخیلاتشه و راجع به خدا و ائمه هم خیلی سوال میپرسه که اینو تا جایی که بدونم جواب میدم اما برخی سوالات جوابشو نمیدونم میگه باید بدونی (بعضی از سوالاتش واقعا جواب نداره) من از کجا بدونم قیمت ناو جنگی چنده؟ خیلی سوالات بیمورد دیگه هم هست این تو ذهنم مونده هر چیزی رو میخواد با گریه میگه سر غذا من واسش خورش میریزم گریه میکنه میگه چرا ریختی منم متاسفانه اینجا میگم تا ساکت نشدی حق غذا خوردن نداری یه بار این رفتاراشو به یه روانشناسی که تو مدرسشون اوردند گزارش دادم بهم گفت بهش نکن نکن نگو و گفت تک فرزنده اینجوریه.خیلی شیطونه زبان زد خاص و عامه از بس شیطونه. یه طرفدار سرسخت هم داره بابامه کلا پسرم وصله به بابام تا برم دعواش کنم بابام میگه بچه رو چیکارش داری بزار بازی کنه.تو مهمونیها غیر قابل کنترل میشه نمیدونم تو مهمونیها چطوری باید برخورد کنم.
    خیلی کنجکاو و باهوشه خیلی نقاشی دوست داره و نقاشی خیلی قشنگی میکشه فکر نمیکنید که یه بچه هفت ساله اینو کشید
    عاطفیه دیروز فیلم معراجیها گذاشته بودم طفلی اشکاش بند نمیومد دلسوزه.مدتیه رو مخم راه میره که همه دوستام خواهر و برادر دارند من ندارم خیلی بچه ها رو دوست داره بچه ها هم از سر و کولش بالا میرند چون دوستش دارند
    وسط حرف دیگران میپره هر چی تذکر میدیم فایده نداره و گریه میکنه با مادرم خیلی بد برخورد میکنه البته اینجا مادرم مقصره راحت اجازه میده بهش بی احترامی کنه با خواهرم خیلی صمیمیه ولی شده باهم نسازند اونم مقصر پسرمه که رو اعصاب میره
    اگه یه جایی مثلا پارک میریم دو متر ازش فاصله داشته باشیم گریه میکنه فکر میکنه گمش کردیم
    موقع غذا خوردن غذا ها رو به زانوهاش میزنه میگم این چه حرکتیه میگه تیک عصبیمه خودشم از حرفش خندش میگیره.وقتی خوبیم باهم عین دو تا دوستیم انگار همسنیم بیشتر وقتی شوهرم هست با پسرم مشکل دارم من و اون تنها باهم حرف میزنیم به حرفام گوش میده البته همیشه نه.ولی تا شوهرم میاد لجبازیهاش شروع میشه


    - - - Updated - - -


    یه فیلم ببینه تحت تأثیر فیلم قرار میگیره و میترسه الان مدتیه وقتی میخواد wc بره میترسه میگه ویلی میادمیگم ویلی کیه میگه برنامه کودک تو تلوزیون نشون داد میگه میدونم نمیاد ولی وقتی یادش میفتم میترسم
    تو WC ببخشید بی ادبیه خودشو نمیشوره دستاشم نمیشوره لباساشو مرتب نمیکنه براش مهم نیست شلختست مدرسه که میرفت چند تا بسته براش مداد رنگی خریدیم مدام وسایلش رو جا میذاشت و گم میکرد احساس مسؤلیت نداره
    سرو صدا میکنه با صدای بلند آواز میخونه از رو مبل میپره پایین و من اینجا رفتار صحیح رو بلد نیستم و فقط عصبی میشم و تنبیهش میکنم
    کارای خطرناک دوست داره انجام بده


    - - - Updated - - -

    دوست دارم درست تربیتش کنم ولی نمیتونم خیلی مادر بدی هستم
    ویرایش توسط آرام دل : شنبه 07 تیر 93 در ساعت 12:10

  2. کاربر روبرو از پست مفید آرام دل تشکرکرده است .

    واحد (شنبه 07 تیر 93)

  3. #2
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    مادرای عزیزی که تجربه دارند خوشحال میشم راهنماییم کنید

  4. #3
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array


  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام حالتون خوبه؟
    راستش من مجرد هستم . اشکالی نداره نظرم را بدم؟
    چون هر چی صبر کردم کسی نظری براتون نذاشت.

    من چون خیلی بچه ها را دوست دارم می خوام جسارتا یک سری نکات بگم که از مادرم یاد گرفتم.

