به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 35 , از مجموع 35
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 اردیبهشت 93 [ 16:33]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 122 در 55 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام تبسم سپیده خدا رو شکر که جواب منفی برای همیشه دادی. گلم میدانم که روزگار بسیار سختی رو می گذرونی/ تمام دلت گرفته/ و دنیا تو فکرت خیلی تاریکه/ گلم چاره ای نداریم باید صبور باشیم تا بتونیم از آزمایش های الهی سربلد بیرون بیایم. سعی کن این آقا رو فراموش کنی. گلم تا جایی که میتونی ازش فاصله بگیر. ببین چه خانواده ای داشت. هنوز هیچی نشده زخم زبان هایش رو زدن. تمام حالت را می فهمم. گلم یه پیشنهاد دارم. من خودم به کسایی که دستشان در کار خیر هست شرایط خودم رو توضیح دادم و گفتم اگر کسی باشد که متناسب با شرایط خودم باشد حاضرم بپذیرم.

  2. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 مهر 92 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1392-5-31
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    142
    سطح
    2
    Points: 142, Level: 2
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ساحل مهربانم...
    حرفات خیلی برام آرامش بخش بود تو خواهر خوب منی ممنونم از اولش کنارم بودی گلم...
    انشاالله خدا یه بخت و اقبال خوب هرچه زودتر نصیبت کنه عزیزم...

    خودش رو میتونم فراموش کنم ولی با این حرفشون زخمی به دل من زدن که تا آخر عمرم نمیتونم فراموش کنم...

    شکر خدا که وارد همچین خانواده بی فرهنگ و سطحی نگری نشدم...
    و حتی فهمیدم اون آقا هم ارزش ایستادگی نداشت ...

    ساحلم کار درستی کردی ولی من اطرافم کسی رو نمیشناسم که دستش تو کار خیر باشه فعلا میسپارم دست خدا....
    میخوام یه موضوعی که چند وقته فکرم رو مشغول کرده بهت بگم؛

    یه چیزی هست که من خودم چندان بهش توجه نکردم یک روز اتفاقی یه نفر از آشنایان که از طالع بینی بقولی سررشته داره بهم گفت که شوهر سابقت بخت تو رو تا 60 سالگی بسته و کلی توضیح داد که به لباست که تو خونه ش جا گذاشتی خونده و تو قبرستونم دفن کردن و از این حرفای ترسناک...
    وقتی نشستم به حرفایی که بعدطلاق بهم زد فکر کردم شک کردم که این حرف شاید درست باشه، چون وقت طلاق بهم گفت تو هم جوونی هم خوشگلی مامانت سر یه سال نشده شوهرت میده همش این دغدغش بود...
    بعد طلاقمم که دیگه همه چیز تموم شد گفت یه بلایی سرت بیارم که موهات بشه مثل دندونت تو خونه بابات بشینی...
    دیگه ای شخصم وقتی اینطور گفت...
    رفتم تو اینترنت کلی سرچ کردم که آیا بخت بستن و گره افکنی واقعا وجود داره که دیدم آره خیلی در موردش بحث شده این شد که شک کردم...

    شاید ازم بخندی که ساده ام ولی وقتی همه چیز رو میچیدم کنار هم و اینکه یازده ساله طلاق گرفتم و اون تهدیدها و این حرفی که اون پیشگو بهم زد شک کردم...

    به چار پنج نفر مراجعه کردم و همه تایید کردن.دعایی نگرفتم فقط نشستم یه ختم چهل روزه قران کریم کردم تا این گره از کارم باز بشه اواسط همین ختم بودم که این خواستگار اومد...

    ولی اون طالع بینا به من گفتن جادویی که برات کردن خیلی سنگینه و به این راحتی باطل نمیشه، حتی اگر صدتا مردم بیان خواستگاریت تا پای عقدم بری باز یه جوری میشه که به هم میخوره...

