به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینجوری که شما جبهه گرفتید انگار حالا چی شده
    خانوم فرشته مهربان گرامی
    چی میگید برای خودتون جزوه بازی مقدمه اشنایی و دوستی ؟؟؟؟ تا وقتی که کلیت رو شامل نشه شما حق نداری اینگونه با قاطعیت بگید حال می خواید کارشناس باشید یا نباشید


    من نه قصد و نیتم بد بود که به چاک قبای کسی بخوره نه بی احترامی کردم به کسی اون شخص باید منظورم رو می فهمید فهمید که خوشا به حالش نفهمید هم من مقصر نیسم
    اصلا چه چیز مهمی می تونه بهم بگه ؟؟؟ که این قدر از من قول می گرفت



    اشتباه کردم اومدم اینجا اصلا
    خدا حافظ شما

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها
    این بنده خدا که اصلا چیزی بهت نگفته
    رفیق گرامی من میگم بازم بپرس ببین چی میخواسته بگه
    گفته یه سوال دارم ازت اگه ناراحت نمیشی بپرسم

    تو هم پیش خودت گفتی نکنه راجب من فلان جور فکر کرده ، داغ کردی و هر چی دلت خواسته بهش گفتی

    من هرچی بخودم فشار میارم متوجه رفتار نادرست اون دختر نمیشم
    و چون رفیق فابریک خودمی صادقانه بهت میگم رفتار تو نادرست بوده نه اون دختر
    داداش گلم عزیزی
    ممنونم ازت حرفات درسته ولی من تا زمانی که بی احترامی به کسی نکرده باشم حق این زدن حرفارو ندارم

    بازم دمت گرم اقایی

  2. کاربر روبرو از پست مفید رفیق فابریک تشکرکرده است .

    1234567 (سه شنبه 29 بهمن 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 16:12]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    209
    امتیاز
    2,399
    سطح
    29
    Points: 2,399, Level: 29
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    536

    تشکرشده 560 در 192 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام، رفیق فابریک. با فرشته مهربان موافقم چه دلیلی داره شما به ایشون کمک کنی؟! وقتی انتظار داری راحت حرفشو نزنه؟!؟ منم دوروبرم زیاد دیدم پسره بی دلیل به یه دختر محبت میکنه ولی این محبت کردن خودش یه نیازه واسه پسرا، تو وجودشونه که قهرمان بازی دربیارن، پس منتی سرش نذار. به قول 1234567 شاید خواسته شما رو متوجه حرفات کنه که زیاد صمیمی نشید که نشونه خوبیه، دختره دیگه یهو وابسته میشه بعد میای اینجا میگی نمیخوامش چیکار کنم دست از سرم برداره

  4. 4 کاربر از پست مفید capitan تشکرکرده اند .

    ayda86 (سه شنبه 29 بهمن 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 29 بهمن 92), فرشته مهربان (سه شنبه 29 بهمن 92), شیدا. (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  5. #13
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رفیق فابریک نمایش پست ها
    من نه قصد و نیتم بد بود که به چاک قبای کسی بخوره نه بی احترامی کردم به کسی اون شخص باید منظورم رو می فهمید فهمید که خوشا به حالش نفهمید هم من مقصر نیسم
    اصلا چه چیز مهمی می تونه بهم بگه ؟؟؟ که این قدر از من قول می گرفت
    دخترا رو نمیشناسی دخترا اکثرا اینطورین
    دیگه ولش کن . زیادم بخوای خودتو کوچیک کنی بده ، پس یه مدتی بیخیالش باش دیگه هم براش پیام نفرست
    ولی من مطمئنم حرف خاصی نمیخواسته بزنه و تقریبا درست حدس زدی
    احتمالا میخواسته مطمئن بشه قصد دوستی نداری و از این چیزا

    خودش دوباره میاد صحبت میکنه و همه سوء تفاهمایی که ایجاد شده رفع میشه
    دیگه فکرشو نکن
    موفق باشی رفیق

