15سالشه ولی متاسفانه مجبوره،،،،،مثل 25ساله رفتار کنه.
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
15سالشه ولی متاسفانه مجبوره،،،،،مثل 25ساله رفتار کنه.
setareh 1390 (دوشنبه 08 مهر 92)
تشکرشده 303 در 118 پست
majid_k عزیز فکر کنم منظورم رو بد رسوندم.
اصلا منظورم این نبود که دخترها به خاطر شوهر میرن دانشگاه!!!!اکثر دخترها اولویت هدفهاشون اول دانشگاست بعد ازدواج با فرد تحصیل کرده که خیلیهاشون بعدها با کسانی ازدواج میکنند که از نظر تحصیلی از اونها پایینتره.ولی دوستمون زهرا با فردی ازدواج کرده که تحصیل کرده است و این یه نکته ی مثبت در همسرشه وزهراجان این رومد نظر نداره.
دوم اینکه گفتم تو رام کردن شوهرش منظور همون راضی کردن شوهرش و اینکه کمکش کنیم که رگ خواب همسرش رو پیدا کنه و این یه واقعیته که بعضی از اقایون نسبت به یکسری مسایل خاص واکنش مثبت نشون میدن.من جملاتم رو عامیانه به کار بردم فقط همین.
زهرا جان تو حتما تو زندگیت موفق میشی ضمنن malake عزیز راهنماییهای خوبی کردن حتما ازشون استفاده کن و همیشه یادت باشه با زبون خوش ادم مار رو هم از لانه اش بیرون میکشه
تشکرشده 28 در 13 پست
سلام .ممنون از راهنمایی هاتون دیشب هم با نیما حرف زدم وهم این طلسم دوماهه رو شکستم ! خیـــــــــلی اذیت شدم اما اعتراضی هم نکردم الانم رفته پیش خواهرش با اینکه من بهش گفتم دوست ندارم تو خونه تنهام بذاره و میخوام بیشتر پیشم باشه و حتی بهش گفتم دوسش دارم درحالی که اینطور نیست وهیچ جوابی هم نشنیدم !
malakeh (سه شنبه 09 مهر 92), mohammad6599 (سه شنبه 09 مهر 92), Opal (دوشنبه 08 مهر 92), setareh 1390 (سه شنبه 09 مهر 92)
تشکرشده 1,282 در 361 پست
سلام ستاره خانم. من دقیقا متوجه منظور شما از نوشته ها شدم. اگر دقت کنین می بینید که از همه افراد حاضر در سایت لحن من عامیانه تره. اما جسارتا خواستم این نکته رو یادآور بشم که گاهی انتخاب نادرست کلمات ممکنه منظور نویسنده رو از چیزی که مورد نظرشه کاملا دور کنه. اگر جسارت کردم ببخشید.
زهرا خانم نمیدونم چرا؟ شاید بخاطر اختلاف سنی شما با ما ( اعضاء اکثریت سایت ) باشه. مشکل شما در بین مشکل دوستان دیگه برای من یکی از شرایط خاصی برخورداره. خواستم بدونی با تمام توان انرژی مثبتمون رو به سمتت میفرستیم . و برترین آرزوها را از میان بهترینها برات خواهانیم.
ویرایش توسط majid_k : دوشنبه 08 مهر 92 در ساعت 21:12 دلیل: ادامه
تشکرشده 257 در 104 پست
زهرا جان تو خیلی خوب داری زندگیتو مدیریت می کنی آفرین. قابل درک هست که توی این سن و سال چقدر مشکل هست این وضعیت ولی به قول آقا مجید ماها همگی به فکرت هستیم و برات بهترین آرزوها را داریم عزیزم برای من که درست مثل اینه که تو خواهر کوچک و دوست داشتنی خودم باشی. معمولاً ادم چیزایی را که دوست داره یا شرایطی را که می پسنده را خیلی فوری و سریع به دست نمیاره باید صبر کرد و به آینده امیدوار بود زهرا جان.
- - - Updated - - -
زهرا جان بازم می گم اگر بتونین برین پیش مشاور خیلی عالی میشه. اون هم به تو هم به آقا نیما می تونه خیلی کمک کنه.
- - - Updated - - -
و عزیزم اگر فعلاً تصمیم خودت و همسرت بر بچه دار شدن نیست، حتماً استفاده از یک روش جلوگیری از بارداری را جدی بگیر تا وقت مناسبش برسه و اوضاع ناخواسته بغرنج نشه.
