برتری خواستگارم نسبت به خودم!

[she]

دختر خوب تو چرا اینقدر شبیه منه برخی کارها و حرف هات ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا به خیر کنه.

من هم آدمی رو انتخاب کردم که قدش بلند باشه و جدی و محکم باشه و قیافه رو هم بدون اینکه خودم متوجه باشم لحاظ کردم. نمی خوام بگم شوهرم خوشگله نه نیست اما موضوع قد و طرح چهره ای که می خواستم و جدی بودن و ...

می دونی چرا من و تو اشتباه می کنیم؟ موضوع اینه که خودمون و زندگی رو درست و حسابی نشناختیم و در ظواهر موندیم.

کمی با خودت خلوت کن. این آقا واقعن مورد مناسبیه. اشتباه نکن خانومی!!!

دوربین ات رو عوض کن!! درست نگاه کن!! خواهش می کنم.

به معیارهای انسان بودن فکر کن.

به همراه بودنش فکر کن.

به اینکه دوستت داره فکر کن. به صداقتش به مهربونی هاش به عقاید و رفتارهاش... از توهمات دختربچه ها بیا بیرون!!!! مرد بلند قد و جدی من من رو خوشبخت کرده ریحانه؟ اون فقط مردسالار و کم محبته و البتهنمیذاره من کفش پاشنه بلند بپوشم...

امیدوارم درست تصمیم بگیری و یه فرصت خوب رو از دست ندی.

[مصباح الهدی]

سلام ریحانه عزیز

منو ببخش.نتونستم تمام پست ها را بخونم.ولی دلم هم نیومد برات حرف دلم را نزنم.

ریحانه جان به نظر من خوش به حال همسر آینده تو که تو را خواهد داشت!

جدی می گم.اون تو را به درستی انتخاب کرده.من هم جای او بودم این قدر شیفته تو می شدم و دلم برات تنگ می شد.

اما ببین ما دخترا گاهی وقتی کسی خیلی به سمتمون میاد گارد می گیریم!ناخوداگاه ها! اصلا خودمون حواسمون نیست!

شما متوجه شدی این آقا دیگه کامل تو را پسندیده،ضمیر ناخوداگاهت جبهه می گیره.

اگه یکم تو کارهاش تردید نشون بده،می فهمی که چقدر دوستش داری!اگه یک مدت با تو تماس نگیره،احساس خطر خواهی کرد.

به نظرم یک هفته هیچ تماسی باهاش نداشته باش و به این فکر کن که شاید پشیمون بشه! اون وقت می بینی که چقدر بیشتر دوستش داری!!!

ریحانه جان اگر این آقا به دلت نشسته،خیلی موضوع قد را تو ذهنت پررنگ نکن.وقتی روی این قضیه تمرکز کنی،این موضوع برات حاد می شه.من از خیلی ها پرسیدم که قد همسرشون تازه هم قد بودن! گفتن اولش به این دلیل تردید داشتن ولی الان خیلی خوشحالن که این اشتباه را نکردن،به خاطر قد جواب منفی بدن!!!

در عوض سعی کن زاویه دیدت را عوض کنی.ببین با این زاویه دید جدید قد همسر آیندت به نظرت خوب خواهد شد؟

به نظرم این طوری فکر کن:

چقدر خوبه که همسری داشته باشم که به جای اینکه از بالا به من نگاه کنه،مستقیم به چشمانم نگاه کنه.این جوری احساس می کنم یک دوست صمیمی دارم.نه یک شخصی که بخواد رویم تسلط پیدا کنه! این طوری راحت تر صورتش را می بینم و...

خب این هم یک زاویه دیگه نگاهه.و به نظر خود من هم که این موضوع قشنگ هم هست!!!

نذار یک چیزی که می تونه بعدا برات عادی بشه،تو را تو انتخاب به اشتباه بیاندازه!

باور کن زندگی خیلی مسائل مهم تر داره!خودت که تو این تالار دیدی!

