بنام خدا
سلام به همه دوستان و مشاوران محترم
من از مدت ها قبل موضوعات سایت را پیگیری می کردم، در مورد مشکل خودم هم تاپیکهای زیادی را خواندم، اما به نتیجه نرسیدم، لذا تصیمی به ایجاد موضوع جدید گرفتم.
بنده 30 سال دارم و حدود 6 ماه قبل به یک خانم علاقمند شدم، و با ایشان باب گفتگو را باز کردم، و ایشان در ابتدا به من پاسخ داد که با شخص دیگری رابطه احساسی دارد. اینجانب تصور نمودم که رابطه آنها جدی نمی باشد (چون طرف ایران نبود و رابطه تلفنی و اینترنتی بود و فقط قبلا مدت کوتاهی با هم بوده اند) لذا از ایشان درخواست نمودم که فرصت شناخت را بدهد که بعد از یک مدت قبول کردند.
در ابتدا همه چیز خوب پیش رفت ایشان به من گفت که طرف مربوطه را چندین ماه است که ندیده است و در حال فراموشی است. سپس با خانواده ایشان آشنا شدم که بسیار خانواده خوبی بودند. و با نظر دو خانواده نامزد کردیم (فقط خانواده ها در جریان هستند و فامیل در جریان نیست). رابطه ما خوب بود تا اینکه متاسفانه یک روز دوست قدیمی نامزدم تلفنی با ایشان صحبت کرده بود و نامزدم رابطه احساسی ما را خراب کرد و با هم آن روز بیرون بودیم و از برخورد، رفتار و گریه نامزدم فهمیدم که نامزدم هنوز به شدت به آن آقا علاقمند است و به عبارت دیگر عاشق اوست. سپس به مدت چندین ماه با اینکه رابطه خوب نبود و بنده راضی نبودم و نامزدم احساسی به بنده نداشت، به دلیل علاقه ای که به ایشان داشتم ادامه دادم، البته ایشان هم می گفت که بهتر است رابطه را بسازیم و من طرف قبلی را فراموش می کنم (به دلیل موقعیت اجتماعی و شرایط مناسب بنده مایل به ساخت رابطه و ادامه آن بودند). در هر صورت بنده سعی کردم که رابطه را بسازم. با گذشت 4 ماه ایشان به من گفت که هنوز احساس کمی به من دارد، اما من با وجود علاقه ای که داشتم، تصمیم گرفتم که رابطه را تمام کنم، اما خانم از من خواست که باز فرصت دهیم.
بعد از گذشت حدود 5 ماه ایشان به من ابراز عشق و علاقه کرد و گفت که احساس عشق درونش ایجاد شده و الان فقط من در ذهن او هستم. و حتی صحبت از تاریخ ازدواج نمود. من به دلیل علاقه، اخلاق و رفتار خانم، نگرش او به زندگی و خانواده ایشان، نظر مثبتی به ایشان دارم و علی رغم اینکه ایشان رابطه احساسی شدیدی در قبل داشتند، تصمیم به ازدواج با ایشان داشتم. اما متاسفانه هفته پیش اتفاق بدی افتاد و آن خانم به من گفت که با آن شخص قبلی رابطه جنسی داشته، و گفت مهم این است که من الان با تو هستم و تو را انتخاب کرده ام. من به شدت ناراحت شدم. اما چیز خاصی نگفتم و تصمیم گرفتم با فکر و مشورت با مشاوران تصمیم مناسب بگیرم. الان چندین روز است که درگیری ذهنی شدیدی پیدا کرده ام، از یک طرف او را دوست دارم، از یک طرف دیگر این قضیه من را اذیت می کند. بنده می دانم که چندین اشتباه داشتم که مهمترین آن ایجاد ارتباط با خانم در زمانی بوده که ایشان رابطه قبلی خود را فراموش نکرده بودند. اما با این وجود منتظر راهکار دوستان هستم.
این نکته را هم عرض کنم که فکر می کنم که نامزدم دیگر هیچ تماس یا ارتباطی با آن آقا ندارند. از راهنمایی و همفکری دوستان کمال تشکر را دارم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)