دوستان مدتی بود با خودم کلنجار میرفتم که این حسرت خوردن رو در درون خودم از بین ببرم اما بخدا قسم نمیشه که نمیشه دوستانی خوبم جناب پوه و فقط خدا meinoush و سایر عزیزان مشکل من رو میدونن ولی برای یاداوری مشکلم رو مینویسم: من واسه خوهرم لپتاپ ایسری خریدم و بعد از مدتی که من داشتم با هاش کار میکردم چوب لباسی افتاد روش و یه مقدار دربش آسیب دید و حدود 2ماه پیش هم که خونمون رو نما زدیم و من سر یه اشتباه اون سرامیکی که بهنر و زیباتر بود رو انتخاب نکردم و یه سرامیک دیگه زدیم و همسایمون از همون سرامیکی که به اشتباه اون رو نخریدیم واسه نمای خونشون زدن و حالا من هروقت دست بقیه لپتاپ میبینم یا از جلوی خونه ی همسایمون رد میشم از حسرتی که کاش اونروز جا لباسی رو لپتاپ نمی افتاد و کاش اونروز همون سرامیکی که مدنظرم بود میخریدیم دیگه گند زده میشه تو حالم و دیگه شبا که میخوابم همش فکر به حسرت خوردنه تا خوابم ببره و بیرون که میرم میگم کاش نرم خونه چون تا میرسم خونه فقط دقایقی زل میزنم به نمای خونمون و خودم خودم رو فحش میدم من دانشجو ام و الان وقت امتحانات رسیده ولی تا میام درس بخونم یاد این چیزا میافتم و حسرت میخورم و دیگه نمیتونم درس بخونم تا الانش هرچی امتحان دادم بدلیل مشغول بود ذهنم گند زدم به امتحانا و همه رو خراب کردم بخدا دیگه شادی واسه زندگی کردن ندارم نمیدونم فقط بریدم بریدم
- - - Updated - - -
دیگه حال انجام هیچکاری رو ندارم من رشته ام کامپیوتره و وقتی خواهرم میگه کاری داشتی لپتاپ من رو ببر دانشگاه یا مثلا از خیلی وقته که میخوام برم کلاس شبکه اما وقتی یاد لپتاپ خواهرم می افتم نمیتونم برم به این کلاس یا مثلا تا برنامه به روز که جمعه ها میده شروع میشه میزنم کانال دیگه چون با دیدن لپتاپ یا گوشی یاد اون روز لعنتی می افتم تر خدا کمک ام کنیدنوشته اصلی توسط mohammad-ra
دوستان مدتی بود با خودم کلنجار میرفتم که این حسرت خوردن رو در درون خودم از بین ببرم اما بخدا قسم نمیشه که نمیشه دوستانی خوبم جناب پوه و فقط خدا meinoush و سایر عزیزان مشکل من رو میدونن ولی برای یاداوری مشکلم رو مینویسم: من واسه خوهرم لپتاپ ایسری خریدم و بعد از مدتی که من داشتم با هاش کار میکردم چوب لباسی افتاد روش و یه مقدار دربش آسیب دید و حدود 2ماه پیش هم که خونمون رو نما زدیم و من سر یه اشتباه اون سرامیکی که بهنر و زیباتر بود رو انتخاب نکردم و یه سرامیک دیگه زدیم و همسایمون از همون سرامیکی که به اشتباه اون رو نخریدیم واسه نمای خونشون زدن و حالا من هروقت دست بقیه لپتاپ میبینم یا از جلوی خونه ی همسایمون رد میشم از حسرتی که کاش اونروز جا لباسی رو لپتاپ نمی افتاد و کاش اونروز همون سرامیکی که مدنظرم بود میخریدیم دیگه گند زده میشه تو حالم و دیگه شبا که میخوابم همش فکر به حسرت خوردنه تا خوابم ببره و بیرون که میرم میگم کاش نرم خونه چون تا میرسم خونه فقط دقایقی زل میزنم به نمای خونمون و خودم خودم رو فحش میدم من دانشجو ام و الان وقت امتحانات رسیده ولی تا میام درس بخونم یاد این چیزا میافتم و حسرت میخورم و دیگه نمیتونم درس بخونم تا الانش هرچی امتحان دادم بدلیل مشغول بود ذهنم گند زدم به امتحانا و همه رو خراب کردم بخدا دیگه شادی واسه زندگی کردن ندارم نمیدونم فقط بریدم بریدم
علاقه مندی ها (Bookmarks)