ایجاد علاقه مندی بین پسر مجرد و زن در آستانه جدایی

[sobhan13]

قریبا 6 ماه پیش بود که در فیسبوک با دختری که از دوستان دوستان در جامعه هنریمون بود، و ساکن شهر محل تحصیلم، آشنا شدم و چون علاقه زیادی به هنر دارم به کاراش علاقه مند شدم تا اینکه متوجه شدیم هردو دانشجوی ارشدیم و زمینه غلاقه هامون هم تا حدی مشترک .
بعد از مدتی صحبت از راه دور (چت) متوجه شدیم شباهت های بسیاری از لحاظ روحی و دلی و سطح درک و شعور با هم داریم و این صحبت ها کمکم تلفنی هم شدن و تا جایی که روزی چند بار باهم تماس داشتیم و بحث هامون خیلی دوستانه تر و از روزمره هامون بودن.

تقریبا بعد از 4 ماه متوجه دلبستگی شدیدم به این دخترخانوم شدم و منی که همیشه شک داشتم از انتخاب دختری مطمئن شدم که بهترین گزینه برای من این فرد هست و چون از دلبستگی شدید هردومون به هم مطمئن بودم موضوع رو بهش گفتم.

ببین به هر شکلی شما با این خانم آشنا شدی ، علت اولیه هم مسائل کاری و درسی بوده ، تا این جا خیلی هم خوب .
به نظرم اولین اشتباهت این بوده که این مسائل درسی و کمک کردن ها از حالت نرمالش خارج شده و شما 4 ماه دایم با ایشون در ارتباط بودی .
من هم همسنه شما ، هم دانشجو هستم ، خیلی وقت ها هم شده از دخترهای دانشگاه میرم کمک میگیرم و اون ها هم کمک میکنن ، منم تشکر میکنم و تمام ، اما این که شما 4 ماه داشتین به هم کمک میکردین دیگه اسمش یه دوستی ساده و کمک کردن نیست .
اما تو این 4 ماه شما فکر میکردی داری با یک دختر مجرد حرف میزنی اما این خانم در حالی که متاهل بوده حرفی نزده و به این رابطه ی اشتباه ادامه داده .
چه دلیلی داشته که ایشون هم اول آشنایی به شما اعلام نکرده که شوهر داره ؟
اگر روز اول اینو میگفت آیا تو بازم به این شکل بهش وابسته میشدی ؟
این خانم با این کارش و نگفتن واقعیت هم به شوهرش خیانت کرده هم در حق تو نامردی کردی و تو رو به خودش نزدیک کرده .
اصلا ما چشممون رو واسه این 4 ماه میبندیم !! شتر دیدی ندیدی !

گفتم که توی معیارهای دوستی من بهترین بوده و دوست دارم ازش بخام که با من به سطح شناخت بیشتر از هم بیاد و این دوستیمون رو صمیمی تر کنیم و شناخت هارو بیشتر تا اگه قسمت شد و هردوبه این نتیجه رسیدیم که برای هم ساخته شدیم ازدواج کنیم.

اولش گفت من آمادگی ندارم و اینها تا راضی شد و قبول کرد. بعد از اون صمیمتمون خیلی بیشتر شد و حرفامون قشنگ تر. این صمیمیت تقریبا یک ماهی هست که به وابستگی احساسیمون به هم رسیده و واقعا در نبود هم چه در چت یا تماس هم رو کم میاریم.

تا اینکه چند روز پیش بهم رازش رو گفت، که اینکه دو سال هست که ازدواج کرده

اما شما بعد از 4 ماه به این خانم گفتی که احساس میکنی شاید به درد هم بخورین و میخوای رابطه ی صمیمی تر داشته باشی و ازدواج کنید !

وایشون هم قبول کرده ! این خانم رسما تو رو بازی داده و با احساساتت بازی کرده ، تو رسما گفتی رابطه ی صمیمی به عنوان آشنایی برای ازدواج در حالی که این خانم ازدواج کرده بوده و شوهر داشته اما به پیشنهاد تو پاسخ مثبت داده !!!

دیگه اینجا چه توجیهی داشته کارش ؟ ما گفتیم اون 4 ماه اول دوست عادی و ازش گذشتیم ! ولی دیگه اینجا چی ؟!!
با عرض معذرت ولی این خانم خیلی زرنگ تشریف دارن ! بزرگ ترین نامردی رو در حق تو کرده اما اصلا حواست نیست و میگی به سلامتش اطمینان داری !

