باید بگم خوش به حالتون که گریتون میگیره من الان خیلی وقته که گریه نکردم اما نمیتونم فقط بغض می کنم که فقط خفم میکنه باز اگه گریم بگیره شاید یکم خالی شم !!!!! دیگه هیچ احساسی واسم نمونده
تشکرشده 105 در 70 پست
باید بگم خوش به حالتون که گریتون میگیره من الان خیلی وقته که گریه نکردم اما نمیتونم فقط بغض می کنم که فقط خفم میکنه باز اگه گریم بگیره شاید یکم خالی شم !!!!! دیگه هیچ احساسی واسم نمونده
شمیم الزهرا (شنبه 02 آذر 92)
تشکرشده 338 در 125 پست
سلام من هم دقیقا همین طورم گریه واسم مثل سوپاپ عمل می کنه به خصوص وقتی با شوهرم سر موضوعی بحث می کنم و نمی تونم سرش داد بزنم اشکهام سرازیر می شه ولی وقتی با خواهرهام بحثم می شد و صدام بالا می ره از گریه خبری نیست
من در ظاهر آدم خیلی محکم و خشک و مغرور به نظر دیگران می رسم و لی خانواده ام فقط می دونن چقدر حساس هستم و با کوچکترین چیزی اشک هام سرازیر می شه
یا وقتی خیلی احساساتی می شم همیشه لحظه سال تحویل گریه ام می گیره وقتی یاد پدرم می افتم که چقدر زحمت می کشه گریه ام می گیره وقتی یه موضوعی که در مورد ایران باشه گریه ام می گیره
خلاصه خیلی گریه می کنم
شوهرم می گه از دست گریه هات خسته شدم و دیگه وقتی بحثمون می شه و من گریه می کنم عذاب وجدان نمی گیره !!!!
شمیم الزهرا (شنبه 02 آذر 92)
تشکرشده 839 در 268 پست
سلام
ببخشید دیر جواب میدم.من روان شناس نیستم.ولی فکر نکنم شما افسرده باشید.
خیلی از خانمها همینطورین.یعنی در نزاع ها و مشاجره های سنگین یا به خاطر ناتوانی در انجام برخی کارها گریه می کنیند.اما اینکه فرمودید هر روز زیاد به نظر میرسه.
علت میتونه اظطراب و نگرانی باشه.شما اول باید ریشه نگرانی رو پیدا کنید.بد نیست از یه مشاور کمک بگیرید.البته یه علت هم میتونه ترشحات هورمونی باشه.
موفق باشید
فقط خدا
شمیم الزهرا (شنبه 02 آذر 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)