به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35
  1. #11
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    امشب یه جرقه زده شد که ربطی به تمرین ها نداشت... اگه محو نشه، همه چی در سطح گسترده تری نظم پیدا میکنه و روشن میشه... و این تمرین ها عملا بدون استفاده میشن.

    و اما گزارش امروز:

    حبس کردن تنفس رو هر دو ساعت انجام دادم. و یه ذره هم رنگ ها رو تونستم تجسم کنم. البته یه سرسوزن.

    ولی پیاده روی رو انجام ندادم، تنبلی کردم و خودم رو توجیه کردم که به اندازه کافی ورزش کردم!!

    اما به جاش حسابی موسیقی بی کلام گوش دادم... لک لک شدم، زنبور شدم، روی گل های فرش یه نوع رقص لک لکی و زنبوری کردم که کلی بهم چسبید!

    شلوغی ذهنم هم تا شب ادامه داشت. البته شلوغی آزار دهنده ای نبود. یعنی حس منفی یا ستیزه ای تو ذهنم نبود. به هرحال فقط شب برای یه مدت متوقف شد.

    منتقد درونیم هم حالش خوب بود و نیازی به کش نداشت!

    تمرین های آقای اس سی آی همینا بودن دیگه، درسته؟ پس در مجموع میتونم از 100 به خودم 40 بدم.

    اما کاریکه علاوه بر تمرین های آقای اس سی آی دارم انجام میدم و خیلی دوستش دارم، تنفس هست...

    این رو هم هر دوساعت، دو دقیقه انجام دادم. نه اینکه روی همش تمرکز داشته باشم، اما در مجموع برام لذت بخشه. قبل از خواب هم 20 دقیقه انجامش میدم.

    خنکی نفسم رو تا کف پام حس میکنم... انگار بین سلول هام یه فاصله ای هست، نفسم ازشون عبور میکنه و تو همه بدم پخش میشه.

    فکر میکنم این بعلاوه ی رقص پرنده ها که امروز به ذهنم رسید، برای من کافی هستند، اما چون دوره ی تاپیک آقای اس سی آی رو شروع کردم، نیمه کاره رهاش نمیکنم. و هر دو رو در کنار هم انجام میدم. هرچند امروز به این نتیجه رسیدم که اون تمرین ها برای شرایط دیگه ای بود، نه برای من که در آرامش هستم.

    راستی امروز برای مدیتیشن سرچ کردم. زیاد مطالعه نکردم، اما برام جالب بود تو یکی از مقاله ها نوشته بود سه نوع مدیتیشن هست، و یکی از این سه نوع رو من سالها پیش کشف کرده بودم... و خیلی هم ازش استفاده کردم... اون زمانا اگه بهم میگفتن کس دیگه ای هم بهش پی برده، چقدر برام عجیب بود... فکر نمیکردم انسان دیگه ای هم روی این سیاره به اینجور چیزا فکر کنه...

    خب دیگه چیزی نمونده؟ آهان فقط اینکه جواب این سوال رو هم تا حدودی پیدا کردم، یا بهش نزدیک شدم:

    نقل قول نوشته اصلی توسط میـشل نمایش پست ها
    وقتاییکه داریم یه کار غیرفکری انجام میدیم، مغزمون باید چیکار کنه؟!

    ===========

    یه نکته هم در مورد ذهن سطحی: اینکه حتی اگرم شلوغ باشه، مهم اینه که تو شلوغیاش خطای شناختی رخ نده... یعنی حواسم باشه که رخ نده... اونوقت دردسر درست نمیشه.

    و در مورد کاربردش: اینکه ما میتونیم اشیاء یا چهره ها رو پیدا کنیم یا به خاطر بیاریم، از کاربردهای ذهن سطحی هست... همه چی رو میریزیم وسط، و با نگاه کردن بهشون، اون شی ء گم شده، یا چهره ی فراموش شده رو ردگیری میکنیم...

    ذهن سطحی در شرایط خاصی که برامون پیش میاد، باید شلوغ بشه، اما مهم اینه که بعدش آروم بشه... و شلوغیش همینطور دامنه دار نشه...