اون تو رو بازی داده ، با احساس تو بازی کرده ، حالا خیانتش به شوهر به کنار !

و حالا بعداز 2 ماه که باهات صمیمی شده و حرفای قشنگ بینتون گفته شده و وابسته شدی بهت گفته شوهر داره !!

دوست من چشماتو وا کن بدجور سرت کلاه رفته و هنوز هم حواست نیست .

به خدا من خودم گول یه دختر رو خوردم و دقیقا زمانی که فکر میکردم بهش وابسته شدم بهم از گذشته و مشکلاتش گفت !!! این یه راهکار جدیده بعضی از دخترا شده !
میدونن اگه اولش مسائل زندگیشون رو بگن پسره میره ، واسه همین اول وابستش میکنن بعد میگن تا طرف به خاطره احساسش بگذره .

امیدوارم به خودت بیای .

[هومن شریفی]

اما شما بعد از 4 ماه به این خانم گفتی که احساس میکنی شاید به درد هم بخورین و میخوای رابطه ی صمیمی تر داشته باشی و ازدواج کنید !

وایشون هم قبول کرده ! این خانم رسما تو رو بازی داده و با احساساتت بازی کرده ، تو رسما گفتی رابطه ی صمیمی به عنوان آشنایی برای ازدواج در حالی که این خانم ازدواج کرده بوده و شوهر داشته اما به پیشنهاد تو پاسخ مثبت داده !!!

دیگه اینجا چه توجیهی داشته کارش ؟ ما گفتیم اون 4 ماه اول دوست عادی و ازش گذشتیم ! ولی دیگه اینجا چی ؟!!
با عرض معذرت ولی این خانم خیلی زرنگ تشریف دارن ! بزرگ ترین نامردی رو در حق تو کرده اما اصلا حواست نیست و میگی به سلامتش اطمینان داری !

اون تو رو بازی داده ، با احساس تو بازی کرده ، حالا خیانتش به شوهر به کنار !

و حالا بعداز 2 ماه که باهات صمیمی شده و حرفای قشنگ بینتون گفته شده و وابسته شدی بهت گفته شوهر داره !!

دوست من چشماتو وا کن بدجور سرت کلاه رفته و هنوز هم حواست نیست .

به خدا من خودم گول یه دختر رو خوردم و دقیقا زمانی که فکر میکردم بهش وابسته شدم بهم از گذشته و مشکلاتش گفت !!! این یه راهکار جدیده بعضی از دخترا شده !
میدونن اگه اولش مسائل زندگیشون رو بگن پسره میره ، واسه همین اول وابستش میکنن بعد میگن تا طرف به خاطره احساسش بگذره .

امیدوارم به خودت بیای .

سبحان عزیز، در پاسخ به یکی دیگه از دوستان گفتم که ایشون از سال گذشته به دنبال جدایی بودن و اون زندگیشون رو تموم شده میدونن و برای همین طی این مدت چند بار از من نظرمو درباره ازدواج با زن مطلقه با مثال هایی از دوستامون که بودن میپرسیدن و هدفشون از بیان نکردنش شناخت بیشتر از هم تا وقتی بود که ایشون کلا جدا بشن ولی طاقتشون نیومد و زودتر قضیه رو بهم گفتن.
سبحان عزیز ایشون در زندگی نرمال نبودن و درحال جدایی بودن برای همین ضمن مخالفت اولیشون و با اصرار من فقط برای شناخت بیشتر از هم این مسئله رو قبول کردن.
قضیه شما چی بوده سبحان جان؟

[sobhan13]

سبحان عزیز، در پاسخ به یکی دیگه از دوستان گفتم که ایشون از سال گذشته به دنبال جدایی بودن و اون زندگیشون رو تموم شده میدونن و برای همین طی این مدت چند بار از من نظرمو درباره ازدواج با زن مطلقه با مثال هایی از دوستامون که بودن میپرسیدن و هدفشون از بیان نکردنش شناخت بیشتر از هم تا وقتی بود که ایشون کلا جدا بشن ولی طاقتشون نیومد و زودتر قضیه رو بهم گفتن.
سبحان عزیز ایشون در زندگی نرمال نبودن و درحال جدایی بودن برای همین ضمن مخالفت اولیشون و با اصرار من فقط برای شناخت بیشتر از هم این مسئله رو قبول کردن.
قضیه شما چی بوده سبحان جان؟

