سلام دوستان
من دیشب کلی مهمان داشتم که فامیلهای شوهرم بودن شوهرم بعد از ظهر باهاشون رفت بیرون شب که برگشتن فهمیدم شهر بازی رفتن در صورتی که شهر بازی جایی که ما 6 ماهه از ازدواجمون میگذره و من هر وقت به شوهرم میگفتم بریم میگفت شهر بازی مال بچه هاست خلاصه وقتی اومدن دو سه بار بهش گفتم نامرد شهر بازی مال بچه هاست حالا چی شد . و وقتی داشت میرفت تو خونه به شوخی با دستام گردنشو (البته یکمی هم حرص واقعیتش) گرفتم بعد دیدم که پوست گردنشو با ناخن کندمه اونم تا دید جلو همه بهم گفت وحشی. بعد که رفتم تو اتاق ازش معذرت بخوام گفت دفعه دیگه اینکارارو کردی جلو همه میزنم تو صورتت هر چی هم گفتم شوخی کردم گفت سه حالت داره یا روانی هستی یا وحشی یا حرصت گرفته بود
دیگه هم صحبت نکرد باهام البته جلو مهمانا صحبت میکرد اما سرد
شب موقع خواب ازش عذر خواهی کردم اما بهم گفت اصلا نمیخواد باهام حرف بزنه و گفت اگه مهمان نداشتیم رو تخت پیشت هم نمیخوابیدم
بعد از نماز صبح هم خیلی صحبت کردم ولی هی گفت ساکت میخوام بخوابم آخرش هم گفت دهنتو ببند که منم زود گفتم خودت دهنتو ببند
از صبح هم هرچی اس میدم جواب نمیده خسته و کلافه هستم به خدا از یه طرف مهمان راه دور داریم از یه طرف تحمل رفتار شوهرم رو ندارم
چه کار کنم راهنمایی کنید ممنون
- - - Updated - - -
البته قبلا هم به شوخی خونه عموم با دستم زدم به پهلوش و گفتم نامرد که خیلی ناراحت شد و همین حرف بهم زد که دفعه دیگه میزنم تو صورتت جلوی همه و اینکه دفعه آخرت باشه بهم میگی نامرد دیشب هم بهم گفت یبار قبلا این حرکت و حرفو انجام داده بودی بهت تذکر داده بودم حالا نشون دادی بی جنبه هستی و یک بار که من قهر کرده بودم بهم گفت قهر نکن چون اگه من قهر کنم باید التماس کنی شاید حتی دوسال تا حرف بزنم
تو رو خدا بگین چه کار کنم از یه طرف پدرم هم مریضه نمیتونم به خانوادم بگم- رابطش با من خیلی خوبه اما گاهی اینجور میشه ولی ایندفعه خیلی شدیده مطمئنم نمیتونم بی خیال باشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)