به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 101
  1. #61
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    چه جالب مشکل شما برعکس مشکل جدید منه! امروز براش تاپیک زدم!اما فعلا که بذهن کسی فک کنم راهنمایی نرسیده به من بکنن!
    ولی تاپیک شمارو که خوندم فهمیدم که واقعا راست میگن هرکسی از نداشته هاش ناراضیه.

    درمورد خانواده و فامیل هم بمن هم زیاد میگن چرا ازدواج نمیکنی؟ الان وقتشه و تو سخت گیری و....
    اینقدر گفتن که حس میکنم از ازدواج زده شدم!!

    من وقتی این حرفا و میشنوم، سعی میکنم بحث و عوض کنم که اکثر اوقات موفق نمیشم، بنابراین به یک بهانه ای محیط و ترک میکنم.

    سعی میکنم خودمو اذیت نکنم.

    میدونم هردختر و پسری از یک سنی به بعد دوست داره ازدواج کنه، و حس نیاز به همسر پیدا میکنه، اما بعضی وقتا واقعا شرایطش نیست یا شایدم، حس نیازش از وقتش سریعتر سر و کله اش تو زندگیمون پیدا شده.

    شاید شما هم جز اون دسته هستین هنوز وقتش نرسیده.


    با فکر کردن زیاد به تنهایی بیستر خودتونو اذیت میکنین، بهتر خودتون خوشحال و شاد نشون بدین.
    همه هم دنبال همچین آدم هایی هستن با روحیه شاد نه ادم هایی که همیشه غمگین و ناراحتن.

    شما اینجوری به روح لطیف دخترونه اتون آسیب میزنین.
    شاید کار زیاد خسته اتون کرده؟

    یسری برنامه تفریحی برای خودتون ترتیب بدین اگه دوستاتون باهاتون نمیان خب تنهایی برین.
    1.مثلا جمعه صبح ها برین کوه!

    2.یا عصر ها بعد از سرکارتون کمی تو پارک قدم بزنین ..برین با بچه ها بازی کنین.

    3.میتونین گاهی به پرورشگاه ها یا آسایشگاه های سالمندان و معلولین سر بزنین.هم ثواب داره هم روحیه خودتون عوض میشه. مثلا پای حرف سالمندان بشینین، یا اینکه به معلولین و بچه های بی سرپرست کمک کنین، میشه هم باهاشون بازی کرد هم گاهی براشون هدیه ای برد هم کمکشون کرد، مثلا به بچه های معلول میتونین تو غذا دادن کمکشون کنین.

    4.گاهی برای خودتون هدیه بگیرین یا یک شاخه گل.

    5.اگه به حرفه دیگه ای مثلا ورزشی یا هنری و... علاقه مند هستین و اونکار و در وقت های بیکاری انجام بدین.

    6.سعی کنین برای وقتتون برنامه ریزی داشته باشین.

    7.علاقه مند به ادامه تحصیل نیستین؟ میتونین وقتتونو اینجوری پر کنین

    اینقدر به شوهر و ازدواج فکر نکنین، تو دنیا کلی کارهای خوب هست که میشه انجام داد، چرا به اونا فکر نمیکنین؟؟؟ فقط خانواده و دوستان که نیستن، شما میتونین با سر زدن به جاهایی که گفتم کلی دوست پیدا کنین، بهشون محبت کنین ازشون محبت دریافت کنین.

    چرا فقط به ازدواج فکر میکنین؟؟
    فقط شوهر آدم که نمیتونه، آدم و از تنهایی دربیاره. کلی راه دیگه هم هست.
    همه متاهل ها مگه خوشبختن؟ همه تنها نیستن؟
    بعضیاشون هم فکر میکنن با اینکه متاهلن اما تنها هستن!!!!
    سعی کنین از راه های دیگه این حس تنهایی و تا زمان ازدواجتون پر کنین.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : شنبه 25 مرداد 93 در ساعت 22:05

  2. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    sanjab (شنبه 25 مرداد 93), veis (شنبه 25 مرداد 93)

