بگید چیکار کنم
من سه سال پیش با پسری اشنا شدم شد اولین عشق زندگیم به حد جنون دوسش داشتم اونم منو دوس داشت ولی خیلی کم به زبون میاورد و بیشتر تو موقعیتای خاص دوس داشتنش رو ابراز میکرد
من دوس داشتم باهاش صحبت کنم درد و دل کنم ولی اون بیشتر وقتا
حوصله نداشت یا زود از حرف زدن خسته میشد یا این که گرفتاره کاراش یا دوستاش بود وکلا بیشتر بی توجه بود
احساس می کردم حرفام اذیتش میکنه واسه همین
زیاد بهش گیر نمیدادم با اینکه ناراحت می شدم ولی با همه این چیزا بازم دوسش داشتم
بعضی وقتا بهم فشار میومد دوس داشتم با کسی صحبت کنم با دوستای اینترنتیم چت میکردم
همین که فهمید من دوستای مجازی دارم خیلی سریع با من کات کرد و گفت بهش
خیانت کردم
کلی اصرار کردم که ببخشه منو کلی توضیح دادم که جوری که اون فکر میکنه نیست
ولی می گفت به من بی اعتماد شده و نمی خواد باهام باشه
به خاطرش خیلی کارا کردم ولی براش مهم نیس دیگه خودمو به اب و اتیش زدم که دوباره بهم اعتماد کنه ولی میگه نمی تونه و نمی خواد ادامه بده ..خیلی این مدت کوچیک شدم جوری که دیگه برام مهم نیست یا اصلا بعضی وقتا یه کارایی می کنم که به خودم میگم خاک بر سر حقیرم کنن
ولی خنگ شدم هیچی و هیچکی نتونسته ارومم کنه نه مشاور نه دوست نه سرگرمی نه چایگزین عشقم
تورو خدا بگید چیکار کنم حرفامو باور کنه من نمیتونم فراموشش کنم نمیتونممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممممم ممم
علاقه مندی ها (Bookmarks)