به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 101
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    چقدر نظرای خوب خوب لذت بردم ممنون از همه ... دوستان تمام و کمال باهات حرف زدن عزیزم
    راستش حقیقتی هست براین مبنا که هیچکس نمیتونه اینجا بیاد بگه شما چرا ازدواج نکردی چرا نشده و داریم باهم حرف میزنیم فقط که شاید یکی از این نکته ها که دوستان گفتن یه راه جدیدی برات نمایان کنه

    میدونی من یچیزی رو تو دوروبریام دیدم که دخترای خوبی داشتن و هیچیشون کم نبوده اما خیلی توقعشون پایین بوده مخصوصا خانواده هاشون دخترشونو دست کم گرفته بودن و این هم خود اگاه برای اشناها و هم ناخوداگاه برا دیگران یه دافعه ای رو ساطع میکنه که کمتر کسی میاد دنبال دخترشون

    جالبه اگه چیزی رو نخایی راه میافته دنبالت سخت و سمج
    اما اگه بخایی اونطرفا رد هم نمیشه گاهی اینطوره
    این یکی از سنت های دنیاست .


    میدونی ویس جان اگه کارت درسته اگه رفتارت مناسبه دیگه جای نگرانی نیست
    ما مامور به وظیفه ایم نه نتیجه... تو خوب باش من خوب باشم نتیجه با خدا ....به این ایمان دارم

    راستش مثلا من که تاحالا ازدواج نکردم خیلی تو خودم دنبال علت میگردم که چرا نمیشه چرا باوجود خاستگار نمیتونم ازدواج کنم هرکدوم به طرز عجیبی منجر به نشدن میشه
    چرا یکی از اینها اونی که میخام نیست چرا راضی نمیشم با موردی ازدواج کنم!یا چرا گاهی میخام و اون هم نمیشه!
    گاهی علت در خودمونه که در صورت پیدا کردنش باید رفعش کنیم گاهی هم مشکل از ما نیست و هنوز وقتش نشده باید صبر کرد هرچند تلخه (میدونی که صبر اسم یه گیاهی هست که مثل زهره)

    ایمان به خدا باعث میشه خودمون رو با هیچ بنی بشری مقایسه نکنیم و اروم باشیم چون میدونیم ااگه قراره کسی چیزی بهمون بده اون خداست که محض اقتدار محض رحمته و بخیل هم نیست که خیر مارو نخاد وقتی این رو میدونم تمام توجهمون از بیرون معطوف به درونمون میشه ...

    خواستن ازدواج از خدا شیرین ترین خاسته پیش خداست مطمان باش همینطور سرسری ازش نمیگذره ما کلی برنامه داریم اونم کلی نقشه و برنامه و اتفاق برامون در نظر داره .
    خوشحال باش امیدوار باش کم توقع هم نباش از خدایی که این همه داراست خیلی زیاد باید خاست اما نه به زور عاشقانه با سوز
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  2. 5 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (سه شنبه 03 تیر 93), meinoush (شنبه 24 خرداد 93), فرشته مهربان (یکشنبه 25 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93), شیدا. (شنبه 24 خرداد 93)

  3. #22
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    اقایونم بیان نظر بدن خوب. چرا بعضیامون خواستگار نداریم؟ بیشتر تو تاپیکا دخترا داریم به هم دلداری و راهکار می دیم. اگه نظر اقایون هم اضافه شه شاید ابعاد دیگه ای رو هم ببینیم.

  4. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    fariba s (یکشنبه 25 خرداد 93), majid_k (شنبه 24 خرداد 93), فدایی یار (یکشنبه 25 خرداد 93), veis (شنبه 24 خرداد 93)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    78
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    می دونید چیه ؟ تو کل خانواده ما تقریبا من تنها دختری هستم که از نظر درسی و کاری به جایگاه واقعا خوبی رسیدم.شاید این یه جورایی حس حسادت همه رو بهم تحریک کرده. در حالی که من همیشه سعی کردم مثل خودشون باشم.
    سلام،
    اول، با توجه به شرایطی که نوشتی‌، نباید انتظار داشته باشی‌ از فامیل خود شما پسری جرات ابراز علاقه و خواستگاری پیدا کند!