  3. #62
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    ویس بابا بی خیال چه ازمایشی؟؟ اگه ازمایش باشه که من هی تا خرخره ازمایش شدم و مردودددد!! این دفعه اخری هم که مثلا عاشق شدم بعد کلی سال همون شعر حافظم که می گه گشته ام در جهان و اخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس!!! :)

    و کاملا روشنفکر بشینی باهاش سنگاتو وا بکنی.
    اما من هرگز این کارو نکردم.
    خوب دیر نشده که. یه زنگ بزن بهش واضح محترمانه ازش دعوت کن که برین رستوران یا کافی شاپ. یع قرار مثلا دو ساعتی بذارین هم یه چیزی بخورین که سبک باشه هم بشینین با هم واقعا صحبت کنین. صحبتاتم نره تو فاز احساسات. قبلش بشین فکراتو بکن که چی می خوای بپرسی. همون سوالا رو بپرس. مثلا اون 10 درصد شک که داره چیه و اینکه تو چه کمکی می تونی بهش بکنی که اون ده درصد برطرف شه. یه گفتگوی کاملا عقلانی داشته باش و تهش هم جواب مشخص نده. بیا بعدش بشین فکر کن. در نهایت هم تصمیم بگیر. ممکنه بهش یه ددلاین بدی مثلا سه ماهه یه ماهه یا هرچی که فکراشو بکنه بیاد خواستگاری. این گفتگویی که می خوای رو الانم دیر نیست به راحتی می تونی انجامش بدی اما عقلانی باشه اصلا احساسات رو دخالت نده. محترمانه و عقلانی.
    بهتر از اینه که بشینی دور هی گریه کنی و پشیمونی کنی. دیر نیست. کاری که باید بکنی رو بکن. معقول و مدیریت شده. بعدا هم به خودت یه وقت مثلا چند روزه بده و روی اینکه چه باید بکنی فکر کن

    من الان پوست لطیفی دارم. چهره دخترونه ای دارم. اندام خوبی دارم. ظریفم. ولی همه اینها قرار نیست تا ابد بمونه .
    کاملا می فهممت. البته من با چند سال پیشام فرق کرده پوستم. اضطرار زمانی رو می فهمم. ولی خوب کسی باید باشه که دوسش داشته باشیم دیگه. وگرنه به قول یکی دیگه نمی شه که همه چیمونو همین جوری بدیم بره که :)

  4. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    veis (شنبه 25 مرداد 93)

  5. #63
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 11:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-26
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    7,915
    سطح
    59
    Points: 7,915, Level: 59
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 433 در 149 پست

    Rep Power
    34
    Array
    نمیدونم چی بگم بتونم آرومت کنم ...
    تنهایی خیلی سخته
    بار ها و بارها تو دوران مجردی همچین حسی رو داشتم... الان که اینارو خوندم دوباره اون حس رو واسم تداعی کرد...
    نمیدونم حگمت خدا چیه .. واقعا نمیدونم
    حالا معلوم نیست کی وکجا این اتفاق شیرین واسه شما میوفته... نمیدونم چی بگم و چیکار کنم حالت بهتر بشه.. فقط میخواستم دردودل کنم
    فقط اینو میدونم که خدا برای بنده هاش اصلا بد نمیخاد و مطمئنم که اگه تا الان مجردی ( که به نظر من خیلی عادی و اصلا مشکل خیلی خیلی بزرک به خودی خود محسوب نمیشه و فقظ ازین لحاظ که احساس تنهایی و نیاز به همدم داری اذیتت میکنه) حتما خیری درش هست..