    ===================

    شب بخیر.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  2. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 12 آبان 92), earth (چهارشنبه 01 آبان 92), کامران (دوشنبه 29 مهر 92), سرافراز (دوشنبه 29 مهر 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array
    یک نکته دیگه که باید بهش توجه داشته باشی اینه که تغییرات در درون آدم، آرام آرام رخ می دن و انتظار نتیجه گیریهای سریع نداشته باشی. درواقع به خودت فرصت بدی.
    تجربه به من نشون داده وقتی حال آدم متغیر میشه با موج سینوسی حرکت می کنه. یادمه یکبار توی همین سایت نوشتم که دلم میخواد روزی بشه که انقدر احساسات سینوسی نداشته باشم، یعنی هی بالا پایین نشه و حالم روی غلتک باشه. وقتی روی خودت کار می کنی زمان که به خودت بدی کم کم هم قله این موج سینوسی پایینتر میاد و هم فواصل بالا پایین شدن هاش زیاد میشه و به خط نرمال تری نزدیک میشه.
    بخاطر حال بد خودت رو سرزنش نکن، اما بگذار در درونت جاری بشن و بگذرند. اگر مقابلشون بایستی پشت در تجمع می کنند و اگر بهشون زیاد بها بدی درونت بیش از حد باقی می مونند. اما وقتی اجازه جاری شدن بهشون بدی میان و میرند عین ابر...
    در ضمن دو تا کار رو حتما سعی کن انجام بدی:
    1- کارهای مفید برای خودت انجام بدی که خوشحالت کنه.
    2- کارهای خیر برای دیگران انجام بدی که اونها برات آرزوی خوشحالی کنند. چون ما در این دنیا تنها نیستیم وانرژی های دیگران بر زندگی ما تاثیر می گذاره. پس تلاش کن هرچقدر که می تونی به دیگران و بخصوص نزدیکانت انرژی مثبت بدی.
    این کارهای خیر لزوما جنبه مالی نداره. حتی لبخند زدن به دیگری هم می تونه موجی از انرژی مثبت بوجود بیاره که بیشترش به خودت برمیگرده.

    یه مثال کوچولو از خودم:
    یکروز تره بار رفتم. یه پیرزن جلوم بود، چند نمونه میوه گرفته بود و پشت پیشخوان حساب می کرد. بنده خدا چشمش نمی دید دو بار سیب برداشته بود. موقع حساب کردن برای اینکه خجالت نکشه گفت آقا هردوتاشو برمیدارم. من بهش گفتم حاج خانم! وقتی نمیخوای مجبور نیستی هر دوتاشو برداری! اونم شیر شد یکیشو پس داد. فروشنده گفت قیمتش ده هزارتومن میشه اما پیرزن فقط پنج هزار تومن با خودش آورده بود. بقیه اش رو من حساب کردم و رفتم.
    مغازه بعدی که نانوایی بود و از قضا شلوغ بود نمی دونم یه نون پخته شده و آماده از کجا اومد که همه یهو دادندش به من و زودی کارم راه افتاد و البته هیچکدوم ماجرای مغازه قبلی رو ندیده بودند!
    اینه که میگم حتی شده یه کوچولو حواست به دوروبرت باشه پالس مثبت بفرست، مطمئن باش خیلی زود بهت برمیگرده.


  4. 3 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 12 آبان 92), earth (دوشنبه 06 آبان 92), میشل (دوشنبه 29 مهر 92)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام

    گزارش نوشتن هم کار بامزه ایه... باعث میشه آدم کل روزش رو مرور کنه... الان آرومم و یه جریان لطیف شادی زیر پوستم حس میکنم. اما از صبح چطور بودم؟

    استرس داشتم...

    مراقبه ورودیه به آگاهی... اما وقتی کسی دقیقا در لحظه ی ورود فرار میکنه، این معنیش چیه؟؟ اینکه تو دنیای واقعی چشمش خورده به چیزی که نمیخواد وجودش رو بپذیره... و در نتیجه: استرس و بعد هم فرار... فرار به دنیای نیمه آگاهانه ی ذهن...

    اما شب سعی کردم برگردم... من هستم، پایان نامه هم هست... من هستم اون هم هست...

    الان حالم خیلی بهتره، ذهنم روشن تر شده... شاید فردا رفتم سراغش... شایدم نرفتم... ولی حداقل کاری که باید انجام بدم اینه که بذارمش جلو چشمم.

    و اما گزارش:

    تمرین نورهای رنگی رو انجام دادم. غیر از یه دونش. البته چندتاش هم با تاخیر بود. اما از خودم متشکرم که اون یکی که کنسل شد، باعث نشد کلا رهاش کنم.

    در مورد نورها، تصمیم گرفتم در هر ده بار یک رنگ رو تجسم کنم. رنگ مورد علاقه ی من: یه سبز نسبتا تیره اما درخشان.

    500 قدم پیاده روی رو انجام دادم. تصمیم گرفتم از این به بعد بچسبونمش به ورزش روزانم. اینجوری نیازی به استارت زدن نداره و کنسل نمیشه.

