Pooh عزیز، این سوالی که پرسیدین جوابش میتونه بسته به اینکه تعریفمون از خدا چی هست خیلی متفاوت باشه. دو آیه هست در قرآن
که خیلی به تفکر من درباره خدا نزدیکه. میگه خدا از روح خودش در انسان دمید و او را جانشین خود بر روی زمین قرار داد. با این تعریفی که
من بهش اعتقاد دارم سوالاتت رو که میخونم برای من به صورت زیر تغییر میکنه:
1-حس میکنم در زندگی توی تناقض هایی قرار گرفتم که قادر به تشخیصش نبودم.
2-خودم رو با آرزوها و خواسته هام در شرایط سختی قرار دادم.
3-گناهم رو دیدم، براشون اشک ریختم ولی نتونستم باز خودم رو ببخشم و با انتخاب راه درست آینده ام رو تغییر بدم.
4-فقط یه چیزی رو از ته ته دلم میخواستم ولی نتونستم راهی رو پیدا کنم که بهش برسم.
5-چیزایی بدست آوردم که دوست داشتم ولی فریب خوردم. اشتباه کرده بودم. اونها چیزهایی نبود که باید دوست می داشتم
6-الان که به زندگیم نگاه میکنم حس میکنم انگار از اولش برای شکستن خودم نقشه کشیده بودم.
7-برای هر توبه ای که کردم به جای اینکه بهتر بشم باز توی موقعیت بعدی شکست خوردم.
8- خیلیها از من زندگیشون بهتره یعنی اونا یک دست غیبی دارن که کمکشون کرده اینطوری بشه زندگیشون؟!!!
9- هرچی صبر کردم وضعم بهتر نشد. چرا کسی از غیب پیدا نمیشه وضع زندگی منرو بهتر کنه. این شرایط که واقعا بیش از حد توانم است!
10-اینهمه سختگی که کشیدم چه فایده؟ وقتی وضعم بهتر نمیشه چرا باید صبر کنم
11-تلاشهام فقط سرکار گذاشتن خودم است. همه چیز یه جبر مسخره است. سرکار هستم.
ببین بعد از این سوالها میشه به این رسید که بعضی از آدمها شرایطی دارند که در مقایسه با ما کار رو براشون در زندگی راحت تر میکنه و با تلاش
خیلی کمتر از ما به چیزهایی که دوست دارند برسند یا اینکه اصلا زندگی مسخره است به قول خودت. ولی من فکر میکنم که تغییر شرایط زندگیمون
ربطی به اون خدا شخص ثالثی که شما ازش گفتین نداره. خدای زندگی من و شما خودمونیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)