این خیلی خوبه که این آقا دوست داره و منطقی و اهل مطالعه و از همه مهمتر خوش اخلاق و باایمان هست.خیلی خوبه!

یک موقع ناشکری نکنی ها! ناشکری می تونه تصمیم اشتباه و بیش از حد سخت گیرانه هم باشه.

برای من هم دعا کن خواهر خوبم!

[khaleghezey]

اااااااااااااااااااااااا

من تازه متوجه شدم چی شده دختر خوب اتفاقا هم قد باشید یا قدتون بهم نزدیک باشه که خیلی بهتره.ولی دقت کن کفش های پاشنه بلند نپوشی جوری باشه قدت هم قد آقات باشه یا یکم کوچیکتر چند سانت فقط اینجوری خیلی زیباتره من و همسرم همیشه به این موضوع دقت میکنیم.

اتفاقا تا جایی که من دیدم توی خیابون بعضی وقتا میریم خرید بازار وقتی یه زوج هم قد و اندازه هم هستند یا تفاوت قدی چند سانت دارن بسیار زیباتر بنظر میان خیلی خوب جلوه میکنه تا اینکه آقا قدش از خانومش مثلا بیست سانت به بالا باشه خیلی خوب جلوه نمیکنه بیشتر آدم توی دلش میگه(البته نظر شخصیه) زیاد جالب نیست من یکی خیلی نمیپسندم بیشتر دلم میسوزه خانومش پیش خودم میگم قدش ازش کوتاه تر هستش.

البته گفتن نظر شخصیمه.همقد بودن یا تفاوت چند سانت خیلی زیباتر و باوقارتر و شکیلتر نشون میده اون زوج جوان

تا یادم نرفته در مورد علاقه من فکر میکنم این موضوع برای شما تازگی داره فعلا استرسی که دارید که اونهم عادیه چون انتخابیه که میتونه سرنوشت و آیندتون رو تغییر بده نمیزاره خیلی به ایشون علاقمند بشید و اینکه هنوز به همدیگه محرم نشدید و نسبتی ندارید که حس تعلق به همدیگه داشته باشید.
چون قبلا هم رابطه نداشتید به شما قول میدم طوری بشه که اگه یکروز ایشون پیامک بهتون نده یا باهاتون تماس نگیره بزنین زیر گریه و دلتون براش تنگ بشه.
تو فقط روی این زوم کن بهتر و کاملتر بشناسیش و سعی کنی نقاط قوت و ضعفش رو بهتر بشناسی

[reihane_b]

دختر خوب تو چرا اینقدر شبیه منه برخی کارها و حرف هات ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا به خیر کنه.

من هم آدمی رو انتخاب کردم که قدش بلند باشه و جدی و محکم باشه و قیافه رو هم بدون اینکه خودم متوجه باشم لحاظ کردم. نمی خوام بگم شوهرم خوشگله نه نیست اما موضوع قد و طرح چهره ای که می خواستم و جدی بودن و ...

می دونی چرا من و تو اشتباه می کنیم؟ موضوع اینه که خودمون و زندگی رو درست و حسابی نشناختیم و در ظواهر موندیم.

کمی با خودت خلوت کن. این آقا واقعن مورد مناسبیه. اشتباه نکن خانومی!!!

دوربین ات رو عوض کن!! درست نگاه کن!! خواهش می کنم.

به معیارهای انسان بودن فکر کن.

به همراه بودنش فکر کن.

به اینکه دوستت داره فکر کن. به صداقتش به مهربونی هاش به عقاید و رفتارهاش... از توهمات دختربچه ها بیا بیرون!!!! مرد بلند قد و جدی من من رو خوشبخت کرده ریحانه؟ اون فقط مردسالار و کم محبته و البتهنمیذاره من کفش پاشنه بلند بپوشم...

امیدوارم درست تصمیم بگیری و یه فرصت خوب رو از دست ندی.