    در ضمن اون آقا اگه میخاست میومد دیگه و لازم به تعارف و صحبت کردن نبود که ( این که میگم اگه میخاست منظورم این نیست که مشکل و ایراد از شما و شرایطتون باشه ایشون جنم و جرات خاستکاری و ازذواح رو نداشت) واین که یه آقای تو سن و سال ایشون بعد این همه اشنا شدن و با هم بودن نفهمه تازه میخاد چیکار کنه آخه عزیزم به چه درد زندگی میخوره ( شما یا مناسبش هستی با نیستی دیگه -- ایشون تا کی دیگه باید تصمیم بگیره ؟پس این اقا به درد خانوم مستقل و عاقلی مثل شما نمیخوره .. پس دیگه اذیتت نکن و نذار تنهایی و احساس نیاز ایشون رو تو ذهن شما بزرگ کنه که نتونی خاطراتش رو فراموش کنی و با این وضعیت ندیدن و نبودنش کنار بیای.

    من دوستای زیادی دارم که همشون همسن و سال خودم هستن و مجرد. انقدر روحیه خوب و شادی دارن که نگو... من که میگم شاد بودن و روحیه خوب داشتن اصلا به مجرد و متاهل بودن ربطی نداره... مگه نه ؟ باید باور هامون رو عوض کنیم... و به زندگی از یه جهت دیگه نکاه کنیم.

  6. 3 کاربر از پست مفید خیال تو تشکرکرده اند .

    sanjab (شنبه 25 مرداد 93), veis (شنبه 25 مرداد 93), شیدا. (یکشنبه 26 مرداد 93)

  7. #64
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    دختر بی خیال

    عزیزم ، همه کارهایی که گفتی به خدا در حد حرف هست
    که تو این سایت هم به خیلی ها پیشنهاد شده .
    اما خداییش تا حالا چند نفر از شماها پاشدید برید خونه سالمندان و گل ببرید و ...
    کدومتون تنهایی صبح جمعه پا شدید رفتید کوه ؟ اصلا حسش هست ؟
    وقتی که دلت گرفته باشه ، هیچ کدوم اینا تاثیری ندارن .
    درس رو هم چقدر ادامه بدم ؟
    سالهاست دارم درس می خونم. دیگه به جایی رسیدم که نمی تونم و نمی خوام ادامه بدم. لااقل فعلا که تازه درسم (از یه رشته به شدت سخت) تموم شده ، نمی خوام دوباره کنج عزلت بشینم و بخونم برا دکترا .
    ضمنا من اصلا در ظاهر غمگین نیستم. حداقل حفظ ظاهرم خیلی خوبه . هنوز خیلی ها منو شیطون و شاد می دونن . فقط در درونم دیگه حس شادی ندارم. از درون افسرده شدم.

    درسته که همه آدمهای متاهل خوشبخت نیستن ، اما همه متاهل ها هم بدبخت نیستن.
    منم بدبختی رو آرزو نکردم. دلم میخواد متاهل بشم و خوشبخت. و البته می دونم هر زندگی ای هم مشکلاتی داره و هیچ زندگی ای صد در صد خوب نیست.

    مینوش جان
    مرسی بابت حرفات
    می ترسم مینوش. می ترسم زنگ بزنم و نخواد بیاد.اون وقت این اندک غروری هم که تو این یه ماه برای خودم جمع کردم ، خرد بشه و بره . می ترسم که اگه گفت نه ، عنان و اختیار از دست بدم و بی قرار بشم و اصرار کنم. اونوقت حال و روزم خیلی بدتر از این میشه . حداقل الان در ظاهر میگم و می خندم و شادم. فقط از دورن داغونم.

    مرسی خیال تو
    ممنون بابت دلگرمی هات
    می دونم همه اینا به متاهل بودن و مجرد بودن ربطی نداره . ولی .... ولی داره .
    به عوض کردن باور و ... نیست.
    من دلم یه پیاده روی دو نفره میخواد . کدوم باور رو عوض کنم ؟ باور اینکه تک نفره بهتره ؟ نمیشه به خدا ....

    سه تا پستم کامل شد. حرفاتونو می خونم. ممنون از همه .

  8. کاربر روبرو از پست مفید veis تشکرکرده است .