این که ایشون زندگیشو تموم شده میدونه اصلا مهم نیست ، مهم اینه که رسما و قانوناً زندگی ایشون تموم نشده !!
الان کاملا تو شرایطی هستی که فقط دوست داری خودتو قانع کنی و بگی نه مشکلی نیست ، یا حتی یه حس انسان دوستانه و ترحم نسبت به این خانم .
من اون چیزی رو که باید میگفتم گفتم ، رو هوا هم نگفتم بقیه بچه ها هم همه نظرشون رو گفتن و مخالف هستن دیگه تصمیم با خودته .
جریان من با زن شوهر دار نبود ! ولی دختری بود که خودش اومد به من پیشنهاد دوستی و آشنایی داد ! منی که هیچ وقت دنبال دوست دختر نبودم !
من بهش گفتم تا به حال با کسی نبودم و از این دوستی ها خوشم نمیاد ولی اون یک هفته هر روز اسرار میکرد که از من خوشش اومده و حداقل بهش فرصت بدم تا همو بشناسیم به قصده ازدواج ، اما بعد از دو ماه که با هم در ارتباط بودیم و حرف میزدیم و من بهش عادت کردم و احساس پیدا کردم نشست رو به روم وگفت من یک سال با یه پسر دوست بودم اما ولم کرده ، بعدش هم باز یه مدت با یه پسر دیگه حرف میزده او درد و دل میکرده ! و منه بدبخت نفر سوم بودم ! اونم منی که اصلا نه ظاهرا نه اخلاقا بهش نظری نداشتم و خودش اومد به من ابراز علاقه کرد و با حرفا و کارای زنانه منو جذب خودش کرد .
خیلی وقت ها با خودم میگفتم خدایا آخه من که هیچ وقت دنبال این برنامه نبودم فقط به عشق ابدی و ازدواج فکر میکردم چرا این دختر اومد سمت من ، مگر این اتفاق که یه دختر بره به پسری ابراز علاقه کنه واسه چند نفر اتفاق میفته ! خیلی کم پیش میاد ، واقعا نمیفهمیدم چرا من باید واسه این کار انتخاب بشم .


اگه بخوام ادامشو بگم خودش یه کتاب میشه که من چی کشیدم تا خودمو خلاص کردم ، وقتی احساس پیدا میکنی نمیتونی بپذیری که طرفت اون طور که فکر میکردی نیست و همش توجیه میاری واسه خودت .

از من گفتن بود .

[پریشون]

سلام
اول بگم که این نوشته ها فقط یک نظره شخصی هست
به نظره من در مورد این خانوم نباید فقط یک طرفه به قاضی رفت
من قبول میکنم که تا قبل از جدایی نباید رابطه ی عاطفی برقرار میکرد
ولی از طرف دیگه دخترانه در آستانه ی طلاق هم ، وضعیت بی پناه و پر تنشی رو تحمل میکنن و پناه بردن به یک نفر دیگه(به خصوص اینجا که اعتماد هم کسب شده) خیلی غیر قابل بخشش و دور از ذهن نیست
هر اشتباهی که اثبات کننده ی نا پاکی و بی تعهدی نیست
مههم عدم تکرار و تلاش برای جلب اعتماده که خدارا شکر هومن بهش اعتماد داره
آقای شریفی اگر بهش علاقه داری و به شناختی که ازش بدست آوردی مطمئن هستی
در درجه اول مطمئن شو خانواده ات این خانم را به بعنوان عروس قبول میکنن ، چون اگر عکس این مسئله صادق باشه ایشون در زندگی شما هم تحقیر خواهند شد
دوم اینکه به صورت کامل از زندگیش برو بیرون و هیچ امیدی بهش نده(اینطوری مطمئنی که دینی به اون زندگی نداری و شما عامل جدایی اونها نبودی)
سوم: دورا دور خانم را زیر نظر داشته باش و خوب فکر کن
چهار: اگر واقعا طلاقی صورت گرفته شده بود و شما هم همچنان مشتاق به ازدواج با ایشان بودید که مبارکه

[هومن شریفی]