    اول اینکه چه پسر با مزه ای دارین. خدا براتون حفظش کنه.
    عمده مشکل شما سر لجبازی این بچه هست.
    می دونید چیه بچه ها همشون علاقه مند به جلب توجه هستند. حالا چه توجه مثبت و چه توجه منفی.
    خوششون میاد یه کاری کنند که توجه بقیه به سمتشون جلب بشه. وقتی یکی از کارهاشون حتی به طور اتفاقی در این راستا جواب می ده دیگه همون راه را تا انتها پیش می گیرن.
    مثلا وقتی بچه ای دید که گریه کنه بهش توجه می شه به طور غیر ارادی دیگه همین مسیر را در پیش می گیره.

    حالا راهکار چیه؟
    بی اعتنایی نسبت به کارهای غیر منطقی کودک تنها راهکار است. یعنی نه توجه مثبت و نه توجه منفی.

    یعنی نه دلسوزی و نه عصبانیت. دقیقا انگار هیچ اتفاقی نیفتاده.
    شما چون این بی اعتنایی را زود تر شروع نکردین الان کارتون سخت تر میشه .ممکنه اوایل حتی گریه کودکتان تشدید بشه و حتی لجبازی های شدیدی ازش ببینید. ولی چاره ای نیست باید بی اعتنایی کنید. هر چه قدر هم گریه بیهوده کرد هیچ واکنشی نشون ندین.انگار چیزی نمی شنوید. همون طوری کارهای روزانتون را ادامه بدین.

    یادتون باشه در این مرحله هر واکنشی نشون بدین کودک را امیدوار می کنید که می تونه باز هم از این طریق توجهتون را جلب کنه.منتها باید بیشتر زحمت بکشه پس دفعات بعد بیشتر گریه می کنه.
    کودکتان باید کاملا از این روش خودش ناامید بشه.

    نکات دیگری هم سر کنجکاوی و سوال های بچه ها و همین طور خیال پردازیشون بلد هستم که اگر خواستین در پست های بعد به مرور خدمتتان عرض می کنم.

    موفق باشید
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  6. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    mis-marjan (یکشنبه 08 تیر 93), آرام دل (یکشنبه 08 تیر 93), شیدا. (یکشنبه 08 تیر 93)

  7. #5
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنونم مصباح الهدی جان
    خوشحال میشم کمکم کنید
    وقتی به گریه بیاد چنان داد و هواری راه میندازه که مامان و بابام میترسند زنگ میزنند میگند چی شد.مدتیه منو رقیب خودش میدونه مثلا بهش میگم مداد رنگیهاتو جمع کن میگه بذار چند دقیقه از حرفت بگذره بعد با اینکار خودشو برنده میدونه آب نزدیکش باشه نمیخوره حتما من باید بهش بده وگرنه لج میکنه وقتی موفق میشه میگه من برنده شدم
    فقط دلش میخواد خرابکاری کنه از درس و مدرسه هم بیزاره.
    خانواده من کلا حریفش نمیشن ماشالله واسه خودش آقاییه

    ممنون میشم راهنماییم کنی استفاده میکنم

    - - - Updated - - -

    ​اینم بگم من زود عصبانی میشم رفتارصحیح رو بلد نیستم

  8. کاربر روبرو از پست مفید آرام دل تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (یکشنبه 08 تیر 93)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    ببین آشفته جان همین که می گه من برنده شدم یعنی براش خیلی دلپذیره که به خواسته اش اون جور که می خواد برسه!!!
    اگر درست پیش نری فردا پسرت یک فرد زور گو و لجباز خواهد شد.
    اینکه می گن شخصیت ما تو بچگی شکل گرفته یعنی چی؟
    خب از همین ها شروع میشه دیگه. من می گم فعلا روی همین لجبازی کار کن.
    ببین می گی عصبی هستی. خب عزیزم بچه داری حوصله و صبر می خواد.
    مادر بیشترین ارزشش به صبور بودن در مقابل بچه هست. اگر در سایر جاها صبور نیستی برای جگر گوشه ات صبور باش تا نتیجه بگیری.
    هرچند خود این موضوع توفیق اجباری خواهد شد برایت تا صبرت افزایش پیدا کند.

