به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Posticon (5) نمی تونم خیانت همسرمو ببخشم

    من نمی تونم ببخشمش.نمی تونم به عنوان همسرم قبولش کنم.

    الان فقط به چشم یه دوست می بینمش.

  2. 2 کاربر از پست مفید atrin تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 09 اسفند 92), کاغذ بی خط (جمعه 09 اسفند 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام
    دوست عزیز توضیحتون خیلی ناقصه!میشه بیشتر توضیح بدید؟

  4. 5 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 14 تیر 95), khaleghezey (جمعه 09 اسفند 92), فرشته مهربان (جمعه 09 اسفند 92), کاغذ بی خط (جمعه 09 اسفند 92), شیدا. (یکشنبه 11 اسفند 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست من

    من بیست و دوسالمه و همسرم سی و دو.من کارشناسی و ایشون دیپلم.با تفاوت فرهنگی فاحش با هم ازدواج کردیم.

    مشکلات ما:در ابتدا راضی به این ازدواج نبودم واز همسرم و خانوادم فرصت

    بیشتریخواستم برای اشنایی که این فرصت به من داده نشد و تو عمل انجام شده

    قرارگرفتم.البته لازم به ذکره که من کاملا واقف بر این

    مساله هستم که قدرت تصمیم گیری ندارم.

    تفاوت فرهنگی ما بسیار فاحشه.شوهرم و خانوادش ازفحش های رکیکی استفاده

    می کنن که من با شنیدنشون شاخ در میارم و شرمزده میشم.

    منظورم فحش های ناموسی که به شوخی به همدیگهمیگن و بد نمی دونن.

    شوهرم قبل از ازدواج چندین دوس دختر داشته ورابطه جنسی هم داشته و

    اهلمشروب بوده و خانواده من با اگاهی کامل باازدواج ما موافقت کردن و

    به منهم نگفتن و من چن روز مونده به عقد متوجه شدم که دیرشده بود.

    البته الان کاملا پاک هستن.ازدواج ما کاملا سنتیبود.

    مشکل اصلی:تقریبا بیست روز بعد از ازدواج متوجهخیانت همسرم شدم.

    با یه دختری ارتباط اس ام اسی داشت در حد بسیارعاشقانه.

    من بسیار ترسیده بودم و ناراحت.موضوع رو بابرادرش در میون گذاشتم.

    مساله به ظاهر حل شد.من تازه داشتم به خودممیومدم که متوجه خیانت دومش شدم.

    چهار ماه پیش.ما نه ماهه که عقد کردیم.

    به هیشکی نگفتم ولی بدجور شکستم.مشاوره رفتیم وقول داد اخرین بارش باشه.

    چهار ماه گذشته و من هنوز دل شکستم.هر وق میپرسم چرا اینکارو کردی؟

    میگه رابطه کاری بوده.

    در حالی که کار اون هیچ ارتباطی با خانوما ندارهو بر فرض هم که ربط داشته باشه

    فک نکنم نیازی باشه به هر خانومی که باهاش رابطهکاری برقرار می کنه بگه عشقم...

    چطور ببخشمش؟هر موقع در موردش حرف می زنم ناراحتمیشه.

    من اعتقاد دارم که رابطه ای که خراب شده

    دیگه خراب شده و به هر قیمتی هم به رابطه ای کهازارم بده ادامه نمی دم

    .ولی بهش علاقه دارم. سر در گمم.ببخشید طولانیشد.