    موسیقی بی کلام رو صبح گوش نکردم، اما غروب ازش لذت بردم.

    سکوت ذهنی هم نداشتم.

    دیگه چی بود؟ آهان، کش... خب منتقد درونیم امروز یه مقدار فعال بود، اما مذاکره ی منطقی رو به کش ترجیح دادم.

    ========

    و اما مراقبه:

    امروز به خوبی دیروز نبود. نفس هام عمیق نبودن، دیگه مثل دیروز خنکی نفسم رو تا کف پاهام حس نمیکردم.

    حوصله رقص پرنده ها رو نداشتم. اما غروب لیموشیرین شدم....

    البته نه رقص پرنده ها، نه لیموشیرین شدن جزء دوره ی مراقبه نبود.

    ================================

    پارسال یه نفر بهم گفت که مثلا یک دقیقه فقط به صداهای اطرافت گوش کن. کلی زحمت کشیدم، اما حتی دو ثانیه هم نمیتونستم. یک ثانیه هم نمیتونستم! اما امشب به راحتی 45 ثانیه انجامش دادم. و اگه بخوام بیشتر هم میتونم.

    ============================================

    در مورد ذهن سطحی به یه نتیجه ای رسیدم. (البته فکر کنم عبارت سطح ذهن مناسب تر باشه. حالا باید بعدا بیشتر بررسیش کنم. کلا دلم میخواد "ذهن" رو بیشتر بشناسم)

    به این نتیجه رسیدم که اصلا من نمیخوام سکوت ذهنی داشته باشم. اگه ذهنم فعاله، یعنی "من" هستم که دارم فعالش میکنم. من! هر اتفاقی در درون من، طبق اراده ی من داره انجام میشه... پس اراده ی من بر فعالیت ذهنیه، نه سکوت ذهنی.

    خواستن خواستن خواستن... الان اصلی ترین سوال اینه: میخوام از دنیای ذهنم دل بکنم؟ یا نمیخوام؟

    خب متاسفانه جوابم در این لحظه اینه که نمیخوام!

    اما بهش فکر میکنم.

    =============================

    سرافراز جان ممنونم.

    - - - Updated - - -

    میشــــــــــــــــل مسئله اصلی سکوت ذهنی نیست! مسئله آگاهیه............

    آگاهی

    آگاهی

    آرامش ذهنی (و به طبعش سکوتش) نتیجه ی آگاهیه... سکانو بچرخون پلیـــــــــز......

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  6. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    earth (چهارشنبه 01 آبان 92), rozaneh (سه شنبه 30 مهر 92), taraneh89 (شنبه 02 آذر 92), کامران (پنجشنبه 02 آبان 92)

  7. #14
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    دیشب خیلی خوب بود. 20 دقیقه مراقبه رو هم قبل از خواب انجام دادم (هرچند 20 دقیقه برای من واقعا زیاده و حداقل یک سومش حواسم پرت بود!). اما دقیقا در لحظه ای که داشت خوابم میبرد، یه عالمه تردید ریخت تو ذهنم. خیلی تلاش کردم بلکه بتونم ذهنم رو آروم کنم، و ناموفق بودم. نمیدونم کی خوابیدم، اما تا صبح تو خواب هم ذهنم درگیرش بود...

    این دقیقا جزء همون مواردی بود که من بعدش به اون فرد پرخاش میکنم، حتی با وجود اینکه بی تقصیر باشه و من هم بدونم که مشکل از شرایطشه، نه خودش. اما اینبار نه تنها دعواش نکردم، بلکه حمایتش هم کردم.

    فکر کنم دلیلش این بود که صبح (یا شاید دیشب هم تو خواب داشتم همینکارو انجام میدادم) تلاش کردم تو شلوغی ذهنم، خطاهای شناختیم رو کم کنم. این باعث شد خشمم به تدریج تبدیل بشه به غم! غمی که همه روز باهام مونده و نه قدم زدن زیر بارون نه حرف زدن با دوستام کاهشش نداده، اما باعث پرخاشگریم نشد. ولی اگه خشمم باقی میموند، قطعا پرخاش میکردم.

    این پست مدیرهمدردی هم خیلی موثر بود: http://www.hamdardi.net/thread-12372.html دیشب تو خواب و بیداری هم مطالبش یادم بود! برخورد من در یه سری شرایط از نوع اجتناب و درگیری هست. و این به شلوغی ذهنم کمک میکنه.

