نمی دونم با این شخص چه رفتاری کنم. لطفا راهنماییم کنید.

[meinoush]

جایی ناچارم خانمی رو تحمل کنم که از افرادی هستن که حتی با وجود تاهل به راحتی با اقایون دیگه می تونن رابطه داشته باشن. اینش به من ربطی نداره. اینکه ایشون از نوع دعواییش هستن به من ربط داره. این ادما چطورین؟ خطرناکن؟ حالمو گرفت حالشو بگیرم یا عواقب داره؟؟؟ می شه بگین چکار کنم چون به نظر میاد با رفتارش فعلا اعلام جنگ کرده!

[واحد]

توضیحاتتون خیلی ناقصه اگه میشه بیشتر توضیح بدین تا دوستان بتونن راهنماییتون کنن

[شیدا.]

مینوش جان،

حذر از سه خطر: سگ هار…دیوار شکسته…زن سلیطه!

[meinoush]

شیدا جون من به کسی کاری ندارم. اون مردم ازاره با من. یه مدت طولانی خیلی بد نگام کرد انگار قلبمو پاره می کرد. ناراحت شدم قیافه اش خوشحال شد!! یعنی هیچ کاری نباید بکنم؟ ولش کنم و نگاش هم نکنم؟

[شیدا.]

وقتی کارت نداره، شما هم مسلما کاریش نداری.

این چیزی که گفتم برای وقتی هست که به پر و پات می پیچه و کاریت داره.
نباید باهاش دربیفتی،
تلافی کنی،
بحث کنی،
یا هر چیز دیگه ای ...

فقط باید آروم بکشی کنار. اصلا نبینش.

[میشل]

سلام مینوش جان

رفتار با یه فرد، گذشته از اخلاق اون شخص، بستگی به نسبتش با آدم، شرایط ارتباط، و خیلی چیزای دیگه داره. اینقدر که خلاصه مینویسی، نمیشه گفت رفتار درست چیه.

بیشتر توضیح بده، این فرد کیه؟ چه نسبتی باهات داره؟ در چه فضایی باهاش هستی؟ همکاره؟ رئیسه؟

شیدا جون من به کسی کاری ندارم. اون مردم ازاره با من. یه مدت طولانی خیلی بد نگام کرد انگار قلبمو پاره می کرد. ناراحت شدم قیافه اش خوشحال شد!! یعنی هیچ کاری نباید بکنم؟ ولش کنم و نگاش هم نکنم؟

چرا بد نگاهت میکرد؟ این خیلی عجیبه، توضیح بده.

چرا اگه کسی خیلی بد نگاهت کنه، انگار قلبتو پاره میکنه؟ این خیلی خیلی عجیبه، توضیح بده.

کلا توضیح بده ببینیم جریان چیه تا بگیم رفتار درست چیه...

[meinoush]

میشل جان غریبه است بابا فقط از این جور ادما ندیده بودم نمی دونم چه کار باید کرد. یه طوری به نظرم خطرناک میاد این ادم. واسه همینم نمی دونم چه کارش کنم.
اگه انرژی مثبت و منفی وجود داشته باشه خود انرژی منفیه واسه من. خیلی وحشتناک بود نگاهش. البته من کلا حساسیتم بالاست نسبت به همه چی.
باشه شیدا جان. پس دیگه اصلا نگاهش هم نمی کنم حتی واسه یه لحظه که نبینمش چی کار می کنه.

[میشل]

باز هم یه چیز غیرعادی تو این ماجرا هست...

پس دیگه اصلا نگاهش هم نمی کنم حتی واسه یه لحظه که نبینمش چی کار می کنه.

بی توجهی (که با اصلا نگاه نکردن، خیلی فرق داره) خوبه، اما باز بستگی به جایگاه و نقش طرف داره. اگه یکی از بچه های باشگاه، یا مسئول آموزشگاه، یا یه چنین چیزی باشه، بی توجهی یه موضع کاملا طبیعیه. و اصلا از اولش هم عجیب بوده که چطور نگاه یکی که اون ور داشته ورزش میکرده، یا برخوردها سطحی و کم بودن، برات اینقدر مهم شده، یا اصلا چرا اون باید چنین حسی به تو داشته باشه.