    آبان (جمعه 07 شهریور 93)

  9. #65
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    ویس تو یه جوری ناراحتی و بی قراری می کردی که فکر می کردم تموم شده کلا رابطه اتون . انگار قبل بازی خودتو شکست خورده می بینی. بی خیال بابا هیچی نشده. یه چند هفته ای رفتی تو لاک خودت و سکوت کردی. بعدم تا دو هفته پیش که پیگیرت بوده. همین الانم می گی هست. پس چیزی نشده. دیر نشده. اتفاقا این سکوت چند هفته ای رو می تونی ازش استفاده مثبت کنی. چون الان هرچی بگی با گوش کامل می شنوه و هر چی بگی رو سعی می کنه بفهمه و درک کنه. الان نیازه که از ابعاد عقلانیت کمک بگیری. نه احساسی. الان باید دقیق ببینی چی بگی و چی می خوای. زیادم نباشه حرفای اصلیت که گیح شه. بشین بنویس الان که سوالات ازش علامت سوالات توی رابطه اتون و ناراحتی هات ازش چیه. انقدر دقت کن و ویرایش کن اینا رو که تهش به چند تا مورد اصلی برسی. که یکیش هم همونه که گفتی. اینکه اون ده درصدش چیه و بعد از پاسخش بپرسی که ایا کمکی هست که بتونی بهش بکنی برای اون ده درصد ؟
    ویس. دقیقا برو سنگاتو باهاش وا بکن. اخه دور دور واستادی گریه می کنی دستتو می گزی و اه می کشی که چی؟؟ الان وقتشه که با عقلانینتت با بالغت با بعدی که برنامه ریزی می کنه و مدیریت می کنه باهاش برخورد کنی. برخورد خیلی محترمانه خیلی قابل اعتماد باشی و کاملا عقلانی. اصلا احساسی نشی.
    تهش به یه نتیجه ای می رسی دیگه. از چی می نرسی؟

    ویس ازدواج پیوند روحی فکری جسمیه. وقتی ادم قراره همه وجودشو با یکی تقسیم کنه دیگه نه خجالت مطرحه نه غرور و نه ترس. تو پیش همسرت هم از نظر روحی بی پوشش می شی هم جسمی. پیونده. واسه همینم هست که ادم نمی تونه با هر کسی باشه. چون نمی تونه به هر کسی پیوند بخوره. پس یه همچین پیوندی دیگه غرور این طوری نداره.

    گریه هاتو کردی. سکوتت هم کردی. الان اون گیجه و دنبال جواب سوالاتشه. میاد. حتما میاد. اما یادت بمونه که این قرار رو جای مناسب بذار که بتونین حرف بزنین. اصلا احساسانی نشو. از قبل بشین ببین چی می خوای از کسی بپرسی که می خوای به عنوان یه همسر به واقع بررسیش کنی. و اون مدت زمان صحبت رو قاطع جدی محترم قابل اعتماد و کاملا بالغ و عقلانی باش. اینطوری پاسخات هم متناسب میشه.

    موفق باشی

    - - - Updated - - -

    (اول سوالاتتو و حرفاتو بنویس.
    روی روحیه ات تمرکزکن
    بعدش زنگ بزن بهش. وقتی زنگ بزن که می دونی چی می خوای ازش.
    از این لحظه با بالغت باهاش برخورد کن.
    کسی باش که هم محترمه هم احترام می ذاره و واقعا می دونه چی م یخواد از این صحبت و اومده به نتیجه ی معقولی برسه.
    امکان نداره وقتی اینطوری باشی نیاد.
    و امکان نداره به جوابات نرسی.

    اما ترس خجالت و غرور رو بذار کنار. فقط بالغت باشه. احترام و هوش و هدف مشخص. بدون چی می خوای و برو جلو

    - - - Updated - - -

    )

    این پرانتزه تهش جاموند :))

  10. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    veis (شنبه 25 مرداد 93)

  11. #66
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    ویس اینو یادم رفت بنویسم
    می ری برای اینکه به نتیجه معقول برسی یا همون که خودت گفتی سنگاتو وابکنی
    اما از پیش نتیجه ای برای خودت معلوم نکن. این نتیجه بر اساس بررسی هات و جراتمندیت و بالغت پیدا خواهد شد. هر نتیجه ای می تونه باشه

