به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array

    من و تنهایی هام

    دلتنگممم
    یاران خوب همدردی سلام
    امیدوارم که تک تکتون شاد و پر امید باشین.
    اومدم اینجا که بنویسم.از تنهایی هام.من درد دل میخوام.هم صحبت می خوام.تسلی و آرامش می خوام.
    26 ساله هستم.فوق لیسانس مهندسی برق از یه دانشگاه مطرح
    از بیرون همه چیز برام عالیه.اما درونم پر از خلا.پر از نیاز به خواستن کسی که کنارم باشه.
    من تقریبا مناسب هیچ کدوم از آدمایی که خواهانم بودن نبودم.
    گاهی وقتا که دلم میگیره میگم بده آدم همه چیو با هم داشته باشه،ناشکر میشم.از تنهاییم به خدا گله می کنم.
    توی تموم 6 سالی که توی دانشگاه درس می خوندم کسی نمی تونست طرفم بیاد.پدرم استاد همون دانشکده بود.کسی تصورشو نمی کرد که بهشون دختر بدن.انصافا هم پدرم قبول نمی کرد شرایطشونو.آدمای باهوش درس خونده،بدون پتانسیل برای یه زندگی معمول هم کفو من نبودن.کار نداشتن و حتی سربازی نرفته بودن.یعنی عدم تناسب مالی
    توی محیط کارم همه چیز با چرتکه حساب میشه.بنابراین آدماش مدل ماشینو میزان دریافتی و حتی حقوق پدر و مادرت جزء معیاراشونه.تحصیلاتو فکر و فرهنگت نمی خونه.عدم تناسب فکری و فرهنگی.
    و در نهایت هم ازدواج سنی با پسر هایی که شاید تناسب خانوادگی یا فرهنگی داشتن.اما مدرک مثلا دیپلم داشتن و توی کار آزاد موفق بودن.عدم تناسب تحصیلاتی.
    حالا من موندم و این حس که گاهی خوب بودن آدمو از همیشه تنهاتر می کنه.نمیدونم مشکل کجاست که بخوام اصلاحش کنم.من هزار هزار تا نعمت از خدا گرفتم،بلند قد هستم و ظاهر خوبی دارم.کار و تحصیلاتو خانواده و همه چی.هرچی دارم از خدای مهربونمه.
    خسته شدم از این همه تنها بودن.من دلم بودن کسی رو میخواد.
    نمیدونم ازتون بخوام که کمکم کنین با این تنهایی ها کنار بیام؛یا فکری کنم یا فقط درد دله حرفام.همین که می خونین ممنون

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 24 خرداد 93 [ 20:36]
    تاریخ عضویت
    1392-5-17
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    866
    سطح
    15
    Points: 866, Level: 15
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم من اگه جای تو بودم اینفده بی تابی نمیکردم درسته همسر داشتن البته خوبش میتونه از تنهایی درت بیاره اما به وقتش هم قابلیت اینو داره که سخترین شکنجه های روحی و یا شاید جسمی رو بهت بده.قدر موقعیتت رو بدون.من موقعیت اجتماعی تو رو نداشتم و ندارم اما یه روزایی منم مث الان تو همش به خدا گلایه میکردم که منو از تنهایی در بیاره دعا نماز خلا مث الان تو .بالاخره شنید صدامو اما نه جوری که دلم میخواست.نا شکر نیستم الان بالاخره همه مشکل دارن تو زندگی.ولی گاهی حس میکنی باید تسلیم سرنوشت بشی.ولی از مجردیت لذت ببر میدونم تنهاییش خیلی سخته اما تو سرت گرم کارته دستت تو جیبته حالشو ببر.لذت ببر شاید یه روزی حسرت این روزا رو بخوری...ایشالله خداوند یه همراه خوب برات مقدر کنه.

  3. 3 کاربر از پست مفید بقا تشکرکرده اند .

    hanie_66 (یکشنبه 27 مرداد 92), paradise92 (جمعه 01 شهریور 92), sanjab (دوشنبه 28 مرداد 92)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    ممنون دوست عزیزم بابت جوابت.تا مدتی قبل از زندگیم لذت می بردم
    اما مدتیه اونقد توی زندگیم مسائل مختلف پیش میاد که دیگه واقعا نمی تونم
    من چندین و چند بار تا نزدیکی مرحله ی انتخاب رفتم.اما هر کدومش به نحوی نشده.دیگه خسته شدم از بس به خودم القا کردم قسمت نیست.
    میدونم عدم حضور خیلی ها بهتر از وجودشونه.اما.....
    روحم درگیره.زیادم درگیره.نمیدونم این مقوله ی انتخاب که برای خیلیا مثلا خواهر خودم اینقد با روند منطقی پیش میره،چرا برای من تا این حد چالش برانگیزه
    اگه کسی نبود میگفتم که نیست.اما الان که هست و تا مرحله ی پذیرش میرم و متوجه دردسر هاش میشم اذیت کننده س.
    این تنهایی که من الان دارم سازنده نیست

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 04:36]
    تاریخ عضویت
    1392-5-12
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,570
    سطح
    22
    Points: 1,570, Level: 22
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 31.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز منم مثل تو دچار این مشکلم البته با یک وضعیت متفاوت ترکه در این تاپیک گفتم
    http://www.hamdardi.net/thread-29549.html
    این حس خلا و تنهایی خیلی مشکله،منم درک میکنم.ولی اینطور استدلال میکنم هر چیزی حکمت و زمان مشخصی داره.اگه خدا میخواد من فعلا تنها باشم حتما صلاح در اینه..کمی صبر کن مطمئن باش زمان مناسبش میرسه..عجله و یاس کار رو به هم میریزه.

