به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 01:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از دوستای عزیزم

    میدونین داداش خودم هم میگه به خدا نمیدونم چی کار کنم ..چون منو خیلی دوست داره همه جا باهام میاد

    اصلا نمیتونم تنها با داداشم صحبت کنم...همه جا باهاش هست

    ببینید من خانومشو دوست دارم ولی بعضی وقتا به خدا اشکم در میاد..................نمیتونم هم بهش بگم که با داداشم خصوصی کار دارم...میترسم بیشتر حس بد پیدا کنه

    به خدا طوری شدم که میگم اگه شوهر کنم یه فضایی رو میزارم براش که اونم به خانوادش و کارای خودش برسه.....ولی الان بد جور ناراحتم

  2. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    برادرت چند وقته ازدواج کرده ؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    رهایی (یکشنبه 17 شهریور 92)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 01:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستی من 27 سالمه...دارم واسه دکترا میخونم

    - - - Updated - - -

    اسمانی عزیز نزدیکه یه سال و نیم هست که ازدواج کردن

  5. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    عزیزم این ترس شماست و جرات نداشتن برای درخواستی که حقتونه، که مانع ارتباط با برادرتون شده
    نه همسرش

    شما درخواستت را محترمانه و جراتمندانه مطرح کن
    ایشون هم مخالفتی نخواهد کرد.
    مخصوصا اگر مطمئن باشه یا به مرور زمان متوجه بشه که صحبتهای شما دخالتی در زندگی خصوصی اونها نیست
    و در مورد مسائل شخصی خودتون هست.

    شما امتحان نکردی
    فقط یه ترس و حدسی از عکس العمل خانمشون داری.
    تلاش کن به موقع و درست حرفت را بزنی و حقت را بگیری.

    برای آزمون دکترا هم انشالله موفق بشی

  6. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    *پرستو* (یکشنبه 17 شهریور 92), del (سه شنبه 16 مهر 92), رهایی (یکشنبه 17 شهریور 92)

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 اردیبهشت 93 [ 09:17]
    تاریخ عضویت
    1392-5-20
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    80
    سطح
    1
    Points: 80, Level: 1
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    55

    تشکرشده 8 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تلفنی باهاش صحبت کنید مواقعی که سرکار هستند یا اینکه از برادرتون بخواهید به یه بهانه ای تنها بیان خونتون و راجع به خواستگار و بقیه مسائل صحبت کنید .
    سعی کنید طوری با برادرتون رفتار نکنید که خانمش حساس بشند شاید یکی از علتهایی که همیشه باهاش هستند حساسیتشون نسبت به رابطه ی شماست .
    عروسی هم کردند یا اینکه عقدند؟

    با نظر خانم شیدا موافقم اگه ببینه صحبتها ی شما ربطی به زندگی مشترک اونها نداره حتی خودشون هم کمکتون می کنند
    می تونید اصلاً از ایشون هم راهنمایی بگیرید
    البته خیلی از مسائل را بهتره پیش خانمشون نگید مثل خواستگار و ....
    ویرایش توسط *پرستو* : یکشنبه 17 شهریور 92 در ساعت 00:18

  8. 3 کاربر از پست مفید *پرستو* تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 16 مهر 92), رهایی (یکشنبه 17 شهریور 92), شیدا. (یکشنبه 17 شهریور 92)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 01:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوستانم

    باور کنید بارها از برادرم خواستم ولی میگه خانومم خیلی به من وابستست...گناه داره میترسم ناراحت شه

    اخه منم توقع زیادی ندارم؟دارم؟؟؟هر چند روز میخوام یه بار با برادرم صحبت خصوصی کنم..جلو خانومش هم نمیتونم

    داداشم هیچ وقت تنها نمیاد خونمون ...همیشه با خانومشه...میگه نمیدونم چی بهش بگم..



    راستش اگه خانومش هم با من صمیمی بود خب به خدا منم حرفی نداشتم ولی وقتی طوری برخورد میکنه که اصلا اصلا نمیتونی باهاش حرف بزنی دیگه نمیدونم چی کار کنم

    عروسی کردن...کار داداشم هم طوریه که خانومش همش باهاشه...

    به داداشم هم گفتم....میگه خودتم ازدواج کنی میفهیم که شرایط چه جوریه و نمیشه همیشه راحت باشی و صحبت کنی

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 01:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راه دیگه به نظرتون میرسه؟

  11. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    سلام رهایی عزیز
    من خودم ازدواج کردم ارم به عنوان کسی که ازدواج کرده تجربمم بهت میگم
    به نظر من بهترین کسی که الان میتونی باهاش درد و دل کنی مامان یا باباته
    به هر حال بعد ازدواج یه سری اخلاقا تغییر میکنه
    مثل همین خصوصی حرف زدن زمانی که شوهر آدم یا خانومش توو اون مکان وجود داره
    مطمئنم که ازدواج کنی این رو درک میکنی
    یا موقعی که داداشت سر کاره باهاش صحبت کن یا اینکه تو سعی کن با زنداداشت صمیمی بشی و حرفی داری راحت برو و بشین کنار هردوشون و نظرشون رو بخواه
    به نظر من که اصلا کار خوبی نیست کسی بخواد با شوهریا خانم کسی اونم موقعی که هر دوشون توو اوم مکان هستن خصوصی حرف بزنه
    امدیوارم درک کرده باشی
    بازم میگم این فقط نظر شخصی منه،امیدوارم ناراحت نشده باشی


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  3. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.