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها
    دخترا رو نمیشناسی دخترا اکثرا اینطورین
    دیگه ولش کن . زیادم بخوای خودتو کوچیک کنی بده ، پس یه مدتی بیخیالش باش دیگه هم براش پیام نفرست
    ولی من مطمئنم حرف خاصی نمیخواسته بزنه و تقریبا درست حدس زدی
    احتمالا میخواسته مطمئن بشه قصد دوستی نداری و از این چیزا

    خودش دوباره میاد صحبت میکنه و همه سوء تفاهمایی که ایجاد شده رفع میشه
    دیگه فکرشو نکن
    موفق باشی رفیق

    دیروز باهاش حرف زدم چون نمی خواستم حرفام و اس ام اس هایمو پای شخصییتم بنویسه
    بهش گفتم همه چیرو گفتم

    شاید بگید چی رو
    من یه چیزایی رو به عنوان یه راز داشتم پیش خودم که می خواستم بگم بهش یه حرفایی که خودش باید می دونست چون مربوط به من و اون می شد
    همه اون حرفارو صادقانه بهش گفتم


    مرسی داداش گلم مرسی

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط capitan نمایش پست ها
    سلام، رفیق فابریک. با فرشته مهربان موافقم چه دلیلی داره شما به ایشون کمک کنی؟! وقتی انتظار داری راحت حرفشو نزنه؟!؟ منم دوروبرم زیاد دیدم پسره بی دلیل به یه دختر محبت میکنه ولی این محبت کردن خودش یه نیازه واسه پسرا، تو وجودشونه که قهرمان بازی دربیارن، پس منتی سرش نذار. به قول 1234567 شاید خواسته شما رو متوجه حرفات کنه که زیاد صمیمی نشید که نشونه خوبیه، دختره دیگه یهو وابسته میشه بعد میای اینجا میگی نمیخوامش چیکار کنم دست از سرم برداره

    خواهر من ببخشید میون کلامت ولی من نه قهرمانم نه از عمدا این کارو کردم وای خدا 10بار گفتم بهتون
    حالا خوبه همتون این حرفارو تکرار می کنید تو زندگیتون مونیدن اه اگه مردین برید به مشکل خودتون برسید

  7. کاربر روبرو از پست مفید رفیق فابریک تشکرکرده است .

    1234567 (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    محل سکونت
    البرز کرج
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 184 در 65 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    21
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رفیق فابریک نمایش پست ها
    من با یه دختر خانومی از ترم اول هم کلاسی میشم
    این خانوم خیلی خانوم موجه ای محسوب میشدن به همین دلیل خیلی دوست داشتم تو درسا همراهیش کنم کمکش کنم تا تنها نباشه نه از روی دلسوزی نه اصلا
    من ادمی هستم که خوبیه اطرافیانمو می خوام برای همه ارزش قائلم برای کوچکتر از خودم بزرگتر از خودم حال اون فرد اشنا باشه یا نا اشنا
    از این رو خیلی دوست داشتم به ایشون کمک کنم
    با بازی کردن ژانر استراتژیک کسی آدم نشده که شما دومیش باشید.
    میتونم بهتون بگم که اشتباه از شخص شماست، و به دلیل خام بودنتون (جوان بودنتون) این مساله پیش اومده. از طرفی هم شما احساسی عمل میکنید که این مشکل ساز هستش.
    شما بهتره که در نحوه رفتارتون تجدید نظر بکنید، فرضا هم بعد ها زندگی مشترکی رو شروع کنید اون زن بنده خدای شما برداشت نادرستی از رفتارتون با بقیه افرادی که در ارتباط باهاشون هستید میکنه، و باید بگم که با توجه به سن کمتون هنوز هم که هنوزه گرمی و سردی روزگار رو نچشیدی.

