به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 25 , از مجموع 25
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    سلام دوست خوبم ببخشید که دیر جواب دادم .

    - - - Updated - - -

    پستی رو که خواسته بودی دوباره خوندم .با همش موافق بودم جز:
    عزیزم من نمی خوام عین جاریم باشم اما چون همسرم و برادر شوهرم شریکن حس می کنم حقمنه که داره پای مال میشه .
    پس اصلا قضیه ما با اسراف و ... متفاوته . عاقبتی که ازش حرف زدی متاسفانه با زندگی من گره خورده .

    این حرفتو خیلی پسندیدم : شما دیگر به جاری ات و کارهای او فکر نکن و کارهایی که گفتم انجام بده اگر می خواهی در زندگی به جایی برسی که حرفی برای گفتن داشته باشی.
    خیلی سخته .خودمم هم می خوام اما چطوری ؟
    الان بعد از دو سال روابط جاریم اینا با پدر و مادر شوهرم خوب شده .حالا من تنها موندم .دوست ندارم جاریم رو ببینم اما متاسفانه این خوب شدن رابطه به ضرر منه و دلشوره و استرس به جون من انداخته و این پیش داوری ها و ذهن خوانی ها منو بیچاره کرده . امشب خونه پدر شوهرم دعوت داشتم اما بدلیل بیماری واگیر داره جاریم قبول نکردم که بیام و قرار شد ما امشب بریم و اونها فردا شب .همین باعث یه ناراحتی شد که مگه جزام بوده و ... .حالا من دوست ندارم فردا شب تو ساختمون بمونم و اونا بیان خونه پدر شوهرم و همین ذهن منو درگیر کرده که اگه همیشه بخواد اینطوری باشه چی کار کنم ؟از یه طرفی میگم کاش می رفتم که رو برو بشیم و تموم بشه .حتی نمی دونم چی درسته چی غلط ؟
    کمکم کنید .یه برنامه خوب روزانه .یه کاری که همیشه مشغول باشم یه راه ارامش که استرس نگیرم .به خاطر کوچولوم ناراحتم و عذاب وجدان گرفتم .

    اما نوپوی عزیزم حتما حتما حرفاتو عملی خوهم کرد اما چگونه ؟کمی سخته .

    - - - Updated - - -

    پستی رو که خواسته بودی دوباره خوندم .با همش موافق بودم جز:
    عزیزم من نمی خوام عین جاریم باشم اما چون همسرم و برادر شوهرم شریکن حس می کنم حقمنه که داره پای مال میشه .
    پس اصلا قضیه ما با اسراف و ... متفاوته . عاقبتی که ازش حرف زدی متاسفانه با زندگی من گره خورده .

    این حرفتو خیلی پسندیدم : شما دیگر به جاری ات و کارهای او فکر نکن و کارهایی که گفتم انجام بده اگر می خواهی در زندگی به جایی برسی که حرفی برای گفتن داشته باشی.
    خیلی سخته .خودمم هم می خوام اما چطوری ؟
    الان بعد از دو سال روابط جاریم اینا با پدر و مادر شوهرم خوب شده .حالا من تنها موندم .دوست ندارم جاریم رو ببینم اما متاسفانه این خوب شدن رابطه به ضرر منه و دلشوره و استرس به جون من انداخته و این پیش داوری ها و ذهن خوانی ها منو بیچاره کرده . امشب خونه پدر شوهرم دعوت داشتم اما بدلیل بیماری واگیر داره جاریم قبول نکردم که بیام و قرار شد ما امشب بریم و اونها فردا شب .همین باعث یه ناراحتی شد که مگه جزام بوده و ... .حالا من دوست ندارم فردا شب تو ساختمون بمونم و اونا بیان خونه پدر شوهرم و همین ذهن منو درگیر کرده که اگه همیشه بخواد اینطوری باشه چی کار کنم ؟از یه طرفی میگم کاش می رفتم که رو برو بشیم و تموم بشه .حتی نمی دونم چی درسته چی غلط ؟
    کمکم کنید .یه برنامه خوب روزانه .یه کاری که همیشه مشغول باشم یه راه ارامش که استرس نگیرم .به خاطر کوچولوم ناراحتم و عذاب وجدان گرفتم .

