اقای بی وفا لطف کنید یه سری هم به تاپیک ماها بزنید
تشکرشده 37 در 22 پست
اقای بی وفا لطف کنید یه سری هم به تاپیک ماها بزنید
تشکرشده 3 در 3 پست
سلام بی وفای عزیز,پیوسته در جریان تاپیکت بودم ولی چون دوستان خیلی به جا راهنماییت کردن دیگه من چیزی ننوشتم امیدوارم حل بشه مشکلت.و اما معارهای ما
1:خانواده ای مناسب و در سطح خودمون داشته باشه
2:خونه و حساب بانکی نمیخواییم چون تو این زمونه به این راحتیها پیدا نمیشه
- - - Updated - - -
تحصیلاتش در حد خودمون باشه
4:یه شغل داشته باشه که بتونه زندگیشو بچرخونه و از باباش پول نگیره
5:مثل خودمون پاک باشه,مهم نیست دوست دختر داشته یا نه مهم اینه که رابطش پاک بوده باشه
6:حتی باتوجه به اعتقاداتمون دنبال مهریه و عروسی آنچنانی نیستیم
7:اخلاقیات واسمون مهمه ولی میدونیکه به این راحتیها اخلاق یه آدم دستت نمی یاد
عزیزم این هم معیارهای ما,به نظرت عجیب و نا مناسب هستن؟
SAMAN عزیزم
اگر بشینیم منتظر این باشیم که زندگی جریان خودشو بره باید با همه خوبیها و تحصیلاتی که داریم بریم با فامیلامون ازدواج کنیم,فامیلایی که تو عهد بوق گیر کردن و هنوز نتونستن هضم کنن که یه زن دوسداره موهاشو رنگ کنه و درس بخونه,بادی خودمو مدرک مهندسیم برم تو دهات گاو بدوشم اونم تو دهاتی که تو نقشه ایران اسمش نیست
ولی لیاقت من و خواهرانم این نیست عزیزم
اگه لیاقتمون این بود اینهمه با بدبختی و فلاکت درس نمیخوندیم که یه سری تو سرا داشته باشیم و ووواسه خودمون کسی بشیم
تشکرشده 226 در 130 پست
درود بیتاب عزیز
عزیزم این هم معیارهای ما,به نظرت عجیب و نا مناسب هستن؟
مشکل اصلی شما همین جاست قضاوت بیجا
تو تاپیک قبلیت :
راستی بی وفا جان,باور کن اون مدل دخترا خیلی خوشبختن.منیکه هیچ کاری نکردم فرقم با اونا چیهمشکل اصلی من ازدواج نیست,اگه یه کاری باشه ازدواج بالاخره پیش میادش
و....
شما همش عجله داری
تو ازدواج عجله داری تو سرکار رفتنت عجله داری تو رابطه برقرار کردنت با خدا عجله داری تو هر چیزی که می خوای به دستش بیاری عجله داری همش قضاوت بیجا می کنییادمه تو تاپیک قبلیت می گفتی دیگران که همه جوره گشتن همه جور کثافت کاری کردن خوشبخت ترن اخه علم و غیب داری؟
ادم نباید اینقدر قضاوت عجولانه کنه خواهر من
برای رسیدن به هدف باید تلاش کرد
حکم اینو داری که کسی میشینه تا فوق لیسانس می خونه بعد میاد تو خونه منتظر کاره که بیاد بهش بگه اقای مهندس بیا از فردا سر کار ادم باید خودشم بخواد و برای هدفش که حالا هر چی می خواد باشه سعی و تلاش کنه خدا به ادم عقل داده یکی می تونه با عقلش تصمیم بگیره اونم تصمیم به جا و هم به هدفش برسه و تا اخر عمرش هم از تصمیمش راضی و خشنود باشه و خوشبخت شه و یکی دیگه خیر از روی عجولانه تصمیم گرفتن تا اخر عمرش بدبخت کنه خودشو
تصمیم عجولانه گرفتن ادمو به بدبختی سوق میده نه اینگونه که شما داری زندگی می کنی و هی احساس بدبختی می کنی
خوب بریم سر معیار هات:
دیشب هم گفتم به چه دلیل گفتم معیار هاتو مشخص کنی
باز هم دارم میگم بهت امروزه سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته چرا؟