    مراقب باش

  9. #16
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1392-10-02
    نوشته ها
    73
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 124 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پسر خوب خب ببین اینکه میگی من دوست داشتم بهش کمک کنم ولی فقط کمک بدون هیچ علاقه ای! من برام سوال پیش میاد که چرا شما به 10 تا دختر دیگه ی همکلاسی از این کمکا نمیکنی!!
    خب طبیعیه که یه جورایی از این دختر خانوم خوشت اومده!!خب طبیعیه همه دل دارن!برا همین حست هم بود که بلافاصله اون جوری قضاوتش کردی و نزاشتی حرفشو بزنه ولی خب دیگه گذشت و کار با اس ام اس دادن درست نمیشه!اگه تونستی برو ببیننش و چش تو چش بهش ازش عذرخواهی کن و بگو که اون روز سر یه موضوعی ناراحت بودی که اونجوری صحبت کردی و ازش بخواه حرفی که اون ورز میخواست بزنه رو بگه ولی انتظار نداشته باش که رفتار خوب ببینی ازش یا اینکه همون حرف اون روزو که نگفت بهت بگه ولی حداقل مث یه پسر با شخصیت رفتار کردی!!


    ویرایش : فرشته مهربان >>> لطفاً هر سئوالی در مورد مدیران یا سرپرست تالار دارید از طریق لینک تماس با ما مطرح فرمایید نه از طریق تاپیک مراجعین

    با تشکر

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Less Than Nothing نمایش پست ها
    با بازی کردن ژانر استراتژیک کسی آدم نشده که شما دومیش باشید.
    میتونم بهتون بگم که اشتباه از شخص شماست، و به دلیل خام بودنتون (جوان بودنتون) این مساله پیش اومده. از طرفی هم شما احساسی عمل میکنید که این مشکل ساز هستش.
    شما بهتره که در نحوه رفتارتون تجدید نظر بکنید، فرضا هم بعد ها زندگی مشترکی رو شروع کنید اون زن بنده خدای شما برداشت نادرستی از رفتارتون با بقیه افرادی که در ارتباط باهاشون هستید میکنه، و باید بگم که با توجه به سن کمتون هنوز هم که هنوزه گرمی و سردی روزگار رو نچشیدی.

    مراقب باش


    ممنون ازت ولی بازی های ژانر استاتژیک یه عامل می تونه باشه و چون من اینقدر مشغول این جور بازی هام نسبت دادم بهش ولی شما چون تجربه ات بیشتره می گی نه منم از جملتون بهره می برم و ممنونم بابت راهنمایی ایت





    پسر خوب خب ببین اینکه میگی من دوست داشتم بهش کمک کنم ولی فقط کمک بدون هیچ علاقه ای! من برام سوال پیش میاد که چرا شما به 10 تا دختر دیگه ی همکلاسی از این کمکا نمیکنی!!
    خب طبیعیه که یه جورایی از این دختر خانوم خوشت اومده!!خب طبیعیه همه دل دارن!برا همین حست هم بود که بلافاصله اون جوری قضاوتش کردی و نزاشتی حرفشو بزنه ولی خب دیگه گذشت و کار با اس ام اس دادن درست نمیشه!اگه تونستی برو ببیننش و چش تو چش بهش ازش عذرخواهی کن و بگو که اون روز سر یه موضوعی ناراحت بودی که اونجوری صحبت کردی و ازش بخواه حرفی که اون ورز میخواست بزنه رو بگه ولی انتظار نداشته باش که رفتار خوب ببینی ازش یا اینکه همون حرف اون روزو که نگفت بهت بگه ولی حداقل مث یه پسر با شخصیت رفتار کردی!!

    اقا رضا درود بر تو ممنونم ازت

    ببخشید که یکم دیر شد
    ببین اقا رضا اره به یه نحوی از ایشون خوشم اومد اون هم دلیل داره

    ادم خامی نیستم خام احساسم نمی شم

    ورودی رشته ما دختر نداره جز عده ای
    این خانوم یکی از معدود کسانی بودن که هم از از نظر شخصییتی به من نزدیک بودن هم از نظر تمامی سطح ها معیار های یه دختر ایده ال رو از دید من داشتن به همین دلیل من دیدم نسبت به ایشون کاملا تغییر کرد ولی من اصلا قصد اینو ندارم که کسی رو ازرده خاطر کنم



    مشکل این تالار می دونی چیه ؟ ببخشید قصد جسارت به دوستان رو ندارم خودم کوچکتر از کارشناسام اصلا حق اظهار نظر ندارم ولی مشکل این تالار اینه که هر کی به خودش می تونه این اجازه رو بده در خصوص یکی دیگه قضاوت کنه
    و مشکل دیگه اینه که دوستان همش فکر می کنند مراجعین دروغ میگن با اینکه مراجع اشتباه می کنه حتی خود من

