تشکرشده 2 در 2 پست
تشکرشده 124 در 45 پست
نمی دانم چرا اینگونه است؟
وقتی نگاه عاشق کسی به توست
می بینی اما
دلت بسته به مهر دیگری است
بی اعتنا می گذری
و عاشقانه به کسی می نگری
که دلش پیش تو نیست
.................................................
عشقتون تا ابد محترمه ولی منم یه موقعیتی براتون ترسیم میکنم شما بهم بگید اگه تو این شرایط بودید چه عکس العملی داشتید!؟
شما یه پسری که فوق العاده تو زندگیت موفقی و تو دلت عشق یه دختر وجود داره که تمام وجودتو فراگرفته،اون دختر از دخترای دیگه زیباتر نیست،ولی برای تو بهترین و زیباترین دختر دنیاست،پول دار نیست اما تو حاضری همه دنیا رو به پاش بریزی تا احساس خوشبختی بکنه،تو 3 سال این عشق زیبا رو تو وجود خودت پرورش میدی و روز به روز این عشق پاک تر و خالص تر میشه،اما درست همین موقع که تو داری عشق پاک رو تجربه میکنی،متوجه میشی که یه دختر دیگه ای تو این دنیا دورادور تو رو دوست داشته و بدون اینکه به تو نزدیک باشه،عشق تو درون وجودش شعله پیدا کرده!حالا شما بگو اگه جای این پسر باشی تو این موقعیت کدوم دختر رو به عنوان عشق انتخاب میکنی؟
sara 65 (شنبه 26 بهمن 92)
تشکرشده 2 در 2 پست
مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه
- - - Updated - - -
مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه
ویرایش توسط negaham : یکشنبه 27 بهمن 92 در ساعت 19:30
تشکرشده 726 در 247 پست
"لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده" چی حکمت خدا بوده ؟ یکم بیشتر توضیح بدید
از طرف مقابل بیشتر بگو چیکارس ؟ هنرمنده ؟استاده ؟ .....
اگر این عشقتون به مردی باشه که فقط شما این حس رو بهش دارین فرق داره با کسی که کلی دختر دارن براش میمیرن
چطور میشناسینش
کدوم صفات اخلاقیش شما رو جذب کرده ؟
تشکرشده 315 در 142 پست
عزیزم خوب درکت میکنم.
منم همین حس تو رو تجربه کردم از ی وابستگی خیلی شدید رسیدم به اینجا که فقط براش آرزو خوشبختی میکنم فکرش رو اصن نمیشه بیرون کرد اما خب اگه آدم واقا کسی رو دوست داشته باشه آزادش میزاره و میره !!! هر چی هست تو دلش خودش میریزه حتی احدی نباید بدونه مثل ی راز تو دلت میمونه ... اگه خدا بخواد بهترین آدم رو سر راهت قرار میده که مهر و محبتش باعث بشه اون ی خاطره بشه و براش ارزو خوشبختی کنی همین ...
عزیزززززم امیدوارم موفق باشی و زندگیت همیشه پر از شادی باشه ، چون عشق سوزاننده است :(
تشکرشده 2 در 2 پست
این ک دچار همچین عشق عجیبی بشم...ن استاده ن هنرمند از لحاظ رتبه اجتماعی کاملا معمولین ..بله دخترای زیادی دروبرشون هست ...در مورد اینکه بقیه هم براشون میمیرن یا ن من نمی تونم نظری بدم...از نظر من اون شایسته دوست داشته شدنه....صفت اخلاقی؟ من هرچه ک میدونم خوب نیست(شناختی ک من ازشون دارم اصلا خوب نیس)...اگه متهمم نمیکنید ب عشق کورکورانه باید بگم من فقط میدونم ک دوستش دارم دوست داشتن همیشه با دلیل نیس ...انگار سالهاست میشناشمش ...من خیلی اتفاقی آشنا شدم باهاشون ...رابطه ی نزدیکی باهاشون ندارم الان هم ی سالی میشه موفق نشدم ببینمشون....
- - - Updated - - -
این ک دچار همچین عشق عجیبی بشم...ن استاده ن هنرمند از لحاظ رتبه اجتماعی کاملا معمولین ..بله دخترای زیادی دروبرشون هست ...در مورد اینکه بقیه هم براشون میمیرن یا ن من نمی تونم نظری بدم...از نظر من اون شایسته دوست داشته شدنه....صفت اخلاقی؟ من هرچه ک میدونم خوب نیست(شناختی ک من ازشون دارم اصلا خوب نیس)...اگه متهمم نمیکنید ب عشق کورکورانه باید بگم من فقط میدونم ک دوستش دارم دوست داشتن همیشه با دلیل نیس ...انگار سالهاست میشناشمش ...من خیلی اتفاقی آشنا شدم باهاشون ...رابطه ی نزدیکی باهاشون ندارم الان هم ی سالی میشه موفق نشدم ببینمشون....