    اما نوپوی عزیزم حتما حتما حرفاتو عملی خوهم کرد اما چگونه ؟کمی سخته .
    ویرایش توسط heaven65 : پنجشنبه 09 آبان 92 در ساعت 00:54

  2. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    عزيز من نگران نباش
    هركسي جايگاه خودش رو داره اگه اونا باهم مشكل داشتن بعدا هم خواهند داشت
    به فكر سلامتي بچه ت باش و اونو تو اولويت قرار بده
    راستي درخصوص خرج كردن زيادش
    من يكي از آشناهامون اينطوري بودن
    زنه خيلي زرنگ بود
    خرجي ماهيانه ش رو از شوهرش مي گرفت ولي بازم پول ميخواست خرجي ماهيانه رو مي داد طلا
    هر ماه اين كار رو ميكرد . باور ميكني ظرف سه سال تو يه جاي خوب تو شهرما خونه خريدن باهمين پول هاي طلا و يه كم پس انداز ديگه.
    يه چيز ديگه جايي نرو خونه باش و خودت رو سرگرم كن.
    خب اونا بيان به تو چه ؟‌نميان كه در خونه رو ازت بگيرن. بزار انقده بيان هلاك بشن

  3. کاربر روبرو از پست مفید paria_22 تشکرکرده است .

    heaven65 (پنجشنبه 09 آبان 92)

  4. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    بچه ها کمکم کنید روابط جاریم اینا با مادر شوهرم عالی شده و ما این وسط....
    نمی تونم تمرکزم رو از روی اونها بردارم به من بگید چی کار کنم .رفتار درست چیه .از مادر شوهرم پرسیدم مهمونی چطوری بود گفت عالی و خیلی صحبت کردم و .... .هی از مادر شوهرم ازشون می پرسم و این منو بیشتر بهم میریزه .کمکم کنید از این وضعیت دلشوره و اضطراب بیرون بیام .چی کار کنم بی تفاوت بشم .دائم پیش خوذم می گم خونه ما میان .نمی یان .روابط ما چی می شه دوباره جاریم با چابلوسی هاش دل مادر شوهرم رو به دست آورد .درصورتی که مادر شوهرم دائم نفرینش می کرد که پای بچه منو برونده و ... .حالا نمی دونم با تک تک اعضا چطور رفتار کنم طوری که به همه بفهمونم یه فرقی بین من و جاریم هست .البته می دونم که دوباره توی جمع اون زبون زبون داره و شلوغه اما من ساکت .نمی تونم عین اون چابلوس باشم .خیلی بهم ریختم .به دادم برسید.

  5. #24
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرقی که بین شما و جاری شما است این باید باشد : راه درست زندگی را درپیش می گیری و تا آخرش می روی تا به نتیجه برسی.
    شما با مادرشوهرت مشکلی نداری. این خیلی خوب است. تازه الان که داری برایشان نوه می آوری می توانی عزیزتر هم بشوی. الان وقت خوبی است که رابطه ات را با مادرشوهرت بهتر کنی به بهانه حاملگی.

    بعد هم اینکه اینقدر فکر نکن حقت پایمال می شود. ببین عزیزم این مسئله تقصیر جاری ات نیست و به همسرت مربوط می شود. همسرت اگر می خواست می توانست جلوی این مساله را بگیرد و برادرش را مجبور کند مساوی سهم داشته باشند. اما به دلایلی نمی خواهد این کار را بکند. پس این ربطی به جاری شما ندارد عزیزم. از او کینه نداشته باش و عادی رفتار کن. روی او حساس نباش.

    پس اگر روابطت با مادرشوهرت بهتر شود و با جاری ات یک رابطه عادی داشته باشی مشکلی که پیدا نمی کنی هیچ ، زندگی ات بهتر هم می شود.

    کارهایی که الان باید بکنی این است : به فکر کوچولوی توی شکمت باش .
    بنیشین مطالعه کن ببین الان چه آزمایش هایی لازم است بدهی ؟
    چه تغذیه ای داشته باشی ؟
    چه ورزش هایی می توانی انجام دهی که زایمانت راحت باشد ؟
    راجع به رشد جنین در هر هفته مطالعه کن.
    به فکر خریدن سیسمونی و وسایل بچه باش.
    راجع به روند زایمان ، بعد از زایمان و روش های مختلف زایمان اطلاعات کسب کن.
    به فکر مراقبت از پوست و موها و دندان هایت در دوران بارداری باش.
    راجع به شیردهی و مراقبت از نوزاد مطالعه کن. چندتا مجله خوب هم در این مورد چاپ می شود.
    این اولین کارهایی است که باید الان انجام دهی تا زندگی بهتری داشته باشی. همیشه در زندگی ات اولویت ها را مدنظر قرار بده و بیشتر انرژی فکری ات را صرف آن کن.


  6. #25
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    سلام دوستان کمکم کنید .همسرم دائم از رفتارهای خونوادم انتقاد می کنه . ایراد می گیره .همش می خواد به من بفهمونه پدر مهزبونی ندارم .میگهواقعیت رو بپذیر .یکسری استدلالهایی رو هم میاره که فقط از نظر خودش درسته .نمی دونم باید چه عکس العملی در مقابل رفتارهاش داشته باشم و چی کار کنم که دست از زوم کردن برداره.؟ اون دائم میگه ببین بابای من اله بله اما بابای تو فلانه .کلافه شدم دگه .هرچی هم توضیح می دم و تفاوت فرهنگ ها رو باز می کنم و گاهی می پذیرم و .... .پررو تر شده و با جسارت بیشتری و به کرات تکرار می کنه .


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.