به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 92 [ 00:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    365
    سطح
    7
    Points: 365, Level: 7
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بعداز ترک و مدتی دوری بازهمدیگر رو دیدیم و در نهایت ازدواج کردیم اما هنوز تردید داره و میگه استخاره می کنم مدام بد میاد که ادامه بدم من بای

    مدتی با مردی که متاهل بود آشنا شدم داستان زندگیم رو قبلا گفتم اما بعد از این که ترکم کرد باهمدیگر رو دیدیم و بالاخره ازدواج موقت کردیم چون من واقعا دوستش دارم حتی یک ثانیه هم نمی تونم بدون اون زندگی کنم بارها خاستم فراموش کنم اما نشد به هر حال ازدواح کردیم چون مرجع تقلید هر دو اذن پدر رو واجب نمی دونستن الان همسرم هست با هم خیلی خوب هستیم هیچ مشکلی نداریم جز این که پنهانی باید همو ببینیم من می گم با خانواده ام مطرح کنم اما بخاطر شرایط زندگیش قبول نمیکنه میترسه همسر اولش متوجه بشه بعدشم چندباری استخاره گرفته بد میاد که ادامه بده اما من استخاره میگیرم خیلی خوب میاد نمی دونم چکار کنم هربارکه با هم هستیم سر این استخاره تردید می کنه می گه نمی دونم بمونم با نه حتی من حاضر شدم درد تحمل کنم و رابطه جنسی فعلا از پشت داشته باشیم تا ببینیم در اینده چی میشه خیلی درد تحمل کردم و به روی خودم نیاوردم تازه می دونم عوارض زیادی داره اما برای این که راضی باشه قبول کردم. حالا من باید چکار کنم اون تردید داره و من میخام بمونم کنارش همه مشکلات رو تحمل می کنم دلتنگی نبودنای همیشگیش اماخیلی دوستش دارم خیلی خیلی شما بگید من چکار کنم رفته استخاره گرفته می گه گفتن دچار گناه و معصیت میشید اگر ادامه بدید اما من استخاره گرفتم نوشت خیلی خوبه به سختی و نزاع های آینده اش فکر نکنید حل میشه

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 تیر 93 [ 16:36]
    تاریخ عضویت
    1391-7-17
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    1,538
    سطح
    22
    Points: 1,538, Level: 22
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 188 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فقط ميتونم بگم يا واقعا ساده هستيد يا خودتون رو به سادگي زديد !!!!
    لطفا بيدار شين از خواب!!!!!!!

  3. 5 کاربر از پست مفید Mosbatfekrkon تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 22 دی 92), mansor (یکشنبه 22 دی 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 08 بهمن 92), سنجاقک ابی (چهارشنبه 09 بهمن 92), شیدا. (شنبه 21 دی 92)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    127
    Array
    واقعا براتون متاسفم!!!!!! هم برای شما هم برای اون اقا! وهم همسر اون اقا که یه شوهر هوس باز مثل این اقا داره!!!
    واقعا این همه دوستان دفعه قبل شما رو راهنمایی کردن هیچ اثر روی شما و وجدان شما نذاشت؟؟؟؟؟؟
    حقاا که خوب اسمی برای خودتون انتخاب کردین ! فکر کنم چیزی فراتر از سادگی باشه ! شما خود ازاری دارین!شما قاتل نجابت و وجدان پاکی خودتون هستید!

    بلاخره خودتون رو توی باتلاقی که ازش میترسیدن انداختین اونم با میل خودتون !
    واقعا این حرفهایی که تو تایپیک قبلیتون زدین زود یادتون رفت؟


    بزراین براتون یاداوری کنم:
    من اشتباه خودم رو پذیرفتم و نمیخام زود اشتباهم رو فراموش کنم میخام خودم رو تنبیه کنم بازخواست کنم تا دیگه انقدر تو زندگیم ساده نباشم طوری که تا عمر دارم یادم بمونه انقدر صادق نباشم و مهم تر از اون من نباید احساساتم رو می گفتم چون کار اشتباهی بود من فکر می کردم اونم مثل من محکمه و با گفتن حرفای من تحریک نمیشه یعنی خودشم مدام می گفت که اینطور نیست اما دیگه مهم نیست هر چی بود دیگه میخام توکل واقعی کنم به خدا و شهدا میخام راه اونار وبرم و تو زندگی خطا نکنم فقط برام دعا کنید دعا

    من دو هفته هست که دیگه در ارتباط نیستم به خاطر حضرت زهرا چه میخاد خوابش رو راست گفته باشه چه دروغ مشکل اصلی من اینه که چرا من انقدر ساده بودم چرا انقدر دوستش داشتم چرا غرورم رو شکستم چرا انقدر نگرانش می شدم چرا انقدر سادگی کردم چرا عاشقانه حرف زدم چرا باورش کردم و بدتر از این چرا اون روز نتونستم تو گوشش بزنم و باورم شد که بلای سر خودش میاره و کنارش موندم واحمقیت بیشتر که چرا فرداش خودم بهش گفتم برگرد و گریه کردم و زود بخشیدمش

