به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1391-5-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,111
    سطح
    27
    Points: 2,111, Level: 27
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    98

    تشکرشده 139 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان من خیلی ناراحتم!واقعیت اینه که شوهر من اخلاق خوبی نداشت ولی من همیشه آبروشوپیش خانواده م حفظ می کردم وهیچ وقت جلوی اونا بدشو نمی گفتم. با این حال اون ذات خودشو نشون میدادوچنیدن بار به خانواده م بی احترامی کرد.اوایل که این مشکل آخر پیش اومده بود چندین بار خواستم با شوهرم صحبت کنم حتی 1 بارخودش گفت بریم بیرون صحبت کنیم ولی خانواده م نذاشتن گفتن این به ما نمیخوره و اگر میخواد باید بیاد اینجا بات صحبت کنه.کلا همیشه می دیدم که خانواده م به خصوص مامانم ازش خوشش نمیاد و این خیلی اذیتم می کرد حالا همینا(خانواده م) مستقیم و غیرمستقیم منو سرزنش می کنن!1جوری رفتار می کنن انگار من مقصرم که اون چندماهه رفته و 1 سراغ از من نگرفته!هم پدرم و هم مادرم!آخه این انصافه! خیلی دلم گرفته.من خیلی تنهام.انگار همه مشکلات دنیا مال منه.

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    نه همه مشکلات دنیا واسه شما نیست
    هر کسی باید با مشکلاتش دست و پنجه نرم کنه
    خدا هیچ کسی رو بی امتحان رها نمیکنه
    چطور اشنا شدید؟
    مگه خانواده حامی شما نبودن؟ دلیلشون برای کمک نکردن به شما چیه؟
    خوب اگه خوششون نمیاد از اون و خوتونم همین طور، پس چرا جدا نمیشی ؟ غیابی توافقی ....

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1391-5-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,111
    سطح
    27
    Points: 2,111, Level: 27
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    98

    تشکرشده 139 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما خودمون آشنا شدیم اون موقع من خیلی بهش علاقه داشتم خانواده م هم مخالفت نکردن ولی اونجا هم وظیفه خودشونو درست انجام ندادن!پدر من هیچ تحقیقی در مورد این آقا و خانواده ش نکرد! کا اگر می کرد خیلی چیزا معلوم میشد!الانم تازه یاد آبروشون افتادن!میخوان منوبه هر قیمتی بفرستن سر اون زندگی که نکنه آبروشون خدشه دار شه!کلا به راحتی و سریعا 180 درجه تغییر نظر میدن!

  4. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    اگه امکانشو داری برو مشاوره
    نذار به خاطر خانواده ت بری تو زندگی ای که تهش مشخص نیست
    به عقل و دل خودت رجوع کن
    با خانواده ت حرف بزن زیاد
    نظرشونو همراه خودت کن

  5. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1391-5-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,111
    سطح
    27
    Points: 2,111, Level: 27
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    98

    تشکرشده 139 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعیت اینه که پدر و مادر من آدمای سرزنشگری هستن.از همون بچگی هر وقت کوچکترین اشتباهی می کردم سرزنشم می کردن.با اینکه از نظر تحصیلی همیشه از هم سنام بهتر بودم همیشه با دیگران مقایسه می شدم.من وقتی با این آقا نامزد شدم بعد از مدت کوتاهی فهمیدم این آقا مشکل داره ولی چون می دونستم خانواده م فقط سرزنشم می کنن به زور و به زحمت تحملش کردم.چندین بار می خواست منو بزاره خونه بابام با خواهش و التماس جلوشو گرفتم آخرشم خودش ول کرد رفت.

  6. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خب این شرایط پیچیده یا بد را، شما چرا بدترش می کنید؟
    اون آقا کاری برای شما نمی کنه جز یک مسکن موقتی که عوارضش بیشتر از آرامش های موقتی هست که می ده.

    فعلا باید به فکر خودت باشی. آروم کردن و درمان کردن روح بیماری که می گی.
    دنبال درس، ورزش، کار، سرگرمی برای خودت باش.
    پدر مادرت را نمی تونی عوض کنی. نامزدت را نمی تونی مجبور کنی. اما خودت را می تونی قوی کنی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    mignonne (پنجشنبه 07 آذر 92), sanjab (پنجشنبه 07 آذر 92), خانوم مجرد (پنجشنبه 07 آذر 92)

  8. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1391-5-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,111
    سطح
    27
    Points: 2,111, Level: 27
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    98

    تشکرشده 139 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا جان من به اون آقا کاری ندارم!اون با من کار داره! من میدونم این آقا تازه از نامزدمم بدتره!این یکی دیگه کلکسیون مشکلاته!من فقط سعیم این بود 1 جوری این آقا رو رد کنم که زیاد آسیب بهش نخوره چون یا خیلی عاشقه یا خیلی ادای عاشقا رو درمیاره که جواب نداد.الانم دیگه کلا جوابشو نمیدم.

  9. کاربر روبرو از پست مفید mignonne تشکرکرده است .

    خانوم مجرد (پنجشنبه 07 آذر 92)

  10. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1391-5-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,111
    سطح
    27
    Points: 2,111, Level: 27
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    98

    تشکرشده 139 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم شیدا
    شما راهنمایی هایی خوبی می کنید ازتون ممنونم ولی لحن خوبی ندارید!احساس می کنم می خواهید همیشه طرف را محکوم کنید. قبول دارم که ازدواج 1 رابطه دو طرفه است و هر دو نفر در مشکلات مقصرند ولی محکوم کردن کسی که اینجا مشکلش را گفته کار درستی نیست! شما منواز اینکه تاپیک باز کردم پشیمون کردید!

  11. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    متشکرم که گفتید راهنماییهای خوبی می کنم و متاسفم که لحنم آرازدهنده است.در مورد این که گاهی خیلی سرد و بد صحبت می کنم دیگران هم گفته اند و مطمئنا شما درست می گید.

    برای این که بتونید تاپیکتون را ادامه بدید و انشاله مشکلتون حل بشه من دیگه برای شما چیزی نمی نویسم تا راحت باشید.

    ولی هدف من از جمله ای که روش زوم کردم این بود که به شما بگم به نظر من همسرت را دوست نداری. از روی علاقه نیست که می خواهی برگرده. از ترس است.
    زنی که همسرش را دوست داره تا مدتها بعد از جدایی هم براش راحت نیست به کس دیگه ای فکر کنه.

    خواستم بگم اگر دوستش نداری نترس.
    اگر بهش اعتماد نداری نترس.
    اگر اونی که می خواهی نیست نترس. ولش کن ...

    امیدوارم راه درست را پیدا کنی
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 19:26]
    تاریخ عضویت
    1391-5-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,111
    سطح
    27
    Points: 2,111, Level: 27
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    98

    تشکرشده 139 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا جان من شوهرم رو خیلی دوست داشتم ولی متاسفانه در طول این 3 سال چنان ضربه هایی به من زد که الان نه تنها به زندگی با اون بلکه به زندگی با هیچ مرد دیگه ای نمی تونم فکر کنم!از ازدواج ومردا بیزار شدم.میدونم که نمیشه 1 مساله رو به همه تعمیم داد ولی من دیگه از همه مردا می ترسم. و نه مرد دیگه ای تو زندگیم هست و نه میخوام باشه.حداقل تا 1 سال آینده.


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.