    و اما تمرین ها:

    تمرین نورهای رنگی: دوتاش کنسل شد! و در کل هم حواسم جمع نبود.
    500 قدم پیاده روی: انجام نشد! ورزش روزانه هم انجام نشد.
    سکوت ذهنی: نزدیک به صفر.
    منتقد درونی: نسبتا آروم.
    موسیقی بی کلام: کنسل!

    مراقبه: دوتاش کنسل شد. بقیه هم با حواس پرتی.

    خیلی خستم. سعی میکنم فردا بهتر باشم.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  8. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    earth (چهارشنبه 01 آبان 92), rozaneh (چهارشنبه 01 آبان 92), taraneh89 (شنبه 02 آذر 92), کامران (پنجشنبه 02 آبان 92)

  9. #15
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    شاید بهتر باشه ننویسم، اما................ مینویسم.............

    امروز همه ی برنامه هام در مورد ذهن سطحی، کنسل بودن....... کلا بهش فکر نکردم.......

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  10. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    earth (دوشنبه 06 آبان 92), کامران (پنجشنبه 02 آبان 92)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array
    خیلی ممنون تنبل خانم! پس نمره امشب شما با اجازتون صفر! فکر نکن کسی نوشته هاتو نمیخونه!

  12. 3 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    earth (دوشنبه 06 آبان 92), کامران (پنجشنبه 02 آبان 92), میشل (پنجشنبه 02 آبان 92)

  13. #17
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام

    تمرین نورهای رنگی: کامل. فقط دوتاش با تاخیر. یه اپسیلون هم تونستم جریان رنگها رو تو بدنم حس کنم...

    500 قدم پیاده روی: انجام شد.

    سکوت ذهنی: بازم صفر... من در واقع تو دوتا دنیا زندگی میکنم! و اون دنیای درونی برام مطلوب تر و قشنگ تره... درهرحال هنوز تصمیم نگرفتم ازش دل بکنم، بنابراین با وجود این تمرین ها، هنوز سرجای خودشه.... البته چند روزه تصمیم دارم تصمیم بگیرم!

    منتقد درونی: نسبتا آروم.

    موسیقی بی کلام: گوش دادم. هرچی میگذره بیشتر دارم بهش علاقمند میشم. مثل اینه که همیشه با هواپیما از رو یه دشت گذشته باشی، بدون اینکه واردش بشی... و الان که وارد شدی تازه رایحه ی گلها و نسیم و ... رو حس میکنی. دوستش دارم.

    مراقبه ی تنفس: هر دو ساعت دو دقیقه انجام شد. اما الان دیگه واقعا خیلی خوابم میاد و برای 20 دقیقه ی قبل از خواب نمیکشم.

    سرافراز جان مرسی، پستت بهم روحیه داد.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  14. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    rozaneh (شنبه 04 آبان 92), sci (جمعه 03 آبان 92), taraneh89 (شنبه 02 آذر 92)

  15. #18
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام،

    نورهای رنگی: امروز بهتر از روزهای پیش بود. ولی دوتاش انجام نشد.

    500 قدم پیاده روی: انجام شد.

    منتقد درونی: نسبتا آرام.

    موسیقی بی کلام: انجام شد.

    سکوت ذهنی: مثل همیشه! البته غیر از تمرین های تنفسی و مراقبه، که حدود 40 درصدشون ذهنم خالی میشه.

    مراقبه تنفس: هر دو ساعت دو دقیقه انجام شد. غیر از یه دونش. 20 دقیقه قبل از خواب هم انجام میدم.

    تو این همه سالی که نفس کشیدم، هیچوقت متوجه نشده بودم اکسیژنی که تنفس میکنم، از رگ های درخت ها عبور کرده...

    تکلیف هفته بعد:

    نقل قول نوشته اصلی توسط sci نمایش پست ها
    تمرینات تنفسی را طی دو هفته اینده به هر ۴ ساعت برسانید

    طی یک نوبت هر شب مراقبه بخشش و شفقت را انجام دهید
    این مراقبه به شیوه زیر انجام شود:
    اتاق تمیز و آرامی رو انتخاب کنید
    تمرین تنفسی رو انجام دهید.
    موسیقی ملایمی رو انتخاب کنید و روی زمین دراز بکشید. چشمانتان را ببندید
    یک صندلی ساده چوبی به رنگ قهوه ای تیره مقابل خودتون تصور کنید
    تمام ابعاد صندلی را ببینید حتی اگر جایی خوردگی دارد انرا ببینید
    پدرتون رو روی صندلی تصور کنید . یک تجسم کامل. حتی شکل موها. رنگ لباس. شکل و فرم صورت. یک دقیقه به ایشون نگاه کنید
    سپس طی یک دقیقه تمام انچه دوست دارید به ایشون بگویید
    بعد این جمله را بگویید: شما رو می بخشم و رها می شوم
    بعد اجازه دهید تصویر پدرتون محو شود
    سپس مادر رو روی صندلی تصور کنید و به همین ترتیب بالا عمل کنید
    و در اخر خودتون رو روی صندلی تصور کنید و به شکل اول عمل کنید