    این مشکل اصلی من بود مسایلی از قبیل بی اعتناییو سردی مقابل خانوادش

    یا پررو بودن و همه چی رو ساده انگاشتن و همداریم.ولی مساله اصلی

    اینه که نمی تونم ببخشمش.
    ویرایش توسط atrin : جمعه 09 اسفند 92 در ساعت 01:54

  6. 2 کاربر از پست مفید atrin تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 09 اسفند 92), کاغذ بی خط (جمعه 09 اسفند 92)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    سلام خواهر خوبم یه لیست از خوبیها و حسنهای شوهرت بنویس گفتی که با اینکه اجباری ازدواج کردی ولی الان بهش علاقه داری این نشونه اینه که خوبیهایی در ایشون هست که شما رو علاقه مند کرده . گفتید ایشون از قبل از ازدواجتون این رابطه ها رو داشته پس ممکنه بهش عادت کرده باشه . علاقه ایشون به شما چطور بوده ؟ اگه ایشون هم به شما علاقمند باشن این میتونه عامل بازدارنده باشه که از کارهاشون دست بردارن . ولی بی اعتنایی و کم محبتی و کم محلی شما میتونه ایشون رو بیشتر به سمت اینجور روابط سوق بده چون ضمینه اشو داشته . زیاد نگران تفاوتهای فرهنگی نباشید این تفاوتها توی هر ازدواجی هست چون زوجین هر کدوم از یه خونواده ان و طبیعیه که تربیتهای متفاوتی داشتن . ولی اگه علاقه و تفاهم باشه فرهنگها هم رفته رفته به هم نزدیک میشن . ولی کاری نکنید که ایشون فکر کنن شما خودتونو از لحاظ فرهنگ و مدرک و چیزای دیگه بالاتر از ایشون میدونید . ولی در مورد ارتباطهای غیر اخلاقی ایشون حتما باهاشون صحبت کنید وبگید آخرین باره که ایشونو میبخشید اونم به خاطر علاقه تون به ایشون هست و الا ایشون حق نداشته اینکارو بکنه . بگید اگه بازم تکرار بشه شما دیگه تحمل نخواهید کرد از طلاق نترسید اگه واقعا شرایط طلاق رو نداشته باشید هم نذارید اینو بدونه چون ازش سو استفاده میکنه . و به این کارش ادامه میده . مواظب باشید بچه دارنشید فعلا تا زندگیتون به ثبات برسه . موفق و خوشبخت باشید

  8. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    hanie_66 (شنبه 10 اسفند 92), khaleghezey (جمعه 09 اسفند 92), کاغذ بی خط (جمعه 09 اسفند 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    دختر خوب الان که قبح طلاق ریخته .. بیکاری با همچین مردی بسازی؟ فکر نکن درست میشه
    حداقل درست کردنش کار تو نیست .. جدا شو و خودت رو خلاص کن
    فقط و فقط به راحتی خودت فکر کن خانواده ات هم خیلی اشتباه کردن که به تو نگفتن

  10. 2 کاربر از پست مفید خانوم مجرد تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 09 اسفند 92), khaleghezey (یکشنبه 11 اسفند 92)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز

    ممنون که بهم سر زدید

    خوبی های همسرم:ساده و بی ریا،دلسوز و مهربان،برای همه خوبی میخواد.از درسش و خواسته هاش زده تا کار کنه و خرج خانوادشو بده و این خیلی ارزشمنده.خیلی دروغ میگه

    ولی نکته جالب اینه که مث بچه ها دروغ میگه و بعدش طرف مقابل کاملا متوجه میشه.من تو اون روابطی که داشته خیلی زود متوجه کارش شدم.

    بعد از اینکه فهمیدم خیلی گریه کرد و از من خواست ببخشمش ولی دوباره تکرار کردو این مساله تو خونواده اونا بد نیس ولی باید یاد بگیره که مربوط به دوران مجردیش بوده.
    ن
    برادر شوهرم هم همیشه دوس دختراشو میاره خونشون و مادر شوهر و خواهر شوهرام با روی باز استقبال میکنن!!اونم نه یک دوس دختر بلکه با چندین دختر همزمان دوسته

    و این برای من بسیار عجیب بود.من از طلاق نمی ترسم و اگه یک بار دیگه تکرار کنه صددرصد جدا میشم.

    اون اصلا تحمل قهر منو نداره و بعد از چن ساعت آشتی میکنه.من همیشه بهش محبت میکنم.توقعم بسیار پایینه حتی جشن عقد و سرویس طلا هم نگرفتیم.

    از نظر ظاهری اگه تعریف نباشه بسیار زیبا هستم و نمی دونم چرا هر کی از من تعریف میکنه همسرم ناراحت میشه.. واگه کسی بهش بگه زنت ازت سرتره فوری جبهه میگیره و میگه

    اینطور نیست انگار حسادت میکنه!در عین حال هیچوق و هیجوق به روش نیاوردم یا مغرورانه رفتار نکردم چون به این مساله واقفم که زیبایی ناپایداره.