    در مورد محیط کار و زندگی‌ اجتماعی هم، متأسفانه مشکلات زندگی‌ انقدر زیاد شده که خیلی‌ از پسر‌ها جرات اینکه زندگی‌‌شان را پیچیده تر کنند ندارند. حالا توقعات دختر خانم و خانواده او را هم در نظر بگیر.

    خیلی‌ از پسر‌ها هم نیاز‌هایشان (عاطفی و/یا جنسی‌) را با خیلی‌ از دختر‌ها بدون ازدواج میتوانند رفع کنند، پس نیازی به ازدواج نمی‌بینند. همین مورد خود شما، فکر میکنی‌ اگر هیچ دختری حاضر نبود با او ارتباط دوستی‌ برقرار کند، چه میکرد؟ آیا به فکر ازدواج نمی‌افتاد؟

    در ادامه، خیلی‌ از پسر‌ها هم با توجه به وضعیت فعلی‌ جامعه و جمله بالا، به راحتی‌ نمیتوانند به کسی‌ اعتماد کنند.

    اما به نظر من موضوع اصلی‌ که در مشکل شما دخیل هست، اصطلاحا بلوغ اجتماعی هست؛ نسل ما در رفاه نسبی‌ بار آمده، بزرگترین مشکلات زندگیمان این بوده که آیا فلان درس پاس میشود یا نه. این یعنی‌ پسر‌های هم نسل ما (از جمله خودم) شاید وقتی‌ به ۴۰ سالگی رسیدند، به بلوغ اجتماعی یا به عبارتی مردانگی یک پسر ۲۰ ساله نسل پیش برسند. این یعنی‌ معمولاً تکیه گاه خوبی‌ نمیتوانند باشند و قدرت نسل قبل را هم در تقابل با مشکلات و قبول مسئولیت‌های جدید ندارند، و معمولاً چنین ظرفیتی را هم در خود نمی‌بینند. به همین ترتیب، دختر‌هایمان هم پر توقع، فوق‌العاده ضعیف و حساس بار آمده اند.

    به هر حال، همه اینها میتواند دلیل این باشد که تو یک خواستگار هم نداری. اما راه حل چیست؟

    راه حل این هست که بدون ازدواج هم احساس خوشبختی‌ کنی‌. اگر پیش آمد، بررسی‌ کنی‌، اگر هم پیش نیامد، از لحظه لحظه زندگی‌ات لذت ببری و به خودت ببالی. اینکه دیگران چه فکر میکنند یا چه می‌گویند، مهم نیست، مهم خود تو هستی‌. و این تنها خود تو هستی‌ که میتوانی‌ همه این احساسات منفی‌ یا مثبت ناشی‌ از حرف دیگران را کنترل کنی‌؛ میتوانی‌ انقدر آنها را برای خودت بزرگ جلوه دهی‌ که زندگی‌ات را مختل کنند، و یا انقدر برایت بی‌ ارزش باشند که حتئ یادت نیاید چنین جملاتی را شنیده ای.

    علاوه بر این؛ ازدواج الان برای تو حکم یک سراب را دارد، چون آن را تجربه نکرده ای. اما شخصاً، خیلی‌ از دوستان دختر و پسرم را می‌توانم به تو نشان بدهم که یک ازدواج ناموفق دارند و آرزوی بازگشت به روزهای مجردی و لحظه لحظه زندگی‌ الان تو را دارند؛ شاید اینها را الان درک نکنی‌، اما مطمئناً خیلی‌ از این موارد را در همین تالار میتوانی‌ مشاهده کنی‌.

    این یعنی‌، ازدواج به صرف ازدواج کردن میتواند یک فاجعه باشد و چیزی که مهم هست ازدواج خوب کردن هست.

    با این شرایط، من شخصاً در زندگی‌ تو کمبودی نمیبینم. همه چیز روتین هست، تحصیل کرده هستی‌، زیبایی‌، سر کار میروی، درامد داری، مستقلی و ...

    اما به تغییر در زندگی‌ نیاز داری. این تغییر در زندگی‌ صرفا تنها راه حلش ازدواج نیست، مورد اساسی‌ که تو باید تغییر دهی‌ نوع نگاهت به زندگی‌ هست.