    ببین تو نباید هیچ عصبانیتی از خودت بروز بدی چون اون به هدفش می رسه و به قول خودش برنده می شه و آدم ها حتی وقتی که برای رسیدن به هدفشون بیشتر تلاش کنند بیشتر لذت می برند.
    بچه هم وقتی ببینه این جوری تلاش کنه و موفق بشه حس برنده شدن و یه کار مهم را کردن بهش دست می ده.

    ببین یا چیزی به بچه نگو و همون اول حرفش را قبول کن یا اگر حرفی زدی روی حرفت بایست و اصلا و ابدا تغییرش نده.بدون هیچ عصبانیتی. کاملا خونسرد.

    مثلا سر همین مثالی که خودت زدی:
    می گه مامان آب می خوام.اینجا دو حالت باید بیشتر نداشته باشی.
    الف) همون اول می گی باشه پسرم بیا آب بخور.
    ب) نه پسرم خودت آب بخور................ اینجا بچه لجبازی می کنه که نه تو بهم آب بده. ولی شما چون یک حرفی زدین دیگه نباید تغییرش بدین. شما می گید همون که گفتم خودت. بعد بچه گریه می کنه. شما اصلا انگار صدایی نمی شنوید. نه داد می زنید و نه ناراحت می شوید. هیچی.کاملا خونسرد. این قدر بذارید گریه کنه تا از شما ناامید بشه و خودش بره آب بخوره.
    توجه کنید اینجا اگر خیلی گریه کرد و شما کوتاه اومدین و بهش آب دادین نه تنها زحماتتون را هدر دادین بلکه برای دفعات بعد کار را سخت تر می کنید. چرا که او می فهمه که میشه با تلاش بیشتر خودش در راستای لجبازی و گریه به هدفش برسه!!!
    پس هیچ واکنشی نشون ندین و قاطع باشد. یا حرفی نزنید و یا اگر حرفی زدین باید تغییرش ندین.

    مثال دیگه:
    بهش می گید مدادرنگی هایت را جمع کن. می گه حوصله ندارم.
    شما یک چشم غره می رید ولی دیگه هیچ چیز نمی گید. کاملا بی اعتنا بهش می مونید. هی میاد سمت شما که چی شده. شما فقط بی اعتنا و قهر هستین.هی ازتون سوال می کنه در نهایت می گید مداد رنگی هایت را جمع کن اون وقت باهات حرف می زنم.میگه نمی خوام و لجبازی می کنه. شما انگار نه انگار! کاملا خونسرد و بی تفاوت!
    بچه داره گریه می کنه ولی شما خونسرد.
    می رید آشپزخونه برای خودتون چایی می ریزید.به همسرتون می گید چایی می خوری عزیزم.(قبلش همسرتون را هم توجیه کنید).اونم می گه بله. بدون اینکه نگاهی به بچه بندازید و متوجهش باشید. چاییتون را می خورید و صحبت می کنید. بچه می بینه امیدی نیست. می ره مداد رنگی هایش را جمع می کنه. وقتی مدادرنگی هایش را جمع کرد شما با روی باز این بار می پذیریدش(ولی نه جوری که انگار چه کار خوبی انجام داده.چون وظیفه اش بوده). مثلا می گید پسر گلم حالا برای شما هم چایی بریزم؟ اونم میگه بله. بعد چایی می ریزید و تو جمع خانواده با هم چایی می خورید. اینجا می بینه توجه شما بهش جلب شد(با کار خوبش)
    به مرور می فهمه فقط تو رفتارهای مثبت می تونه توجه شما را داشته باشه و برایش سایر رفتارها و لجبازی سودی نداره.

    در مورد تکنیک های تنبیه و تشویق هم مطالعه بفرمایید.که نباید بیش از حد باشه.چه تنبیه و چه تشویق.ولی تشویق یکم بیشتر باید باشه.
    کتاب های تربیت کودکان هم مفید هستند.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  10. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    mis-marjan (یکشنبه 08 تیر 93), آرام دل (یکشنبه 08 تیر 93), شیدا. (یکشنبه 08 تیر 93)

  11. #7
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    تو حرفاتون آرامش خاصیه دوستش دارم حتما تو خانواده آرومی بزرگ شدی برعکس من.اگه بخوام همینجور پیش برم پسرم میشه یکی عین خودم بدون اعتماد بنفس،عصبی،زودرنج،حساس این روشایی رو که گفتید خیلی صبر و حوصله میخواد منم نمیتونم یهویی همشو انجام بدم ولی از همین امشب شروع کردم مثلا پسرم تبلت شوهرمو میخواست شوهرم گفت نه،پسرم به گریه افتاد یواشکی به شوهرم گفتم بهش نده و من از پسرم پرسیدم امروز خونه عمه خوش گذشت و پسرم کلا تبلتو یادش رفت
    بازم ممنونم خواهرم


