به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چه طور جلوی صحبت کردن زیادی خودمو تو محل کار بگیرم؟

    سلام
    لطف میکنید بهم راهکاری بگید که خودمو کنترل کنم و تو محیط کار صحبت خصوصی و زیاد نکنم؟؟
    سعی میکنم هر چی باز میام خونه پشیمونم چرا این حرف رو زدم
    خیلی ایم موضوع داره اذیت میکنه منو
    یک جوری اصلا دهن ندارم و نمیتونم جلوی خودمو بگیره
    همین حرف زدن و خیلی چیزا گفتن به ضررم شده
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. 2 کاربر از پست مفید mina64 تشکرکرده اند .

    *Yalda* (دوشنبه 05 خرداد 93), khaleghezey (دوشنبه 05 خرداد 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    خوب شاید نیاز به یه هم صحبت داری. توی خونه هم نداری. اگه می تونی و یه دوست خوب عاقل و قابل اعتماد داری خارج از محیط کار (دوستت همکارت نباشه و مرتبط به محیط کار نباشه اصلا) با اون گاهی قرار بذار حرف بزنین با هم دلت باز شه. اگه نمی تونی یه روانشناس یا مشاور خوب پیدا کن گاهی برو پیشش صحبت کن. بعضی وقتا هم که خونه ای می تونی یه کتاب صوتی ای چیزی گوش بدی. اینکه یکی هم با ادم حرف بزنه هم باز تاثبر می ذاره روی ارامش ادم از نظر اینکه احتیاج پیدا نکنه با هر کسی هم کلام شه. اینم یه راهشه واسه من که کتاب صوتی گوش می دم.
    هر روز این حرفایی رو می زنی که نم یخوای یا در حد هفته ای یه باره؟ اگه هر روزه عادتته اخلاقته نمی دونم چه کار کنی اما اگه مثلا هفته ای یه بار حتی بیشتر مثلا ماهی یه باره مثل منی. هیچکس نیست که باهاش حرف بزنی و دلت باز شه اینطوری میشی. این کارار بکنی اثر داره.

    موفق باشی.


    -

    نوشتی تو پست بعدیت که تنهایی. یه کار دیگه هم خوبه بکنی. همونطوری که گوش دادن به حرفای دیگران مثل کتاب صوتی و دیدن سریال ها می تونه این حس نیازت به حرف زدنو کمتر کنه حرف زدن خودتم م یتونه. مثلا یه کتابی که دوست داری یا اهنگی که دوست داری رو خودت بلند بخون. اصلا همه ی اهنگو همونطوری که می خوای بلند مثل یه خواننده بخون. می تونی رقص هم اگه دوست داری باهاش بکنی. نمایشنامه ها رو اگه دوست داری بلند بخون. حرف زدن طبیعی چیزایی که دوست داری هم حستو بهتر می کنه.

    دنبال دوست خوب هم باش.

    کلاس ورزش هم برو. دامنه اشناهاتو بیشتر از همکارات کن.

    موفق باشی.
    ویرایش توسط meinoush : یکشنبه 04 خرداد 93 در ساعت 22:08

  4. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 05 خرداد 93), mina64 (یکشنبه 04 خرداد 93), پونیو (دوشنبه 05 خرداد 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از جواب و راهنماییت
    درست حدس زدی من تنهام و هم صحبت ندارم
    تنها هم صحبتم خواهرمه
    احساس تنهایی تو این شهر داره اذیتم می کنه
    شوهرم که انگاری اصلا نیست
    بازم ممنون از راهکارت

