به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 اسفند 92 [ 14:36]
    تاریخ عضویت
    1387-9-09
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    4,061
    سطح
    40
    Points: 4,061, Level: 40
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تصویر اشتباه من در ذهن دیگران!

    سلام دختری هستم تقریبا 26 ساله ظاهرم نسبتا خوبه اماگاهی اعتماد به نفسم پایینه یعنی حس میکنم نسبت به اون چیزی که هستم کمترم نمیدونم قبلا این جوری نبودم الان یه مدتیه اینطور شدم همش حس میکنم نسبت به دخترای دیگه از لحاظ زیبایی هوش کمترم
    راستش موقعیت شغلی خیلی خوبی دارم همکارامم هم خوبن به جز یکی دوتاشون که واقعا رو اعصابم هستن مقصرش هم خودمم اگه از روز اول باهاشون صمیمی نمیشدم به خودشون اجازه نمیدادن هر حرفی رو بزنن مثلا یکیشون که ادعای هوش و زکاوت و زیباییش میشه خیلی رو اعصابمه نه اینکه من بهش حسادت کنم ها فقط همیشه سعی میکنه با حرفاش منو ناراحت کنه بیشتر از همه تنهای چیزیکه ناراحتم میکنه همین میزان هوش هست که خیلی خودشو از من برتر میبینه خیلی وقتا به شوخی به من لقب خنگ میده و من اعصابم به هم میریزه دیگه اون لحظه نمیدونم ایا واقعا من خنگم یا اینکه بعضی ادما عادتشونه که ادم رو دست کم بگیرن و خودشون رو ببرن بالا من واقعا قاطی کردم تو این مورد از طرفیم هرچی فکر میکنم هوش و زکاوت خاصی تو این ادم نمیتونم ببینم بجز ادعا
    راستش من کلا از بچگی هم یکم نسبت به همس سنای خودم دیر راه افتادم مخصوصا اینکه یک سال زودتر مدرسه رفتم و این برام سخت بود و کارو برام سخت کرده بود توی خانواده هم همیشه با خواهر بزرگتر از خودم که به قول بعضیا زرنگتره مقایسه میشدم که چرا فلانی مثل خواهرش نیست چقدر فرق دارن و این حرفا یه جورایی مثل سنگ میشد رو سرمن نمیخواستم اینطور بشه اما مادرم پدرم عموهام همه این رو تایید میکردن خاطره خوبی ندارم از این روزا
    حالا هم که بعد از گذر 26سال هرزمان کسی لقب گیج بودن رو بهم میده یاد اون دوران می افتم و تو ناخداگاه ذهنم خودمو یه موجود گیج و خنگ با ذهن بسته میبینم در حالی که خودم نسبت به خودم این حسو کمتر دارم اما نمیتونم خودم رو ثابت کنم شاید یه جورایی تصویرم رو اینجوری به بقیه نشون دادم
    خیلی ناراحت و غمگینم خصوصا اینکه الان با دوستای صمیمیم هم مشکل پیدا کردم و تنهاترهم شدم
    نمیدونم چیکار کنم چطور خودمو ثابت کنم اصلا به حرف بقیه اعتنا کنم ایا به نظر شما من واقعا همون چوری هستنم که بقیه میگن و میبینن؟!
    چندروز پیش هم با یه اقایی اشنا شدم که از همه لحاظ پسندیده من بود من در طول اون ساعتی که باهاش بودم هیچ عملی مبنی بر خنگ بودن خودم نداشتم اما نمیدونم که چرا اون هم همین رو به شوخی گفت و لقب منگل بودن رو بهم داد همین مثله باعث شد من خودمو بکشم کنار و اون ادم رو نبینم دیگه
    چرا اینجوری شدم؟

