آقا سپهر، اون موقع شما چی کار کردید؟ یعنی وقتی این حرفها رو از همسرتون شنیدید چی گفتید؟
مشخصه که یه دلخوری و فاصله ی عمیق احساسی بین شما و همسرتون افتاده؛ این حس خانومتون رو وقتی خیلی رنجیده باشم و اتفاقا خیلی هم عاشق همسرم باشم؛ تجربه کردم.
یعنی وقتی احساس تحقیر شدگی شدید یا آزردگی قلبیه زیادی از سمت همسرم احساس کردم؛ به شدت از لحاظ احساسی ازش دور شدم و درست احساس کردم برام حکم یه نامحرم رو پیدا کرده. چون او برای من مهم ترین شخص زندگیم هست.
کاش همون موقع میگفتی؛ باهام حرف بزن! بهم بگو که چی ناراحت و اذیتت کرده، من دوست دارم و همه ی تلاشم اینه که محبت و عشق توی زندگی مون رواج داشته باشه! من درکت میکنم و میفهمم چی میگی! دوست دارم بدونی که میدونم چه احساسی داری؛ حتی میدونم چه خواسته ای داری، چی ازم میخوای! اما تو هم باید بدونی که بهم احترام بذاری؛ خواسته ات رو ازم خواستی، اینکه از سر کارم در بیام. اما من مردم، من دو دو تا چهار تا کردم؛ میدونم که فعلا؛ ببین دارم میگم فعلا با این شرایط اقتصادی نمیتونم با این خواسته ات موافقت کنم.
شاید چند وقت آینده روش فکر کنم؛ اما الان نمی تونم.
ازت میخوام بهم این حق رو قائل باشی که در مقابل خواسته ات جواب رد بدم. بدون اینکه منو تحت فشار بذاری تا به هر طریقی؛ قهر،خودکشی، بی محلی به خواسته ات برسی؟!
به هر حال من میدونم که زندگیمو؛ تو رو و بچه هامو دوست دارم. ازت میخوام این دوست داشتن رو ازم نگیری!
--------------------
بعدشم میتونی یه نیم ساعت؛ چهل دقیقه ای بری بیرون و تنهاش بذاری تا با خودش خلوت کنه!
بعدشم عادی باش و گهگاهی هم نوازشش کن! بخصوص وقتی خوابه؛ بهش توجه کن. متوجه میشه!
------------
در تمام طول حرف زدنت هم سعی کن لحنت آروم اما پر از قاطعیت باشه!
مطمئنم که میتونی!
در ضمن پست قبلیم رو نخوندی؛ اگر میخوندی شاید به مادرش باید هیچی نمیگفتی!
آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
من
برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
و امروز
من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
منه انسان
چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)