دلیلشو بهت گفتم که دخل و خرج نمی خونه
و طبيعتاً دخترها هم ديرتر ازدواج مي كنن
در حال حاضر ميانگين سن ازدواج در دختران حدود 26 به بالا شده فکر کنم كه تو اول ميانگين هستی .گذشته از اون در حال حاضر امتيازات فراواني از جمله تحصيلات دانشگاهي، اعتقاد ديني سالم وخانواده درست و ... داری كه بسياري از دختران ندارن
قبول داری حرفمو؟
ممکنه بگن در سنين پايين تر موقعيت هاي بهتري براي ازدواج فراهم میشه اما خدا بهتر مي دونه صلاح هر فردي در ازدواج در چه سنيه بىترديد خدا كه تورو آفريده ، كفو و همسر مناسب و متناسب با تو رو نيز در نظر گرفته است و به موقع او را روانه منزل شما می کنه کسی هم از فرداش به قول معروف خبری نداره سرنوشت هستش و با گذشت زمان رقم می خوره (مصلحت اینه
این حرفا رو من نمی گم بزرگترا می گن و با زمینه عقلی خودم دارم بازگو می کنمشون
به چشم دیدم طرف اینقدر عجول بود تو ازدواجش مثل رفیق صمیمی خودم که علاوه بر عجول بودن اهل دوستی های قبل ازدواج نه یکی نه دو تا بلکه هزاران نفر بود ولی حال داره با فلاکت زندگی می کنه چرا؟
چون:
1: انتخابش عجولانه بود
2: دنبال خوشی بود با عقلش تصمیم نگرفت درسته خوشی خوبه ولی به چه قیمتی؟
نمی دونم تا چه حد شنیدی این موضوع رو شاید در اون شهری که زندگی می کنی شنیده باشی كه خوبي یه دختر را مي تونی از تعداد خواستگاراش فهميد. يعني هر دختري كه تعداد خواستگاراش زياد باشه معلوم مي شه كه دختر خوبيه و اصل و نسب دار هست اما اگر دختري در زمان متعارف جامعه ازدواج نكنه يا خواستگار زيادي نداشته باشد اين طور تعبير مي شه كه حتماً مشكلي داره كه كسي سراغش نمي ره
خانوم خود من اولین خواستگارش من بودم
حالا باید شما و خواهرات باید چیکار کنی تا به اون ارامش فکری قبل دست پیدا کنی:
1: قبول کنی که سن ازدواج رفته بالا که دلایلشو برات گفتم
2:قبول کنی شما تنها فردى نيستي كه با اين مساله مواجه هستي؛ لذا همین رو به عنوان يك مساله ببيني نه يك معضل و مشكل لاينحل
3:زود ازدواج كردن نشانه موفقيت در امر ازدواج و تأمين خوشبختى و سعادت هميشگى نيست اینو من برات بارها هم تو تاپیک قبلیت گفتم هم الان میگم
با كمى دقت و به قول معروف تفحص در بين فاميل و ديگرانو دوستانت مشاهده مي كني كه فرآيند خواستگارى و ازدواج، معمولاً يك فرآيند طولانى مدت و نيازمند زمان و دقت كافى است اونم برای یه دختر نه یه پسر چونو به قول معروف چه بسا همين تأخير شناخت و آگاهىت رو از موضوعات و معيارهاى ازدواج بيشتر و عميقتر كنه و موفقيت در اين امر مهم و حياتى را چندين برابر كنه كه در نتيجه به صلاحت خواهد بود پس نباید عجول بود در این مورد از تصمیمات
4:طرز برخورد با خانواده و دوستان :
رفتار مناسب
با ادب و احترام و به دور از شوخي زياد و جلف بودن مي تونه براي يك خانم مناسب باشه و نظر يك آقا را جلب كند دیدی که بهت گفتم دخترای دوستان پدرمو قبول نکردم با اینکه همشون زیبا بودن پولدار بودن چون ملاک من پولدار بودن نبود ملاک من هوری بهشتی نبود و.......
