سلام
تصمیم گرفتم تایپیک جدیدی باز کنم دوستانی که در جریان تایپیک قبلیم بودم خیلی کمکم کردند الان می خوام راهنمایی ام کنین . بعد از یک دعوای شدید و دعوای زیادی که قبل از آن داشتیم و حدود یک ماه و نیمی که من تو خونه تنها بودم خیلی فکر کردم و همه جانبه به زندگی و کارهای اشتباهی که مرتکب شدم و دعوا ها و قهرها و ... فکر طلاق رو فراموش کردم الان دنبال راه حلم اما همسرم زیر بار نمی ره یکبار با هم رفتیم پیش مشاوره . همسرم گفت به خاطر این که جدا بشه میاد پیش مشاوره صحبت کنه نه زندگی دوباره . تو این چند باری که دیدمش تبدیل به یک مرد خشن و بی احساسی شده و اصلا حاضر به ادامه زندگی نیست .حرف جدایی برای اون آسونه چون چیزی از دست نداده اما من که تو این زندگی کلی هزینه کردم به خاطر به پدر مادرم بدهکارم و ... نمی تونم به این راحتی دست به جدایی بزنم اونم توافقی با بخشیدن مهریه ام . امروز با هم رفتیم بیرون من خیلی کوتاه می اومدم گذاشتم هر چی دلش خواست فحش نثار من و خوانواده ام کرد هیچی نگفتم با عصبانیت تمام دعواهامون رو جلو چشمم می آورد و برای هر کدومشون هم کلی فحش نثارم می کرد اما مشاور بهم گفته بود اگه حتی بدترین حرفها رو هم بهت زد هیچی نگو و واکنش نشون نده . من بیشتر دلم می شکست و هیچی نمی گفتم می گفت تو زندگی غرور من رو له کردی من هم گذاشتم غرورم رو بشکنه شاید دلش خنک تر بشه اما هر لحظه به عصبانیتش اضافه می شد تا جایی که دیگه نمی شد کنترلش کرد و من ازش جدا شدم . نمی دونم چیکار کنم غرورم له شده اما می خوام به زندگی دوباره فکر کنم خیلی جلوی بغضم رو گرفتم دلم نمی خواد گریه کنم........
علاقه مندی ها (Bookmarks)