!!!!!!!دختر بعد از یک ماه نظرش خود به خود عوض شد!!!!!!!!!

[داریوش 1374]

با سلام . و عرض خسته نباشید .
من پسری 18 ساله هستم که حدود 3 ماه پیش عاشق دختری 16 ساله شدم. از ان موقع شد تمام افکار من . شب و روز نداشتم . استرس و دلهرگی و از دست دادنش منو عذاب میداد . سعی میکردم شمارمو بهش بدم (تو نامه) تا حرف دلمو اس ام اسی بهش بگم که موفق نشدم .ولی بعد چند روز که دوستم در جریان بود به من زنگ زد و گفت که شماره ی خودشو به دختره داده و قراره بهش زنگ بزنه تا شماره ی منو به دختره بده . حالا بعد کلی ماجرا که تونستم با دختره اس ام اسی در ارتباط باشم . منو رد کرد و به هیچ عنوان قبول نکرد که من دوسش دارم . هی حرف از این میزد که دروغ میگی . منم یه جورایی خودمو تو اس ثابت کردم که از اون پسرای لاشی نیستم این بود که کمی تو دلش مونده بود . با این حال اون منو قبول نکرد و با هم خداحافظی کردیم .ولی باز دلم پیشش بود که یک ماه ازش خبری نشد تا اینکه دیروز برام اس فرستاد و گفت که خیلی دوسم داره . میخواد برای همیشه با من باشه . خودم با خودم قرار گذاشته بودم که اگه چنین اتفاقی افتاد بهش جواب رد بدم ولی کلی تغییر کرده . نتونستم ردش کنم . حالا دوباره شدم عاشقش . شما میگید من چیکار کنم؟؟؟ ایا واقعا میشه بهش اطمینان کرد که تغییر کرده؟؟؟؟

[amirmahmood]

شما و ان دختر خانم هنوز نوجوان هستید و بهتره به فکر کنکور و تحصیلات عالیه باشید.
ضمنا اون دختر خانم هنوز به سن قانونی 18 سالگی هم نرسیده و دارای بلوغ عقلی و فکری هم نیست.

خودتون را درگیر اتباطات بی هدف و کوتاه مدت نکنید.

[داریوش 1374]

شما و ان دختر خانم هنوز نوجوان هستید و بهتره به فکر کنکور و تحصیلات عالیه باشید.
ضمنا اون دختر خانم هنوز به سن قانونی 18 سالگی هم نرسیده و دارای بلوغ عقلی و فکری هم نیست.

خودتون را درگیر اتباطات بی هدف و کوتاه مدت نکنید.

باور کن داداش من خودم هم اینارو میدونم ولی بد گیرش شدم. کنکور رو هم پشت سر گذاشتم.

[فرشته مهربان]

سلام

به تالار همدردی خوش آمدی

می تونم احساس شما را درک کنم . این گرایشات در این سن به سمت جنس مخالف طبیعی هست و در واقع کشش به همسر یابی هست که راه و روش اشتباه را در پیش می گیرد و به سوی روابط دوستی که پر از آسیب برای دو طرف هست می کشاند . بهتر هست این میل طبیعی به همسر یابی را اینگونه خرج نکرده و آسیب نزنی و در پی آن باشی که با کنترل احساس از برقراری اینگونه روابط دست برداری و به دختری تنها وقتی که شرایط ازدواج را داشتی از طریق خانواده و بطور رسمی نزدیک شوی که اینگونه هم از نظر مرد بودن و قدرت مردانگی نه تنها آسیب ندیده ای بلکه قوی هم شده ای و موجبات بلوغ خود را از جهات اجتماعی و عاطفی و انسانی فراهم ساخته ای و اینگونه پسری با این قوت و سابقه خویشتنداری و قاطعیت و قدرتمندی در مقابل تمایلات زود رس آرزوی هر دختر پاک و سالمی هست که مردی قوی را به عنوان تکیه گاه می طلبد

آره برادر خوبم مواظب خودت باش و گرد این روابط نگرد . همدردی هم در جهت ایجاد و تقویت روابط دوستی دختر و پسر راهنمایی نمی دهدچون آسیب زا می داند و بسیار مقید هست که به مراجعین آسیب نزند و راه خطا نشان ندهد

[داریوش 1374]