    برای مثال خود من
    من میام می نویسم که دختری رو می خوام جهت ازدواج درسته؟؟؟


    20 سال سنمه و از احساسم اگاهم خوب؟؟؟
    و بد و خوب رو تا حدودی می تونم تشخیص بدم ولی الان بیام اینجا از اول بگم یکی رو می خوام همه میان میگن تو اونو بد بخت می کنی تو احساس نداری تو دروغ میگی می دونم درست هم میگنا ولی از اون اول میان اعتماد به نفس طرف رو زیر حد تفریق قرار میدن

    این باعث میشه من نیام اینجا مشاوره بگیرم

    ================================================== =======================
    ================================================== =======================
    ================================================== =======================
    ================================================== =======================
    ================================================== =======================



    اما در خصوص امروز و به این ساعت که دارم میام اینجا می نویسم می خوام بگم چی شد چیکار کردم چی بود ولی شما دوستی که داری این رو می خونی خواهشا اگه انتقادی داری اگه پیامی داری جبهه دار نفرما ممنونتم



    من واقعا همون روز که این اتفاق افتاد واقعا اعصابم خورد بود چون بی دلیل مقصر شناخته شده بودم که واقعا هم اینگونه بود
    رفتم بهش mail زدم اس ام اس نه
    بهش گفتم هنوزم در حال فکر کردن به این موضوعم چرا که دوست ندارم کسی در خصوص من اینگونه فکر کنه و این گونه رفتار رو پای شخصییتم بنویسه من یه رازی دارم شاید تموم ریشه های مشکلات از این باشه خواستم عرض کنم ولی تا زمانی که از شما این اطمینان رو پیدا نکنم چیزی نمی گم
    خلاصه بهم گفت این چه حرفیه که میزنید من در مورد شما جور دیگه ای فکر می کنم و اینا و کلا راضی ام کرد که رازمو بگم


    دوباره mail کردم براش یه تومار یه نامه ی طولانی

    متن نامه از علاقه ام به ایشون بود از تموم حرفای ناگفته به ایشون از قصدم از هدفم از همه چی جز معرفی نامه شجر نامه ام

    قبلا یه سایتی دیده بود فکر کنم تبیان بود که مشاوره میداد رفتم اونجا از اونا مشاوره گرفتم و بهم گفتن که برم بگم بهش که قصدم چی بوده و هست و مردونه و صادقانه بگم

    منم رفتم مرد و مردونه و صادقونه همه چیرو گفتم و در اخر بهش گفتم من قصدم دوستی نیست اشنایی بیشتر هستش بدون درگیر کردن احساسات ( این متنمو رو جبهه دار نوشتم ولی نگید ممکن نیست از نظر و راهکار من هست )

    دیدم بهم گفت منم تو زندگیم با پسری دوست نبودم و این دوستی ها برام جایز نیست و دید مثبتی ندارم بهش نمی دونم چرا اینگونه جوابمو داد ولی فکر کنم یه جورایی منو پسندیده یه حس ششمی بهم اینو میگه


    بهش دوباره گفتم بابا بخدا من اصلا ادمی نیسم که با احساس کسی بازی کنم سرم تو کار خودمه ولی چون شما اینقدر خوبی اینقدر شبیه منی به این دلیل پا پیش گذاشتم و مردونه گفتم بهتون این حرفارو
    کلی حرف زدیم در مورد این ها
    و
    دیدم بهم گفت که ببینید زمان همه چیز رو ثابت می کنه گفتم باشه خداحافظی کردیم




    دوستان الان اینو خونیدن می دونم چیزی متوجه نشدید چون خودمم اخر نفهمیدم که ایشون تمایل داره به اشنایی بیشتر که خانواده ها هم در جریان باشن یا نه



    دوستان همدردی ببینید من به این خانوم علاقه دارم ولی عاشقش نیستم به ایشون فکر می کنم ولی دیوونه ایشون نیستم
    هستند عده ای که تو این تالار می نویسن عاشق و کشته و مرده این طرفمون هستیم حتی خودکشی می کنم براش ولی من اینجوری نیسم یه علاقه ای دارم به ایشون همین و بس