در هر حال اینجور مواقع آدم بی توجهه دیگه. و هیچ ضرری هم در پی نداره، چون هیچ ارتباط متقابلی وجود نداره. جسم ها کنار هم هستند، اما الزامی وجود نداره که بین این جسم ها ارتباطی شکل بگیره. این میشه بی تفاوتی.

اما فرضا اون شخص، همکارت باشه. و تو نخوای اصلا بهش نگاه کنی... این حس ایجاد میشه که داری ازش فرار میکنی... معلوم میشه نه تنها بهش بی توجه نیستی، بلکه خیلی هم توجه داری. اون هم وقتی ببینه نگاهت رو ازش می دزدی، یا به شکل های دیگه مقاومت رو درت ببینه، متوجه این موضوع میشه. اینجا برخورد طبیعی یه برخورد کاملا راحت و عادی هست، اما بدون زوم کردن روی چیز خاصی. مثلا اگه یه لطیفه میگه، خندیدن، یا توی یه جمعی که همه صحبت میکنن، نگاهت خیلی عادی از روی اون هم بگذره، و جاییکه اون داره صحبت میکنه، نگاهت روش باشه، و ...

اما در عین حال چون فضای کار هست، بهتره این ارتباط رو به سمت بهتر شدن سوق بدی. یعنی به مرور که حس کردی موضعش داره تغییر میکنه، تو هم خفیف تر از خودش، یه ذره موضعت رو تغییر بدی.

اگه اون شخص استاد کلاس زبان، یا یه استاد خصوصی باشه، اینجا باز هم لازمه ارتباط رو ترمیم کنی، چون منافعت درگیر هست.

چون توضیح نمیدی، نمیشه خیلی به موضوع نزدیک شد، منم دارم حدسی مینویسم.

در هر حال مشکل اصلی ای که من میبینم (همون چیز غیرعادی ای که اول بهش اشاره کردم) در احساسات و رویکرد فکریت هست. اینکه کسی با نگاهش قلب آدم رو پاره کنه، نشونه ی یه چیزی درون توه، که باید برطرفش کنی... یا حتی همین که فکر میکنی اون شخص تا این حد از تو بدش میاد... البته اگه آسیبی بهش زده باشی، خب طبیعیه، اما از صحبت هات به نظر میرسه دلیل منطقی ای برای این حس وجود نداره.

[meinoush]

منکه واضح گفتم این چطور ادمیه. این ادما هم فقط تنها چیزی که می فهمن همون رابطه جنسیه دیگه مگه چیز دیگه ای هم هست که فکرشونو درگیر کنه. فکر کرده مانعم برای رسیدن به کسی که می خواد در صورتی که کاری به کار کسی ندارم من مشکلات خودمو دارم.
نمی دونم اون چیزی که می گی در درون منه مشکل چیه. بهم بگو.
احساس خطر می کنم. و برای اینکه بدونم بعدا اگه مشکلی پیش بیاد با این عوضی چه کار کنم این تاپیکو باز کردم.

[میشل]

عزیزم تا حالا نگفته بودی که این خانوم بهت چنین دیدی داره هاا...

دلم نمیخواد بازم شروع کنم به حدس زدن و افراز فضای نمونه. ولی خلاصه بگم:

اگه این خانوم بهت حساس شده، پس یا فکر میکنه پسر مورد نظرش به تو توجه داره، یا خیال میکنه تو به پسره توجه داری. اگه فکر کنه تو توجه داری، یه نوع خاص از رفتار رو میطلبه که براش رفع ابهام بشه. اگه فکر کنه پسره توجه داره، باز دو حالت پیش میاد، اگه فکرش اشتباه باشه، که باز باید به نوعی براش رفع ابهام کرد. اگه فکرش درست باشه، اونوقت بستگی داره که نظر تو در مورد پسره چی باشه، اگه مثبت باشه که یه جور باید رفتار کرد، اگه منفی باشه، یه جور دیگه.

ولی یه حالت دیگه هم اینه که تو دچار ذهن خوانی شده باشی... اینم که راه حل خودشو داره...

ببخشید بیشتر از این قوه تخیلم نکشید...