به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    ممکنه احساس بکنه که با ازدواج شما محبتتون ازش گرفته شده؟

    گاها باهاش در مورد مسائل زندگی صحبت کنین . دعوتش کنین وقتایی که همسرتون نیست برای ناهار بیاد خونه شما . توی کاهاتون ازش کمک بگیرین یه جوری که حس نکنه بی ارزشه . من خودم چندباری بهش زنگ زدم که بیاد خونمون کمکم کنه تو کارام یا بیاد ناهار بخوریم . یا حتی با خودم بردمش بیرون . ببینید روحیه اش به چه رفتاری جواب میده . بهش ارزش بدین . مثلا اینکه الان شما حامله هستید به حمایت و کمکش احتیاج دارید و ازش انتظار دارید یا اینکه بچتون خاله اش رو خیلی دوست خواهد داشت و... . حتی صحبت از آینده هم میتونه مفید باشه

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    64
    سطح
    1
    Points: 64, Level: 1
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamr نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز اون اقتضای سنشه و برادر شما چون جنس مخالفن باهاش کاری نداره ولی چون شما هم جنسش هستین مطمئنا با توجهی که خانواده اتون به شما دارن مخصوصا الان که بادرارید کاملا مشخصه ایشون حس حسادتشون گل کرده ( برو دشمن) و احساس نیاز (نه اینکه واقعا نیاز داشته باشند) به جلب توجه از طرف خانواده دارد مخصوصا پدر و مادرتون. ولی چون شرایط شما با ایشون فرق میکند و محبت و توجه والدینتون باالطبع متفاوته چون خواهرتون با توجه به سنش این تفاوت رو درک نمیکنه ، ایشون خودشون آگاه به محبتها و توجهات والدینتون نیستند و فقط والدینتون میتونن با صحبت کردن و آگاه کردنش، خواهرتون رو از این توهم که شما رو دوست دارن و توجه میکنند و به اون اهمیت نمیدن روشن کنند تا به اشتباهشون پی ببرند.
    سلام به شما دوست گرامی واز این که پاسخ من رادادید ممنونم.باورکنید تو این چند ماه که که فقط چند باری رفتم اونجا مادرم انقدر هواشو داشته که منو به کل فراموش کرده وذهنش خیلی درگر خواهرمه حتی مادرم تا من نگم نمیاد یه سرم بزنه میخوام بگم اگر قرار بود این جوری نتیجه بده تا حالا داده بود .

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساحل75 نمایش پست ها
    ممکنه احساس بکنه که با ازدواج شما محبتتون ازش گرفته شده؟

    گاها باهاش در مورد مسائل زندگی صحبت کنین . دعوتش کنین وقتایی که همسرتون نیست برای ناهار بیاد خونه شما . توی کاهاتون ازش کمک بگیرین یه جوری که حس نکنه بی ارزشه . من خودم چندباری بهش زنگ زدم که بیاد خونمون کمکم کنه تو کارام یا بیاد ناهار بخوریم . یا حتی با خودم بردمش بیرون . ببینید روحیه اش به چه رفتاری جواب میده . بهش ارزش بدین . مثلا اینکه الان شما حامله هستید به حمایت و کمکش احتیاج دارید و ازش انتظار دارید یا اینکه بچتون خاله اش رو خیلی دوست خواهد داشت و... . حتی صحبت از آینده هم میتونه مفید باشه
    از احساس همدردیتون ممنونم .راستش در مورد سوالتون بله درست میتونه باشه.خوب طبیعیه که وقتی کسی ازدواج کنه محبتش نسبت به خواهربرادرش کمرنگ میشه کمتر خونه پدرمادرم میرفتم.

    مسئله بعدی که گفتین( گاها باهاش در مورد مسائل زندگی صحبت کنین . دعوتش کنین وقتایی که همسرتون نیست برای ناهار بیاد خونه شما .)همونطور که قبلا گفتم ایشون اصلا نمیخواد با من طرف بشه و یا حرف بزنه از من فرار میکنه چه برسه به این که دعوتش کنم بیاد خونمون. البته قبلا این کا رو میکردم و خونمون هم میومد باهاش بیرون هم رفتم.ولی الان منو دشمن خودش میدونه.
    من دیروز دلم طاقت نیاورد و براش ایمیل زدم براش نوشتم که چقدر بهش احتیاج دارم حتی از زبون بچم هم نوشتم.ولی بهم جوابی نداد...
    در مورد این حدفتون(حتی صحبت از آینده هم میتونه مفید باشه)حرف شما متین ولی اصلا نمیزاره نه من نه خانواده ام باهاش صحبت کنیم مرتب پرخاشگری میکنه.
    کلا آدمیه که اگه چیزی برخلاف میلش باشه انجام نمیده واونقدر گریه میکنه حتی چند شب تا پدر مادرم بهش بها بدن.یعنی دست اونا روخونده اگه یه چیزی رو نخواد ولی پدرمادرم براش اجبار کنند اونقدر گریه میکنه قر میزنه که اونارو راضی کنه. خیلی خودخواهه با همه همینطوره.شاید اینم سنش ایجاب میکنه یا اینجوری بار اومده باشه.وقتی هم که کسی میاد خونمون میره تو اتاقش.منزوی هم هستش.تا موقعی که مدرسه نمیرفت خیلی بهتر بود ولی آروم آروم از سوم دبستان که به سن تکلیف رسید اینطوری شد.

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    64
    سطح
    1
    Points: 64, Level: 1
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    مدیر سایت همدرردی نمیخوان جواب منو بدن؟؟من الان به کمک شما بیشتر احتیاج دارم.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من برگشتم و یه کار خلاف قوانین تالار کردم.چیکار کنم؟؟
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 16 خرداد 93, 18:23
  2. نمی دونم دوسش دارم یانه!؟؟ و البته اونم منو دوست داره!؟؟
    توسط ramin_ad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 00:16
  3. رفتارهاي كلي من در برابر خانواده ي شوهرم چه جوري باشه؟؟
    توسط مريم.م در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 مهر 90, 00:51
  4. آیا به یه خاین حق میدین؟؟
    توسط sogand در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 شهریور 90, 23:01
  5. چکار کنم شوهرم یار و همراهم بشه؟؟
    توسط مهسان-م در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 21:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.