    کارم اشتباهه؟؟؟

    دوستی که میگی کارم درست نیست خودت به من بگو چیکار کنم تا از راه درستی اقدام کرده باشم؟ چیکار کنم تا تو زمانی مناسب با ایشون جدی سر این موضوع ازدواج بحث کنم؟؟؟؟
    چجوری به ایشون بفهمونم که بابا می خوام پام واستی و هر وقت زمانش فراهم شه تا 2 سال دیگه 3سال دیگه بیام خواستگاریت؟؟؟










  11. #18
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Thumb

    نقل قول نوشته اصلی توسط رفیق فابریک نمایش پست ها
    بهم گفت که ببینید زمان همه چیز رو ثابت می کنه گفتم باشه خداحافظی کردیم
    چجوری به ایشون بفهمونم که بابا می خوام پام واستی و هر وقت زمانش فراهم شه تا 2 سال دیگه 3سال دیگه بیام خواستگاریت؟؟؟
    به نظرم جواب از این مثبت تر از هیچ دختری نمیتونی بشنوی
    با این حرفش یعنی موافقه فقط به مرور زمان مشخص میشه که هدف شما دوستیه یا ازدواج

    برای اینکه به مرور زمان بهش ثابت کنی که هدفت ازدواجه باید اعتمادشو جلب کنی
    یعنی از روابط عاطفی و جنسی صحبتی نکنی
    با اینکارت هیچ دختری نمیتونه به تو نه بگه و اگه اینکار رو بکنی هر دختری به پات می ایسته و همیشه و همه جا تو رو بعنوان همسر آینده اش در نظر میگیره

    در خصوص اینکه چطوری به این دختر بگی که بقول خودت به پات واسته کار خاصی نباید بکنی فقط اعتمادشو جلب کن و بعد از مدتی همین چیزی رو که برای ما نوشتی به اون هم بگو

    به نظر دختر با شخصیت و فهمیده ایه
    خیلی خوشم اومد از حرفاش و کاراش
    برای هر دو آرزوی خوشبختی دارم

  12. کاربر روبرو از پست مفید 1234567 تشکرکرده است .

    رفیق فابریک (جمعه 02 اسفند 92)

  13. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رفیق فابریک نمایش پست ها


    چجوری به ایشون بفهمونم که بابا می خوام پام واستی و هر وقت زمانش فراهم شه تا 2 سال دیگه 3سال دیگه بیام خواستگاریت؟؟؟




    سلام جناب رفیق فابریک

    نظر من کارشناسانه نیست.اما من با خوندن حرفتون دومورد به ذهنم اومد .شما این دومورد و بخونین از آخر خودتون تصمیم نهایی بگیرین.

    مورد اول:

    فرض بگیریم که شما بهشون میگین ایشون هم در خوشبینانه ترین حالت بررسی میکنن و با توجه به این که شما شناخت کافی از معیاراتون دارین ایشون هم دارن و همدیگرو برای ازدواج انتخاب میکنین.

    خب بدون ارتباط که نمیشه تو این دوسال حتما میخواین باهم بیشترم اشنا بشین
    رابطه بیشتر و بیشتر میشه و درنهایت وابستگی یکی از طرفین یا هردو شروع میشه !!!

    بعد از این دوسال که زمان کمی هم نیست ، بالاخره ماها انسان هستیم دیگه با تغییر زمان ممکنه نظرات و نگرشامون تغییر کنه. ممکنه بعد این دوسال شما یا ایشون دیگه اون احساس قبل و نداشته باشین اونوقت با وجود وابستگی یکی دیگه نتونین براحتی جدا بشین و یکی از طرفین اسیب ببینه.

    یا اینکه ممکنه وقتی میخواد قضیه جدی بشه یکی از خانواده ها مخالفت کنه حالا بهردلیلی!

    یا ممکنه حتی با تغییر معیاراتون و احساستون کسان دیگه ای وارد زندگیتون بشن شماها باخودتون بگین کاش من اونموقع اینقدر عجله نمیکردم.