5:. صبور و بردبار بودن نه عجول و ناشکر بودن
6:توجه نكردن به حرف و حديث هاي مردم و برخورد كردن با آونهاا به صورت مودبانه و گذشت از اونهاا با كمال بزرگواري
خودتم گفتی هر کی به ما میرسه میگی حیف شدی و .... پس از این به بعد باهاشون برخورد کن خودت نمی تونی پدرت پدرت نمی تونه مادرت به هر حال برخورد کن اونم به شکل مودبانه
7: ایمان عقلی و ایمان قلبی به این كه دنيا به آخر نرسيده و اساساً هدف اصلي و نهايي زندگي كه ازدواج كردن نيستش ازدواج بخشی از زندگیته درسته به ارامش میرسی ولی مهره اصلی تو زندگیت به شما نمیاد
ولی امیدوارم دچار مشکلاتش نشی
به هر حال نمی دونم تا چه حد فهمیدی از موضوعات من
منم الان تو شرکت خودم هستم و وقت نداشتم تموم و کمال بنویسم برات چون ساعت 11:30 یه جلسه کاری دارم باید حتما اونجا حضور داشته باشم بعد از ظهر دوباره میام تا مشکلات متنی رو بهتر و قابل فهم تر برات بنویسم اگه هر جا رو درست متوجه نشدی برام بگو تا توضیح بدم بهت
ویرایش توسط بی وفا : پنجشنبه 14 شهریور 92 در ساعت 10:47
sanjab (پنجشنبه 14 شهریور 92), setareh 1390 (پنجشنبه 14 شهریور 92)
تشکرشده 3 در 3 پست
سلام بی وفاجان
همه چیزاییکخ میگی درسته و قبول دارم
ولی بی وفا چرا باید پسری که از هر لحاظ از خواهر من پایینتر هستش برگرده بگه این چیه واسه من در نظر گرفتین؟حتی طرفی که اونارو به هم معرفی کرده بو از تعجب شاخ درآورد
به قول خواهرم شاید رو پیشونیمون یه چیزی باشه که خودمون نمیبینیم
یا چرا اون آقا پسر از بین ما 4 نفر کع همه خوشکلیم بدون تاخیر و حتی فکرکردن گفت نه؟و چندین مورد دیگه
تشکرشده 303 در 118 پست
نمیدونم تا چه حد لایق این هستم که کمکت کنم اما به نظرم اومد که شما داری در حق خودت کم لطفی میکنی.
اولا اشنای شما که خواستگار رو معرفی کرده بود خیلی بد معرفی کرده بهتربود اول میدید سن اون اقا به کدومتون میخوره بعد معرفی میکرد اونم برای یکیتون(ببخشید ولی طوری که اون طرف معرفی کرده حتما اون اقا باخودش گفته اینها یا عیب و ایراد دارن یا که من دارم گوجه و خیار میخرم)دومین مورد که به ذهنم رسید اینکه ادمهای دور و اطرافمون تو این زمونه وقتی براشون کلاس نزاری قبولت نمیکنن به نظرم سری بعدی که کسی خواست بیاد خواستگاری اول خانوادتون یکم دل دل کنن بعد اجازه بدن.سوم اینکه به نظرم چون شما موفقتر از خواستگارهاتون هستید باید یکم منتظر بمونید وگرنه همونجوری که خودتون گفتید باید با کسی پایینتر از خودتون ازدواج کنید
sanjab (پنجشنبه 14 شهریور 92)
تشکرشده 3 در 3 پست
setareye عزیزم
این مواردی که واست توضیح دادم اصلا خواستگاری رسمی نبوده بلکه به طور غیر مستقیم ائن آقایون مارو دیدن ونپسندیدن.باورک اونیکه به خواهرم گفته ای چیه خواهرم از اول ردش کرده بود ولی نظرشو به اون منقل نکرده بود هنوز.انتظارنداشتیم تون آقا نه بگه,خیلی فکر میکنیم به این موضوع که چرا همه نه میگن؟
تشکرشده 226 در 130 پست
اولا این کار اون طرفی که شما می گید اصلا درست نبوده به شما هم گفتم
دوما ایا هر 5تا انگشت دست شبیه هم هستن؟
وقتی که همسایه عزیز شما به اون اقا که هیچ گونه نسبتی با شما نداره بگه من 4تا دختر و بهت نشون میدم تو از توش یکیو انتخاب کن
اون اقا پیش خودش میگه حتما یه مشکلی خدای نکرده دارین و هزار تا عیب روتون میزاره
اگر 1% این وصلت با یکی از خواهراتون یا خودت جور میگرفت من بهت قول میدادم که تا اخر زندگیت باید سرکوفت می خوردی
چرا؟
چون اون همسایه شما خانوادتونو کوچیک کردن
ادم رک گویی هستم به دل نگیر حقیقت و گفتم و به خاطر همین بود که در پست قبلیم گفتم من اگه جای یکی از اشناهایتون بودم با اون همسایه دعوا می کردم
ابروی یه دختر شوخی بردار نیست چه اون دختر دختر پاکی بوده باشه چه ناپاک
ولی امیدوارم به خواهرای عزیزتم این تاپیک قبلیت رو نشون بدی اگر هم روت نمی شه بگو که این طرف مشکلش چقدر شبیه مشکل ماست چرا میگم نشون بدی؟؟؟؟
تا اون ها هم اگاه بشن نسبت به این موضوع
ولی همیشه با عقلت تصمیم بگیر مهم س بودن نیست مهم زیبایی نسیت
خود من به عنوان یه مرد نمی دونم تاپیک منو که در مورد خواستگاریم بود دیده بو.دی یا نه ولی من همیشه با عقل تصمیم گرفتم و حال دارم نتیجشو می بینم شما هم نگو چرا خدا اینو جور نکرد اونو جور نکرد چرا؟
چون نه شما نه من نمی تونیم جلوی یه واقعه رو بگیریم یا پدیددارش کنیم
همه به دست اونه
سرنوشت + زمان رقم میزنه همه چیزو از کجا معلوم که هیمن فردا براتون خواستگار نیاد
هیچ کس از دو دقیقه بعد خبر نداره
نکنه شما داری ؟اخه علم و غیب دوستان و خودمم البته با چشمام دیدم انجام میدی درستهمزاح کردم جدی نگیر
ولی به هر حال نگران نباش ادم تو زندگیش خیلی حرفا باید بخوره خیلی سختی باید بکشه خیلی به قول معروف تو سری باید بخوره اما برنده اونیه که از این مشکلات سر بلند بیاد بیرون نا امید نشه
بله خواهر عزیزم
سوالی بازم داری بپرس ممکنه نباشم خونه تا جوابتو بدم ولی اومدم حتما برات می نویسم عزیز
یا علی
تشکرشده 49 در 15 پست
دوست خوبم سلام. منم با حرفای بی وفا موافقم. اول باید معیارهاتو برای ازدواج مشخص کنی.