- - - Updated - - -
زهرا جان می تونی یک پست بنویسی و فقط از خوبی های خودت و آقا نیما برامون بنویسی بدون اینکه به نکته منفی اشاره کنی؟
- - - Updated - - -
تو از خواهرش خیلییییی دوست داشتنی تر هستی براش، یه کوچولو صبور باش، تو یه دختر جوونی هزار تا فکر و ایده می تونی داشته باشی که شوهرتو بکشی بیاری خونه پیش خودت. مگه میشه یه زن جوون و مهربون زورش نرسه به شوهرش که بکشدش خونه؟ خواهرش که رقیب محسوب نمیشه که بابا کافیه تو اراده کنی و صبور باشی! دنبال یه راه حلهای ساده و عاشقونه دخترونه که به خودتم حس خوبی بده باش. یک کم سرچ کن توی اینترنت کلی ایده های عاشقونه هست خوشگل خانم اینطوری هم به تو خوش می گذره هم به اقا نیما. هم وقتت می گذره سرت گرم میشه نمیشینی هی فکر و خیال کنی . امتحانش ضرر نداره یه چند بار امتحان کن ببین چقدر مدل زندگی ادم عوض میشه اگر دیدی دوست نداری ادامه نده! وقتی با سیب زمینی سرخ کرده میشه، دیگه ببین با یه ایده عشقولانه چی میشه!
دوش شراب ریختی، وز بر ما گریختی
چون خمشان بی گنه روی بر اسمان مکن
ویرایش توسط Opal : دوشنبه 08 مهر 92 در ساعت 22:32
تشکرشده 28 در 13 پست
سلام .آقا نیما که مشاور بیا نیست وقتی میگه نه دیگه من خودمو بزنم بکشم تیکه تیکه کنم از حرفش برنمیگرده! خوبی های نیما رو بگم ؟ فحش نمیده دست بزن نداره خسیس نیست به نظافت اهمیت میده . خودمو نمیدونم واقعا ! درمورد اون ایده ها توسرم خیلی چیز ها هست اما از واکنش نیما میترسم !
ویرایش توسط dandelion15 : دوشنبه 08 مهر 92 در ساعت 22:45
Opal (دوشنبه 08 مهر 92)
تشکرشده 257 در 104 پست
اوووووه زهرا جان ماشاا... چقدر همسرت ویژگیهای خوب داره به عنوان یک مرد!!!!! اینا که گفتی خیلی خیلی خیلی مهمه ها! اصلاً این ویژگی ها مثل گنج می مونه به خدا اگر کسی داشته باشه حالا چه زن باشه چه مرد ولی اینکه تو همسرت این ویژگی ها رو داره خیلی عالی هست. خوب عیبی نداره فعلاً اگر نمیاد حساسش نکن تا بعد یه راهی پیدا بشه.
من که ولت نمی کنم که تا از ویژگی های خوب خودتم برامون ننویسی دست از سرت بر نمیدارم:) یه کم فکر کن حتماً وِیژگی های مثبت زیادی داری.
فکر کنم باز این نیمای بیچاره را گذاشتی توی موقعیت دیو که ازش بترسی! آره؟ ببین این قابل درک هست که ترس داری هم چون تازه ازدواج کردی هم چون اوایل اذیت شدی. هم ترسش طبیعی هست هم اینکه اون اوایل اذیت شدی طبیعی هست به خاطر ساختار بدن دخترا هست اون مسایل تقصیر آقا نیما نبوده همه اش که. قبول داری اینو؟
تو توی ذهنت زهرا جان جای اینکه به ترس به ... فکر کنی به ویژگی های خوب شوهرت فکر کن به اینکه خوش تیپه به اینکه مهربونه، به ... تا توی قلبت نسبت بهش بیشتر احساس محبت کنی و بیشتر بهش علاقه مند بشی، کی میدونه شاید همین الانشم عاشق همدیگه هستین شما دو تا. هر چی بیشتر بهش فکر کنی و بهش محبت کنی این شرایط برات راحت تر میشه، عادی میشه. خوشگل خانم برای یه زن زمین تا آسمون فرق می کنه که حس کنه این مردی که کنارش هست عزیزش هست یا اینکه دشمن جونش هست! یک زن وقتی حس کنه دست کسی که دوستش داره توی دستش هست لذت می بره ولی اگر یه غریبه ای یا یکی که ازش بدش میاد بخواد دستش رو بگیره اصلاً چندشش میشه! سعی کن توی ذهنت برای دوست داشتنش آماده بشی.