تشکرشده 124 در 45 پست
اول اینکه چطوری نوشتی اینجوری شده متنت!!!
دقیقا شما دختر دوم این قصه بودی.
یه جمله میگم باید بهش اعتقاد داشته باشی:عشق یک طرفه وجود نداره!!
یعنی وقتی کلمه ی عشق با مفهموم عمیقش به کار میره که دو طرفه باشه پس شما ابدن عاشق نیستی بلکه فقط به یه نفر علاقه داری با شدت زیاد!
من الان هر چی فک میکنم هیچ داشتان یا فیلمی یا شعری یادم نمیادکه توش عشق یه طرفه معرفی شده باشه!!(اگرم تو داستانی جمله ای که شما گفتی**عشقی دارم که دست سمتش دراز نمیکنم**مطرح بشه برای وقتیه که اون عاشق عشقشش رو به طرفش گفته باشه و بعد جواب رد گرفته باشه)
ببین این عشق وقتی عشقه که بخوای بدستش بیاری و برای بدست آوردنش از هیچ چیز نترسی،اون داستانی که من گفتم برای این بود که برای یه بارم که شده خودتو جای اون پسر بزاری بعدش بهت پیشنهاد بدم اگه واقعا عاشقی برو سفره ی دلتو پیش پسری که گفتی باز کن اگه تو این پیشنهاد کم ترین شکی کردی(که برم؟!نرم!؟)حتما عاشق نیستی
اگرم که رفتی باید بدونی این علاقه فقط ممکنه به خاطر یه موجود افسانه ای باشه که تو از اون پسر تو ذهنت ساختی چون این جور که گفتی اصن با اون پسر رابطه ی خاصی نداری!و اگه با واقعیت اون پسر رو به رو شدی و اون پسر همون موجود افسانه ای نبود میتونی پای اشتباهی که کردی واستی!!؟حتی ممکنه اون پسر فقط به خاطر همین ابراز علاقه ای که کردی یه افکار پلیدی برای سو استفاده از علاقت به ذهنش برسه چون اصلا هیچ علاقه ای بهت نداره!!بازم پای اشتباهی که کردی وای میستی!؟
عشقی که فقط تو فکر آدم باشه عشق نیست و هیچ عاشقی هم چنین کاری نمیکنه!
اینم بدون زندگی هم خشنه هم مهربون این دوتا تعریفم فقط باید خودت ازش بکنی یعنی وقتی تو به چیزی فک میکنی که فقط موجب افسردگیت میشه هیچ لذتی از زندگیت نمیبری پس سعی کن یا این موضوع رو فراموش کنی یا اینکه برو جلو و همه خطراتشم به جون بخر!!
میخوام نظرتو بگی در مورد چیزایی که نوشتم!
ویرایش توسط reza 12 : یکشنبه 27 بهمن 92 در ساعت 23:25
meinoush (دوشنبه 28 بهمن 92)
تشکرشده 726 در 247 پست
صفاتی که برای عشق ورزیدن میدید جالب نیست
من که اصلا فکر نمیکنم عشقتون عجیبه یا کور کورانه هستش !
همه حرف هاتون درسته
دوست داشتن دلیل خاصی نمیخواد
خیلی از مسائل که در مورد عشق بیان کردید رو قبول دارم
فقط نکته مهم اینه که همیشه روال بر اینه که مرد عاشق و زن معشوقه
چرا بصورت غیر مستقیم به طرف مقابلتون نمیگید که بهش علاقه مندید
نظر شخصی من اینه که هیچ وقت نباید دختر بصورت مستقیم ابراز علاقه کنه اما نباید از ابراز علاقه غیر مستقیم هم چشم پوشی کرد
(همون چراغ سبز معروف) که اگه درست اجرا بشه میتونه نتایج خوبی داشته باشه
منظورم سبک سری و کوچک کردن خود و .... نیست
بلکه دادن شانس به طرف مقابل تا در صورتی که احساس علاقه ای به شما داره بتونه بیانش کنه
و اگر علاقه ای نداره باعث میشه ذهنتون به آرامش برسه و دیگه بهش فکر نکنید
دنیا را بد ساخته اند.... کسی را که دوستش داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد، تو دوستش نمی داری، اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسید و این رنج است . زندگی یعنی این...