    تنهایی‌؟ خوب چند تا دوست پایه پیدا کن! سعی‌ کن از داشته‌ها و توانایی هایت، لحظه لحظه‌های زندگی‌ات، آزادی نسبی‌ که الان داری استفاده کنی‌ و لذت ببری. علایقت را دنبال کن. سرگرمی‌هایت چیست؟ ادبیات، سینما، نقاشی...؟


    خلاصه اینکه، اول از همه سعی‌ کن به این احساس خوشبختی‌ در تنهایی‌ برسی‌. راه حل مشکل الان تو، ازدواج نیست.

    خوشبخت باشی‌،


    کامران
    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد


  6. 16 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (یکشنبه 25 خرداد 93), anisa (یکشنبه 25 خرداد 93), deljoo_deltang (سه شنبه 03 تیر 93), Eram (یکشنبه 26 مرداد 93), fariba s (یکشنبه 25 خرداد 93), khaleghezey (یکشنبه 25 خرداد 93), sanjab (یکشنبه 25 خرداد 93), terme00 (یکشنبه 25 خرداد 93), فدایی یار (یکشنبه 25 خرداد 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 25 خرداد 93), فرشته مهربان (یکشنبه 25 خرداد 93), هستی مسافر (پنجشنبه 04 دی 93), مقیمی (یکشنبه 25 خرداد 93), veis (دوشنبه 26 خرداد 93), شیدا. (یکشنبه 25 خرداد 93), صبا_2009 (یکشنبه 25 خرداد 93)

  7. #24
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید من کلی میگم و خیلی خلاصه

    شووهر خوبش خوبه و بدش مزخرفه اکثرا هم اونجوری که فکر میکنید نیستند و دارای اشکالات متعددی هستند که تقریبا میشه گفت تغییر کردنشان سخته.

    من کلی میگم اصلا بحث همدلی کردن و این چیزا نیست یا شوهر نکن یا خوبشو انتخاب کن مجردی بهتر از ازدواج پردردسره
    نظر شخصی خودمم اینه دختر نباید زیر 24 شوهرش بدی حیفه بخدا
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 5 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    fariba s (یکشنبه 25 خرداد 93), terme00 (یکشنبه 25 خرداد 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 25 خرداد 93), veis (دوشنبه 26 خرداد 93), خیال (یکشنبه 25 خرداد 93)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام عزیزم منم قبلا حس شمارو بیشتر داشتم شرایطمم مثل شماست تحصیلات شغل زیبایی خوانواده خوب و تحصیلکرده
    خواستگار هم داشتم ولی هیچ کدوم رو مورد خوبی ندیدم پس با نداشتنش زیاد فرقی نداره مهم کیفیتشه حالا میخاد 100 تا بیاد یا یکی .
    تازه تجربه یه نامزدی بد رو هم داشتم . من تو خونوادم تقریبا دختر مستقل و ازادیم و فکر میکردم اگه ازدواج کنم خیلی مستقل تر میشم و زندگی بهتری خواهم داشت در صورتی که تجربم بهم ثابت کرد کاملا در اشتباهام پدر و مادر هر چقدر هم که سرکوفت بزنن باز پدر و مادرن میدونی که برات دل میسوزونن ...اطرافیان هم که اصلا اهمیت ندارن... اما سرکوفت شوهر یه چیز دیگست اگه خدای نکرده ازدواج مناسبی نداشته باشی همش باید حسرت روزای مجردی و ازادیتو بخوری ...
    پس بهترین کار اینه تا زمانی که مجردی ازش لذت ببری و اگر زمانی مورد مناسبی مخصوصا اخلاقی برات پیش اومد و ازدواج کردی بازم تا اخر عمرت خیالت اسوده باشه ....
    وگرنه شب و روزت پر از استرسه داغون میشی من تجربشو داشتم که بهت میگم تازه وارد زندگی هم نشدم 3 ماهم بیشتر نبود اونجوری بود اگه میرفتم تو زندگی خدا میدونست چی میشد ... در مورد رابطت هم با خودت رو راست باش اگه فک میکنی به دردت نمیخوره درنگ نکن .. برو یه جا بشین قشنگ گریه کن با یکی حرف بزن خودتو خالی کن ولی از روی احساسات ادامه نده ... فک نکن حالا اگه ازدواج کنم یه جوری کنار میام اصلا اینجوری که فک میکنی نیست مخصوصا واسه ماها که خودمون از پس خودمون بر میایم... یه مورد دیگم اینکه اگه خودت یه رابطرو بهم بزنی خیلی احساس بهتری خواهی داشت تا طرف مقابلت اینکارو بکنه پس منتظر اون نباش خودت دست به کار شو. ... شاید یه مورد خیلی خوب پیدا شد خدارو چه دیدی ها ؟