    نظرت چیه گلم؟ واقعا میدونم که اون همسر سابقم اهل این کارا بود و اینقدرم نامرد هست که این کار رو کرده باشه. چون همیشه میگفت یه روز بالاخره مجبور میشی برگردی سر خونه اولت...

    تو در این مورد چبزی میدونی عزیزم؟

    فدای تو تشکر بخاطر محبتات...

    - - - Updated - - -

    سلام ساحل مهربانم...
    حرفات خیلی برام آرامش بخش بود تو خواهر خوب منی ممنونم از اولش کنارم بودی گلم...
    انشاالله خدا یه بخت و اقبال خوب هرچه زودتر نصیبت کنه عزیزم...

    خودش رو میتونم فراموش کنم ولی با این حرفشون زخمی به دل من زدن که تا آخر عمرم نمیتونم فراموش کنم...

    شکر خدا که وارد همچین خانواده بی فرهنگ و سطحی نگری نشدم...
    و حتی فهمیدم اون آقا هم ارزش ایستادگی نداشت ...

    ساحلم کار درستی کردی ولی من اطرافم کسی رو نمیشناسم که دستش تو کار خیر باشه فعلا میسپارم دست خدا....
    میخوام یه موضوعی که چند وقته فکرم رو مشغول کرده بهت بگم؛

    یه چیزی هست که من خودم چندان بهش توجه نکردم یک روز اتفاقی یه نفر از آشنایان که از طالع بینی بقولی سررشته داره بهم گفت که شوهر سابقت بخت تو رو تا 60 سالگی بسته و کلی توضیح داد که به لباست که تو خونه ش جا گذاشتی خونده و تو قبرستونم دفن کردن و از این حرفای ترسناک...
    وقتی نشستم به حرفایی که بعدطلاق بهم زد فکر کردم شک کردم که این حرف شاید درست باشه، چون وقت طلاق بهم گفت تو هم جوونی هم خوشگلی مامانت سر یه سال نشده شوهرت میده همش این دغدغش بود...
    بعد طلاقمم که دیگه همه چیز تموم شد گفت یه بلایی سرت بیارم که موهات بشه مثل دندونت تو خونه بابات بشینی...
    دیگه ای شخصم وقتی اینطور گفت...
    رفتم تو اینترنت کلی سرچ کردم که آیا بخت بستن و گره افکنی واقعا وجود داره که دیدم آره خیلی در موردش بحث شده این شد که شک کردم...

    شاید ازم بخندی که ساده ام ولی وقتی همه چیز رو میچیدم کنار هم و اینکه یازده ساله طلاق گرفتم و اون تهدیدها و این حرفی که اون پیشگو بهم زد شک کردم...

    به چار پنج نفر مراجعه کردم و همه تایید کردن.دعایی نگرفتم فقط نشستم یه ختم چهل روزه قران کریم کردم تا این گره از کارم باز بشه اواسط همین ختم بودم که این خواستگار اومد...

    ولی اون طالع بینا به من گفتن جادویی که برات کردن خیلی سنگینه و به این راحتی باطل نمیشه، حتی اگر صدتا مردم بیان خواستگاریت تا پای عقدم بری باز یه جوری میشه که به هم میخوره...

    نظرت چیه گلم؟ واقعا میدونم که اون همسر سابقم اهل این کارا بود و اینقدرم نامرد هست که این کار رو کرده باشه. چون همیشه میگفت یه روز بالاخره مجبور میشی برگردی سر خونه اولت...

    تو در این مورد چبزی میدونی عزیزم؟

    فدای تو تشکر بخاطر محبتات...