سلام

به تالار همدردی خوش آمدی

می تونم احساس شما را درک کنم . این گرایشات در این سن به سمت جنس مخالف طبیعی هست و در واقع کشش به همسر یابی هست که راه و روش اشتباه را در پیش می گیرد و به سوی روابط دوستی که پر از آسیب برای دو طرف هست می کشاند . بهتر هست این میل طبیعی به همسر یابی را اینگونه خرج نکرده و آسیب نزنی و در پی آن باشی که با کنترل احساس از برقراری اینگونه روابط دست برداری و به دختری تنها وقتی که شرایط ازدواج را داشتی از طریق خانواده و بطور رسمی نزدیک شوی که اینگونه هم از نظر مرد بودن و قدرت مردانگی نه تنها آسیب ندیده ای بلکه قوی هم شده ای و موجبات بلوغ خود را از جهات اجتماعی و عاطفی و انسانی فراهم ساخته ای و اینگونه پسری با این قوت و سابقه خویشتنداری و قاطعیت و قدرتمندی در مقابل تمایلات زود رس آرزوی هر دختر پاک و سالمی هست که مردی قوی را به عنوان تکیه گاه می طلبد

آره برادر خوبم مواظب خودت باش و گرد این روابط نگرد . همدردی هم در جهت ایجاد و تقویت روابط دوستی دختر و پسر راهنمایی نمی دهدچون آسیب زا می داند و بسیار مقید هست که به مراجعین آسیب نزند و راه خطا نشان ندهد

ممنون از جوابتون .
با اینکه خیلی خیلی دوسش دارم . ولی اینایی رو هم که شما گفتید رو هم درک میکنم. سعی میکنم بر احساساتم غلبه کنم ولی نمیتونم رابطمونو بی دلیل به هم بزنم . محاله بخوام دلشو بشکنم. اینطوری میشه اقده ای و دیگه به هیچ پسری اعتماد نمیکنه و خیلی مشکلات دیگه . با حرف حساب هم مطمعنا کنار نمیاد.

[reza 12]

ببین پسر خوب میتونی برای من توضیح بدی که چرا عاشقش شدی؟یعنی تو این دختر چه چیزی وجود داره که تو بقیه ی دخترا نیست؟
بعد از اینکه اونو گفتی برام توضیح بده حالا که عاشقش شدی میخوای براش چه کارایی بکنی؟

[داریوش 1374]

ببین پسر خوب میتونی برای من توضیح بدی که چرا عاشقش شدی؟یعنی تو این دختر چه چیزی وجود داره که تو بقیه ی دخترا نیست؟
بعد از اینکه اونو گفتی برام توضیح بده حالا که عاشقش شدی میخوای براش چه کارایی بکنی؟

عشق من با یه نگاه ساده شروع شد. متوجه شدم که اون منو زیر نظر داره . فک کردم احساس دیگه ای نسبت بهم داره به خاطر همین هر روز عاشقترش شدم . تا اینکه فهمیدم اون من دوس نداره. ولی بعدا تغییر کرد و الان رابطمون خیلی خوبه ولی من به اخر این کار اعتماد ندارم ولی ادامه میدم.
قرار هم نیست کار خاصی براش بکنم.

[toojih]

سلام آقای داریوش، به نظر من نباید به خودت زیاد سخت بگیری. هر طور راحتی و حس خوبی بهت میده همونکار رو انجام بده. اگه ادامه دادن بهت حس بهتری میده و خوشحالترت میکنه حتما همینکارو بکن. فقط تنها چیزی که هست اینه که باید همه احتمالات رو در نظر بگیری. بعد از اونه که میتونی تصمیم بگیری چه راهی حس بهتری بهت میده و حتما همون راه برات بهترینه.

یکی از احتمالات اینه که ممکنه از همدیگه خیلی خوشتون بیاد و مناسب همدیگه هم باشین و ان شاء الله 6-7 سال دیگه ازدواج کنین و یک عمر کنار همدیگه عاشقانه زندگی کنین. هر چند این وضعیت بیشتر توی داستانها تا الان اتفاق افتاده و خیلی احتمالش کمه ولی بهرحال احتمالش هست. من خودم بر اساس چیزهایی که دیدم احتمالش شاید از هر 10 مورد یکی باشه.