  10. 8 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 26 خرداد 93), Eram (یکشنبه 26 مرداد 93), fariba s (یکشنبه 25 خرداد 93), khaleghezey (یکشنبه 25 خرداد 93), sanjab (یکشنبه 25 خرداد 93), فدایی یار (یکشنبه 25 خرداد 93), veis (دوشنبه 26 خرداد 93), شیدا. (یکشنبه 25 خرداد 93)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    ببخشید من این طوری میگم...
    نظر همه ی دوستان بسیار خوب وقابل احترام هستش ولی بعضی حرفا رو به نظرم با زدنش فقط داریم صورت مساله رو پاک میکنیم

    مثلا این که سن ازدواج رفته بالا و درسته فراگیر شده این نباید باعث شه بخوایم اروم شیم خب همه مثل همیم باید لااقل فکر کرد این اتفاق برای خواهر و ها و برادر های کوچک خودمان و بعدش فرزندانمان نیفته درسته یه سری مشکلات هست که دست ما نیست ولی میشه با یه یه سری پیش بینی های اینا رو کمتر کرد

    یا این که فکر مکینیم الان پسر 22 ساله یا دختر 22 ساله هیچی نمی فهمه شدید مخالفم...شما توی تمام تاریخ رو هم نگاه کنید میبینید کسانی که به جوان ها اعتماد کردند شگفتی ساز شدند..من یه بنده خدایی رو میشناختم توی اشناها در سن 21 عروس شد همیشه میگفتم برو بابا این میتونه مگه زندگی راه ببره ولی از وقتی ازدواج کرد تغییرو کم کم میشد به وضوح درش دید..خواستم بگم وقتی ادم ازدواج میکنه کلا سیستمش عوض میشه ...دیگه اون دختری نیست که تا لنگ ظهر هم میخوابید خوابیده بود..یا پسری که تمام هم و غمش فوتبال و رفیق واین چیزای مسخره بود و میفتند دنبال زندگی و پیشرفتشون پس این که بگیم سن ازدواج رفته بالا اتفاقا بدتر هم هست..چون ادما توی سن های کم سازش بیش تری دارند بیش تر میتونند تغییر کنند..

    خانم خیال جانا از زبان دل ما سخن میگویی...منم از خانمی که خواستگاری کردم خونوادشون زحمت یه تحقیق ساده رو ندادند وسریع رد کردند چون من سن کمی دارم و چون من تازه اول راهم و.. ولی چوبشو فردا باید اون دختر الکی الکی بخوره واقعا افسوس خوردم و داغ دلم تازه شد...