    یا حتی خانواده هردو یا یکی کسانی و پیشنهاد بدن که شما با مقایسه متوجه بشین کاش میذاشتم خانواده واسه این انتخاب مهم تصمیم بگیره.

    (البته من میدونم که همه این موارد ممکنه در مراسمات رسمی هم رخ بده. اما معمولا ما انسان ها تا اون برگه رو امضا نکردیم و اسم شخص و بعنوان همسر نبردیم تو شناسنامممون و حتی در بعضی ممواقع تا نرفتیم زیر یه سقف هنوز یه نور امیدی در تجدید انتخابمون میبینیم حالا چه دختر چه پسرش البته جدای استثناااتی که وجود دارد .)

    فرض کنین این اتفاقاتی که من مثال زدم که ممکنه اتفاق بیوفته ممکن هم هست نیوفته

    یعنی در خوشبینانه ترین حالت شما دونفر همدیگرو انتخاب کنین و بعدشم بدور از احساسات دوسال منتظر هم باشین و بعد از شنیدن حرفای خانواده و جلب رضایت اونها بصورت عقلی و منطقی و باتوجه به اینکه هنوز معیارا تغییر نکرده و شما ها هنوز همدیگرو مناسب میدونین. باهم ازدواج کنین.

    این خوشبینانه ترین حالتش بود


    حالا اگه خدایی نکرده یکی از طرفین پشیمون شد که تصور کنین ممکنه خودتون باشین . چی میشه؟؟

    آیا باید یه عمر با عذاب وجدان با هاشون زندگی کنین؟
    یا خیر رهاشون کنین و بهشون اسیب بزنین؟

    یا اصن اوشون ؟ اگه ازدواج کنن و شمارو رها کنن؟فکر اسیبی که بهتون میخوره و کردین؟

    نگاهی به الان نکنین که میگین احساس انچنانی وجود نداره فقط یه حس تمایله!!!،

    شما الان میتونین بگین احساستون چیه! اما آیا میتونین تضمین بدین که احساس دوسال دیگه اتونم همینه؟؟

    پرسیدین: آیا کارم اشتباهه؟؟؟

    میخوام بگم :
    شما عقلی همدیگرو انتخاب کردین ، هدفتون هم درست بوده ، اما درمورد راهی که میخواین پیش بگیرین باید بگم ریسک بزرگیه البته برای هردو!
    یعنی ایشون دوسال منتظر باشن مورد ها و خواستگارای خوبی که ممکنه براشون پیش میاد و رد کنن تا اینکه شما بتونین خواستگاری کنین.! حالا بهشون چه تضمیمنی میتونین بدین که دوسال الاف نمیشن؟؟؟
    چه تضمینی وجود داره که اتفاق پیش بینی نشده از جانب شما پیش نیاد و همه چی بهم نخوره ؛ دوسال دیگه ایشون بگن خب دوسال عمرم هدر رفت موردامم از دست دادم!!!!
    یا اصلا چه تضمینی وجود داره که ایشون تا یه خواستگار بهتر براشون پیش اومد به این انتظار پایان ندهند.

    مورد دوم :

    فرض کنین که شما با معیاراتون باز هم آشنایی کامل دارین و بدور از احساسات توخالی ، ایشون و انتخاب میکنین.
    ایشون هم معیاراشون و میشناسن و شما رو برای آشنایی بیشتر انتخاب میکنن.

    بعد شما به خانوادتون میگین و خیلی رسمی میرین خواستگاری و با خانواده ایشون صحبت میکنین.

    اگه همه چی بخوبی و خوشی حل شد.
    شما قول میدین تا دوسال دیگه شرایطتون برای ازدواج مهیا میشه.

    این اقدام رسمی مزایایی داره:

    1. شما با این کار به ایشون ثابت کردین ایشون و انتخاب کردین و هدفتون ازدواج بوده و هدفتون فقط حرف نبوده ؛ در عمل ثابت شده.