    به ایمان قلبی رسیدم که کارم درست نبوده تنها چیزی که داره آزارم میده سادگی و حماقت خودم بوده و نمی تونم فراموش کنم اگه این کاره بودم آره می گفتم باز اشتباه کردم اما من که تمام باورم شده بود چرا؟

    خدا کمکم کنه برگردم به زندگی قبلیم و روال قبل من داشتم درس می خوندم تمام برنامه زندگیم بهم خورد. اما تاوان این اشتباه رو باید پس بدم باید پس بدم



    تصمیم گرفتم به خاطر حضرت زهرا آروم باشم و جبران کنم سادگی من خیلی زیاده ساده و یک رو بودن من که تمام غرورم رو بخاطرش شکستم حتی بعد از اون اتفاق واقعا دیشب کلی بهش فکر کردم که چقدر دیوانه بودم بعد باز ازش خواستم برگرده و چقدر گریه کردم و چقدر دیوانه بودم که باورم شد که میخاد خودشو از پنجره بندازه بیرون چقدر ساده خودم گاهی از سادگی لحظه ای خودم بدم میاد اما دیگه نمیخام میخام راهم رو مثل قبل از این اتفاقپیش ببرم با این تفاوت که ساده نباشم



    من اصلا حاضر نیستم برگردم حتی اگر خوابش هم درست نباشه و دروغ باشه من به خودم امدم
    من اولین بار و آخرین بارم بود و دیگه از کل دنیا بدم امده از همه آدم های دور و برم از همه



    انقدر بهش اعتماد داشتم که تمام باورم بود و الان دارم به خاطر سادگی خودم می سوزم که چقدر زندگیمو به پاش ریختم منتی نیست مقصر اصلی خود من هستم که تمام احساسم رو بهش گفتم و غرورم رو شکستم همیشه هر چی می گفت زود می بخشیدم اون روز هم به خاطر عشق زیادم بود که زود بخشیدم فقط میخام خدا کاری کنه متنفر شم متنفر


    چقدر سخته وقتی فکر می کنم این سال ها چقدر غرور داشتم و نجابت اما چقدر دنیا بی معرفته عشقت رو به پای کسی میریزی که این کار رو می کنه نه الان حتی همون روز هم باورم نمی شد شوکه شدم مونده بودم که چرا این همه اعتماد کجا رفت این همه اعتقاد کجا رفت چرا باید انقدر یاد خدا رو فراموش کنه که اون لحظه با این که من مخالف بودم بیاد و منو بغل کنه منی که اگه یک حرف نامربوط میزد باهاش قهر می کردم اما بعد اون روز بخشیدمش انگار نه انگار نه به خاطر کم بودن بار گناهش نه به خاطر دوست داشتنم چون باور داشتم که قراره باهام ازدواج کنه حتی بهش زنگ زدم اما اون موافقت نکرد رها کرد به خدا پناه بردم اشتباه از من بود که از روز اول موافق شدم خواهرش باشم و اشتباه بعدی راحتیم به خاطر درخواستش و اشتباه محضم گفتن دوستت دارم



    من به خدا پناه بردم و به حضرت زهرا. و شهدا و مطمئن هستم هوامو دارن
    فقط برای خودم متاسفم متاسف یک بار تو زندگیم عاشق شدم و این شد. دیگه نمیخام ساده باشم دیگه نمی خوام اشتباه کنم

    من چرا منی که یک بار دستم به نامحرم نخورده من همش دارم خودمو داقون می کنم که اون فکر می کنه من دختر پاکی نیستم دارم از اون روز داقون می شم به مرز دیونگی رسیدم دلیل رفتنش چی بود پس؟




    خانم سادگی من این حرفهای خودت رو برات دوباره اینجا گذاشتم تا بخونی و یادت بیاد از کجا به کجا رسیدی!
    واقعا فقط میتونم بگم براتون متاسفم و برای همه دختران ساده لوحی مثل وامثال شما!!
    ای کاش قبل از اینکه بری با این ادم هوس باز رابطه ایجاد کنی دوباره و زیر همه قول قرارات با خدا و حضرت زهرا و شهیدان بزنی یه بار میومدی تاپیکت مرور میکردی!