  6. 2 کاربر از پست مفید ehsan000r تشکرکرده اند .

    hanie_66 (سه شنبه 29 مرداد 92), sanjab (دوشنبه 28 مرداد 92)

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    آقا احسان ممنون از جوابتون.تاپیکتونو خوندم.درست میگید با وجود یه سری از تفاوت ها از تنهایی رنج میبریم.
    نمیدونم والا اما به نظر من شما آقایون وضعیتتون بهتره و راحت تر میتونین از تنهایی در بیاین
    آره؛میدونم که با صبر تحمل هر چیزی راحت میشه.اما اگه کنار این صبر چاشنی امید هم بود.
    دچار یاس و نا امیدی شدم

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 04:36]
    تاریخ عضویت
    1392-5-12
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,570
    سطح
    22
    Points: 1,570, Level: 22
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 31.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این فکرو نکن که ما آقایون راحتتر از تنهایی میتونیم بیرون بیاییم.اولا باید ببینی دیدت به این روابط چیه؟دقیقا چی میخوای؟سعی کنی یه مسیر منطقی و سالم برای خودت در نظر بگیری.بله،من نوعی میتونم جهت رفع تنهایی پای هر کسی رو به زندگیم باز کنم ولی واقعیت قضیه اینه که اصل ماجرا این نیست.ارتباط گرفتن و پیدا کردن کسی که همراه واقعی باشه امروزه خیلی سخته.برای همینه که میگم من،شما و امثال ما الان با وضعیتی که داریم روی لبه تیغ راه میریم.تنهایی و نا امیدی بدترین اثرش اینه که تعادل فکری و تصمیم گیری رو از آدم میگیره.اون موقع با افرادی که وارد میشن روزی صد بار آرزو میکنیم برگردیم به همین دوران الان.اگه میبینی تفکرات خانوادت سد راهته باهاشون چندین جلسه صحبت کن و توقعات و منطق خودت رو بیان کن.اگه مشکلت اینه که هر کسی میاد بشکل نامشخصی میره،اینو بدون آدمهایی که اینطورین و تعادل ندارن برن بهتره.قیاس یکی از مسائلیه که بشدت روی بهم خوردن این تعادل اثر داره.فلانی از زشت تره،تحصیلاتش کمتره،خانوادش پایینتره،بی اخلاقتره ولی ببین چه پسر خوبی عاشقش شده.به خودت قوت و نیرو بده،سنی نداری..چیزی که من میبینم تو نسبت به خیلیا سرتری پس قدر خودت رو بدون و با ناامیدی خودت رو دچار بحران بیشتر نکن.مطمئن باش اگه بر اساس مسیر درست ومنطقی قدم برداری وبه دور از احساست کاذب و سرخوردگی اطرافت رو نگاه کنی طرفت رو پیدا میکنی.
    ببخشید سرت رو درد آوردم

  9. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    ممنون بابت وقتی که برام گذاشتید.منظور من دقیقا روابط درست و منطقی ازدواج بود.نه دوستی های پوچ.اینکه میگم راحت ترین شاید عمده دلیلش اینه که من دخترم و به نظرم شرایط خودم سخت تره.
    من نمی تونم و شاید نمی خوام از یه سری مسائل چشم بپوشم.حدود 4 سال پیش من به کسی دل بستم که هم کفو من نبود.نه فرهنگش،نه خونواده ش،و نه حتی مسائل مالیش.دوستش داشتم و بهش اطمینان هم داشتم.هنوز هم میگم آدم خوب و شریفی بود.پدرم گفت نه!اما از اونجایی که نمیتونست با من تندی کنه پذیرفت.اون موقع ها من بودم و شب های نصیحت های پدرونه و درد دل های مادرونه.هزار هزار بار و با هزار روش سعی کردن به من بفهمونن که این آقا هم کفو من نیست.چشم عاشق من نمیدید و گوش عاشقم نمیشنید.میگفتم که مهم خودشه،به خونواده ش چکار دارم.مهم خودشه،درس خونده و تحصیل کرده س.آخرشم نشد.به خاطر همین مسائلی که الان برام شدن اولویت بهش نرسیدن.
    من به سختی ضربه خوردم،اثراتش هنوزم توی وجودم هست.به راحتی 2 سال از عمرم به هدر رفت.
    الان دیگه نمی دونم درست و غلط چیه،اینو میدونم که هم کفو بودن برام مهمه،اینو میدونم که اگه فرهنگ خونوتده ای بهم نخوره به مشکل می خورم.
    من یاد گرفتم که شعور آدما رو بر اساس مدرکشون نسنجم.اما خودم سال دیگه عزممو برای گرفتن دکترا جزم کردم.سرخورده میشم با تفاوت فاحش تحصیلی
    نمیدونم والا.غرق تناقضم.غرق احساسات عجیب
    فقط یه چیزو میدونم که مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید می ترسه.
    خدا کنه از اون ور بوم نیفتم

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 04:36]
    تاریخ عضویت
    1392-5-12
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,570
    سطح
    22
    Points: 1,570, Level: 22
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 31.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دقیقا همینطوره..من همیشه میگم اگر خانواده طرف از خودش مهمتر نباشه اهمیتش کمتر هم نیست...شما شرایط مناسبی داری..صبور و امیدوار باش...سنی هم نداری..زمانش و فردش میرسه...این حس سرخوردگی رو باید کنار بداری مبادا از مسیر منطقی منحرفت کنه

  11. کاربر روبرو از پست مفید ehsan000r تشکرکرده است .

    hanie_66 (جمعه 01 شهریور 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.