به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Narges s نمایش پست ها
    هیچ وقت حلالش نمیکنم چون راز منو فاش کرد باید علت اصلی رو به خودم میگفت و یه بهونه الکی برای مادرش می آورد
    دقیقا همینه نرگس خانم، باید اینکارو میکرد. به همین دلیل که اینکارو نکرده از طرفی باید خوشحال باشی که با چنین آدمی ازدواج نکردی و اینکه برات مشکل ساز شده هم

    متاسفانه باید تحمل کنی، سکوت کنی و با صبر از این مرحله بگذری و عبرت بگیری.

  2. 2 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    دختر خوب (دوشنبه 25 آذر 92), شیدا. (دوشنبه 25 آذر 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام عزیز دلم
    میدونم در شرایط بدی هستی و درکت میکنم
    یک عمر با متانت رفت و آمد کردی حالا یه آقا در قالب خواستگار اومده و به راحتی داره ثمره یک عمرت رو به باد میده... حس خیلی خیلی بدیه ولی زندگی دقیقا یعنی همین خوشی ها و ناخوشی ها تا زمانی که نا خوشی نباشه خوشی توی زندگی درک نمیشه
    بهتره کم کم به زندگیت برگردی... به قول دوستان اون واسطه برای حفظ آبروی خودشم که شده مطمئن باش حرفی نمیزنه... اون آقا هم که تکلیفش کاملا مشخصه و شما بهتره بابت اینکه زود از زندگیت رفته از خداوند شاکر باشی... ایشون فرهنگ عهد دقیانوس رو داشتن و مناسب شخصیت شما نبودند
    خواهر خوبم اصلا نگران نباش و موضوع خواستگارت رو با یه موضوع دیگه به خانوادت انتقال بده ... بعد از اون هم به ادامه زندگیت بپرداز(نه خوانی امده-نه خوانی رفته) میدونم سخته ولی سختیش برای شما که یک ماه با ایشون بودید فقط 10 روزه و بعد از اون براحتی فراموشش میکنید
    من برای آرامش خاطر شما دعا میکنم... موفق و سعادتمند باشید

  4. کاربر روبرو از پست مفید هم آوا تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 25 آذر 92)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array
    دوست عزیز
    هیچ یک از خانواده شما در جریان بودن که شما میرید شرکت اقای خواستگار؟رابطه ی شما با اقای خواستگار به چه صورتی بود که ایشون ابراز دلتنگی می کردن؟شما چطور؟رابطتون با ایشون چطور بود؟
    رابطه با دوست قبلیتون چطور بود؟دقیقا چه چیزهایی از رابطه با دوستتون به خواستگار گفتید؟
    خواستگارتون دقیقا چه چیزهایی در مورد رابطش به شما گفت؟

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    دوست عزیزم به خاطر ناراحتیت متاسفم ولی این مشکل فقط به خاطر سادگی خودت بوده که بشه برات تجربه برای خواستگاریهای بعدیت.

    اولا باید بهت بگم لازم نیست دروغ بگی و دوستی قبلیت رو از خواستگارت پنهون کنی. میدونی چرا این خواستگارت ولت کرده ؟ چون تو موضوع رو بد تحویلش دادی. گفتی دوست بودیم و ولم کرد و رفت. یعنی تو ناخواسته روی پیشونیخودت یه مارک زدی. دختر خوب در جواب اون و خواستگار آینده ات که احتمالا باز پیش میاد باید میگفتی نه به صورت دوستی ولی قبلا یه آقایی بود دوستم داشت ولی چون من دوستش نداشتم و شرایطمون به هم نمیخورد کنسل شد. به همین راحتی. یعنی نه مجبوری پنهان کنی که کاملا وارد جزدیات شدی که حتی اگه طرف شوهرت هم شد دلیلی به توضیح اضافه نیست و تا این حد کفایت میکنه.

    همین حرف خودت که گفتی دوست ولم کرد و رفت خواستگارتو شکاک کرده تا ببینه تا چه حد دختر محکمی هستی و بودی و نپرسیده خواسته ببینه رابطتت قبلا تا چه حد بوده واسه همین گفته بیا شرکت. حتی اگه رابطه ای هم با دوست قبلیت نداشتی با راحت رفتنت به شرکت خواستگار اونو ناخودآگاه مطمئن کردی که نمیشه با این دختر ازدواج کرد . چون تا من گفتم بیا اونم اومد. و خیلی حرفا و سوالات دیگه که بهش حق داده میشه بهم بزنه.

    تو به جای ناراحتی از خواستگارت از سادگی خودت ناراحت باش عزیزم. شرمنده که رک حرف میزنم ولی میخوام چشمت باز بشه و خودتو نزنی به سادگی که به این راحتی خواستگاراتو به خاطر یه چیز الکی از دست ندی. یعنی آش نخورده و دهن سوخته.


    - - - Updated - - -

    به قول دوستمون اگر هم بعدا چیزی از طرف فامیلتون گفته شد بهش بگو بابا من از فلان خواستگارم بهش گفتم و اونم بد برداشت کرده

  7. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 26 آذر 92)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 خرداد 96 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,043
    سطح
    40
    Points: 4,043, Level: 40
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    10

    تشکرشده 17 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    قبول دارم که خیلی ساده بودم خیلی خیلی ساده. میترسم بازم برام موقعیت ازدواج پیش بیاد ولی من با سادگی بیش از اندازه ام همه چیو خراب کنم.