سلام و ممنونم ازت خواهر خوبم...
شایدد واسه همین نزدیک بودن شخصیت هامون باشه تقریبا که خیلی خیلی باهات راحت ارتباط برقرار میکنم و حس خواهر بزرگتر واقعی رو بهم میدی
دقیقا من خودم میدونم یه مشکلی هست که مرد جدی و مغرور و مردسالار و کم محبت واسم جذابه!! دست خودم نیست واقعا....
از طرفی هم مثل هر زن دیگه ای محبت رو میخوام،نیازهای عاطفی دارم...
سعی میکنم از توهماتم بیام بیرون،واقعا تمام سعی ام همینه...

سلام ریحانه عزیز

منو ببخش.نتونستم تمام پست ها را بخونم.ولی دلم هم نیومد برات حرف دلم را نزنم.

ریحانه جان به نظر من خوش به حال همسر آینده تو که تو را خواهد داشت!

جدی می گم.اون تو را به درستی انتخاب کرده.من هم جای او بودم این قدر شیفته تو می شدم و دلم برات تنگ می شد.

اما ببین ما دخترا گاهی وقتی کسی خیلی به سمتمون میاد گارد می گیریم!ناخوداگاه ها! اصلا خودمون حواسمون نیست!

شما متوجه شدی این آقا دیگه کامل تو را پسندیده،ضمیر ناخوداگاهت جبهه می گیره.

اگه یکم تو کارهاش تردید نشون بده،می فهمی که چقدر دوستش داری!اگه یک مدت با تو تماس نگیره،احساس خطر خواهی کرد.

به نظرم یک هفته هیچ تماسی باهاش نداشته باش و به این فکر کن که شاید پشیمون بشه! اون وقت می بینی که چقدر بیشتر دوستش داری!!!

ریحانه جان اگر این آقا به دلت نشسته،خیلی موضوع قد را تو ذهنت پررنگ نکن.وقتی روی این قضیه تمرکز کنی،این موضوع برات حاد می شه.من از خیلی ها پرسیدم که قد همسرشون تازه هم قد بودن! گفتن اولش به این دلیل تردید داشتن ولی الان خیلی خوشحالن که این اشتباه را نکردن،به خاطر قد جواب منفی بدن!!!

در عوض سعی کن زاویه دیدت را عوض کنی.ببین با این زاویه دید جدید قد همسر آیندت به نظرت خوب خواهد شد؟

به نظرم این طوری فکر کن:

چقدر خوبه که همسری داشته باشم که به جای اینکه از بالا به من نگاه کنه،مستقیم به چشمانم نگاه کنه.این جوری احساس می کنم یک دوست صمیمی دارم.نه یک شخصی که بخواد رویم تسلط پیدا کنه! این طوری راحت تر صورتش را می بینم و...

خب این هم یک زاویه دیگه نگاهه.و به نظر خود من هم که این موضوع قشنگ هم هست!!!

نذار یک چیزی که می تونه بعدا برات عادی بشه،تو را تو انتخاب به اشتباه بیاندازه!

باور کن زندگی خیلی مسائل مهم تر داره!خودت که تو این تالار دیدی!

این خیلی خوبه که این آقا دوست داره و منطقی و اهل مطالعه و از همه مهمتر خوش اخلاق و باایمان هست.خیلی خوبه!

یک موقع ناشکری نکنی ها! ناشکری می تونه تصمیم اشتباه و بیش از حد سخت گیرانه هم باشه.

برای من هم دعا کن خواهر خوبم!

مرسی مصباح الهدی عزیز با تجربه،خوشحال شدم واسم پست گذاشتی
1 هفته بگم تماس نداشته باشیم،نمیشه! شاید اینجوری من احساس خطر کنم و قدرش رو بیشتر بدونم! ولی باید تو این فرصت سعی کنم بیشتر بشناسمش
کمی پیچیده تر از بقیه هست!! درک کردنش واسه من زمان میبره....
در مورد قدش هم دارم کنار میام. فکر کنم با گذشت زمان داره واسم عادی میشه،با توجه به اینکه چهره ش به دلم نشسته بود همون شب خواستگاری.

مرسی آقای خاله قزی
حق با شماست

این دودلی یهو اومد سراغم، دارم همه رو اذیت میکنم...
چند روزه حسابی دلم گرفته... فقط دلم گریه میخواد...