    خانم مینوش دلیل خواستگار نداشتن یه دختر خیلی چیزا میتونه باشه...اون دخترهایی که سر سنگین نیستند و.. که تکلیفشون مشخصه...ولی دختر های نجیب و با عفتی که میگند برای چی با این که اهل رابطه نیستیم و.. چرا خواستگار نداریم میخوام بگم همه ی ما هرم سنی جمعیت رو قبول داریم بعدش هر چی رو به سن های بالاتر میایم تعداد کم تر میشه حالا پسر ها اونایی که شرایط ازدواج رو دارند میان اکثرا از دخترای سن از خودشون کمتر خواستگاری میکنند و این باعث میشه خود به خود تعداد پسرا کم تر بشه برای دختر هایی که در سن ازدواج هستند..از طرفی الان شرایط طروی شده که اکثر جوون ها فکر ازدواج ندارند ازدواج رو محدودیت میدونند وقتی میبینند خیلی راحت میتونند با دوستی با یه سری دختر دیگه نیازهاشون رو رفع کنند دیگه به ازدواج فکر نمیکنند و میفتند دنبال دوستی با دخترهایی که شما میگید(یعنی اون دختر ها هم به خودشون ضربه میزنند و هم به دخترهای با عفت !! چون وقتی اونا خودشونو راحت عرضه نکنند جوون ها بیش تر به فکر ازدواج می افتند چی با خودشون چی با دختر های دیگه ) چرا اینا با این که مثل ما نیستند بر عکس دوروشن بیش تر پره و.. ولی مگه دورشون پر از چه پسرهایی هستش اکثرا سو استفاده اونایی هم که منجر به ازدوج میشه چون درگیر روابط احساسی میشند و اگه به ازدواج ختم شه اگه بدبخت نشند به اون خوشبختی که از راه درستش میتونستند برسند نمی رسند... خلاصه توی همین دختر هایی خوبی که پسر ها برای ازدواج در نظر میگیرند واقعا از حق نگذریم چهره هم خیلی براشون مهمه البته هر چی سن بره بالاتر برای پسر ها این اهمیت کمتر میشه...چون مثلا من خودم توی همکلاسی هام کلی دختر خوب میشناخستم که میدونم خواستگار ندارند یکی یا قدش کمی کوتاه تر بود یکی یا یکم زیبا نبود ... دیگه شما فکرشو بکنید وقتی این نسبت خیلی نا نتعارف هستش دست پسر ها باز تر میشه و مورد های بیش تری برای ازدواج دارند و خیلی چیز ها رو در نظر می گیرند و..

    ولی خدایی که از همه چیز زوج افریده فکر همه رو کرده..

    این که فکر کنید چرا خواستگار نداریم و...دردی رو دوا نمیکنه...به هر حال همه ی این شرایط دست به دست هم داده.... اگه شما میدونید همه چیزتون درست هستش و.. پس بدونید ایراد از شما نیست یه جای دیگه ی کار ایراد داره که لزوما از شما نیست..پس پرای چیزی که وجود خارجی نداره چرا ناراحتی ؟؟!! و اصلا نمیشه براش حلی پیدا کرد چون سوالی اصولا وجود نداشته...


    کلا کاش خونواده ها یکم بچه هاشونو با شرایط سخت تر بار بیارند و زودتر وقتی به جوان خوب وسر به راه پیدا میکنند شرایط ازدواجشون رو فراهم کنند و اینا این قدر همون اولش درگیر کار وزندگی بشند که دیگه هیچ وقت به گناه و اینا فکر هم نکنند و.. این طوری شرایط برای هممون بهتر میشد و میشه...جوونی که به گناه بیفته هم دیگه به ازدواج فکر نمیکنه هم ازدواج کنه باز ممکنه دوباره گناه کنه و خودمون شرایطو بدتر میکنیم...

    انشالله خدا خودش کمک کنه.

  12. 7 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    anisa (دوشنبه 26 خرداد 93), fariba s (دوشنبه 26 خرداد 93), meinoush (دوشنبه 26 خرداد 93), هستی مسافر (پنجشنبه 04 دی 93), veis (دوشنبه 26 خرداد 93), اقای نجار (پنجشنبه 04 دی 93), خیال (دوشنبه 26 خرداد 93)

  13. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    سلام به همه دوستان
    از همگی ممنونم که نظرات خوب و عالی تون رو در اختیار من میذارید .
    روزی که تاپیک رو باز کردم ، فکرش رو هم نمی کردم این همه دوستان منو مورد لطف قرار بدن. از همگی ممنونم

    امروز یکی از همکارام برگشت گفت : دختر یا دانشجوئه یا خوشگل !
    یه لحظه دلم شکست از دستش. از منظوری که پشت حرفش داشت. چون دقیقا وقتی این حرف رو زد که صحبت در مورد سالهای دانشجویی من بود که پشت هم درس خوندم. اما سعی کردم به دل نگیرم. حتی جوابی هم ندادم. فقط یه لبخند و والسلام

    اما بعدش دیدم من اصلا به خاطر حرف اونا نیست که ناراحت میشم. حرفهای اونا فقط یه یادآوریه برای من که هنوز به آرزوی خودم نرسیدم.

