سلام پسری هستم که ازحدود 17 -18 سالگی به یک دختر علاقه مند شدم الان حدود 26 سالمه
دختر مورد نظر تقریبا سه چهار سالی ازم بزرگتره
توی این مدت هر شب با فکر اون دختر خوابدیم وهر صبح با فکر اون بلند شدم
بزگترین ارزوی زندگیم خوشبخت شدن اون دختر بوده وهست خیلی دوستش دارم برای تا الان چیزی بهش نگفتم نمی دوم خودش میدونه یا نه یا اصلا بهم علاقه داره یا نه
دلیل اینکه تا الان بهش چیزی گفتم اینه که دوست داشتم اول خودمو بکشم بالا یک موقیعت خوب برای خودم درست کنم تا بتونم خوشبختش کنم خوشبخت شدون اون دختر بزرگتری هدف زندگی منه اصلا دوست نداشتنم براش مشغولیت ذهنی درست کنم تازه اگه این طوری میرفتم جلو بیشتر فکر میکرد دارم به خاطر موقیعتش میرم جلو
اینو بگم اون دختر خیلی از من بهتره درسته از نظر مالی وموقعیت اجتماعی وخیلی چیزهای دیگه از من بهتره اما بیشتر منظورم از لحاظ شخصیت بود در هر حال از هر جهتی از من خیلی بالاتره از لحاظ تحصیلات هم از من بالاتره
دوسه روزه فهمیدم ظاهرا خواستگاری داشته وتقریبا داره بهش جواب مثبت میده (البته هنوز عقد نکردن وصد درصد نیست) اون خواستگارش هم تقریبا از لحاظ تحصیلات ومالی در حد دختر هست البته فکر کنم یک بالاتر باشه از لحاظ مالی
دارم دیونه میشم تو ی همین دو سه روز شب روز کارم شده گریه کرد وحسرت خوردن
خیلی بهم ریختم
لطفا کمکم کنید
نمیدونم باید چکار کنم
نمی دونم شاید پیش این مرده خوشبخت بشه حداقلش از لحاظ مالی میتونه زندگی مرفهی داشته باشه ولی من هیچی ندارم میترسم ادم خوبی نباشه واذیتش کنه اصلا فکر اینکه یک ذره اذیتش که داره دیونم میکنه
همین الان که دارم
اینا رو مینویسم دارم گریه میکنم توی این دوسه روزه خیلی اذیت شدم خیلی بهم ریختم
الان نمیدونم باید چیکار کنم بعضی وقت ها به فکرم میزنه برم بهش بگم جریان این چند ساله رو
بعد فکر میکنم من که الان قدرت خوشبخت کردنشو ندارم(مشکلم بیشتر مالی هست) تازه اون دختر ممکنه فکر کنه من به خاظر پولش دارم میرم جلو
لطفا کمک کنید نمیدونم باید چیکار کنم
اگه بهش نرسیدم دعا کنید که خوشبخت بشه دعا کنید کنار هرکسی که هست قدرشو بدونه واذیتش نکنه وخوشبختش کنه
برای منم دعا کنید که خدا آرومم کنه دارم دیونه میشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)