احتمال دیگه و قویتر اینه که این رابطه به ازدواج ختم نشه. اگه اینطور باشه شما راهی رو شروع کردی که ضربه بزرگی به خودت و آینده اون دختر میزنی. این شکست میتونه تا آخر عمر اثرش رو روی زندگی او بجا بزاره و کلن مسیر زندگیش رو عوض کنه. کم نیستن موردهایی که اینطوری شده و بعد از سالها هنوز که هنوزه ضربه ای که از یک شکست عشقی در سنهای پایین خوردند سایه اش داره روی زندگیشون سنگینی میکنه و زندگی شاد و راحتی که حق هر آدمی هست رو و میتونستن توی شرایط عادی داشته باشند برای همیشه از دست میدن. یه جورایی مثل زجرکش کردن یک آدم هست.

من جای تو نیستم و از سن و سالی که احساساتم خیلی قوی باشه هم فاصله گرفتم ولی اگه برمیگشتم به سن و سال تو به خاطر دختری که دوستش دارم حتی اگه الان کمی اذیت بشه و خودم هم اذیت بشم ازش میگذشتم براش توضیح میدادم و این ریسک رو با آینده و زندگیش نمیکردم. یعنی الان که فکر میکنم اینراه حس بهتری بهم میداد.

[داریوش 1374]

سلام آقای داریوش، به نظر من نباید به خودت زیاد سخت بگیری. هر طور راحتی و حس خوبی بهت میده همونکار رو انجام بده. اگه ادامه دادن بهت حس بهتری میده و خوشحالترت میکنه حتما همینکارو بکن. فقط تنها چیزی که هست اینه که باید همه احتمالات رو در نظر بگیری. بعد از اونه که میتونی تصمیم بگیری چه راهی حس بهتری بهت میده و حتما همون راه برات بهترینه.

یکی از احتمالات اینه که ممکنه از همدیگه خیلی خوشتون بیاد و مناسب همدیگه هم باشین و ان شاء الله 6-7 سال دیگه ازدواج کنین و یک عمر کنار همدیگه عاشقانه زندگی کنین. هر چند این وضعیت بیشتر توی داستانها تا الان اتفاق افتاده و خیلی احتمالش کمه ولی بهرحال احتمالش هست. من خودم بر اساس چیزهایی که دیدم احتمالش شاید از هر 10 مورد یکی باشه.

احتمال دیگه و قویتر اینه که این رابطه به ازدواج ختم نشه. اگه اینطور باشه شما راهی رو شروع کردی که ضربه بزرگی به خودت و آینده اون دختر میزنی. این شکست میتونه تا آخر عمر اثرش رو روی زندگی او بجا بزاره و کلن مسیر زندگیش رو عوض کنه. کم نیستن موردهایی که اینطوری شده و بعد از سالها هنوز که هنوزه ضربه ای که از یک شکست عشقی در سنهای پایین خوردند سایه اش داره روی زندگیشون سنگینی میکنه و زندگی شاد و راحتی که حق هر آدمی هست رو و میتونستن توی شرایط عادی داشته باشند برای همیشه از دست میدن. یه جورایی مثل زجرکش کردن یک آدم هست.

من جای تو نیستم و از سن و سالی که احساساتم خیلی قوی باشه هم فاصله گرفتم ولی اگه برمیگشتم به سن و سال تو به خاطر دختری که دوستش دارم حتی اگه الان کمی اذیت بشه و خودم هم اذیت بشم ازش میگذشتم براش توضیح میدادم و این ریسک رو با آینده و زندگیش نمیکردم. یعنی الان که فکر میکنم اینراه حس بهتری بهم میداد.

بی نهایت تشگر از جوابتون . خیلی عالی بود .
سعی میکنم اینایی رو که شما گفتین رو در نظر بگیرم.
بازم ممنون.

[reza 12]

عشق من با یه نگاه ساده شروع شد. متوجه شدم که اون منو زیر نظر داره . فک کردم احساس دیگه ای نسبت بهم داره به خاطر همین هر روز عاشقترش شدم . تا اینکه فهمیدم اون من دوس نداره. ولی بعدا تغییر کرد و الان رابطمون خیلی خوبه ولی من به اخر این کار اعتماد ندارم ولی ادامه میدم.
قرار هم نیست کار خاصی براش بکنم.

پسر گل اینایی که شما گفتی هیچ کدوم جواب سوالای من نبودا!!من که نپرسیدم از دید اون دختر خودتو چی دیدی من گفتم اون دختر رو از دید خودت شرح بده!
تا وقتی خودت این حس درون خودتو نشناسی که نمیشه کمکت کرد!
الان اینکه میگی بهش اطمینان کرد،این اطمینان رو برای چی میخوای؟یعنی اگه این دختر مورد اطمینان نباشه چه اتفاقایی میتونه بیفته؟