    - - - Updated - - -

    راستش الان یه مدت حال خوشی ندارم اعصابم به هم ریخته شده کسی منو نمیفهمه شاید به حساب نمیاره من دختر خیلی خوش قلب و مهربونی هستم
    کسی منو درست نمیبینه هنوزم که هنوزه برای پددر و مادرم همون بچه دماغوی دیروزم
    خیلی سخته و تنهام و هرزمان میرم خونه حالم بدتر میشه همش یاد اون جمله های همکارم می افتم و این بهم القا میشه که من واقعا موجود خنگ و به قول خودش بی ایکیو هستم
    همش به خودم مکیگم اون اادما حسادت موقعیت شغلی من رو میکنن که ایجوری میگن چون نمیتونن منو تو این جایگاهی که هستم ببینم اما اخه چرا من؟
    الان 6ماهه ماشین گرفتم خیلی ها چشاشون در امده این درحالی هست که اگه یه ادم عادی مثلا خواهرم یا کس دیگه این کارو بکنه کسی بهش با دید تعجب و حسد نگاه نمیکنه اما چون منو به حساب نمی ارن حرص میخورن که چرا فلانی با اون خنگ بودنش و این حرفا
    داغونم میکنه دیشب هم خوب نخوابیدم همش کابوس میبینم چند شبه حالم خوب نیست
    از نظر جسمی هم ضعیف شدم کسی بهم اهمیت نمیده هرزمان هم که دلم میگیره جایی ندارم برم ترجیح میدم خونه بخوابم همش خواب خواب خواب
    خیلی افسرده شدم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina450 نمایش پست ها
    سلام دختری هستم تقریبا 26 ساله ظاهرم نسبتا خوبه اماگاهی اعتماد به نفسم پایینه یعنی حس میکنم نسبت به اون چیزی که هستم کمترم نمیدونم قبلا این جوری نبودم الان یه مدتیه اینطور شدم همش حس میکنم نسبت به دخترای دیگه از لحاظ زیبایی هوش کمترم راستش موقعیت شغلی خیلی خوبی دارم همکارامم هم خوبن به جز یکی دوتاشون که واقعا رو اعصابم هستن مقصرش هم خودمم اگه از روز اول باهاشون صمیمی نمیشدم به خودشون اجازه نمیدادن هر حرفی رو بزنن مثلا یکیشون که ادعای هوش و زکاوت و زیباییش میشه خیلی رو اعصابمه نه اینکه من بهش حسادت کنم ها فقط همیشه سعی میکنه با حرفاش منو ناراحت کنه بیشتر از همه تنهای چیزیکه ناراحتم میکنه همین میزان هوش هست که خیلی خودشو از من برتر میبینه خیلی وقتا به شوخی به من لقب خنگ میده و من اعصابم به هم میریزه دیگه اون لحظه نمیدونم ایا واقعا من خنگم یا اینکه بعضی ادما عادتشونه که ادم رو دست کم بگیرن و خودشون رو ببرن بالا من واقعا قاطی کردم تو این مورد از طرفیم هرچی فکر میکنم هوش و زکاوت خاصی تو این ادم نمیتونم ببینم بجز ادعاراستش من کلا از بچگی هم یکم نسبت به همس سنای خودم دیر راه افتادم مخصوصا اینکه یک سال زودتر مدرسه رفتم و این برام سخت بود و کارو برام سخت کرده بود توی خانواده هم همیشه با خواهر بزرگتر از خودم که به قول بعضیا زرنگتره مقایسه میشدم که چرا فلانی مثل خواهرش نیست چقدر فرق دارن و این حرفا یه جورایی مثل سنگ میشد رو سرمن نمیخواستم اینطور بشه اما مادرم پدرم عموهام همه این رو تایید میکردن خاطره خوبی ندارم از این روزاحالا هم که بعد از گذر 26سال هرزمان کسی لقب گیج بودن رو بهم میده یاد اون دوران می افتم و تو ناخداگاه ذهنم خودمو یه موجود گیج و خنگ با ذهن بسته میبینم در حالی که خودم نسبت به خودم این حسو کمتر دارم اما نمیتونم خودم رو ثابت کنم شاید یه جورایی تصویرم رو اینجوری به بقیه نشون دادم خیلی ناراحت و غمگینم خصوصا اینکه الان با دوستای صمیمیم هم مشکل پیدا کردم و تنهاترهم شدمنمیدونم چیکار کنم چطور خودمو ثابت کنم اصلا به حرف بقیه اعتنا کنم ایا به نظر شما من واقعا همون چوری هستنم که بقیه میگن و میبینن؟!چندروز پیش هم با یه اقایی اشنا شدم که از همه لحاظ پسندیده من بود من در طول اون ساعتی که باهاش بودم هیچ عملی مبنی بر خنگ بودن خودم نداشتم اما نمیدونم که چرا اون هم همین رو به شوخی گفت و لقب منگل بودن رو بهم داد همین مثله باعث شد من خودمو بکشم کنار و اون ادم رو نبینم دیگه چرا اینجوری شدم؟- - - Updated - - -راستش الان یه مدت حال خوشی ندارم اعصابم به هم ریخته شده کسی منو نمیفهمه شاید به حساب نمیاره من دختر خیلی خوش قلب و مهربونی هستم کسی منو درست نمیبینه هنوزم که هنوزه برای پددر و مادرم همون بچه دماغوی دیروزمخیلی سخته و تنهام و هرزمان میرم خونه حالم بدتر میشه همش یاد اون جمله های همکارم می افتم و این بهم القا میشه که من واقعا موجود خنگ و به قول خودش بی ایکیو هستم همش به خودم مکیگم اون اادما حسادت موقعیت شغلی من رو میکنن که ایجوری میگن چون نمیتونن منو تو این جایگاهی که هستم ببینم اما اخه چرا من؟الان 6ماهه ماشین گرفتم خیلی ها چشاشون در امده این درحالی هست که اگه یه ادم عادی مثلا خواهرم یا کس دیگه این کارو بکنه کسی بهش با دید تعجب و حسد نگاه نمیکنه اما چون منو به حساب نمی ارن حرص میخورن که چرا فلانی با اون خنگ بودنش و این حرفاداغونم میکنه دیشب هم خوب نخوابیدم همش کابوس میبینم چند شبه حالم خوب نیستاز نظر جسمی هم ضعیف شدم کسی بهم اهمیت نمیده هرزمان هم که دلم میگیره جایی ندارم برم ترجیح میدم خونه بخوابم همش خواب خواب خوابخیلی افسرده شدم
    راستش شایداز نظر بعضی ها این همکارم تیز باهوش باشه اما از نظر من اصلا اینطور نیست چون خیلی وقتا دیدم خیلی جاها کم میاره اما خودشو باهوش نشون میده خیلی اما در اصل اینجوریام نیست خیلی وقت پیش من با یکی از همکارای صمیمیم خیلی رابطه خوبی داشتیم هروز باهم در ارتباط بودیم اما الان از وقتی با این یکی هم اتاقی شده کلا به سمت اون کشیده شده و خیلی حرفاشو دیگه به اون میزنه و با من کمتر ارتباط داره وقتی هم که میاد سمتم به یه بهانه ای زود میره نمیدونم یعنی بخاطر اعتماد به نفس من اینجوری میشه؟کلا من ارتباط اولیه ام خیلی خوبه سرییع جذب میکنم اما نمیتونم این ارتباطو رو ادامه بدم یه جورایی حوصله ندارم شاید این هم از ضعف خودم باشه یا شاید بخاطر چیزای دیگه که ناراحتم میکننه و اعتماد به نفسمو کمتر میکنه شاید خیلی زیادی بهشون رو میدم یا خودمو دست کم میگیرم اما خودم فکر میکنم نسبت به اونا خیلی برتری دارم ولی نمیتونم نشون بدم فقط چیکار کنم میشه کمکم کنید