  5. 7 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 22 دی 92), m.o.d (یکشنبه 22 دی 92), mansor (یکشنبه 22 دی 92), reza 12 (یکشنبه 22 دی 92), sanjab (شنبه 21 دی 92), سارا 2010 (دوشنبه 23 دی 92), شیدا. (شنبه 21 دی 92)

  6. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سادگی نمایش پست ها
    مدتی با مردی که متاهل بود آشنا شدم داستان زندگیم رو قبلا گفتم اما بعد از این که ترکم کرد باهمدیگر رو دیدیم و بالاخره ازدواج موقت کردیم چون من واقعا دوستش دارم حتی یک ثانیه هم نمی تونم بدون اون زندگی کنم بارها خاستم فراموش کنم اما نشد به هر حال ازدواح کردیم چون مرجع تقلید هر دو اذن پدر رو واجب نمی دونستن الان همسرم هست با هم خیلی خوب هستیم هیچ مشکلی نداریم جز این که پنهانی باید همو ببینیم من می گم با خانواده ام مطرح کنم اما بخاطر شرایط زندگیش قبول نمیکنه میترسه همسر اولش متوجه بشه بعدشم چندباری استخاره گرفته بد میاد که ادامه بده اما من استخاره میگیرم خیلی خوب میاد نمی دونم چکار کنم هربارکه با هم هستیم سر این استخاره تردید می کنه می گه نمی دونم بمونم با نه حتی من حاضر شدم درد تحمل کنم و رابطه جنسی فعلا از پشت داشته باشیم تا ببینیم در اینده چی میشه خیلی درد تحمل کردم و به روی خودم نیاوردم تازه می دونم عوارض زیادی داره اما برای این که راضی باشه قبول کردم. حالا من باید چکار کنم اون تردید داره و من میخام بمونم کنارش همه مشکلات رو تحمل می کنم دلتنگی نبودنای همیشگیش اماخیلی دوستش دارم خیلی خیلی شما بگید من چکار کنم رفته استخاره گرفته می گه گفتن دچار گناه و معصیت میشید اگر ادامه بدید اما من استخاره گرفتم نوشت خیلی خوبه به سختی و نزاع های آینده اش فکر نکنید حل میشه
    ایشون استخاره گرفته و اونی که دلش می خواد اومده،
    شما هم استخاره گرفتی و اونی که دلت می خواد اومده.

    جایی که این همه اطلاعات موجوده در مورد موضوعت و عقل هست برای تصمیم گیری، استخاره برای چی؟
    یک مرد متاهلی مدتی از شما سواستفاده کرده و حالا می خواد بره دنبال زندگیش.

    بدون اجازه خانواده و سرخود و پنهانی رفتی صیغه شدی و رابطه نامتعارف و به قول خودت دردناک و ... تحمل می کنی
    این همه حقارت و بدبختی می کشی واسه چی؟
    یه نگاهی به خودت بکن. انسانی! به شان انسانی خودت نگاه کن و نذار اینطور له و لورده ات کنند !!!!!!!!!!
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 22 دی 92), mansor (یکشنبه 22 دی 92), sanjab (یکشنبه 22 دی 92), toojih (یکشنبه 22 دی 92), فکور (شنبه 21 دی 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 08 بهمن 92), بی نهایت (یکشنبه 22 دی 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array
    سلام خیلی خیلی سادگی عزیز

    شما به خودت رحم نمیکنی انتظار داری اون آقا بمونه کنارت؟؟؟؟؟
    میتونی خودتو جای زن اون آدم بذاری؟؟؟
    نمیفهمم چرا داری به خودت و یه زن دیگه آسیب میزنی،ولی برای زندگیت ارزش قائل شو و آینده ی خودت رو تباه نکن.بشین بسنج فکر کن ببین از کجای زندگیت احساس کمبود داری که داری خودتو تباه میکنی.
    عزیزم دوست داری ازت استفاده ابزاری بکنن ؟؟؟؟

    امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری

  9. 2 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    mansor (یکشنبه 22 دی 92), بی نهایت (یکشنبه 22 دی 92)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    الان مشکلتون فقط اینه که
    استخاره گرفته می گه گفتن دچار گناه و معصیت میشید اگر ادامه بدید


    اول اینکه استخاره گرفتن به همین آسونی نیست که هرکی سر کتاب باز کنه و مطابق میل خودش تفسیرش کنه. برای هرچیزی نمیشه استخاره گرفت و هرکسی نمی تونه و هر وقتی نمیشه و...

    می دونین نوع رابطه شما از نظر بعضی مراجع حرام و از نظر بقیه «کراهت شدیده» و کفاره داره؟

    چطوری بدون اذن پدر ازدواج کردین؟!

    خواهش میکنم مرجع تقلیدتون رو به بنده هم معرفی بفرمائید.