چندتا سوال ازت دارم. جرا میخای ازدواج کنی؟ هدفت از ازدواج چی هست؟ ایا اگه ازدواج نکنی نمیتونی آدم موفقی باشی؟
تشکرشده 3 در 3 پست
سلام مرضیه جان
معیارامو بالا گفتم ولی بازم واست مینویسم عزیزم
1:خانواده ای مناسب و در سطح خودمون داشته باشهو اما هدف از ازدواج
2:خونه و حساب بانکی نمیخواییم چون تو این زمونه به این راحتیها پیدا نمیشه
تحصیلاتش در حد خودمون باشه
4:یه شغل داشته باشه که بتونه زندگیشو بچرخونه و از باباش پول نگیره
5:مثل خودمون پاک باشه,مهم نیست دوست دختر داشته یا نه مهم اینه که رابطش پاک بوده باشه
6:حتی باتوجه به اعتقاداتمون دنبال مهریه و عروسی آنچنانی نیستیم
7:اخلاقیات واسمون مهمه ولی میدونیکه به این راحتیها اخلاق یه آدم دستت نمی یاد
اول اینکه فرهنگ غلط ما میگه که دختر پسر باید حتما ازدواج کنن و اجازه زندگی مجردی رو به ما نمیده که سر بار کسی نباشیم
2:عزیزم ما واقعا الان سربار خانواده هستیم,خجالت میکشیم هنوزم پدرمون خرجیمونوبده ,کارم که واسمون پیدا نمیشه حتی خواهر بیچارم با ماهی 50000هزار ریالم کار کرده بعد شما میگین که لابد ما دنبال کار نیستیم.هستیم ولی کارم مال دخترای دیگست نه ما
3:از نگاههای سنگین پدرومادرو عروس و فامیل خسته شدیم.مدام سرکوفت میزنن که باید الان بچه داشتین دخترای هم سن شما بچه دارن
4:احساس مزاحمت میکنیم
5:از همه مهمتر اگه خدا پدرومادرمون رو ازمون گرفت با داداشو عروس زندگی کنیم؟سربار و مزاحم اونا باشیم؟
6:تو زندگی خیلی خیلی محرومیت دیدیم و همه اونارو گداشتیم واسه روزی که ازدواج کنیم و از محرومیت در بیایم.خیلی خیلی حسرت رو دلمون هست
7:جو حاکم بر خانواده واقعا سنکین و خرابه,احتیاج داریم وارد یه محیط مناسب بشیم که آرامش و احترام رو درش پیدا کنیم و مثل هر دختر دیگه ای زندگی خودمونو داشته باشیم و کسی باشه که پشتمون رو بگیره ونیازهای عاطفی هم رو تامین کنیم
8:باور کنید هر جایی میریم ,سر هر سفره ای که میشینیم سنگینی نگاه ها رو حس میکنیم به طوریکه با عذاب غذا میخوریم
9:شدیم مسخره دست مردم.با خنده و مهربونی جواب میدیم بدتر میشن
10:خجالت میکشیم هنوزم مسولیت زندگیمون رو دوش پدرم هست,خجالت میکشیم سوار ماشین برادرم بشیم و بااونا مسافرت یا تفریح بریم
و1000 دلیل دیگه که خودتون بهتر از ما میدونید
ویرایش توسط bitab.khaste : جمعه 15 شهریور 92 در ساعت 15:27
تشکرشده 500 در 154 پست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)