meinoush (دوشنبه 28 بهمن 92)
تشکرشده 315 در 142 پست
این حرفتون اصلا پایه و اساس نداره !!! جدیدا مد شده که میگن عشق فقط دوطرفه است و این حرفا حالا نمیخوایم این بحث رو باز کنیم اما انواع دوست داشتن داریم مهم اینه که دوست داشتن واقعی باشه نه دوست داشتن تظاهری ، خیلی از عشق های دوطرفه که ازشون حرف زده میشه تنها ظاهریه و واقعی نیستند بعد ی مدت کوتاه مشخص میشه که همینطور بوده ...
پس عشق زلیخا به یوسف این همه سال چی بوده اونم معمولی بوده؟ و عشق سودابه ملکه دربار به سیاوش اونم چنیدن سال و سوختن و نابود شدن و مرگ به خاطر عشق چی بوده، احیانا اگه اهل مطالعه و اطلاعات عمومی نیستید دیگه شاهنامه رو که میشناسید ؟ !!! و کلی داستان و روایت دیگه هست که اینقدری پررنگ بوده که اثر خودش رو تو تاریخ ب جا گذاشته !!!!
ما انسان ها تا در جایگاه و موقعیت مقابل قرار نگیریم به هیچ وجه نمیتونیم در مورد اون شرایط اظهار نظر کنیم تنها میتونیم همدردی کنیم... حتی موقعیت این خانوم negaham هم همینطوره وقتی چنین قضاوت هایی در مورد ایشون میشه..!
حرفتون رو اصلاح میکنم: در واقع هیچ اطلاعات و درک درستی و داستان و فیلم و شعری ندیدم که در مورد عشق یکطرفه صحبت کرده باشه ...هیچ داشتان یا فیلمی یا شعری یادم نمیادکه توش عشق یه طرفه معرفی شده باشه!!
ویرایش توسط Elena1994 : یکشنبه 27 بهمن 92 در ساعت 23:51
تشکرشده 124 در 45 پست
حرفتون درسه کاملا ولی منم دقیقا همین چیزا رو گفتم دیگه! نوشتم یادم نمیاد که همون معنی شخصی رو میده و نه عمومی
******سودابه که هجوم اندیشه های شیطانی و هوس انگیز چشم عقل او را نابینا ساخته بود بی پروا سیاوش را به اندرون شیستان خود خواند. اما سیاوش که به وسیله ی رستم تربیت شده و مردی و آزادگی و درستی آموخته بود علاقه ای به رفتن به حرمسرا که ویژه ی زنان و همسران و کنیزان شاه است نشان نداد. سودابه وقتی با مقاومت سیاوش روبرو شد، چاره ای دیگر اندیشید به این امید که از راه تحریک احساسات کیکاووس به اندرون شبستان خود بکشاند.دگر روز شبگیر سودابه رفت بر شاه ایران خرامید تفتبدو گفت کای شهریار سپاه که چون تو ندیده است خورشید و ماهنه اندر زمین کس چو فرزند تو جهان شاد بادا به پیوند توفرستش به سوی شبستان خویش بر خواهران و فغستان خویشهمه روی پوشیدگان را ز مهر پر از خون دلت و پر از آب چهرنمازش برند و نثار آورند درخت پرستش به بار آورند کیکاووس بی خبر و به دور از حیله های سودابه به گمان این که وی به خاطر عشق و علاقه مادرانه چنین پیشنهادی کرده است سخنانش را باور کرد. او در دیداری با سیاوش، از او خواست به شبستان سودابه برود و با او و سایرین دمساز شود و از آنها دیداری بکند.*****این نقد داستان سیاوشه! ولی باز هدفم رو میرسونه)
تو این مورد عشق(البته هوس بود پس بهتره با این خانوم مقایسه نشه!!)ابراز شد یا نه!؟
حتما داستان زلیخا رو هم میدونین دیگه من که فیلمشم دیدم!زلیخا عشقش ابراز کرد یا نه!؟
ببینید جمله ی داخل پرانتز رو هم من برای همین نوشتم خب!
بهتره همه ی متن رو با هم معنا کنید نه اینکه فقط جاهای خاصش رو!
بازم میگم هیچ عشقی تا ابراز نشه وجود نداره مگر اینکه دو طرفه باشه و این دو طرفه بودنم تا وقتی بیان نشه اصن فهمیده نمیشه!!
بعید بود از شما اینجوری عصبانی بشیدا!! :)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)