سلام
اول بگم که این نوشته ها فقط یک نظره شخصی هست
به نظره من در مورد این خانوم نباید فقط یک طرفه به قاضی رفت
من قبول میکنم که تا قبل از جدایی نباید رابطه ی عاطفی برقرار میکرد
ولی از طرف دیگه دخترانه در آستانه ی طلاق هم ، وضعیت بی پناه و پر تنشی رو تحمل میکنن و پناه بردن به یک نفر دیگه(به خصوص اینجا که اعتماد هم کسب شده) خیلی غیر قابل بخشش و دور از ذهن نیست
هر اشتباهی که اثبات کننده ی نا پاکی و بی تعهدی نیست
مههم عدم تکرار و تلاش برای جلب اعتماده که خدارا شکر هومن بهش اعتماد داره
آقای شریفی اگر بهش علاقه داری و به شناختی که ازش بدست آوردی مطمئن هستی
در درجه اول مطمئن شو خانواده ات این خانم را به بعنوان عروس قبول میکنن ، چون اگر عکس این مسئله صادق باشه ایشون در زندگی شما هم تحقیر خواهند شد
دوم اینکه به صورت کامل از زندگیش برو بیرون و هیچ امیدی بهش نده(اینطوری مطمئنی که دینی به اون زندگی نداری و شما عامل جدایی اونها نبودی)
سوم: دورا دور خانم را زیر نظر داشته باش و خوب فکر کن
چهار: اگر واقعا طلاقی صورت گرفته شده بود و شما هم همچنان مشتاق به ازدواج با ایشان بودید که مبارکه

ممنون، خوشحالم که شما با دید بازتری به موضوع نگاه کردین و شرایط ایشون رو هم در نگفتن این موضوع مد نظر داشتین. سعی من همینه ولی وابستگی زیادی بینمون هست با اینکه ارتباطمون از راه دوره، نظر دوستان و شما راجع به راهی برای فاصله گرفتن از هم که تحملش واسمون راحت تر باشه و دلی هم این وسط نشکنه چی هست؟

[پریشون]

راهی که سختتون نشه و دلتون نشکنه (چه شما و چه اون خانوم )وجود نداره
رابطه ی عاطفی عمیق یعنی وابستگی عمیق و این یعنی دل مشغولی عمیق و دل هم توجیه پذیر نیست
تنها یک راه داره و اونم اینه که پا رو دلت بذاری و مثل یه مرد کاملا مقتدرانه پایبندیه تصمیمت رو بکنی
موفق بااشید
البته قبل از هر تصمیمی حتما حتما از نظر خانوادت در مورد این ازدواج مطلع شو

[deljoo_deltang]

همونطور که گفتی در هیچ شرایطی خیانت در زندگی زناشویی مجاز نیست حتی در حد فکر کردن به اون . اینکه این خانم در زمانی که اسم مرد دیگری بر اوست به ازدواج به شما فکر می کند از نظر من یک نوع خیانت است. حتی اگر در بدترین شرایط با همسر خود سر کند. کاری که یک زن متاهل متعهد که تمام تلاشش را برای حفظ زندگیش کرده در این شرایط بد می تواند انجام دهد تلاش بسیار زیاد برای جدایی و جدایی و دادن فرصت یک سال تا 2 سال بعد از جدایی و بعد اقدام به آشنایی با مرد دیگر است. دقیقا به همین دلیل است که می گویم این زن نمی تواند شما را خوشبخت کند چون او شاید در بیشتر زمینه ها سالم باشد اما نمی تواند اولویت ها را در رندگی متاهلی که اولینش تعهد است بفهمد. من هم یک زن متاهل هستم که 3 سال پیش در جایگاه این خانم بودم. در آستانه جدایی و تصمیم برای جدا شدن (حتی همسرم انسان سالمی نبود که بخواهد اینطور مرا نگه دارد مثل شوهر این خانم) و البته توجههایی از مردهای اطراف داشتم. اما به خوبی می دانم و درک کردم که تاهل و تعهد یعنی چه . مطمئن باشید زنی که متعهد باشد هرگز تن به ارتباط گیری با مرد دیگری تا زمانی که اسم مردی بر اوست نمی دهد حتی اگر در زیر دست و پای مردش هر روز خونین و مالین شود. البته کاملا مشهود هست که شما به خاطر درگیری احساسی نمی توانید نکاتی که در پستها هست را خوب درک کنید. امیدوارم زودتر متوجه اشتباهتان بشوید و دچار خسران در این راه نشوید.