    - - - Updated - - -

    پرحرف نیستما
    چیزایی که نباید بگم رو میگم
    احساس کمبود توجه و کمبود هم صحبت دارم
    قبلنا تا این حد نبودم
    از زمان ازدواجم شدیدتر شده
    یک ذره هم دروغ میگم ولی بی ارزش
    این اخلاقمو دوست ندارم
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. 2 کاربر از پست مفید mina64 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 05 خرداد 93), meinoush (یکشنبه 04 خرداد 93)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    خوب برید کلاس های ورزشی هنری و صنایع دستی و آموزشی ثبت نام کنید.هم کسب مهارت و آموزش میکنید و اینکه دامنه اطلاعاتی که دارید بالا میره هم دوستای جدید پیدا میکنید با تجربیات جدید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    meinoush (دوشنبه 05 خرداد 93), mina64 (دوشنبه 05 خرداد 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    محل سکونت
    البرز کرج
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 184 در 65 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    21
    Array
    وقتی بچه بودم از سیر تا پیاز اتفاقات خونه رو میذاشتم کف دست همکار های مادرم بعدش کلی بهم میگفت نباید فلان و فلان چیز رو بگی... به همین منوال تذکرات بهم حواله میشد ولی هیچ وقت فکر نمیکرد پسرش بعدا کارهایی بکنه که به اصطلاح زیر آبی رفتن بهش میگند و چیزی نگه... این برمیرگرده که جذب چه ارگانی شدم قضیه مال گذشته دور هستش...

    به ما آموزش داده شده بود که اگر سیخ کردند تو نا کجا آبادتون حرف نباید بزنید هر کاری میکنید باید حفظ اسرار کنید حتی اگر هم به قیمت جان خودتون یا هم رزم تون تموم بشه فرقی نمیکنه. البته وقتی به کسی Thiopental تزریق بشه باید خیلی تمرین کرده باشه که خودش رو کنترل کنه که بهمون این چیزا رو یاد دادند. اینی که گفتم چیز طبقه بندی شده ای نیست.

    کل صحبت های من این بر میگرده به اینکه باید تمرین کنید، جلو آینه بایستید و تمرین کنید سوال ها رو جواب های احتمالی رو تمرین کنید. اگر چیزی هست قبل از اینکه صحبتی رو شروع کنید با خودتون 2 2 تا 4 تا کنید آیا لازم هست بگم ؟ نگم ؟ چی بگم؟ اصلا حرف نزنم بهتر نیست؟ کمتر اطلاعات بدم شرش کمتره یا بیشتره؟ اگر من چیزی بگم ممکنه کسی یا خودم توی دردسر بیوفته؟

    قفل کردن ذهن یکی از رکن هایی هستش که باید روش کار کنید مثلا اگر کسی بهتون میگه دیشب چی غذا خوردی، برنامه پلنگ صورتی دوره بچگی هات بیاد توی ذهنت (برای مثال بود)
    اگر کسی نظر در مورد فلان جنس مثلا گاوصندوق داشت (فرضا) نگید نمونه این رو توی خونه داریم یا به همین صورت... موارد زیاده من فقط دست و پا شکسته بهتون گفتم که چی کار باید بکنید.
    کمتر حرف زدن هم آدم رو گوشه گیر میکنه و باعث میشه که اطلاعات کمتری از محیط هم بگیرید زیاد حرف زدن هم میتونه مشکلات کم حرفی رو هم به بار بیاره شما باید متعادل باشید.

    یه گفته ای رو یادمه، اگر توی جمعی کسی حرف نمیزد از این بابا باید بیشتر بترسید.
    ویرایش توسط Less Than Nothing : دوشنبه 05 خرداد 93 در ساعت 15:50 دلیل:

  10. 4 کاربر از پست مفید Less Than Nothing تشکرکرده اند .

    meinoush (دوشنبه 05 خرداد 93), mina64 (دوشنبه 05 خرداد 93), پونیو (دوشنبه 05 خرداد 93), باران13 (پنجشنبه 28 آبان 94)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    باسلام و احترام


