ببین آشفته جان همین که می گه من برنده شدم یعنی براش خیلی دلپذیره که به خواسته اش اون جور که می خواد برسه!!!
اگر درست پیش نری فردا پسرت یک فرد زور گو و لجباز خواهد شد.
اینکه می گن شخصیت ما تو بچگی شکل گرفته یعنی چی؟
خب از همین ها شروع میشه دیگه. من می گم فعلا روی همین لجبازی کار کن.
ببین می گی عصبی هستی. خب عزیزم بچه داری حوصله و صبر می خواد.
مادر بیشترین ارزشش به صبور بودن در مقابل بچه هست. اگر در سایر جاها صبور نیستی برای جگر گوشه ات صبور باش تا نتیجه بگیری.
هرچند خود این موضوع توفیق اجباری خواهد شد برایت تا صبرت افزایش پیدا کند.
ببین تو نباید هیچ عصبانیتی از خودت بروز بدی چون اون به هدفش می رسه و به قول خودش برنده می شه و آدم ها حتی وقتی که برای رسیدن به هدفشون بیشتر تلاش کنند بیشتر لذت می برند.
بچه هم وقتی ببینه این جوری تلاش کنه و موفق بشه حس برنده شدن و یه کار مهم را کردن بهش دست می ده.
ببین یا چیزی به بچه نگو و همون اول حرفش را قبول کن یا اگر حرفی زدی روی حرفت بایست و اصلا و ابدا تغییرش نده.بدون هیچ عصبانیتی. کاملا خونسرد.
مثلا سر همین مثالی که خودت زدی:
می گه مامان آب می خوام.اینجا دو حالت باید بیشتر نداشته باشی.
الف) همون اول می گی باشه پسرم بیا آب بخور.
ب) نه پسرم خودت آب بخور................ اینجا بچه لجبازی می کنه که نه تو بهم آب بده. ولی شما چون یک حرفی زدین دیگه نباید تغییرش بدین. شما می گید همون که گفتم خودت. بعد بچه گریه می کنه. شما اصلا انگار صدایی نمی شنوید. نه داد می زنید و نه ناراحت می شوید. هیچی.کاملا خونسرد. این قدر بذارید گریه کنه تا از شما ناامید بشه و خودش بره آب بخوره.
توجه کنید اینجا اگر خیلی گریه کرد و شما کوتاه اومدین و بهش آب دادین نه تنها زحماتتون را هدر دادین بلکه برای دفعات بعد کار را سخت تر می کنید. چرا که او می فهمه که میشه با تلاش بیشتر خودش در راستای لجبازی و گریه به هدفش برسه!!!
پس هیچ واکنشی نشون ندین و قاطع باشد. یا حرفی نزنید و یا اگر حرفی زدین باید تغییرش ندین.
مثال دیگه:
بهش می گید مدادرنگی هایت را جمع کن. می گه حوصله ندارم.
شما یک چشم غره می رید ولی دیگه هیچ چیز نمی گید. کاملا بی اعتنا بهش می مونید. هی میاد سمت شما که چی شده. شما فقط بی اعتنا و قهر هستین.هی ازتون سوال می کنه در نهایت می گید مداد رنگی هایت را جمع کن اون وقت باهات حرف می زنم.میگه نمی خوام و لجبازی می کنه. شما انگار نه انگار! کاملا خونسرد و بی تفاوت!
بچه داره گریه می کنه ولی شما خونسرد.
می رید آشپزخونه برای خودتون چایی می ریزید.به همسرتون می گید چایی می خوری عزیزم.(قبلش همسرتون را هم توجیه کنید).اونم می گه بله. بدون اینکه نگاهی به بچه بندازید و متوجهش باشید. چاییتون را می خورید و صحبت می کنید. بچه می بینه امیدی نیست. می ره مداد رنگی هایش را جمع می کنه. وقتی مدادرنگی هایش را جمع کرد شما با روی باز این بار می پذیریدش(ولی نه جوری که انگار چه کار خوبی انجام داده.چون وظیفه اش بوده). مثلا می گید پسر گلم حالا برای شما هم چایی بریزم؟ اونم میگه بله. بعد چایی می ریزید و تو جمع خانواده با هم چایی می خورید. اینجا می بینه توجه شما بهش جلب شد(با کار خوبش)
به مرور می فهمه فقط تو رفتارهای مثبت می تونه توجه شما را داشته باشه و برایش سایر رفتارها و لجبازی سودی نداره.
در مورد تکنیک های تنبیه و تشویق هم مطالعه بفرمایید.که نباید بیش از حد باشه.چه تنبیه و چه تشویق.ولی تشویق یکم بیشتر باید باشه.
کتاب های تربیت کودکان هم مفید هستند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)