  12. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    veis (دوشنبه 27 مرداد 93)

  13. #67
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 اسفند 93 [ 10:05]
    تاریخ عضویت
    1392-12-13
    محل سکونت
    دشت
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    1,390
    سطح
    20
    Points: 1,390, Level: 20
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    834

    تشکرشده 492 در 107 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    22
    Array
    سلام ویس عزیز
    روز خوش
    منم شرایط شما را دارم و دارای موقعیت تحصیلی و شغلی خوبی هستم تک تک کلمات شما را درمورد تنهای لمس می کنم ولی پست قبلی شما را قبول ندارم که به دوستمون دختر بی خیالی گفتین صحبتهای ایشان در حد حرف هست. نه ویس جان من هم تنها کوه میروم، روزهای که سرکار خسته می شود (شاید هفته ای دو سه بار) تنها دوچرخه سواری میروم پیاده روی میروم استخر می روم و سعی می کنم روحیه خرابم را به خانه نبرم چون هم حال خودم بدتر می شود هم اطرافیان ناراحت می شوند.می خوام شاد باشم و از زندگیم لذت ببرم هنر این هست که تنها باشی و از تنها بودن لذت ببریی به قول یکی از استادم تنها کنار خیابون بایستی و انتظار هیچ کس را نداشته باشی که بخواهد تو را شاد کند.
    ویس من برای اینکه از این حال خارج شوم برای خودم شعر می خوانم شعر دست و پا شکسته می گویم و واقعا سعی می کنم حال دلم رو خوب کنم
    تو هم باید کارهای زیادی انجام دهی تا هم از درون آرام شوی و هم گزینه های و فرصت های مناسب برای خودت ایجاد کنی نگرشتو تو به زندگی باید تغییر کنه
    ویس جان ما مشترکات زیادی داریم و هر دو تنها هستیم فکر می کنم دوست خوبی می توانیم برای هم باشیم و ساعاتی را باهم باشیم من غرب تهران هستم
    خبر نداری مخ چند نفر تا حالا شستشو دادم و شوهرشون دادم
    بیاموزیم بی قید و شرط عشق بورزیم،

    بی قصد و قرض حرف بزنیم،

    بی دلیل ببخشیم،

    و از همه مهمتر

    بی توقع به انسانها
    محبت کنیم

  14. 4 کاربر از پست مفید fariba s تشکرکرده اند .

    hello (دوشنبه 17 شهریور 93), پونیو (یکشنبه 26 مرداد 93), veis (دوشنبه 27 مرداد 93), خیال تو (یکشنبه 26 مرداد 93)

  15. #68
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام
    میخوام یک مسئله رو بازگو کنم که ربطی به جنسیت و پسر و دختر بودن ما نداره و چون جنبه همدردی و محکوم کردن جامعه و تحویل گرفتن همدیگه رو نداره شاید به مذاق شما خوش نیاد

    شما باید روی خیلی از چیزها کار کنی تا کسی جذب شما بشه

    سعی کنی بیشتر روی زیباییت تمرکز کنی تا زیباتر دیده بشی میتونه تغییر رنگ موهات باشه ،تغییر نحوه آرایشت باشه و ...

    روی نحوه پوششت هم باید بازنگری کنی ، نباید پوششی داشته باشی که خیلی خشک و بی روح باشی یا نباید پوششی داشته باشی که خیلی جلف و زننده باشه

    حقیقت اینه که چه مرد چه زن در اولین برخورد جذب ظاهر طرف مقابل میشن بعد ادامه مراحل که اگه این اولین جرقه زده نشه هیچوقت هیچ آتشی روشن نمیشه

    روی روحیه ات هم باید کار کنی ، من که اگه یه دختر غمگین و بیروح و کسل ببینم هیچ وقت بهش پیشنهاد ازدواج نمیدم.