[khaleghezey]

درود بانو Rehane گرامی

این چیه نوشتی آخه دختر خوب

((این دودلی یهو اومد سراغم، دارم همه رو اذیت میکنم...))

اگه منظورت ما بچه های تالار همدردی هستش که از دست خواستگارای بانو مصباح الهدی دیگه ماشالله هرکدوممون یه پا کارشناس توی ضمینه خواستگار و خواستگاری شدیم

هرچی دوست داری بشین گریه کن هرکاری دوست دارید انجام بده شوخی نیست که داری ازدواج میکند و میخواید مهمترین تصمیم زندگیتون رو بگیرید پس خوب خوب بهش فکر کن.
اینم بهت بگم هنوز مونده کووو تا سر سفره عقد و گریه هایی که قراره بکنی واسه جدا شدنت از خانواده و خانوادت گریه کنن بخاطر اینکه کم کم داری بزرگ میشید و ازدواج میکنیدچقدر لحظات شیرین و دوست داشتنیه که تجربه کردنش خیلی دلنشین و خاطراتش به یاد ماندنیه.

نترس خبری نیست هنوز مونده تازه شما جواب بله بدید میمونه مراسم خواستگاری رسمی و تعیین مهریه و روز مراسم عقد بعدش حنابندان و و مراسم عقد و بعدش دوران خوش نامزد بازی و بعد شیش ماه یا یکی دوسال تازه میرید خانه خودتون و مستقل میشید.هنوز کلی زمان دارید واسه لذت بردن از دوران باقیمانده مجردی.

ولی یکچیزی میگم کلا وقتی ازت تعریف میکنن بچه ها چون انصافا خیلی دختر خوبی هستید وخصوصا با این انتخاب خوب و مناسبی که انجام دادید تا اینجا که واقعا پسر برازنده و فهمیده ای نشون داده واقعا درود بر شما با این انتخابی که کردید

ایشالله سال دیگه شما هم بیاید به جمع ما متاهلین

[reihane_b]

سلام مجدد به همه همدردی های عزیز
امیدوارم روزهای آخر سال خوبی همگی داشته باشید،امیدوارم سال خیلی خوبی پیش رو داشته باشید...واقعا آرزو میکنم.

آقای خاله قزی راست گفتید که الان اول دل گرفتن هاست....
این روزها احساسات مختلفی رو تجربه میکنم،گاهی خوشحال ،گاهی ناراحت،گاهی دلتنگی پیشاپیش!! گاهی نگرانی،گاهی استرس و.... خیلی دیگه!

اومدم بگم،مشاوره باز هم رفتیم،و ایشون تا اینجا مشکلی ندیدن ،و اجازه دادن به ادامه دادن مسیر....

این روزا از خدا دو چیز خواستم،که اگه این ازدواج به صلاحم نیست خودش نذاره ادامه پیدا کنه،ولی هر دو چیز رو طوری بهم نشون داد که بیشتر راغبم کرد...توکل به خودش فقط

------------------------------------------------------------------------
مصباح الهدی عزیز(که انشاله جزو عروسای سال جدید هستن!):

می گم چقدر جالب میشه مثلا ریحانه جان ازدواج کنه و ما روند عقد و عروسی و بچه دار شدن و... را در همدردی در جریان می بودیم.ببینیم این تالار چقدر می تونه به صورت عملی در زندگی یک نفر تاثیر مثبت بذاره!حالا ان شاالله این آرزو در سال بعد براورده بشه!!!

اونجا نتونستم جواب بدم مصباح عزیز،خواستم اینجا از دعات تشکر کنم و منم بگم:چقدر جالب میشه همه مجردای این تالار ازدواج کنن و روند عقد و عروسی و بچه دارشدنشون و... رو در همدردی ببینیم! چرا فقط من!؟!؟ انشاله این روند واسه همه مجردا باشه بزودی...