    2.شما خودتون ملزم میدونین بخاطر حرفی که زدین و مسولیتی و که قبول کردین و مرد و مردونه تمام تلاشتونو بکنین برای اینکه تا دوسال دیگه بتونین شرایط و مهیا کنین( اگه خدارو تو کاراتون همیشه یاد کنین همیشه کمکتون میکنن.)

    3. خیالتون از جانب حواشی قضیه مثه نظر خانواده ها راحت شده چون دیگه نگرانی اینو ندارین ممکنه مخالفت کنن یا ممکنه منو جدی نگرفته باشن زبونا رضایت داده باشن چون عملا تشریف بردن خواستگاری و کمتر خانواده ای هستش که فقط جهت راضی کردن پسرشون و کوتاه اومدن پسر الکی خواستگاری برن!!!!!!!!! آخه بعضی وقتا خانواده ها به یسری مواردی فکر میکنن که ماجوونا به این موارد اصن فکر نمیکنیم و برامونم مهم نیس ، اما گاهی اینقد واسه اونا مهمه که ما نمیتونیم بی اهمیت باشیم و ناخوداگاه اینقدر تکرار میکنن که برامون ارزش میشه. پس بهتره نظر خانواده از اول جویا بشیم.


    4. خیال هردو از جانب خواستگار اومدن برای خانوم حل میشه (حالا چه خواستگار خوب بیاد چه بد) ایشون دیگه انتخاب نهاییشونو کردن.

    5. خیال هردو از جانب اقا پسر هم حل میشه چون بالاخره اقا پسری که متعهد باشه کمتر پیش میاد دست از پا خطا کنه. یعنی انشالله که نمیکنن.


    دیگه من معایب ومزایا رو گفتم خودتون راه درست و تشخیض بدین انتخاب کنین.
    اگه کم و کسری هم داشت به بزرگی خودتون ببخشید و میذارم به عهده باقی دوستان وکارشناسان !



    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : جمعه 02 اسفند 92 در ساعت 11:56

  14. 4 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (جمعه 02 اسفند 92), فرشته مهربان (شنبه 03 اسفند 92), مصباح الهدی (شنبه 03 اسفند 92), رفیق فابریک (جمعه 02 اسفند 92)

  15. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرم جواب از این مثبت تر از هیچ دختری نمیتونی بشنوی
    با این حرفش یعنی موافقه فقط به مرور زمان مشخص میشه که هدف شما دوستیه یا ازدواج

    برای اینکه به مرور زمان بهش ثابت کنی که هدفت ازدواجه باید اعتمادشو جلب کنی
    یعنی از روابط عاطفی و جنسی صحبتی نکنی
    با اینکارت هیچ دختری نمیتونه به تو نه بگه و اگه اینکار رو بکنی هر دختری به پات می ایسته و همیشه و همه جا تو رو بعنوان همسر آینده اش در نظر میگیره

    در خصوص اینکه چطوری به این دختر بگی که بقول خودت به پات واسته کار خاصی نباید بکنی فقط اعتمادشو جلب کن و بعد از مدتی همین چیزی رو که برای ما نوشتی به اون هم بگو

    به نظر دختر با شخصیت و فهمیده ایه
    خیلی خوشم اومد از حرفاش و کاراش
    برای هر دو آرزوی خوشبختی دارم

    مرسی مرد بزرگ
    من هم فکر کنم از من تا حدودی خوششون اومده البته در حد فکره نه چیز دیگه ای
    برادر من واقعا ادمی بودم و هستم که با همسن و سالام فرق می کنم همه ی اینا رو مدیون خدام مدیون مادر پدرمم که منو اینجوری بار اوردن
    من اصلا نمی خوام با کسی دوست باشم چون از عاقبتش می ترسم نه اینکه ضربه بخورم نه از عاقبت این که یکی گیرم بیفته که اونم اهل اینجور اعمال باشه
    همیشه دوست داشتم طرفم افتاب مهتاب ندیده باشه که ایشون اینگونه بود
    همیشه دوست داشتم مال کسی باشم و ان فرد هم تا اخر عمر مال من باشه نه اینکه قبلا کاراشو عشق و حالشو کرده باشه الان فیلش راه هندوستان کنه نه اصلا اینجوری رو نمی پسندم



    بازم مرسی مرسی ازت که منو درک می کنی امیدوارم که خدا هم کمکم کنه یعنی به هر کی که تو زندگیش مشکل داره یاری برسونه

    ممنونتم







    مورد دوم :

    فرض کنین که شما با معیاراتون باز هم آشنایی کامل دارین و بدور از احساسات توخالی ، ایشون و انتخاب میکنین.
    ایشون هم معیاراشون و میشناسن و شما رو برای آشنایی بیشتر انتخاب میکنن.

