باسلام.
من سی سال سن دارم و کارشناسی ارشد میخوانم. سه ساله که ازدواج کردم شوهرم مهندسه و اهل نماز و روزه هست اما مشکلاتی باهاش دارم که بشدت منو دلسرد و بیزار کرده؛ خواهش میکنم راهنمائیم کنید. 1- شوهرم آدم تلخ زبانی است همیشه با یک طعنه یا ریشخند دل مرا میشکند زبانش بقدری تلخ است که اشک آدم را در میاورد همیشه از همه چیز ناراضی است و مدام ناشکری میکند مدام از من انتقاد میکند مدام بمن اعتراض میکند و اعتراضاتش اصلا بجا نیست! 2- شوهرم بشدت با خانواده اش صمیمی است و مشکلات و مسائل زندگیمان را به خانواده اش میگوید او حتی رازهای من و اخلاقها و اشکالات مرا هم به خانواده اش میگوید و با این کارش آنها را از من بیزار کرده طوری که مدام بمن نیش و کنایه می زنند و مرا دلسردتر میکنند درحالیکه قبل از اینکه به انها چیزی بگوید روابط خوبی با آنها داشتم اما بخاطر طعنه ها و رفتارهای بدشان، روابط خوبمان از بین رفت... او همیشه در حال اس ام اس بازی با خواهرها و مادرش است و مدام تلفنی با آنها صحبت میکند (زیاده از حد) جوری که من مشکوک میشوم و نمیدانم چه رازی دارند که اینقدر با هم پچ پچ میکنند این در حالی است که آنها همه چیز مرا می دانند و من هیچ از آنها نمیدانم... شوهرم حرفی از آنها نمیزند و فقط رازها و اسرار مرا به آنها میگوید!!! 3-شوهرم به خانواده اش اجازه هرگونه دخالتی میدهد مثلا اگر آنها بگویند فلان قاب عکس زشت است و از آنجا جابجایش کنید او چنان مرا در تنگنا میگذارد که مجبور میشوم قاب را بردارم ..البته آنها جلوی من از همه چیز من و منزلمان تعریف میکنند و پشت سر من شوهرم را گیر میآورند و از من و منزل و همه چیزمان ایراد میگیرند و شوهرم بجای اینکه اجازه دخالت ندهد همه افکار و عقاید آنها را پیاده میکند! 3 -شوهرم آدم عاقلی نیست و مدام با ندانم کاریهایش زندگیمان را به هم میریزد 37سال سن دارد ولی مانند یک بچه 5ساله عمل میکند و با نادانی هایش عرصه را بر من تنگ میکند 4-شوهر آدم ظاهرسازی است جلوی دیگران خود را طوری نشان میدهد که همه فکر کنند من مقصر هستم او همیشه جلوی دیگران مرا سبک میکند و این رفتارش باعث شده تا تمایلی نداشته باشم با او به میهمانی بروم او مخصوصا جلوی خانواده اش خیلی مرا سنگ روی یخ میکند و بعد که برمیگردیم عذرخواهی میکند...جالب است که او همیشه از همه رفتارهای بدش عذرخواهی میکند و دوباره فردا همان کارها را تکرار می نماید و وقتی اعتراض میکنم میگوید خب من که عذرخواهی کردم! و دوباره همان رفتارها و همان عذرخواهی ها....5 او خودش بارها اعتراف میکند که رفتارهایش ناپسند است اما حاضر نیست آن رفتارها را ترک کند او بسیار بدقول است و همیشه قول به ترک رفتارهایش میدهد ولی حتی یک روز هم به حرفهایش پایبند نیست 6-شوهرم با زنها و دخترها بشدت گرم میگیرد و وقتی اعتراض میکنم میگوید من آدم اجتماعی هستم! این در حالی است که اگر من با مرد نامحرم حرف بزنم بشدت عصبی میشود و اعصابم را خورد میکند! او با خانمهای برادران من چنان گرم میگیرد که بشدت عصبی میشوم و حرص میخورم این در حالی است که من جرات ندارم با شوهر خواهر او حرف بزنم چون خواهرش ناراحت میشود! و شوهرم هم عصبانی میشود....8-شوهرم در مسایل جنسی بسیار خشن و بی احساس است و بلد نیست چگونه با یک زن باید رفتار کند طبیعی است که من همان 6ماه اول بخاطر رفتارهای خشن و زشتش نسبت به مسایل جنسی سرد شدم ...8 -شوهرم عادت دارد وقتی در خانه است مدام به من بچسبد! و با من ور برود البته به شکلی کاملا خشونت آمیر نه مهربانانه!!! جوری که واقعا اذیت میشوم او دقیقا مثل یک بچه 5ساله که دوست دارد مدام در آغوش مادرش باشد مدام دوست دارد در آغوشم باشد مدام مرا فشار میدهد جوری که دلم میخواهد داد بزنم فریاد بزنم و خودم را از دستش برهانم....بشدت از این رفتارش اذیت میشوم و حتی گریه میکنم تا رهایم کند او حتی حاضر نیست تا از یک مشاور کمک بگیرد!!! بارها به مشاور مراجعه کرده ایم و مشاور خیلی قشنگ راهنمائی کرده ولی او به حرفش عمل نمیکند.... و تازه مرا مسئول همه تلخیهای زندگیمان میداند هیچ دلخوشی به این زندگی ندارم ولی فکر طلاق هم نیستم دوست دارم راهی برای مقابله با رفتارهایش یاد بگیرم که بتوانم زندگی کنم .....سه سال است که همه این مشکلات را فروخورده ام و اکنون دچار بیماری افسردگی گشته ام و حالا که افسرده شده ام میگوید من زن افسرده نمیخواهم و مدام مسخره ام میکند و طعنه میزند... این در حالی است که هرکاری که در توانم بوده برای او و زندگیمان کرده ام و اکنون با یک قلب یخ زده و غمگین از همه دوستان خواهش میکنم اگر راهی بلدید مرا راهنمائی کنید در ضمن خواهش میکنم نگوئید که باید به مشاوره بروید چون بیشتر از 50بار رفته ایم و او عمل نکرده 2-نگوئید که با او مهربانی کنم چون هزاران بار مهربانی کرده ام و جواب نگرفته ام جز اینکه او سرکش تر شده و بیشتر داغونم کرده....