    موسیقی به شیوه قبل گوش کنید

    هر سه روز یک بار یک فیلم سینمایی ببینید که مطابق سلیقه شما باشه، روز بعد یک نقد در رابطه با فیلم در اینترنت بخونید و روز سوم برداشتهای خودتون رو از فیلم بنویسید

    دفتر قرمزی تهیه کنید، وقتی تفکراتی آزار دهنده به ذهن شما هجوم می آورند با خودکار سبز در این دفتر یادداشت کنید
    این دفتر دو قانون داره. اول: محرمانه است. دوم: به هیچ وجه نوشته های قبلی را مرور نکنید پس هر گز صفحات دفتر را به قبل ورق نمی زنید

    از این تاریخ شما هر شب به شیوه زیر عمل می کنید

    هر شب شما به مدت ۸ ساعت می خوابید

    زمان خواب شما بین ساعت ۱۱ تا ۱۲:۳۰ باشد

    یک ساعت قبل از زمان خواب، تلویزیون نگاه نکنید و یک کتاب تاریخی یا رمان تاریخی بخونید کتابهای روانشناسی یا دانش عمومی ممنوع
    کتاب رو ببندید و برای بیدار شدن از زنگ موبایل استفاده نکنید و تحت هر شرایطی ورود تلفن به داخل اتاق خواب شما ممنوع است
    البته می توانید بصورت خاموش انرا داشته باشید

    هر روز صبح صبحانه میل کنید ( سبک) و هر روز صبح فقط دوش بدن بگیرید( قبل از صبحانه و به محض بیدار شدن)/ یا ورزش کنید در هر دو حالت مدت ان نباید کمتر از ۱۰ دقیقه و بیشتر از ۱۵ دقیقه باشد

    بعد از صرف صبحانه تلفن همراه رو روشن کنید لذا قبل از صبحانه هیچ فعالیت مطالعاتی و الکترونیکی نداشته باشید

    مکالمات تلفنی طولانی نداشته باشید و برای شرکت در گردهمایی ها مهمانیهای شب، و حتی مکالمات تلفنی زمان تعیین کنید یعنی بگویید به مدت ۵ دقیقه صحبت می کنم و یا تا ساعت ۹ می مانم
    نقل قول نوشته اصلی توسط sci نمایش پست ها
    ما در مورد همه افکار این کار رو از شما نمی خواهیم در مورد افکار ازار دهنده ای که موجب گفتگوی دائمی ذهن شما شده اند و این افکار الزاما منفی هم نیستند! این نوشتن موجب انتقال اطلاعات از ذهن شما روی کاغذ می شوند اگر اونها رو از بین ببرید مثلا بسوزونین! اونها از بین نمی روند بلکه از روی کاغذ مجددا به ذهن شما منتقل می شوند! و دوباره روز از نو روزی از نو!!


    مدیریت برنامه خودتون دست خودتون باشه لطفا بویژه در مهمانیها..

    بله در مورد اینترنت هم این برنامه رو بگذارید

    در مورد خورد و خوراکتون فقط کافئین زیاد مصرف نکنید و از مصرف چای سیاه و قهوه خودداری کنید، چای سبز و اب رو جایگزین کنید

    روزانه ۸ لیوان اب رو حتما مصرف کنید

    در مورد شکلات و شیرینی ها اعتدال داشته باشید

    باقی موارد رژیم خوراکی خودتون رو داشته باشید در حد اعتدال/ ترجیحا خوراک کم حجم رو برای شبها و صبحانه معتدل سرد یا گرم رو برای صبحانه توصیه می کنم. صبحانه مخلوط نخورید بهتره
    نقل قول نوشته اصلی توسط sci نمایش پست ها
    شما بايد سعي كنيد تا حدي قالب قبلي زندگي خودتون رو تغيير دهيد و عملا اين راهكارها رو به منظور تغيير نگرش به زندگي انجام دهيد...