    ادعاتون میشه که ایشون رو دوست دارید؛ آخه کی زندگی کسی که دوستش داره رو از هم می پاشه؟ کی کاری می کنه که میدونه ممکنه آبروی کسی که دوستش داره رو ببره؟

  11. 3 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    mansor (یکشنبه 22 دی 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 08 بهمن 92), بی نهایت (یکشنبه 22 دی 92)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,068
    سطح
    34
    Points: 3,068, Level: 34
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    80

    تشکرشده 113 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چون مرجع تقلید هر دو اذن پدر رو واجب نمی دونستن

    با هم خیلی خوب هستیم هیچ مشکلی نداریم

    من استخاره میگیرم خیلی خوب میاد

    من حاضر شدم درد تحمل کنم اما برای این که راضی باشه قبول کردم

    من استخاره گرفتم نوشت خیلی خوبه به سختی و نزاع های آینده اش فکر نکنید حل میشه

  13. 2 کاربر از پست مفید mansor تشکرکرده اند .

    m.o.d (یکشنبه 22 دی 92), بی نهایت (یکشنبه 22 دی 92)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 فروردین 99 [ 19:23]
    تاریخ عضویت
    1392-7-28
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    5,133
    سطح
    45
    Points: 5,133, Level: 45
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 49 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام.
    واقعا کارتون اشتباهه و مطمئن باشید مورد غضب خداوند قرار میگیرید و تقاص این کارتون رو پس خواهید داد. شما دارید زندگی یه بدبخت دیگه رو از هم میپاشید و اینکه زندگی خودتونم خراب کردید در واقع شما به همه خیانت کردید ولی بیشترین خیانت رو به خودتون کردید

  15. کاربر روبرو از پست مفید m.o.d تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 08 بهمن 92)

  16. #9
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1392-10-02
    نوشته ها
    73
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 124 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانوم سادگی دوستان همه درست گفتتن
    شما 100 درصد مرتکب اشتباه شدید اونم از اشتباهاتی که نه تنها به خودتون اسیب میزنه بلکه مورد آزار دیگران هم شده و خواهد شد!!
    بهترین کار::از زندگی اون مرد برید بیرون و رهاش کنید و صد البته عشق و علاقه ی خودتونم دیگه باید تو دلتون مدفون کنید و امیدوار باشید به آینده که شاید خدا شما رو ببخشه و بتونید در آینده یه زندگی خوب تشکیل بدید و اروم زندگی کنید

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    سادگی عزیز

    نمی خوام سرزنش و یا راهنمایت کنم و بلایی که سر زن و بچه این به اصطلاح مرد میاد رو برات بازگو کنم تا عذاب وجدان بگیری.

    دوستان به اندازه کافی هم در تاپیک قبلیت و هم اینجا مانعت شدند ولی متاسفانه داری راه خودت رو میری.

    فقط بزار سناریوهای و پرده های قبلی و بعدی زندگیت رو برات بگم بعد خودت قضاوت کن چیکار داری با زندگی و آینده خودت می کنی خانواده خودت و اون آقا به کنار.

    پرده 1: تقریبا 6 ماه پیش همکارت پیشنهاد داد باهم خواهر برادر باشید.

    پرده2: مدتی باهم خواهر بودید و اس ام اس بازی بعد گفت کاش باهم محرم بودیم.

    پرده3: یک جایی این امکان فراهم شد که شما و ایشون تنها باشید و ایشون دست شما رو گرفت و.......

    پرده4: مدتی بخاطر خواب حضرت زهرا دیدن ایشون و عذاب وجدان شما رابطه قطع شد ولی دوباره....

    پرده5: بدون اذن پدر صیغه کردید و رابطه از پ. ش. ت .....

    پرده6: شما برای اینکه ایشون رو نگه داری و ایشون هم برای اینکه راحت و بی دردسر داره به اهداف پلیدش میرسه رابطه کامل و....

    پرده7: شما ب. ک. .... و از دست می دی و دیگه چیزی برای از دست دادن کامل نداری....

    پرده8: ممکنه این وسط باردار هم بشی و خانواده و همکارات هم بفهمند و ......

    پرده9: ایشون در تمام این مراحل بازی در میاره که من خواب دیدم یا استخاره کردم یا خانم فهمیده یا .....

    پرده 10: خودت قضاوت کن چه آینده ای در انتظارت هست.........


    حقیقتاً به کجا چنین شتابان.........................
    ویرایش توسط sanjab : یکشنبه 22 دی 92 در ساعت 18:08

  18. 4 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    reza 12 (دوشنبه 23 دی 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 08 بهمن 92), مهربونی... (دوشنبه 23 دی 92), بی نهایت (یکشنبه 22 دی 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دحو الارض-روز استجابت دعا
    توسط بالهای صداقت در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 03 تیر 01, 22:25
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: شنبه 14 آذر 94, 14:57
  4. پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: دوشنبه 07 بهمن 92, 16:58
  5. داستانها و ترانه های حاجی فیروز و عمو نوروز
    توسط مثل من در انجمن عیدانه های همدردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 اسفند 87, 13:35

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.