    .................................................. ..
    باور کن نه پسرا مشکل دارن نه دخترا پس من که مشکلی دارم بجای اینکه حس کنم جامعه مشکل داره بهتره به فکر تغییرات خودم باشم چون جامعه 70 میلیونی رو بسیار سخت میشه تغییر داد اما هر فردی میتونه خودش رو براحتی تغییر بده

    بهتره به ذائقه جنس مخالف احترام بذاریم و ببینیم دلشون میخواد با چه گروهی از افراد ازدواج کنن

    اگر دخترا تمایل دارن با یک پسر تحصیلکرده و زیبا که از لحاظ مالی در سطح خوبی قرار داره ازدواج کنن پس پسرا باید تلاش کنن به اون سطح برسن

    اگر پسرا دلشون میخواد با یک دختر زیبا و سنگین و نجیب و با روحیه ازدواج کنن (اکثر پسرایی که میشناسم )پس هر دختری میتونه روی این زمینه ها بیشتر تمرکز کنه تا پسرا جذبش بشن

    دیدی وقتی یک بچه دستشو میزنه به بخاری و دستش میسوزه پدر مادرش شروع میکنن به زدن بخاری و دعوا کردن بخاری تا بچه گریه نکنه

    این روشیه که اکثر ما بکار میگیریم و بجای اینکه طرف مقابل رو تشویق کنیم که ریشه ای تر به فکر مشکلاتش باشه شروع میکنیم به مقصر کردن جامعه و زدن تو سر فرهنگ و مردممون

    پس بجای اینکه بشینی یک گوشه و غصه این رو بخوری که چرا اصلا خواستگار نداری و من فقط برای تسکینت شروع کنم به زدن حرف های آرامش بخش ، ترجیح میدم حرفی بزنم که از این شراط خارج بشی

    نه تا 60 ساگی منتظر یک معجزه باشی!!!

    این امضا یکی از بچه های همین تالاره نمیدونم تو هم خوندی ؟
    با حقیقت بیازارم اما هیچوقت با دروغ آرامم نکن

    .................................................. ...........................
    خود من اوایل فکر میکردم مشکل از دخترا یا جامعه یا تقدیر یا شانس یا خدا و ... است که نتونستم با کسی که دوستش دارم ازدواج کنم ، اما مدت کمیه که فهمیدم مشکل از منه و باید روی خیلی از ابعاد خودم کار میکردم تا جواب مثبت رو از طرف مقابل بشنوم (زیبایی ، پوشش،تحصیلات ،شغل ، مهارتهای اجتماعی ، ....)
    خودم هم همیشه حس میکردم همه اینها در وجود من در بهترین سطح وجود داره اما بلطف صحبت با دخترا چه توی این تالار چه سایر جاها فهمیدم دخترا تعریف دیگه ای از این مسائل دارن

    و خیلی وقته دارم روی خودم کار میکنم و از تغییری که پیدا کردم دارم لذت میبرم چون متوجه شدم این تغییرات روی خیلی از دخترا تاثیر خودشو گذاشته

    من مدتیه که به این سخن زیبا رسیدم:
    پرنده ای که پرواز بلد نیست به قفس میگوید تقدیر

    موفق باشی

  16. 4 کاربر از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 27 مرداد 93), hello (دوشنبه 17 شهریور 93), veis (دوشنبه 27 مرداد 93), خیال تو (یکشنبه 26 مرداد 93)

  17. #69
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    24,300
    سطح
    94
    Points: 24,300, Level: 94
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,324

    تشکرشده 1,636 در 592 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان

    آقای معاون کلانتر
    حرف هایتان بسیار عالی بود. متشکرم
    اگر ممکن است به ما دخترها تاپیک یا پست یا روش هایی معرفی کنید که مثل شما این قابلیت رو در خودمون تقویت کنیم. آخه من هم مثل شما در گذشته فکر می کردم از هر لحاظ تمام معیارهارو دارم ولی الان فهمیدم باید بیشتر روی خودم کارکنم و مدتیه دارم این کارو میکنم . ولی هنوز یک منبع که روش عملی و خوبی به آدم یاد بده پیدا نکردم.اگر بیشتر راهنمایی کنید ممنون میشم.