    پس اين اصول رو من بعد بايد مد نظر داشته باشيد:
    - تغيير در افكار و اعمال خودتون نسبت به قبل
    - تمرين مداوم آنچه ياد مي گيريد
    - انجام آنچه يادگرفته ايد... نه فقط حرف زدن راجع به آن
    - مشكلاتتون رو فورا شناسايي كنيد
    - با پشتكار و اصرار، به سمت هدف برويد
    - تلاش مستمر داشته باشيد
    - همه برداشتهاي شما صحيح نيست.. مسائل رو از زواياي مختلف بررسي كنيد
    - به فعاليت خود اعتماد و اطمينان داشته باشيد
    - باورها و تجربيات خودتون رو تست كنيد
    - از پيشرفتهاتون يادداشت برداريد.

    اينها اصولي هستند كه من بعد در زندگي بايد بايد بايد رعايت كنيد
    نقل قول نوشته اصلی توسط sci نمایش پست ها
    دقيقا بايد اين كارها در شيوه زندگي شما جاي بگيرد و به عبارتي بهتر،‌ life style‌شما تغيير كند

    ضمنا موضع سكوت در تاپيكها را كما في السابق داشته باشيد، در هر چيزي كه وارد تعارضات ذهني شما مي شه عمدا سكوت كنيد تا بتوانيد كنترل فكر خودتون رو بدست بگيريد! در اين شرايط هست كه اگر بخواهيد مي توانيد به چيزي فكر نكنيد...
    - - - Updated - - -

    البته به علاوه ی هر دوساعت 2 دقیقه مراقبه تنفس. و 20 دقیقه قبل از خواب.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  16. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    rozaneh (شنبه 04 آبان 92)

  17. #19
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نورهای رنگی هر 2 ساعت: غیر از یه دونه بقیش انجام شد. البته باید هر 4 ساعت باشه، اما ترجیح دادم این هفته رو هم هر 2 ساعت انجام بدم.

    مراقبه بخشش و شفقت: انجام شد.

    موسیقی: انجام شد

    500 قدم پیاده روی: انجام نشد.

    منتقد درونی: درکنترل

    کنترل فکر: نسبتا خوب.

    فیلم: Revolutionary Road نصفشو دیدم! بینش دو تا مکالمه تلفنی داشتم که چون نتونستم مدیریت کنم، زمان فیلم رو از دست دادم. فردا قبل از خوندن نقدش، بقیش رو میبینم.

    نوشتن تفکرات آزاردهنده ای که موجب گفتگوی دائمی ذهن شده اند با خودکار سبز در دفتر قرمز: انجام شد و خیـــــلی هم مفید بود. البته امروز دفترم سبز بود و خودکارم آبی. فردا درستش میکنم.

    هرشب هشت ساعت خواب، شروع از 11 تا 12:30: فکر میکنم امشب حدود 1:30 بخوابم.

    مطالعه کتاب تاریخی یکساعت قبل از خواب: انجام خواهد شد... اسمش هست: ایران در زمان ساسانیان.

    برای بیدار شدن از زنگ استفاده نشود: نشد.

    ورود تلفن به اتاق خواب ممنوع: از همون چندماه پیش عادت کردم زمان خواب گوشی رو بیرون از اتاقم میذارم. بنابراین این بند رو از فردا دیگه نمیارم. چون نهادینه شده.

    دوش بدن به محض بیدار شدن و قبل از صبحانه. به مدت 10 تا 15 دقیقه: انجام شد. البته بعد از نوشتن برنامه روزانه و دفتر آرزوها. تو تاپیک نازنین قرار بود دفتر آرزوها دقیقا بعد از بیداری باشه، اینجا هم دوش باید بعد از بیداری باشه، برنامه ریزی روزانه هم که برای خودم در اولویته. در نتیجه فکر میکنم مناسب ترین ترتیب این باشه: برنامه ریزی روزانه. دفتر آرزوها. دوش. صبحانه.

    قبل از صبحانه فعالیت مطالعاتی و الکترونیکی ممنوع: نه مطالعه کردم، نه موبایلم رو نگاه کردم.

    مکالمه تلفنی طولانی ممنوع: یه دونش زیاد طولانی شد که اونم لازم بود. البته بقیه هم تا جاییکه طرفم دوست داشت ادامه پیدا کردن. حتی وقتیکه من وسط مطالعه یا کار دیگه ای بودم.

    مدیریت برنامه ها: امروز 75 درصد طبق برنامه بودم، و همه کارهای اصلیم رو انجام دادم. گوش شیطان کر دو ساعتم روی پایان نامه کار کردم!

