نمی دونم چه طور از پس این روزهای جهنمی بربیام . دو روز پیش رفتم پیش وکیل .اون بنده خدا بعد از شنیدن حرفهای من خیلی اصرار داشت در مسیر صلح قدم بر داره و با اصرار شماره همسرم رو گرفت و گفت اجازه بده یک قرار باهاش بزارم و باهاش صحبت کنم اگه تشخیص دادم می تونید با هم زندگی کنید کمکتون می کنم اگر هم نه بهت می گم که طلاق بگیر . دیروز که باهاش حرف زد وکیل بهم زنگ زد و با اطمینان گفت خانم حتما از این آقا طلاقت رو بگیر هر چه سریعتر . من خودم شوکه شده بودم گفت من که اصرار به صلح داشتم برای شما الان با شخصیتی که از این آقا دیدم می گم حتی یک لحظه هم درنگ نکن .الان با طلاق مشکلی ندارم اما افسوس گذشته رهام نمی کنه .افسوس زحمت هایی که کشیدم کارهایی که کردم این همه خرجش کردم الان اون از هیچی هیچی به خیلی چیزها رسیده و من همه چی رو از دست دادم و همچنان هم حق با اونه . باورم نمی شه چه عاقبت شومی داشتم فقط خدا از حال من خبر داره .اگر بخوام وکیل بگیرم واسه هیچی که نداره و نمی ده باید حداقل 5-6 میلیون خرج کنم نه پولش رو دارم و نه برام ارزش داره حتی یک قرون دیگه بخوام به خاطر اون هدر بدم اگر هم که نه مثل احمقا بریم محضر و بگم همه حق و حقوقم رو می بخشم و طلاق و چیزی که این آقا از خداشه .شما دوستان عزیز چه پیشنهادی به من می کنید ؟ خودم را راحت کنم و یه عمر خودخوری کنم که چه راحت و مفت از همه چی گذشتم یا اینکه دردسر رو به جان بخرم و وکیل بگیرم و ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)