  3. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 اردیبهشت 93 [ 16:33]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 122 در 55 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    وقتی دارم این متنو تایپ می کنم اشک از چشام جاری شدن. شوهرمن با اون خانواده عتیقش دقیقا مثل شوهرتو بودن. تو کار رمالی و فال این جور چیزها. خانواده ش می گفتن که ستاره ها بخت شما رو به هم نزدیک نمی کنن.... اینقده از این حرفا شنیده بودم که چل شده بودم.
    همش دغدغش این بود که من زودی شوهر می کنم . ولی واقعا بی خیال حرفش شدم.
    من فقط تو دلم صلوات می فرستم. بعضی مواقع به آخر خط میرسم و گریه می کنم. ولی بازم صلوات می فرستم. دعا می کنم که خدا دلمو آروم کنه.
    میدونی تبسم سپیده ماها جزخدا هیشکی رو نداریم. باید حرفهامونو به اون بگیم. من دعا می کنم که خدا دلتو آروم کنه.
    چرا سوره واقعه رو نمی خونی. خیلی خوبه. دلتو آروم می کنه. من بعضی مواقع میرم یه امامزاده ای هست نزدیک خونمون . کلی گریه می کنم حرف دلمو اونجا می گم. خیلی آروم میشم. شاعبدالعظیم هم میرم. همونجا که میرسم دلم برای غریبی آقا می گیره مثل آقا غریبم و بی کس. باهاش درد و دل می کنم.

  4. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 مهر 92 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1392-5-31
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    142
    سطح
    2
    Points: 142, Level: 2
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    واقعا راست میگی چقدر دردلامون و ناراحتیامون همرنگ همن؟!
    عزیزم منم به قران پناه بردم ختم چهل روزه قران رو تموم کردم.الانم شروع کردم یاسین میخونم میگن اگه چهل روز پشت سر هم بخونی هر حاجتی داری برآورده میشه...

    خوش به حالت که به شاعبدالعظیم میری ما که خیلی دوریم. برای منم دعا کن...

    حتما سوره واقعه هم میخونم به امید خدا...
    منم هر وقت دلم میگیره دلم رو با خدا صاف میکنم و کلی گریه میکنم وقتی احساس کردم اون ارتباط قلبی عمیق ابجاد شده و خدا رو در نزدیکی خودم حس کردم به دعا و راز و نیاز میپردازم...

    این جمله خیلی آرومم میکنه که خدا هر کی رو بیشتر دوست داشته باشه بیشتر امتحانش میکنه و ...

    بهترینم ای دوست دل من بس عجیب گرفته نه فقط برای خودم و نه فقط برای تو ... دیگه الان برای همه زنها و دختران مثل من و تو... چه شکست تلخی است زندگی کردن با آدمهایی که بویی از آدمیت نبردن ... و چه پیروزی زجرآوری است جدا شدن و رفتن به سوی آینده ای نامعلوم میان اینهمه گرگ آدم نما...

    از صمیم قلب برات آرزوی خوشبختی میکنم. اگه تو همدردی بودم از آیندت بی خبرم نذار اگه نبودم. ای آی دی منه از حال خودت باخبرم کن
    tabasomma47@yahoo.com
    برام بنویس هر چه دلت خواست...
    خدا یارت و ستاره بخت و اقبالت بلند...

  5. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 اردیبهشت 93 [ 16:33]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 122 در 55 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    خوب به سلامتی مساله تبسم سپیده (رد خواستگار) هم حل شد. سپیده ممنون که ایمیلتو گذاشتی. حتما این سایتو رو برای دوستایی که مشکل دارن معرفی کن. من به اکثر دوستام می گم که بیاین اینجا مشکلشونو مطرح کنن. خیلی خوبه. چون واقعا دید آدم های مختلف رو می بینه خوب میشه. فکر کرد و نتیجه کرفت.
    همیشه شادباشی وشادزی.
    خواهرم ان شاالله یه روز بیای اینجا و بگی به مراد دلت رسیدی.


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دست دادن دختر به پسر عمو و پسر خاله ها
    توسط Amir ali1234 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 فروردین 97, 12:35
  2. تیکه انداختن پسرم وسط کلاس درس...بازیگوشی بی اندازه پسرم
    توسط آرام دل در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: جمعه 18 مهر 93, 00:57
  3. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  4. علاقه ی شدید پسر به پسر از نوع دیوانه وارش
    توسط hadimoradi38 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 آبان 90, 10:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.