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 22 فروردین 94 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,362
    سطح
    29
    Points: 2,362, Level: 29
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    60

    تشکرشده 184 در 87 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوت عزیز سسلام.خیلی وقته اینجا نیومده بودم.
    ببینید این رفتارهای ما هست که طنین انداز شخصیت ما در بین اطرافیان ما میشه.ممکنه شما حتی باهوش تر از اطرافیان باشید اما کمی رفتار نادرست ممکنه دید بقیه رو نسبت به شما عوض کنه.
    یکی از دوستان بنده از لحاظ ضریب هوشی بالاتر از همه ماست و من اینو مطمئنم ولی در دوران دانشگاه با سوتی هایی که داده بود باعث شده بود بقیه دید متفاوتی بهش داشته باشند حتی این کار تا جایی ادامه داشت که وقتی مثلا میخواست کاری بکنه اول به من میگفت و اگر من تصدیقش میکردم این کار رو میکرد.میدونید چی شرایط اونو عوض کرد؟خودش و فقط خودش
    شما در ابتدا باید دید خودتون رو نسبت به خودتون بدونید.شما باید خودتون رو به عنوان یک فرد باهوش نگاه کنید.به خودتون باور کنید که فردای باهوش هستین.با شرایطی هم که من دیدم واقعا شما فردی موفق هستین و مطمئنم هوش نرمال یا به بالا دارین.
    موفق باشین


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصویر ذهنی شما از این کاربر چیست؟ (3)
    توسط بی نهایت در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 175
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 بهمن 96, 09:56
  2. یکی این داماد نگون بخت رو نجات بده +تصویر
    توسط khaleghezey در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 02 مرداد 93, 11:21
  3. ...تصویر عشق...
    توسط فرانک1389 در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 بهمن 89, 09:04
  4. روایت تصویر 1
    توسط فرشته مهربان در انجمن نماهنگ و كلیپ
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 آذر 89, 04:01
  5. حافظه تصویری
    توسط msp در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 بهمن 87, 18:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.