و اینکه مصباح عزیز،هر کسی که در همدردی عضو هست،بسته به توانایی های خودش میتونه از اینجا بهره مند بشه.اینجا مدرسه خیلی خوبی هست،که شاگردهای مختلف از خیلی زرنگ تا متوسط تا ضعیف داره.منم جزو یکی از اون شاگردام. ولی نه زرنگاش!
اما سعی میکنم تا جایی که بتونم ازش درس بگیرم. تا در امتحان نمره خوبی بگیریم! ولی نمیدونم چقدر موفق بودم یا میشم.
منظورم این هست که اگر من نتونستم نمره خوبی بگیرم،ضعف من رو میرسونه مطمئنا...
مطمئنا اینجا خیلی به من کمک کرده و میکنه. من از همه دوستان و مدیران ممنونم.

[احمدعلی]

سلام

با این توصیفاتی که شما از خواستگارتون کردید، به نظرم خیلی از خصوصیات بنده شبیه خواستگار شما است حتی ابتدای امر به این فکر افتادم که شاید شما همان کسی هستید که بنده به خواستگاری او رفته ام اما بعد که خوب تاپیک را خواندم دیدم که نه الحمدلله.
به خاطر این شباهتی که با خواستگار شما حس می کنم شاید تجربه و نوع دیدگاه من بتواند کمکی به شما بکند.

بنده نیز در موارد بسیاری از شخصی که انتخاب کردم به نظر مردم و در ظاهر بالاتر می رسم به جز مدرک تحصیلی که ایشون دارای مدرک دانشگاهی هستند و بنده فاقد اون هستم هر چند به علم خیلی علاقه مندم و مطالعات و تحقیقات علمی دارم و دانشگاه های مختلفی رو هم دیده ام. در جلسات خواستگاری هم نوع استدلال هایی که کردم و مباحثی رو که مطرح کردم، بنده خدا به این نتیجه رسیده بود که مدرک تحصیلی نشان دهنده مدارج علمی نیست. در نهایت در 1-2 مورد ایشان به یک نحوی به این مسئله اشاره کردند که بنده از ایشان بالاتر هستم و چرا دنبال کسی نبودم که بیشتر هم شان باشیم؟ و...

این مقدمات را گفتم تا آنچه که بنده فکر می کنم و اکنون می گویم بیشتر برای شما ملموس باشد.

1- علی الظاهر و در دید مردم و ایشان بنده به نظر بالاتر می رسم، اما بنده حقیقتا این گونه فکر نمی کنم و شخصیتم به گونه ای است که کاری به حرف مردم ندارم. فرضا که این گونه باشد، خوب یکی از کارکردهای ازدواج می تواند و باید رشد طرفین باشد که طرفین می توانند از ویژگی های مثبت هم درس بگیرند. بنده هم در مقابل این احساس شخص مورد انتخابم به بعضی ویژگی های مثبت ایشان که در بنده نبود یا کمرنگ بود اشاره کردم و گفتم اینها مواردی است که بنده می توانم از شما یاد بگیرم.

2- شخصا از اینکه همسر بنده بخواد در مقابل بنده بیش از حدی که مورد نیاز اقتدار بنده است خودش رو کوچک بکند و مدام احساس حقارت بکند، بدم می آید. این مسئله در مواردی شاید جلوی رشد او را بگیرد یا در دراز مدت در روابط فی مابین تاثیر گذار باشد.


3- بعضی از آنچه که معیارهای اساسی بنده برای انتخاب همسر بوده را به طور کامل و بعضی دیگر را نیز در حد خوب و مطلوبی در ایشان دیده ام. حال نه معتقدات دینی و نه عقل، به من این اجازه را نمی دهد که به خاطر بعضی اختلافات جزئی و قابل چشم پوشی که قابل مدیریت شدن هستند یا اینکه می توان هم اکنون آنها را حل کرد و ... از گزینه ای که نسبت به آن عقلا و قلبا احساس رضایت می کنم، بگذرم آن هم به این امید واهی که شاید روزی برسد که نسبت به شخص دیگری احساس رضایت بیشتری نسبت به آنچه که امروز دارم داشته باشم. چه کسی این را تضمین می کند؟ دیگر مسائلی که دست تقدیر و سرونشت در آنها دخالت دارد و خواست خداوند چه ممکن است باشد را نمی گویم.