    مساله اصلا حرفهای اونا نیست. مساله اینه که من با تمام وجود دوست دارم زن باشم ، مادر باشم ، همسر باشم. مساله اینه که با تمام وجود دوست دارم به مردی محبت کنم و از مردی محبت ببینم. دوس دارم بچه ای از جنس خودم رو توو بغلم بگیرم. بزرگش کنم. محبت کنم بهش. مساله اینه دوس دارم کارهای ساده ای کنم. یه چایی وقتی بدم وقتی همسرم خسته از سرکار میاد ، یه خسته نباشید ، یه شب بخیر شیرین ، دوس دارم از غذاهایی که بلدم برای همسرم درست کنم ، موضوع اینجاست که من حتی کلی لباس خریدم. لباس هایی که پوشیدنشون تو خونه پدرم درست نیست. چون پدر و برادرم خونه هستن. مساله اینه که دوس دارم ازم تعریف بشه . دوس دارم کسی دوستم داشته باشه .

    ببینید اینا همش نیازه . مثل ماه رمضون که نیاز داری آب بخوری. فوقش بتونی یه ساعت تلویزیون ببینی ، یه ساعت کامپیوتر بازی کنی ، ... اما تهش چی ؟ نیازت فراموش میشه ؟

    نمی تونم با منطق این که خب خیلی دخترا ازدواج نکردن و وضعیت جامعه این طوره و ... این نیازم رو خاموش کنم . من نیاز به مهر و محبت کردن و مهر و محبت دیدن دارم. با هیچ منطقی ام نمی تونم ندیده بگیرمش.

    امروز پیامای اون آقا رو تو گوشیم نگاه می کردم. یه شب بخیر ساده ، یه "من رسیدم ، نگران نباش " و ... رو من نگه داشتم. فقط به خاطر همین نیاز ...

    من واقعا امروز فهمیدم حرف کسی برام مهم نیست. اما خواسته دلم و نمی تونم نادیده بگیرم. من برای زندگیم کلی برنامه ها دارم. مهمترین برنامه زندگیم هم مادر شدن و همسر شدنه .

    نمی دونم چرا وقتی هیچ ایرادی نیست ، حتی یک خواستگار هم تا به حال نداشتم. می دونم گفتید قبلا هم که کار خداست. خب چرا خدا این کار رو می کنه ؟ مگه نگفته هرچیزی رو جفت آفریده ؟ پس اونایی که مجردن زندگی کردن و مجرد مردن چی ؟

    من الان 29 سالمه . گفتید سنم رو نشمارم. اما بهترین حاملگی بین 22 تا 30 ساله و بعد از سی حاملگی های ریسکه و بعد از سی و پنج - چهل هم که عملا هیچی ...
    من الان اون طیف اول رو از دست دادم. مونده طیف دوم ...

    من نمی خوام حسرت به دل مادر شدن بمونم.

    ببینید اینا قانون طبیعته . حالا شده آرزوی من . به خدا اینا آروزهای بزرگی نیستن. مگه پیامبر نگفته سنت منه ؟ پس چرا من باید آرزو کنم تا این سنت اجرا بشه ؟ آخه آرزو هم می کنم اجرا نمیشه .

    مگه خدا نگفته همسران آرامش همدیگه اند. خب یعنی نبودنشون بی قراری میاره . چرا من باید برای یه خواسته طبیعی ، برای یه آرامش گناه کنم ؟
    من 27 سال هرگز به سمت هیچ پسری نرفتم برای دوستی . دوستی رو خیانت به همسرم می دونستم. اما الان چرا این شدم ؟ انقدر که نیاز داشتم که دیده بشم ، نیاز داشتم که محبت کنم و محبت ببینم ، انقدر که ... آخر نفهمیدم اصلا چطور شد که من وابسته محبت های کسی شدم که همسرم نیست.

    اگه زودتر این نیازم رفع شده بود ، که به سمت گناه و دوستی نمی رفتم ، دوستی ای که اگرچه نیاز عاطفی منو برطرف می کنه ، اما صد برابرش عذاب وجدان میاره برام.