    تعیین زمان برای گردهمایی ها مهمانی ها مکالمات تلفنی اینترنت: اینو امروز که نتونستم، و بخاطرش برنامه هام به هم ریخت... من مشکل خداحافظی کردن دارم، البته حضورا مشکلی ندارم (چون با حرکات بدنم میتونم خیلی نرم به طرفم نشون بدم که مایلم برم)، ولی تو مکالمات تلفنی و چت (از اونجائیکه حتما باید کلامی بگم و نمیدونم چطوری بگم که خودخواهانه نباشه) تنها اقداماتی که در جهت خداحافظی انجام میدم اینه که کارهای احتمالی طرفم رو بهش یادآوری کنم! و اینکه هر از گاهی میگم: خب... یا خیلی خب... البته در مورد مکالمات رسمی اینطور نیستم، فقط مکالمات دوستانه. باید یه فکری براش بکنم.

    8 لیوان آب: حدود 2.5 لیوان... اگه بخوام بیشتر آب بخورم، باید میوه رو کمتر کنم... ببینم فردا چیکارش میشه کرد.

    وارد نشدن به تعارض ها: امروز در یه مورد عالی بودم، چون خیلی خوب ذهنم رو کنترل کردم. در یه مورد هم بی جهت فیوز پروندم، ولی بازم خوب بود که با ترک موقعیت، زود جمعش کردم!

    وارد نشدن به تاپیک ها: وارد نشدم.

    جایگزین کردن چای سبز به جای چای سیاه و قهوه: انجام شد.

    ===============================

    اینها رو هم که خودم اضافه کردم:

    هر دو ساعت دو دقیقه مراقبه تنفس: انجام شد. غیر از یه دونه.

    20 دقیقه مراقبه تنفس: انجام خواهد شد. تا امشب قبل از خواب انجام میدادم، از امشب قبل از مطالعه کتاب تاریخی.

    مراقبه ی خوردن (به این معنی که موقع خوردن غذا یا میوه یا آب، طعمش رو حس کنم و روش تمرکز داشته باشم): 50 درصد انجام شد. خیلی خوب بود...

    مشاهده عبور احساسات و افکار (به این معنی که 5 دقیقه دراز بکشم و صرفا نظاره گر احساسات و افکارم باشم. و سعی کنم چیزایی که در اعماق ذهنم دفن شدن، به سطح بیان اما نایستن و از جلو چشمام عبور کنن): انجام شد.

    آینه ( به این معنی که جلو آینه 5 دقیقه در مورد خودم صحبت کنم. از بیوگرافی گرفته تا اینکه میخوام چطور زندگی کنم، چطور بمیرم، و ...): انجام شد.

    ==================================

    عملکرد ذهن سطحی: امروز نسبت به هفته ی پیش خیلی متفاوت بودم. ذهنم سبک تر از همیشه بود. تو یه بازه هایی هم مغزم کاملا خنک و روشن شد، البته اینها خیلی کوتاه بودن. ولی در مجموع خیلی وقت بود روزی مثل امروز نداشتم. اگه همینجوری ادامه پیدا کنه عالیه، هرچند اصلا از من بعید نیست که بعد از یه روز خوب، چند روز رو خراب کنم......

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : یکشنبه 05 آبان 92 در ساعت 00:14

  18. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    rozaneh (یکشنبه 05 آبان 92), taraneh89 (شنبه 02 آذر 92)

  19. #20
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نورهای رنگی هر 2 ساعت: انجام شد.

    مراقبه بخشش: انجام شد. دو روز پیش فکر میکردم حرفی ندارم که به پدر و مامان بزنم و تنها کاربرد این مراقبه اینه که سعی کنم خودم رو ببخشم. اما کم کم داره معلوم میشه هرچند تا حدود زیادی پدر و مامان رو اونطور که هستند، پذیرفتم، بازم خیلی حرفا دارم که بهشون بگم... پذیرفتن یه چیزه، بخشیدن یه چیز دیگه... البته فعلا که فقط کلامی دارم میگم "میبخشم و رها میشم"....

    موسیقی: انجام شد.

    500 قدم پیاده روی: انجام شد.

    منتقد درونی: فعال.... و به یه شکل موزیانه..... اکثر امروز رو درگیرش بودم..... طول کشید تا بتونم تشخیصش بدم، انرژی برد تا چیزیکه بهش اعتراض میکرد رو بپذیرم و اون هم بپذیره نحوه انتقادش رو تغییر بده و به جای خراش دادن روحم، زمان بده تا برای تغییر اون مورد برنامه ریزی کنم..... نهایتا حدودای غروب بود که صلح کردیم.....

    کنترل فکر: با توجه به فعال بودن منتقد درونیم، سخت بود..... اما به نسبت شرایط مشابه در روزهای قبل، خوب عمل کردم... اگه این اتفاق دو هفته پیش افتاده بود، همه وقتم به نت و فیلم و حرف زدن و غیره میگذشت، اما امروز با تمرکز کمتر، به کارهام رسیدم.