    زمانی که دانشجو بودم با خودم عهد می کردم که دیگه بحث سیاسی یا دینی نمی کنم، هزار بار به خودم گفتم، رو دستمم علامت می زدم بازم نمی شد! تا اینکه یه روز تو یه وبلاگ شانسی یه جمله از دکتر شریعتی دیدم که یه جرقه ای تو ذهنم انداخت (فک کنم کتاب پدرو مادر ما مقصریم) کلیت و مضمون جمله این بود به جای نگوها، نروها و نبین ها چرا بروها، بگوها و ببین ها را یادم ندادید، اون روز تصمیم گرفتم حتی زمان ناهار خوردنم رو هم به یه کار مفید اختصاص بدم، مثلا موقع غذا خوردن هندزفری می زاشتم تو گوشم نت های ویولن از آهنگ های موردعلاقم رو با دقت بررسی می کردم تا آهنگ رو بهتر درک کنم تا بهتر بزنمش یا شایدم حفظش کنم یا زبان مرور می کردم (صوت های دو دقیقه ای می ساختم واسه هر روزم) موقعی که می خاستم برم جایی با خودم می گفتم واسه اون یه ربعی که بیکار میشم چه کار لذت بخشی انجام بدم با موبایلم بازی کنم یا یادداشت هام رو مرور کنم. خلاصه به جای اینکه به کارهایی که نمی تونی انجام بدی تمرکز کنی به کارهای مفید و لذت بخشی که می تونی انجام بدی تمرکز کن

    توجه و جذبه

    آدمهایی که برنامه ندارند تابع محیطند ولی آدم های هدفمندند مستقل از محیطند یا محیط تابع اونهاست! از روی تجربه میگم آدمهای ساکت و هدفمند فوق العاده جذابند و خیلی جلب توجه می کنند حتما امتحان کن!


    این جمله داوینچی رو من روی لاک اسکرین گوشیم گذاشتم و هربار که می خونمش برام تازه و تهیج آوره


    I have been in impressed with the urgency of doing. Knowing is not enough, we must apply, willing is not enough we must do
    موفق باشی



  12. 3 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    meinoush (دوشنبه 05 خرداد 93), mina64 (دوشنبه 05 خرداد 93), پونیو (دوشنبه 05 خرداد 93)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از همه دوستان بابت نظرات و راهنمایی هایی که کردن
    راستش من از آدمای پرحرف متنفرم
    خودم پر حرف نیستم ولی کم حرف هم نیستم
    سرم خلوت نیست مشغول مقاله و کارم هم علمی و تخصصی هست
    انگاری همه چی برام یکنوااخت هست
    راهکارهای آقای Less Than Nothing خیلی خوب بود.تمرین میکنم
    ولی من کلا تو محیط دوست ندارم از مسائل خانوادگیم بگم با اینکه روز اول استخدامم بهم تاکید شده بود که حتی تو گزینش بهم گفتن
    کوچیکترین حرفم واسم دردسر و یک کلاغ و 40کلاغ شد
    این تنهایی من هم بیشتر باعث شده
    آقای خاله قزی متاسفانه وقت باشگاه و کلاس متفرقه فعلا ندارم ولی قبول دارم تاثیر داره
    باران و meinoush عزیز
    دارم سعی میکنم تو تایم کاری آزاد خودمو مشغول کارهای مقاله و مطالعه کنم که کمتر وارد صحبت بشم
    ولی حس تنهایی من تو خونه زیاد هست باز همه این کارها میبینم بهم احساس خفگی میکنم
    هرکاری انجام میدم اصلا همسرم از من توضیح نمیخاد و من احساس میکنم هم صحبت میخام
    از بچگی عادت داشتم هر کار بیرونم رو برای مامانم و خونوادم حتما تو خونه توضیح میدادم و تعریف میکردم
    این چیزا همش باعث این رفتار من شده که خیلی از خودم بعدا حرص میخورم
    وقتی میام خونه البته

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  14. 2 کاربر از پست مفید mina64 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 06 خرداد 93), meinoush (دوشنبه 05 خرداد 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 خرداد 93, 10:55
  2. می خوام از شوهرم مرد بسازم(زیاده روی می کنم؟)
    توسط رایحه عشق در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: جمعه 08 مهر 90, 19:56
  3. کنجکاوی زیادی
    توسط setareh در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 10 فروردین 87, 23:46

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.