    بسیار بهش احترام میذارم ولی اون چندین بار دل منو شکسته و جلوی خانوادش باهام دعوا کرده.ولی ابدا تحمل قهر منو نداره.

    در کل من دلسرد شدم.به خاطر خیانتاش و نمی تونم ببخشمش.چیکار کنم؟

    - - - Updated - - -

    حقیقتش چن بار خواستم جدا بشم ولی نمی تونم.یعنی جراتشو ندارم.من ادمی هستم که جرات تصمیم گیری ندارم.الان به چشم دوست نگاهش میکنم.یعنی اهمیتشو

    به عنوان همسرم از دست داده.من جرات طلاق ندارم البته اون نمیدونه!!پیشش خیلی جراتمندانه رفتار میکنم!ولی درحقیقت بسیار ضعیف هستم.

    بهش عادت کردم..فقط دوس دارم آروم باشم.مشاوره رفتیم به اون گف اخرین بارت باشه به منم گف از نو شروع کن و بهش اعتماد کن.من دوسش دارم یا عادت کردم نمی دونم.

    فقط میخوام دل شکستم اروم بشه.الان رابطمون خوبه و اون فک میکنه همه چی خوبه ولی من بسیار عصبی و دلشکسته شدم

    - - - Updated - - -

    دوستان به نظر شما باید جدا شم؟یعنی به خیانتاش ادامه میده؟من ته دلم دوس دارم یه فرصت دیگه بهش بدم.چن بارم امتحانش کردم با یه شماره ناشناس تماس گرفتم جواب نداد

    و به منم گف یکی بهم اس میده ج نمیدم و اسا رو بهم نشون داد.ولی شک کرده بود که من به یکی از دوستام گفتم ک امتحانش کنه!!اینو وقتی فهمیدم ک شماره های دوستامو

    با شماره ای ک باهاش اس میدادم داش تطبیق میداد!!از اون گذشته یعنی واقعا امکانش هس ک تکرار کنه؟چون میدونه اگه تکرار کنه صددرصد جدامیشم.

    - - - Updated - - -

    دوستای عزیزم کسی نظری نداره؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید atrin تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (جمعه 16 اسفند 92)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    تصور من این هست که اون دوستتون داره و از لحاظ عاطفی بهتون نیاز داره پس ارزش اینو داره که یه فرصت دیگه بهش بدید این رفتارهاش هم به خاطر فرهنگ بدیه که تو خونواده اش بوده . باهاش صحبت کنید بهش بگید که شما دل شکسته اید . بگید ناراحتید اون باید برای ترمیم دل شکسته تون کمکتون کنه و اگه اینو ازش نخواهید نمیتونه کمکتون کنه . قبح اینکار تو خونواده اون اونقدر نیست که شما تصور میکنید بنابرین از نظر اون اتفاق مهمی نیافتاده ولی از نظر شما اتفاق خیلی بدی افتاده اینو باید بتونی بهش منتقل کنی اگه اینو بتونی بهش بفهمونی با توجه به علاقه ای که بهتون داره ممکنه دیگه اینکارو تکرار نکنه . خیلی صریح و روشن بهش بگید اگه دوباره این اتفاق بیافته شما یه لحظه هم برای طلاق تردید نمیکنی .اگه اینکار و تکرار نکنه و سعی کنه جبران کنه گذشت زمان مشکل شما رو حل میکنه و حتما میبخشیش .

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هم دقیقا مث شما فک میکنم.این مساله تو خونواده ی اونا بد نیس.اونا از اینکه با چن دختر همزمان در ارتباط باشن مساله ای ندارن از نظر مالی متوسط هستن

    یه مساله ی دیگه اینکه با دخترای بسیار پولدار دوست میشدن مخصوصا برادر شوهرم و از اونا سواستفاده مالی میکردن.کاری بسیار زشت و انگار اون دختر عاری از هر احساساته.

    یادم میاد تو خیانت اولش بهش گفتم اون دختر احساس داره و با احساساتش بازی کردی ولی اون انکار کرد.اون بزرگ شده تهرانه و با دخترای مختلف دوس بوده و حتی ی بار گفت
    ه
    رابطه جنسی تو دوران دوستی طبیعیه و مساله بدی نیست!ولی خب به قول شما باید منتظر گذر زمان باشم...تو خانواده اونا مشروب بد نیس دوستی با دخترا و رابطه داشتن

    باهاشون بد نیس.این تفاوت فرهنگی واقعا ازار دهندس.