    مساله اینجاست که من از دست خدا هم شاکی ام ، یا نباید این نیاز عاطفی رو در من می ذاشت ، یا باید جوابی هم براش میذاشت.

    نمی دونم . امروز حالم خوب نیست. کلی حرف براتون نوشتم. بدونید اینا همش درد و دله .

    ببخشید بابت پرحرفی هام و ممنونم بابت همدردی هاتون

  14. 6 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    majid_k (دوشنبه 26 خرداد 93), meinoush (دوشنبه 26 خرداد 93), فدایی یار (دوشنبه 26 خرداد 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 27 خرداد 93), اقای نجار (پنجشنبه 04 دی 93), شیدا. (دوشنبه 26 خرداد 93)

  15. #28
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    با تمام وجود دوست دارم به مردی محبت کنم و از مردی محبت ببینم.
    فکر می کردم من اینطوریم چون کمبود محبت داشتم همیشه از اولش. قبلانا به یه همجنس هم راضی بودم که محبت کنه و محبت ببینم. پیدا نشد. حالا دیگه غیر همجنس می خوام :)
    البته من حس مادر شدن ندارم. نمی خوام خودم باعث بودن یه بچه باشم که مثل من هی پر پر بزنه کل عمرش.

    اره به نظر منم هر چیزی رو ادم به وقتش می خواد. نه دیر.
    ببین دیروز فکر می کردم اصلا همینم نخواستم. فقط ارامش و رضایت درونی داشته باشم عالیه. تنهایی هم نخواستم دیگه نباشم!

    یه چیز دیگه. اینکه بهتره فکر کنیم هر چیزی که هستیم الان همونیه که باید باشیم. یعنی اگه تنهاییم حتما در این لحظه این تنهایی برامون خوب بوده. اما معنیش این نیست که لحظه بعدی هم باید تنها بمونیم. بعدا تلاش می کنیم و به چیزایی که بخوایم م یتونم برسیم. شاید برسیم.

    در مورد سن نه بابا انقدرام حرص نخور. کم کم تا 40 وقت داری بچه دار شی.

    یه چیز دیگه ای هم هست. ممکنه ادم یه لحظه رو توی کل زندگیش تجربه کنه که انقدر براش ارزش مند باشه که به خودش بگه تمام این زندگیم به این یه لحظه می ارزید. این زنده بودنم به این یه لحظه می ارزید. من اون لحظه رو نداشتم.

    خودتو ازار نده.

    اگه کسی هم بهت متلک انداخت ازارت داد رو اعصابت بود یه جایی حالشو بگیر. اگه هم رو اعصابت نبود که چه بهتر. بی خیال.

    یه چیز دیگه البته در مورد خودم. اون وقتی که پسرا جوون بودن سناشون کم بود من با کسی دوست نشدم که باید می شدم و بعدش بالاخره به ازدواج می رسید دیگه. این همه دیدم ادما اینطوری ازدواج کردن و با هم خوبم هستن. پسرا که سنشون کم باشه بدجنسی هنوز بلد نیستن. خوبن. مثل جوون بودنای خودمون. باهاشون می شد کنار اومد. اما الان همون پسرا خیلی هاشون دیگه ازدواج کردن. بزرگتر شدن. یه سری هاشون رفتن از ایران. یه عده اشون که ازدواج نکردن خوب لابد یه دلیلی داشته دیگه. مثل من. تازه بین همونام ادم بخواد باهاشون دوست شه دیگه بچه نیستن که. مثل خود ما. توقعاتشون با توقعات یه پسر جوون خیلی متفاوته. ضمن اینکه خیلی هم سیاستمند شدن. خوب بین اینا کدومشونو می خوایم بگیم بیاد ازدواج کنه ؟

    کلا حرص نخور. بهت گفتم. با هر چی داری همین الان حال کن. که چی؟ با چهره ات با دوستات با ورزش با مهمونی رفتن با شغلت با هر چیزی که داری. بعدا هم می تونی ازدواج کردی علاوه بر همه اینا با زندگی مشترکت هم خوش باشی.