  12. کاربر روبرو از پست مفید آرام دل تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (سه شنبه 10 تیر 93)

  13. #8
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    با این چیزایی که من گفتم امکان داره پسرم پیش فعالی داشته باشه؟خیلی کارای خطرناک میکنه به قابلمه داغ دست میزنه دستشو سریع از روی شعله آتیش رد میکنه وقتی پشت بوممون میریم میگه دلم میخواد خودمو پرت کنم پایین ولی چون خودکشیه و خدا منو جهنم میبره نمیکنم من نمیدونم تیک عصبی دیگه چیه هرکاری میکنه میگه تیک عصبیمه از کنارم رد میشه دست و پاهاشو میزنه به من میگه ببخشید تیک عصبیم بود

    - - - Updated - - -

    ​نسبت به یکی از دخترعمه هاش خیلی حساسه میگه حسوده ازش بدم میاد دوست داره خودش همیشه موفق باشه تو مدرسه معلما حسرت هوشش رو میخوردند با اون سوالاییکه میپرسه ولی خیلی سر به هواست و توجه نداره

  14. کاربر روبرو از پست مفید آرام دل تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (سه شنبه 10 تیر 93)

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    ممنون خواهر خوبم بابت نظر لطفت.
    خب عزیزمشما هم می تونید آرامش داشته باشید. فقط باید روی خودتون کار کنید.
    من خودم معتقدم یک مادر اول باید به خودش برسه تا بتونه مادری کنه.مثلا باید تغذیه خوبی داشته باشه.ورزش کنه. هدف داشته باشه. ارتباطات اجتماعی مفید داشته باشه و رابطه معنوی خوبی با خدا داشته باشه که منتهی به یک روحیه فوق العاده شادب و خوب بشه. و بتونه این روحیه را به فرزندش منتقل کنه. پس اول حتما به خودت برس.

    آشفته جان از تعریفایی که از پسر گلت کردی کاملا مشخصه پسر خیلی باهوشی داری و حتی این پسر استعداد معنوی بالایی هم دارد.
    خدا را شکر کن که مادر همچین پسری شدی.و این شکر را عملی به جا بیار.

    ببین من معتقدم اگر آدم به موقع تلاش نکنه بعدا مجبور میشه چندین برابر بیشتر زحمت بکشه.

    مثلا اگر در این سن حساس رو شخصیت فرزندت کار نکنی تو سن نوجوانی و جوانی کار بسیار بسیار دشوار تری خواهی داشت.
    درست می گی الان مقابله با لجبازی کودکت سخته .اگر از همان ابتدا این نکته تربیتی (که کاملا روانشناسانه هست و مشاوران اینگونه می گویند) را انجام می دادی الان کارت راحت بود. ولی این را بدون اگر باز هم الان این کار را به تعویق بیاندازی در آینده کارت صد برابر سخت تر خواهد شد.
    اینجوری که فکر کنی خود به خود صبر و حوصله ات میاد.
    نهایتش یک هفته یا 1 ماه گریه ها و لجبازی اش را تحمل می کنی ولی یک عمر راحت می شی.
    به نظرم ارزشش را داره.

    به مرور نکات تربیتی که به ذهنم می رسه را در پست های بعد خواهم گفت.


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط زن آشفته نمایش پست ها
    با این چیزایی که من گفتم امکان داره پسرم پیش فعالی داشته باشه؟خیلی کارای خطرناک میکنه به قابلمه داغ دست میزنه دستشو سریع از روی شعله آتیش رد میکنه وقتی پشت بوممون میریم میگه دلم میخواد خودمو پرت کنم پایین ولی چون خودکشیه و خدا منو جهنم میبره نمیکنم من نمیدونم تیک عصبی دیگه چیه هرکاری میکنه میگه تیک عصبیمه از کنارم رد میشه دست و پاهاشو میزنه به من میگه ببخشید تیک عصبیم بود

    - - - Updated - - -

    ​نسبت به یکی از دخترعمه هاش خیلی حساسه میگه حسوده ازش بدم میاد دوست داره خودش همیشه موفق باشه تو مدرسه معلما حسرت هوشش رو میخوردند با اون سوالاییکه میپرسه ولی خیلی سر به هواست و توجه نداره
    چقدر پسرتون بامزه است!
    نه فکر نکنم بیش فعال باشه. بچه های بیش فعال باهوش نیستند و تمرکز ندارند. بیش فعالی یک اختلاله. (حالا بازم مشورت کنید.)
    پسر شما شیطونه.و خیلی هم کنجکاوه! و خوشش میاد توجه یگران را جلب کنه!

