به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 43
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 مهر 92 [ 19:37]
    تاریخ عضویت
    1392-7-23
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    68
    سطح
    1
    Points: 68, Level: 1
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    arc.f جان
    شما وقتی میتونی نظرش رو جلب کنی که اون سرشو برگردونه طرف شما.
    حالا چطوری؟
    اون الان داره یه طرف دیگه رو نیگاه میکنه شما باید کاری کنید که از اون مکان که احتمالا دانشگاه هست دور بشه . بعد دیگه نسبت به اونجا گرمیشو از دست میده و شما رو میبینه .
    از خوبی بیجا هم پرهیز کنید .
    خوده من فقط یه بار از نامزدم خوشم اومد اونم به این خاطر بود که با مهربونی باهام حرف نزد.
    در کل من به خاطر مهربونیای بیخود ازش بدم میومد. یه دختری بهم زنگ میزد اون اصلا حساسیت نشون نمیداد و میگفت من مطمئنم مزاحم بود و بهت اعتماد دارم.
    برای یه کارایی میکرد که خوبیای الکی بود.
    پسر تو این سن جوریه که باید همیشه یه انگیزه ای یه فکری یه چیزی داشته باشه که فکر زنشو کنه . اگه از همه طرف خیالش از بابت زنش راحت باشه که دیگه میره سراغ کارای دیگه.



    شما برا اولین قدم چن روزی بگو حالم خوب نیست و دلم شور میزنه ببین عکس العملش چیه.

    اگه دیدی سرد بود و اصلا براش مهم نبود بگو من باردارم . مطمئنن اخلاقش عوض میشه .
    کاری رو که میگم انجام بدید تا بهتون بگم چیکار کنید

  2. کاربر روبرو از پست مفید arash0930 تشکرکرده است .

    ava.f (شنبه 27 مهر 92)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 فروردین 93 [ 12:27]
    تاریخ عضویت
    1392-7-23
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    641
    سطح
    12
    Points: 641, Level: 12
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 40 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون داداش ارش.
    دقیقا همین اتفاق افتاد.تا قبل از ماجرای اون هکلاسیش(که تو پستای قبلی توضیح دادم)ازخودم بیشتر بهش اعتماد داشتم.ولی ازون به بعد خودشم فهمیده که گاهی احساس خطر میکنم و مثل قبل بهش اعتماد ندارم.
    نمیدونم چجوری بهش بفمونم اگه اینقدر به احساساتم توجه نکنه ممکنه من هم ....اون به پاکی من صدردرصد اعتماد داره و خیالش راحته که هربلایی سرم بیاره دست از پا خطانمیکنم.
    وقتی بدون اون میرم جایی تیپ نمیزنم که کسی دنبالم راه نیفته که من هم وسوسه شم ولی یه بار یه پسره تا ته کوچمون دنبالم اومد و میگفت که از من خیلی خوشش اومده.اگه بخوام راستشو بگم ته دلم دوس داشتم باهاش دوست شم تا هرچند ظاهری خلاهای عاطفیم پرشه.البته هیچ وقت چنین کاری نکردم.ازاونجا که خودت هم یه پسری.برااین مورد چیکار کنم؟

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 مهر 92 [ 19:37]
    تاریخ عضویت
    1392-7-23
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    68
    سطح
    1
    Points: 68, Level: 1
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام.

    اول اینکه ارتباط با یه نفر دیگه واقعا کار زشتیه و بعدا نمیشه جواب خدا رو داد. دل ببند به خدا خودش کمک میکنه .

    خب تو مجبوری به هر نحوی شده نظرشو به خودت جلب کنی . و فکر میکنم هیچ چیزی جز اینکه اول بهش بگی حالم بده و ببینی تا چه حد تحت تاثیرقرار میگیره و بعد بهش بگی باردارم.

    چون وقتی بدونه داره پدر میشه صد در صد بفکر میفته . مطمن باش

  5. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 فروردین 93 [ 12:27]
    تاریخ عضویت
    1392-7-23
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    641
    سطح
    12
    Points: 641, Level: 12
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 40 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هیچ وقت با کسی ارتباط نداشتم ونمیخوام داشته باشم.من دختر زیبایی هستم خودتو بذار جای من از یه طرف توجه های تو خیابون واز یه طرف بی توجهی های شوهرم واز یه طرف هم احساسات دخترونه.خب ادم وسوسه میشه.البته خودم میدونم صددرصد اشتباهه.
    باشه اینکارو میکنم امشب.ولی بعد که بفهمه الکی گفتم باردارم بدتر نمشه؟

  6. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 مهر 92 [ 19:37]
    تاریخ عضویت
    1392-7-23
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    68
    سطح
    1
    Points: 68, Level: 1
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تنها راهی که برا نجات زندگیت مونده اینه .
    و تنها راهی هم هست که میشه توجهشو جلب کنی.
    فقط باید نظرشو جلب کنی. بعدش که نظرش جلب شد سعی کن وابسته خودت کنیش بعد میگی رفتم دکتر و دگتر گفت باردار نیستی و دفعه قبل اشتباه شده یا یه همچین چیزی.