بابا اینهمه دخترا پز شوهراشونو می دن، ما به خدا پذیرای پز دادنت هم هستیم یک کم بیشتر از خوبی هاشون بگو برامون، راستی تا حالا به خودش گفتی چه وِیژگی خوبی داره که تو دوست داری؟
دوش شراب ریختی، وز بر ما گریختی
چون خمشان بی گنه روی بر اسمان مکن
مسافر تنها (دوشنبه 22 مهر 92)
تشکرشده 656 در 231 پست
سلام به روی ماهت خیلی خوبه بهت تبریک میگم که واسه زندگیت داری قدمهای خوبی بر میداری
dandelion عزیز خیلی خوبه که با همسرت نشستین صحبت کردین و حرف دلت رو زدی ولی خوبه که در کنار صحبت کردن یه نکات ریز و کاربردی رو رعایت کنی (یه پیشنهاد ویژه حتما حتما حتما پستها مربوط به آقای CSI رو نگاه کن و بخون خیلی میتونه تو نحوه برقراری ارتباطت و صحبت کردن و درخواستهات کمکت کنه حتما مطالعه کن پست های ایشون رو)
به جای با اینکه من بهش گفتم دوست ندارم تو خونه تنهام بذاره و میخوام بیشتر پیشم باشه بهتره که بگی عزیزم وقتی تو خونه هستی در کنارمی آرامش بیشتری دارم و حس بهتری دارم دوست دارم زمان بیشتری پیشم باشی
اینکه بهش گفتی دوستت دارم خیلی خوبه شاید در حال حاضر اینطور باشه که واقعا تو میگی و از ته د لت دوستش نداشته باشی ولی وقتی این جملات محبت آمیز و تاثیر گذار رو تکرار کنی ملکه ذهنت میشه و در نهایت واقعا اون چیزی میشه که زبونت میگه بی تاثیر نیست این دوستت دارم ها فقط باید صبور باشی و به خودت زمان بدی
وهیچ جوابی هم نشنیدم ببین عزیزم این خیلی طبیعی نگران نباش و ناراحت نشو از عکس العمل همسرت ، چون اکثر آقایون بروز دادن احساساتشون خیلی براشون سخت و سنگینه یعنی نمیتونن خیلی راحت مثل ما خانوم ها بگن عزیزم دوستت دارم عاشقتم دلم برات تنگ شده عشقم عسلم گلم و ... نه اینکه دوستت نداشته باشه و یا بهت علاقه مند نباشه گفتن این حرف مثل یه بار سنگین میمونه که نمیتونن سنگینیش رو تحمل کنن همسر من یک شبت بخیر خشک خالی هم اوایل نامزدیمون نمیتونست بهم بگه کلی ازش خواهش میکردم بهم بگو شبت بخیر خوابهای رنگی ببینی فقط میگفت همونهائی که تو میگی میگفت نمیتونم بگم الآن هم گاهی اوقات که بهش میگم دلم برات تنگ شده در جوابم میگه آره میگم آره یعنی چی میگه یعنی همون که تو میگی به من میگه من تو عمل بهت نشون میدم که دوستت دارم دلم برات تنگ میشه و ... پس ناراحت نشو و نا امید نشو این یکی از خصلت های بیشتر آقایون هست یواش یواش میتونی از زیر زبونش بکشی
موفق باشی
همه را دوست میدارم و همه دوستم میدارند
او که به ظاهر دشمن است، از در دوستی در می آید، بسان حلقه ای طلائی در زنجیر خیر و صلاح من
فلورانس اسکاول شین
setareh 1390 (سه شنبه 09 مهر 92)
تشکرشده 139 در 73 پست
dandelion عزیز,من تاپیکت رو دنبال میکنم.
حس میکنم اگر تلاش کنید , زوج خوشبختی خواهید شد, بدلایل زیر
1. دختر باهوش و فهمیده ای هستی, نسبت به سنت خیلی درکت بالاست. منعطفی
2. از تعاریف شما از آقاتون فهمیدم که مرد فهمیده و محترمی هستند و شما رو دوست دارند
فقط احتیاجج به زمان دارید که با همدیگه بیشتر آشنا بشید و بیشتر حرف بزنید و به هم عشق بورزید.
می دونم خیلی برات سخت بوده همچین ازدواجی, اما خدا رو شکر که شوهری نصیبت شده که می تونی همراهش ترقی کنی و به جاهایی که میخوای برسی.
من فکر میکنم ایشون آدم روشن فکری باشن.
اگر شما هم با شرط همسرت( مدرسه رفتن بشرط اعلام ازدواج) موافقت کنی , می تونی به تحصیلت برسی.
من حس میکنم آینده ی روشنی در انتظارتونه
اگر فکر میکنی سخته که از نظر جنسی ذهنیتت رو در مورد همسرت تغییر بدی , فکر کن ببین میتونی به همسرت بگی که احتیاج به مشاوره برای همین مسائل داری؟ بهش بگی که برای رابطه ی عاشقانه ی بهتر و موثر تر میخوای بری راهنمایی بگیری چون دوست داری که به همسرت و به خودت لذت بدی!!!!
ویرایش توسط اسکارلت : سه شنبه 09 مهر 92 در ساعت 15:27
تشکرشده 303 در 118 پست
بهت تبریک میگم عالیه خوب داری پیش میری حتما به این روش ادامه بده و مطمین باش موفق میشی.
اصلا خودت رو با خواهرش مقایسه نکن تو زنشی و مطمین باش دوست داره و اگه بهش محبت کنی هر چی ازش میخوای رو برات براورده میکنه.
malakeh (سه شنبه 09 مهر 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)