    شما باید شیطنتش را جهت دهی کنید.
    مثلا من همین چندوقت پیش توی یک کتاب خانه کتابی دیدم که اسمش یادم نیست ولی تقریبا عنوانش این بود: سوالاتی که بچه ها از روی کنجکاوی می پرسند.
    مثلا پشه ها صبح ها کجا می رن؟ چرا ماهی ها تو آب پلک نمی زنند؟ و...
    خیلی سوالات جالبی بود. خوب اگر همچین کتابی به دست بچتون برسه خیلی کنجکاوی هاش پاسخ داده میشه و واقعا به استعدادش جواب داده میشه.

    زمان ما هم یک مجله های دانشمند بود. خیلی خوب بود.چیزای خوبی داشت.
    الان تو روزنامه فروشی ها مجله ای به نام دوست برای بچه ها هست که می تونید اشتراکش را بگیرید.

    یا زمان ما بابام یک کتابی برام گرفته بودند که آزمایشات خانگی توش داشت. منم هر روز یکیش را انجام می دادم. خراب کاری هم می کردم.ولی اشکالی نداشت. سرم کلا گرم بود. خیلی هم تشویق می شدم.
    فکر کنم الان از اون کتابها بهترش تو بازار باشه.
    خلاصه اینکه دم دستش چیزایی بذارید که سرش را به نحو خوب گرم کنه.و استعدادش جهت دهی بشه. اینجوری آرام تر هم میشه.
    بعدا یک بچه ای دارید که از ذهنش تو کارهای خوب و مفید استفاده می کنه نه خدای نکرده فکرهای بد.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  16. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Nilofar mordab (دوشنبه 09 تیر 93), آرام دل (دوشنبه 09 تیر 93), شمیم الزهرا (سه شنبه 10 تیر 93)

  17. #10
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون مصباح الهدی واقعا ه برازنده این اسمی بی ریا میگم
    لجبازیش رو با کمی صبر و حوصله میشه درستش کرد شلخته بودن و بی توجهیش اصلا نمیدونم چطوری باید برخورد کنم
    امروز خواهرم اومده بود خونم با رفتاراش پدر خواهرمو دراورد
    ۱.تو مهمونیها چطوری کنترلش کنم فوق العاده شیطونی میکنه؟
    ۲.چطوری تشویقش کنم که توwc دستشو و جسارتا خودشو بشوره؟
    ۳.وقتی سر و صدا و داد و هوار راه میندازه(واسه بازی نه لج بازی) چطوری باهاش برخورد کنم؟
    من تو محیط بسته بزرگ شدم پدرم نمیذاشت تنهایی جایی برم حتی بانک خیلی از مسائل رو مدتی بعد از ازدواج متوجه شدم اما نمیخوام پسرم عین خودم بار بیاد چطوری آگاهش کنم راجع به زایمان حیوونا سوال میپرسه من پیچوندمش بلد نبودم چی بگم نمیشه بگم شکمشو بریدند که میره جلو آینه خودشو میبینه میگه من چطوری بوجود اومدم من تو جوابش میگم منو بابات احساس تنهایی میکردیم از خدا خواستیم و تو رو به ما داد میگه پس الان چرا من از خدا میخوام یه خواهر به من بده نمیده میگم خدا خودش میدونه کی باید بده شاید الان مصلحت نباشه(کلا واسش باز میکنم) ولی جوابایی که بهش میدم قانعش نمیکنه منم بعضی از سوالاشو خلاصه جواب میدم


    - - - Updated - - -

    شلخته هم هست نظم براش معنایی نداره
    پسرا به باباشون میرند دیگه من دوتا پسر دارم نه یکی


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اردیبهشت 93, 11:43
  2. اهای جماعت من زود زود میگ میگی وابسته میشم.کمکم کنید
    توسط gheryeh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 خرداد 92, 15:29
  3. من آدم حساس و زودرنجی شدم چی کار کنم؟
    توسط saharnaz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 شهریور 90, 17:34
  4. زود رنج کیست و زود رنجی چیست؟
    توسط keyvan در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 اردیبهشت 88, 15:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.