    حالا که می دونی فقط چند تا جمله ساده بوده که تو رو به اون اقا وصل کرده و این حس نیاز به توجه، دیگه حواست هست و اینو در نظر می گیری.

  16. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    فدایی یار (دوشنبه 26 خرداد 93), veis (دوشنبه 26 خرداد 93)

  17. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 خرداد 95 [ 10:13]
    تاریخ عضویت
    1392-12-29
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    2,472
    سطح
    30
    Points: 2,472, Level: 30
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    91

    تشکرشده 234 در 76 پست

    Rep Power
    22
    Array
    حست رو درک میکنم....
    من 28 سالمه و بشدت دوس دارم روزی ازدواج کنم و مادر بشم... عاشق دوران بارداری و لحظه تولد بچه و بزرگ کردن و تربیت کردنشم.... منم احساسا تنهایی میکنم و مثل خودت در حد اس ام اس و نه هیچگونه دیداری و صحبت های عادی با کسی در ارتباطم ولی این رابطه تنهاییمو بیشتر میکنه گاهی، اینکه میبینم تهی نداره ظاهرا و تا حالا نشده ازدواج کنم و کسی نیست بهم عشق بده و من بدون ترس بهش دل بدم، بدون اینکه سرزنش شم و بدون اینکه مخالفت شه... دلم میگیره
    البته من خواستگار داشتم و دارم ولی بدلایل کاملا مسخره نمیشه و من میگم حتما خدا صلاح منو مید.نه، ما ضاهرو میبینیم اون باطنو، ما حالو میبینیم اون ایندرو، ما خودمونو میبینیم اون همه رو و بعد هر دل شکستگی میگم:
    خدایا سپردم به خودت که بهتر از همه منو میشناسی، هروقت کسی شدم که میتونم محبت بدم و ببینم تا اخر عمر عاشق باشم/ف وفادار باش، همراه باشم، صبور باشم، اونوقت بده، هروقت که صلاح دونستی..
    بعد خودم سرگرم میکنم به کاری و یه مدت دوباره خوبم....
    منم به بچه های فامیل میگم دخترمن و پسر مناین حرفم حرص همه رو در میاره که خودمو مامان بزرگ میدونن و لی من میخوام تا حدی این نیاز به گفتن این کلمه ها رو تو خودم خاموش کنم... البته یه کم شاید مسخره بیاد ولی من دوس دارم... درباره خاستگارامم هم واسه دیگران تعریف میکنم و تهش نه ایرادی میگیرم نه خودمو مورد دار نشون میدم فقط میگم انگار قسمت نبود چون همه چی داشت خوب پیش میرفت یا حرف دیگه... اینطور نشون میدم خواستگار هم دارم و اماده ازدواج هم هستم تازه در مورد فواید ازدواج و احساس مادر شدنم با خانمای فامیلو دوستام صحبت میکنم...
    البته شرایط شما با منمتفاوته مقداری چون من طرز فکر و ترس هایی دارم که مانع از این میشه بپرم ازدواج کنم ولی الان 1سالیه سعی میکنم کیس هارو بببینم شاید شد.
    خدا عاقبت همه رو بخیر کنه و ان شاءالله هرچی به صلاحمونه سر راهمون قرار میده که خودش دانای مطلقه....

  18. کاربر روبرو از پست مفید setare sorbi تشکرکرده است .

    فدایی یار (دوشنبه 26 خرداد 93)

  19. #30
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بهت توصیه می کنم برای حل مشکلت از قسمت معنادرمانی سایت استفاده کنی عزیزم. هر نسلی با یک مشکلی مواجه است. نسل های قبلی ما هر کدام با مشکلی مواجه بودند. یک نسلی با مردسالاری ، یک نسلی با جنگ ایران و عراق ، یک نسلی با مشکلات پس از جنگ و نسل ما هم با مشکل ازدواج. به هر حال رسم دنیا همین است. من به شخصه ترجیح می دهم مشکل ازدواج داشته باشم تا اینکه جنگ باشد و من را اسیر کنند یا آواره شوم و هزارتا مصیبت دیگر.

  20. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (سه شنبه 03 تیر 93), meinoush (دوشنبه 26 خرداد 93)


 
صفحه 3 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.