    - - - Updated - - -

    خب کسی نمیدونست که من میرم شرکت ایشون (میدونم اشتباه کردم که نگفتم ولی فکر میکردم اگه بگم فکر بد کنن). من بهش علاقمند شده بودم ما با هم دست میدادیم. دوست سابقم اولین مرد زندگی من بود. خیلی بهش علاقمند شده بودم و اینو به خواستگارم گفتم ازم پرسید الانم این حسو بهش داری و من مطمئنش کردم که دیگه حسی بهش ندارم چون دوستی ما خیلی کوتاه بود فقط 2 ماه و الان دقیقاً یک سال از اون ماجرا میگذره.
    در مورد رابطه های خودش زیاد گفته بود. اینکه با دخترای زیادی دوست بوده رابطه زیاد داشته حتی میگفت که با یکی از دوست دختراش چه جوری رابطه داشته و سر چه چیزایی (منظورم خواسته های جنسی) با هم اشتراک داشتن و سر چه چیزایی با هم دعوا میکردن. حتی گفت که به س ک س کثیف علاقه داره.

  9. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    دختر خوب قصد سرزنش ندارم ولی واقعا برام سواله شما چطور می خواستی با کسی که این رابطه ها رو در این حد تجربه کرده بوده و اینقدر راحت در موردش باهات حرف میزده و احتمالا دچار اختلال جنسی هم بوده (علاقه به ... خشن) ازدواج کنی؟ چرا بعد از فهمیدن این مسائل خودت رهاش نکردی؟
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  10. 3 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    toojih (سه شنبه 26 آذر 92), دختر مهربون (سه شنبه 26 آذر 92), شیدا. (سه شنبه 26 آذر 92)

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array
    دوست عزیز
    شما با توجه به تعریفهایی که از رابطش می کرد باز هم علاقه داشتید با این شخص به عنوان خواستگار ادامه بدید؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    toojih (سه شنبه 26 آذر 92)

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 اسفند 95 [ 16:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    3,335
    سطح
    35
    Points: 3,335, Level: 35
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 162 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم فقط بگذار زمان بگذره و صبور باش سعی کن دیگه درباره این موضوع جلوی دیگران هیچ توضیحی ندی چون هر چی شما بیشتر درموردش حرف بزنی حرفش بیشتر باقی می مونه ولی وقتی که درمورد حرف نزنی فراموش می شه

  14. کاربر روبرو از پست مفید امیدوار92 تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 26 آذر 92)

  15. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Narges s نمایش پست ها
    در مورد رابطه های خودش زیاد گفته بود. اینکه با دخترای زیادی دوست بوده رابطه زیاد داشته حتی میگفت که با یکی از دوست دختراش چه جوری رابطه داشته و سر چه چیزایی (منظورم خواسته های جنسی) با هم اشتراک داشتن و سر چه چیزایی با هم دعوا میکردن. حتی گفت که به س ک س کثیف علاقه داره.
    برو خدارو هزار هزار بار شکر کن که سرنوشتتو از سرنوشت همچین آدمی جدا کرده. دختر به جای سجده شکر نشستی داری غم و غصه میخوری؟ نترس آتوی اون از تو بیشتره.

    نگو آبروی رفته که فکر نمیکنم آبروریزی در بین باشه. اگر هم فامیلتون قبل اینکه خواست چیزی بگه بگو من چیزایی ازش شنیدم که خودم تمومش کردم.

  16. 2 کاربر از پست مفید kamr تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 26 آذر 92), شیدا. (سه شنبه 26 آذر 92)

  17. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    33
    Array
    در ابتدا از اتفاقی که برات افتاده متاسفم ولی از طرفی خوشحالم که قبل از ازدواج ایشون رو شناختی مطمئن باش زندگی با همچین ادمی در اینده برات مشکلات زیادی رو بوجود می اورد
    برای خانوما دونستن روابط گذشته همسرشون ناراحت کننده است و از اون بدتر این که جزئیات رو بدونن
    پس مطمئن باشید این اتفاق خیر و صلاح شما بوده
    گاهی یه اتفاق هر چند که بد باشه موهبتی از سمت پروردگاره چون ما رو از سرنوشت بدی که ممکنه دراینده داشته باشیم نجات میده
    حالا هم به جای ناراحتی وافسوس خوردن خدا رو شکر کن که زودتر این خانواده رو شناختی
    در مورد حرف اطرافیان و فامیل هم خودتو ناراحت نکن مردم تحت هر شرایطی راست یا دروغ بدگویی و تهمت به دیگران می زنند
    بهتره به جای فکر کردن به نکات منفی این اتفاق به موارد مثبتش فکر کنی
    اینطوری بهتر میتونی فراموشش کنی و از تجربیاتش برای ایندت استفاده کنی

  18. 2 کاربر از پست مفید mis-marjan تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (چهارشنبه 27 آذر 92), kamr (سه شنبه 26 آذر 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دو روی سکه من!!! دافعه ام بیشتر از جاذبه ام هست . راه حل!!
    توسط بی نهایت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 فروردین 97, 23:03
  2. چطور باید اقدام کنم و راه درست چی میتونه باشه؟
    توسط reza.h در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 14 بهمن 96, 22:26
  3. حساست من روی شوهرم
    توسط hedika در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 06 شهریور 94, 19:24
  4. شکست عشقی و تاثیری که روی من گذاشته
    توسط newfolder در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 آبان 91, 17:24
  5. من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
    توسط صوری در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 دی 90, 16:54

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.