  7. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array
    بزرگواران زندگی فیلم سینمایی نیست که براش از فیلمهایی که دیدین راهکار دربیارین. خانوم محترم شما باید دست شوهرت رو بگیری و خیلی جدی باهاش صحبت کنی ، بهش بگو که با ادامه این روند "حتما" کارتون به طلاق میکشه ، بهش بگین کم کم احساستون بهش داره از بین میره و ادامه این روند خیلی خطرناکه. بهش بگین که دوست دارین زندگیتون رو بسازین اما به تنهایی دیگه نمیتونین ، هر دو شما باید به مشاور مراجعه کنین و مساله خودتون رو با کمک مشاور حل کنین. شما اونجا متوجه میشین که آیا قلبا اعتقاد و انرژی ادامه این زندگی رو دارین یا ادامه اش براتون غیر ممکن و محاله.

  8. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 فروردین 93 [ 12:27]
    تاریخ عضویت
    1392-7-23
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    641
    سطح
    12
    Points: 641, Level: 12
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 40 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله بزرگوار.
    من بارها با شوهرم حرف زدم اونم توشرایط مختلف.یه بار با مهربونی یه بار باقهرو دعوا و...مشاوره هم چ تنهایی چ با هم وبا مشاورای مختلف زیاد رفتم اما نتیجه ای نداشت.
    این بود که عضو این سایت شدم.

    این اقا ارش هم اینطور که خودش میگه تو شرایطی مثل شوهر من بوده که از زنش جدا شده.و فکر میکنم بد نیست حرف ها و پیشنهاداتش رو بشنویم.

  9. 2 کاربر از پست مفید ava.f تشکرکرده اند .

    arash0930 (شنبه 27 مهر 92), الهام20 (شنبه 27 مهر 92)

  10. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 مهر 92 [ 19:37]
    تاریخ عضویت
    1392-7-23
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    68
    سطح
    1
    Points: 68, Level: 1
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فقط چون تو این شرایط بودم و یادم به اون موقع ها میاد و با خودم میگم چه کاریی بود که میتونست من از زنم جدا نشم . تنها راحش هم این بود که زنم کاری کنه که بهش توجه کنم و توجه به دیگران رو کنار بزارم . ولی متاسفانه اون رفت شکایت منو کرد و همه چی خراب شد .
    و الان که فکرشو میکنم میبینم اگه زنم همچین حرفی به من میزد من واقعا بهش توجه میکردم چون فکر میکردم بچم تو شکمشه و وظیفه خودم میدونستم که بهش توجه کنم حتی اگه شده به زور.
    در ضمن من فیلم سینماییش نکردم . بهتر بود قبل از اینکه نظر میدادید کل تایپیک رو میخوندید که ایشون گفته مشاوره هم چندین بار رفتمو همه راه ها رو امتحان کردم و جوابی نگرفتم و ایشون فقط تو فکر طلاق بود.


    البته این حرفی که میخوام بزنم ربطی به این موضوع نداره. ولی هر کی در حق کسی نامردی کنه تقاصشو پس میده . من زنمو طلاق دادم به زور ولی اون دلش با من بود و من دلم با یکی دیگه . زنم رفت ازدواج کرد و خوشبخت شد منم رفتم که با معشوقم ازدواج کنم ولی چن روز پیش معشوقم منو پس زد و رفت معشوقه یکی دیگه شد. به جرات میگم نامردی در حق زنم کردم و خدا هم انتقام اونو ازم گرفت

  11. 2 کاربر از پست مفید arash0930 تشکرکرده اند .

    ava.f (شنبه 27 مهر 92), الهام20 (شنبه 27 مهر 92)

  12. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array
    متاسفم اما مجبورم حقیقت تلخ رو بهتون نشون بدم. شما اگر با مشاور رفتن به جایی رسیدین که به عنوان یک خانوم متاهل جوون رابطه جنسی ندارین به دوراهی خیانت یا ادامه زندگی زجر آور میرسید ، ادامه زندگی زجر آور در سن شما تقریبا غیر ممکنه و خیانت هم زهر شیرینیه که در نهایت باعث نابودی زندگی میشه. فقط و فقط مشاور میتونه کمکتون کنه تصمیم درستی در مورد زندگیتون بگیرید

  13. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 فروردین 93 [ 12:27]
    تاریخ عضویت
    1392-7-23
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    641
    سطح
    12
    Points: 641, Level: 12
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 40 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط samanis نمایش پست ها
    متاسفم اما مجبورم حقیقت تلخ رو بهتون نشون بدم. شما اگر با مشاور رفتن به جایی رسیدین که به عنوان یک خانوم متاهل جوون رابطه جنسی ندارین به دوراهی خیانت یا ادامه زندگی زجر آور میرسید ، ادامه زندگی زجر آور در سن شما تقریبا غیر ممکنه و خیانت هم زهر شیرینیه که در نهایت باعث نابودی زندگی میشه. فقط و فقط مشاور میتونه کمکتون کنه تصمیم درستی در مورد زندگیتون بگیرید
    چندبار در هفته رابطه جنسی ذارم.به خاطر اون.ولی لذتی برام نداره ودلم میخواد زودتر تموم شه.درواقع اینقدر زده شدم که احساس نیازی نمیکنم.یه جور افسردگی.

  14. کاربر روبرو از پست مفید ava.f تشکرکرده است .

    الهام20 (سه شنبه 30 مهر 92)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.