    بعد شما به خانوادتون میگین و خیلی رسمی میرین خواستگاری و با خانواده ایشون صحبت میکنین.

    اگه همه چی بخوبی و خوشی حل شد.
    شما قول میدین تا دوسال دیگه شرایطتون برای ازدواج مهیا میشه.

    این اقدام رسمی مزایایی داره:

    1. شما با این کار به ایشون ثابت کردین ایشون و انتخاب کردین و هدفتون ازدواج بوده و هدفتون فقط حرف نبوده ؛ در عمل ثابت شده.
    2.شما خودتون ملزم میدونین بخاطر حرفی که زدین و مسولیتی و که قبول کردین و مرد و مردونه تمام تلاشتونو بکنین برای اینکه تا دوسال دیگه بتونین شرایط و مهیا کنین( اگه خدارو تو کاراتون همیشه یاد کنین همیشه کمکتون میکنن.)
    3. خیالتون از جانب حواشی قضیه مثه نظر خانواده ها راحت شده چون دیگه نگرانی اینو ندارین ممکنه مخالفت کنن یا ممکنه منو جدی نگرفته باشن زبونا رضایت داده باشن چون عملا تشریف بردن خواستگاری و کمتر خانواده ای هستش که فقط جهت راضی کردن پسرشون و کوتاه اومدن پسر الکی خواستگاری برن!!!!!!!!!
    4. خیال هردو از جانب خواستگار اومدن برای خانوم حل میشه (حالا چه خواستگار خوب بیاد چه بد) ایشون دیگه انتخاب نهاییشونو کردن.
    5. خیال هردو از جانب اقا پسر هم حل میشه چون بالاخره اقا پسری که متعهد باشه کمتر پیش میاد دست از پا خطا کنه. یعنی انشالله که نمیکنن.


    دیگه من معایب ومزایا رو گفتم خودتون راه درست و تشخیض بدین انتخاب کنین.
    اگه کم و کسری هم داشت به بزرگی خودتون ببخشید و میذارم به عهده باقی دوستان وکارشناسان !



    و اما خانوم دختر بیخیال گرامی

    ممنونم بابت این همه نوشتن واقعا خجالت زده شدم بینهایت سپاسگزارم

    مورد اولتون یه نوع دوستی محسوب میشد درسته؟؟؟
    معایب دوستی هم که برام نوشتی در همان مورد اول


    و اما مورد دوم
    مورد دوم خیلی خوبه امـــا هم سن هردومون کمه و هم زوده درسته؟؟؟
    من الان به این خانوم فهموندم که به ایشون علاقه دارم و به ایشون فکر می کنم و ایشون هم کاملا کاملا صادقانه بهم گفتند کسی در زندگیشن نبوده و نیست و اصلا هم علاقه ای به ارتباط با جنس مخالف از راه دوستی ندارند من هم باز به ایشون گفتم که هدف شما کاملا هدف بنده منی باشد و من هم به همین علت خواستم از علاقه ام به شما بگم تا در جریان باشید که شما رو به عنوان همسر برگزیدم نه چیز دیگری

    مسئله ی اصلی این هستش که ایا من باید خانواده هارو درجریان بگزارم ؟؟؟ و یا نه به ایشون ثابت کنم که واقعا حس من به ایشون یه حس زود گزر نبوده و نیست؟؟؟؟

    در خصوص مورد دوم برام بیشتر می گید تا روشن شم فقط در بازه ی جزئییات بنده

  16. 2 کاربر از پست مفید رفیق فابریک تشکرکرده اند .

    1234567 (جمعه 02 اسفند 92), دختر بیخیال (جمعه 02 اسفند 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.