[پریشون]

از نظر من دل شکستگی و سختی در این مرحله به دلشکستگی و سرخوردگی بعدا می ارزه
بازم تصمیم با خودتونه

[Estaf]

من خودم تجربه شخصیم و همینطور نظرم رو میگم شاید بدرتون بخوره

اول اینکه رابطه از راه دور رو بهیچ نباید با زندگی واقعی زیر یه سقف مقایسه کرد
بارها این موارد رو دیدم و شنیدم و زیر نظر داشتم و 90درصد رابطه های از دور با تغییر شرایط و نزدیک شدن بهم، بطور کل حال و هوای اون رابطه و رنگش عوض شده رابطه های عاشقانه ای رو دیدم که وقتی افراد به هم رسیدن دیدن که تصویری که از طرف مقابلشون ساختن با واقعیت بسیار تفاوت داشته
خودم هم همچین تجربه رو داشتم و درون یه رابطه از راه دور بسیار عاشقانه و با وابستگی شدیدی بودم که با گذشت زمان و نزدیک شدن دیدم که تصوری که من از طرفم ساخته بودم شاید 5درصد با واقعیت شباهت داشته
پس هرگز روی 6ماه رابطه تلفنی و چتی اصلا حساب باز نکنید هرچقدر هم علایق و تفاهمات مشترک پیدا کرده باشین و وابستگی ایجاد شده باشه واین حرف شعار یا حدثیات ندونین و این چیزی جز واقعیت نیست اگر یک مقدار این نوع روابط که دیگران داشتن رو زیر نظر بگیرید

در مورد ازدواج یک مجرد با یک مطعلقه از نظر من نمیتونه ایرادی وجود داشته باشه و هیچ فرقی بین مجرد و یک مطعلقه نیست وقتی شرایط و امکانات ایجاد یک رابطه و شروع زندگی وجود داشته باشه

از این نظر که ایشون از روز اول به شما و فکر میکنم دیگران نگفتن که متاهل هستن من اصلا دید مثبتی ندارم
بازم خودم شخصا درگیر همچین رابطه ای شدم و بعد گذشت مدتی از شروع یک رابطه فهمیدم طرف مقابل متاهل هست و به من نگفته و شرایط سختی برام ایجاد شد
میتونم اینو بگم توی فسبوک وضعیت تاهل مشخصا قید میشه حالا ایشون اونجا در وضعیت تاهلشون چی قید کردن که فکر میکنم حتما سینگل قید شده که شما بعد 6شما فقط با گفتن خودشون پی بردین اصلا نکته قابل گذشتی نیست و بسیار درصد اطمینان به این خانوم رو پایین میاره
ایشون حتی اگر درخواست طلاق دادن میتونستن بگن قبلا طلاق گرفتن تا شما بدونین باید موردی رو در نظر داشته باشین ولی وقتی هیچی بروز ندادن و با شما وارد یک رابطه عاطفی شدن حرف شما قابل پذیرش نیست که حتی قبل از وجود شما یکبار درخواست طلاق دادن
پس از این نظر این خانوم نمره بسیار منفی سختی میگیرن و در اینده نمیتونن قابل اطمینان باشن

در این مورد که میفرمایید در رابطه با شما خط قرمزها همیشه رعایت شده هم اصلا قابل قبول نیست
ازدواج یعنی محدودیت و وابستگی در خیلی از موارد نسبت به طرف مقابل و این خط قرمز فقط رابطه جنسی نیست
کسی که تعهد داشتن رابطه با کسی رو اونم در ازدواج داره بهیچ وجه نه میتونه رابطه جنسی، نه عاطفی، نه رابطه عاشقانه، نه حتی رابطه دوستانه غیر متعارف با کس دیگه ای برقرار کنه
فقط درصورتی این روابط رو میتونه با کسی داشته باشه که با هیچ کس دیگه در رابطه مشابه نباشه یا جدایی کامل رخ داده باشه
پس این رابطه ای که این خانوم با شما در حال حاظر برقرار کرده هیچ چیز جز خیانت نمیشه بهش گفت و هرگز حق اینو نداشتن با شما وارد رابطه عاطفی بشن تا روزی که طلاق و جدایشون به مرحله اخر برسه

ببخشید طولانی شد عرایضم چون تجربه شخصی داشتم فکر کردم ممکنه بدردتون بخوره

[هومن شریفی]

سپاس از دوستان عزیزم که نظراتشون رو بیان کردن، امیدوارم با لطف خدا بتونم بهترین تصمیم رو بگیرم.