درآخر ایام فاطمیه را به شما تسلیت می گویم و آرزوی خشوبختی را برای شما دارم
یا فاطمة الزهرا

[reihane_b]

سلام خدمت شما دوست عزیز
ببخشید که دیر این پست شما رو متوجه شدم.ممنون از وقتی که گذاشتید

سلام

با این توصیفاتی که شما از خواستگارتون کردید، به نظرم خیلی از خصوصیات بنده شبیه خواستگار شما است حتی ابتدای امر به این فکر افتادم که شاید شما همان کسی هستید که بنده به خواستگاری او رفته ام اما بعد که خوب تاپیک را خواندم دیدم که نه الحمدلله.

ببخشید چرا نه الحمداله؟!!!!
به نظرم منظورتون این بود که خداروشکر که ایشون (دختر مورد نظرشما) تو این سایت نیست، ولی اگه منظور دیگه ای هست خوشحال میشم دلیل این حرفتون رو بدونم!

- علی الظاهر و در دید مردم و ایشان بنده به نظر بالاتر می رسم، اما بنده حقیقتا این گونه فکر نمی کنم و شخصیتم به گونه ای است که کاری به حرف مردم ندارم. فرضا که این گونه باشد، خوب یکی از کارکردهای ازدواج می تواند و باید رشد طرفین باشد که طرفین می توانند از ویژگی های مثبت هم درس بگیرند. بنده هم در مقابل این احساس شخص مورد انتخابم به بعضی ویژگی های مثبت ایشان که در بنده نبود یا کمرنگ بود اشاره کردم و گفتم اینها مواردی است که بنده می توانم از شما یاد بگیرم.

2- شخصا از اینکه همسر بنده بخواد در مقابل بنده بیش از حدی که مورد نیاز اقتدار بنده است خودش رو کوچک بکند و مدام احساس حقارت بکند، بدم می آید. این مسئله در مواردی شاید جلوی رشد او را بگیرد یا در دراز مدت در روابط فی مابین تاثیر گذار باشد.


3- بعضی از آنچه که معیارهای اساسی بنده برای انتخاب همسر بوده را به طور کامل و بعضی دیگر را نیز در حد خوب و مطلوبی در ایشان دیده ام. حال نه معتقدات دینی و نه عقل، به من این اجازه را نمی دهد که به خاطر بعضی اختلافات جزئی و قابل چشم پوشی که قابل مدیریت شدن هستند یا اینکه می توان هم اکنون آنها را حل کرد و ... از گزینه ای که نسبت به آن عقلا و قلبا احساس رضایت می کنم، بگذرم آن هم به این امید واهی که شاید روزی برسد که نسبت به شخص دیگری احساس رضایت بیشتری نسبت به آنچه که امروز دارم داشته باشم. چه کسی این را تضمین می کند؟ دیگر مسائلی که دست تقدیر و سرونشت در آنها دخالت دارد و خواست خداوند چه ممکن است باشد را نمی گویم.

درآخر ایام فاطمیه را به شما تسلیت می گویم و آرزوی خشوبختی را برای شما دارم
یا فاطمة الزهرا

ممنون از صحبتهاتون
من هم دیگه مورد 2 رو در خودم نخواهم داشت،و سعی میکنم در یه سطح قرار بگیریم،منظورم مواردی هست که مهمن بجز پول...


ببخشید شاید این پست رو شاید نباید میذاشتم،و وقت دوستان گرفته نشه برای تاپیکی که به نتیجه رسیده...ولی موضوعی باعث سوءتفاهم شد که حالا رفع شد
آقای احمدعلی برای من هم این فکر پیش آمد که شما همان خواستگارم(یعنی نامزدم!) باشید ولی خوشبختانه اینطور نیست ....
من هم براتون آرزوی خوشبختی میکنم