    - - - Updated - - -

    باهاش صحبت کردم و میدونه ک دلشکستم چندین بار هم بسیار عصبانی شدم و گفتم ک نمیتونم ببخشمش اما اون سکوت کرد.مدتی بود ک فراموش کرده بودم اما یک بار


    بی مقدمه اس داد ک منو ببخش اشتباه کردم ک دلتو شکستم.خیلی تعجب کردم و متاسفانه دوباره یادم افتاد و بهم ریختم.متاسفانه این دلشکستگی تبعات روحی و جسمی بسیاری

    برام داشته طوری ک ناگهان بلند گریه میکنم و داد میزنم یا دستمامو گاز میگیرم تا حدی ک کبود میشن گاهی هم ب دستام چنگ میزنم تا اروم شم.



    اوایل هر وق میدید اینطور میشم میگف بیا دستای منو گاز بگیر و خیلی ناراحت میشد اما من دلم نمیومد و خودمو آزار جسمی و روحی میدادم.واقعا خسته شدم.گاهی فک


    میکنم زوانی شدم

    - - - Updated - - -

    دوستای گلم دیگه کسی نظری نداره؟از واحد عزیز ممنونم و با شما همفکرم.فقط چون متاسفانه کینه ای و بسیار زود رنج هستم فک کنم بخشیدن همسرم بسیار زمان ببره.

    و در عین حال میخوام اونهم در ارامش باشه و اذیت نشه.اخه چرا بعضی ها بی وفا هستن؟میتونس اجازه بده تا عاشقش بشم.اما همه چی درهم شکست...

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام اترین جان
    من میخوام چیزی بگم که ربط مستقیم به مشکلت نداره اما میدونستی خودزنی و به خود اسیب رسوندن یکی از نشانه های ادمهای مرزی یا بردرلاین هست؟ و من بهت توصیه میکنم بری با یه مشاور صحبت کنی، کسیکه علمشو داشته باشه و غرض ورزی یا عدم تدبیرش باعث بدتر شدن اوضاعت نشه
    حتما مساله خودزنی رو به مشاورت بگو، این یه نشونه است و اگه درست فهمیده باشم میتونه ریشه برخی مشکلات دیگه تو باشه.. چون گفتی قدرت تصمیم گیری هم نداری ... اینم نشونه ادم مرزی هست یعنی شخصیتش طوری هست که ثبات نداره و فکر و احساسش مدام تغییر میکنه. ضرر نداره اگه برای بهبود اوضاع خودت و اینده ت به مشاور مراجعه کنی

  16. کاربر روبرو از پست مفید خانوم مجرد تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 11 اسفند 92)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من دیروز به مشاوره مراجعه کردم.نظرش اینه که کم به شدت احساسی هستم و این مساله هم ضربه بدی بهم زده.حتما پیگیری میکنم.

    ولی واقعا در عذابم.یعنی من برای اون کافی نبودم ؟من نتونستم بهش عشق بدم.من لایق عشقی صادقانه نبودم..خدا کنه بتونم کنار بیام.

    - - - Updated - - -

    من بعد از خیانت دوم همسرم یک روز باهاش خوبم یک روز بد.یک لحظه ازش متنفر میشم لحظه بعد دلم براش تنگ میشه.الان مدت هاس ک دیگه دستمو گاز نمیگیرم ولی وقتی

    این کارو میکردم از لحاظ روانی تخلیه میشدم.آروم میشدم.

    من تو عمرم سر کسی داد نزدم.حتی دعواهام با شوهرم اس ام اسیه.یعنی وقتی حضوری میبینمش یا صداشو میشنوم زبونم بسته میشه.

    دایم نگران اینم ک نکنه کسی از دست من ناراحت بشه.من همیشه دوس داشتم وقتی عصبانیم تنها باشم و بزنم همه چیو بشکنم تا آروم بشم.

    نمیدونم مشکلم چیه

  18. 2 کاربر از پست مفید atrin تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 11 اسفند 92), دختر بیخیال (یکشنبه 11 اسفند 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.