    مطالعه نقد فیلم از اینترنت: انجام شد. برام جذاب بود. نمیدونم چطور تا حالا دلم میومد فیلمی رو ببینم و به تحلیل و دیدگاه های خودم اکتفا کنم...

    نوشتن تفکرات آزاردهنده ای که موجب گفتگوی دائمی ذهن شده اند با خودکار سبز در دفتر قرمز: انجام شد. البته فقط وقتیکه پشت میزم بودم.

    هرشب هشت ساعت خواب، شروع از 11 تا 12:30: (مربوط به دیشب) ساعت 2 خوابیدم و به مدت 6.5 ساعت.

    مطالعه کتاب تاریخی یکساعت قبل از خواب: (مربوط به دیشب) 45 دقیقه.

    برای بیدار شدن از زنگ استفاده نشود: نشد. ولی پدر خان زحمت کشیدن با زنگ در از خواب پرتم کردن بیرون....

    برنامه ریزی روزانه. دفتر آرزوها. دوش. صبحانه: انجام شد.

    فعالیت مطالعاتی و الکترونیکی قبل از صبحانه: نداشتم.

    مکالمه تلفنی طولانی: نداشتم.

    مدیریت برنامه ها: الان رفتم سررسیدم رو نگاه کردم و در کمال ناباوری دیدم که از صبح تا حالا غیر از یه سری جزئیات، همش تیک خورده..... میدونستم اکثرشو انجام دادم، ولی فکر نمیکردم همشو...

    تعیین زمان برای گردهمایی ها مهمانی ها مکالمات تلفنی اینترنت: امروز خوب بود. حتی موفق شدم تو یکی از مکالمه ها که میتونست خیلی طولانی بشه، خداحافظی کنم.

    8 لیوان آب: 5 لیوان.

    وارد نشدن به تعارض ها: امشب بازهم همون مورد دیشب پیش اومد.... اینبار خیلی بهتر بودم.... نه تنها عصبانی نشدم، بلکه درک هم کردم.... البته اولش یکم عصبانی شدما، ولی به جای حرف زدن از زوایای دیگه ای نگاهش کردم، جذابیت های شخصیتیش رو دیدم، و اینکه چقدر برام ارزشمند و دوست داشتنیه... و تونستم با وجود اختلاف اعتقاداتم بهش گوش بدم.... تازه یه راه حلی هم به ذهنم رسید که نه تنها این بحث های اعتقادی پدر با من رو کاهش میده، بلکه زندگی رو براش خیلی شیرین تر هم میکنه...

    وارد نشدن به تاپیک ها: وارد نشدم. البته غیر از تاپیک حال و احوال که فکر نمیکنم موردی داشته باشه.

    جایگزین کردن چای سبز به جای چای سیاه و قهوه: انجام شد. اینم دیگه از فردا نمیارم. چون از جایگزین کردن چای سبز راضی هستم و چای سیاه و قهوه از ذهنم پاک شدن.

    هر دو ساعت دو دقیقه مراقبه تنفس: انجام شد.

    20 دقیقه مراقبه تنفس: (مربوط به دیشب) انجام شد.

    مراقبه ی خوردن: 10 درصد انجام شد... دیروز ناهاروشام رو تنها خوردم. اما امروز نه، برای همین نتونستم تمرکز کنم... شاید از فردا تصمیم گرفتم تنها غذا بخورم.

    مواجهه: انجام شد.

    آینه: انجام شد. این سه تا باهام (مواجهه. مراقبه بخشش. آینه) باعث شدن غروب بتونم با منتقد محترم صلح کنم...

    ==================================

    عملکرد ذهن سطحی: نسبتا شلوغ، اما میتونم بگم از تلاش امروزم راضی هستم، چون به نسبت روزهاییکه حس خوبی به خودم ندارم، خوب عمل کردم... هرچند ذهنم شلوغ بود، اما تسلیم هیچکدوم از چالش هایی که ایجاد کرد نشدم... اصلی ترینش رو تونستم جمع بندی کنم، و اون فرعی ها هم هرچند تمرکزم رو کم کردن، اما برنامه هام رو مختل نکردن، چون تو هیچکدوم غرق نشدم.

    ==================================

    گزارش ها رو وقتی مینویسم که از کارهای یک روز، 20 دقیقه مراقبه تنفس، 1 ساعت مطالعه کتاب تاریخ، و خواب باقی مونده. بنابراین این سه مورد رو تو گزارش روز بعدش مینویسم.


    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  20. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    taraneh89 (شنبه 02 آذر 92)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.