    ویس عزیز!
    من با سخنان آقای کلانتر موافقم و اون هارو بسیار مفید می بینم ... با آرزوی خوشبختی برای شما و تمام دختران این مرزوبوم...

    موفق باشی

  18. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    معاون کلانتر (دوشنبه 27 مرداد 93), veis (دوشنبه 27 مرداد 93)

  19. #70
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    ممنونم از همه دوستان
    حرفهای جناب معاون کلانتر هم اصلا به نظرم بیراه نبود. بلکه کاملا درست بود و در جامعه ما و در همه جا صدق می کنه این موضوع .
    خب من به ظاهر خودم اهمیت میدم. نه تیپ جلف و سبکب دارم. نه ساده و نا مرتب . تا جایی که بتونم شیک می گردم و دوستانم هم همیشه اینو بهم میگن. ضمن اینکه از نظر اندام هم تقریبا هرچیزی بپوشم بهم میاد.
    اما مساله اینجاست که به هر حال من هر تیپی هم که باشم ، (ساده ، جلف ، شیک و ... ) بالاخره از دسته و گروه خودم باید خواستگار داشته باشم . اما من هییییییییییییچ خواستگاری تا به حال نداشتم . حتی در حد حرف (البته به جز اون یه مورد که محاله قبول کنم به خاطر اخلاقش)

    آخه من اینو میگم . که یکی خواستگار داره . میان می بینن یا خانواده نمی پسنده ، یا آقا پسر یا ....
    اما من هیچی
    ایرادی هم نمی بینم که اصلاحش کنم. واقعا اون قدر فکر کردم مخم هنگ کرده . خب چی شده آخه ؟ واقعا نمی فهمم.

    باور کنید من که اصلا اعتقادی به خرافات و .. ند ارم ؛ میگم نکنه بختم رو بسته باشن !!

    - - - Updated - - -

    مینوش در مورد اون هم نمی دونم واقعا چی بگم. حرفات کاملا منطقیه . اما یه ترسی اجازه نمیده پیش برم.
    می دونی چیه ؟ وقتی یه رابطه تموم میشه ، خیلی از نظر روانی مهمه که چه کسی اون رابطه رو تموم کرده . مخصوصا در مورد افراد احساسی . که من وقتی پای دل وسط باشه ، واقعا احساسی هستم.
    می ترسم دیدار کنیم و بگه نمی خواد و یا اصلا جواب نده یا هرچی . به نحوی که رابطه از طرف اون تموم بشه . اون وقت ممکنه به منطقی بودن الانم نباشم.
    ضمن اینکه دل من هنوز یه کمی امیدواره و من میخوام کم کم نا امید بشه که بتونم تحمل کنم . نمی خوام یکباره همه چیز تموم بشه . هرچند که یک ماه و نیمه باهاش حرف نزدم.
    می دونم ممکنه بگید ، روشم اشتباهه . اما این روشی هست که در من جواب میده . وگرنه به شدت بی قرار میشم.

    - - - Updated - - -

    مرسی فریبا جان بابت حرفات.
    ولی من اینجوری نیستم . هیچ وقت نتونستم تنهایی کاری رو انجام بدم. من حتی درس خوندنم هم تو جمع خیلی راحت تره تا تنهایی. کلا کارهای گروهی رو بیشتر دوس دارم و موفق تر هستم. همیشه دوست داشتم وقتی درس می خونم کسی پیشم باشه که اونم درس بخونه . حتی در مورد غذا خوذدن. معمولا وقتی کسی باهام هم غذا نباشه ، اصلا اشتهایی برای خوردن ندارم.
    شاید این بر می گرده به محیط خیلی پر جمعیتی که من در اون رشد کردم.

    ولی به هر حال الان به شدت تنهام.

    - - - Updated - - -

    از خیال تو هم ممنونم که درکم کردی

    - - - Updated - - -






    این گلها تقدیم به همگی


 
صفحه 7 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.