سلام;من هفده سالمهاز دوازده سالگی تا حالا ۵ بار عاشق شدم.مشکلاتمو قبلا هم مطرح کردم.گفته بودن تو این سن یه احساس زود گذره و خوب میشی ولی آخه ۵ سال؟؟؟اینبار به تازگی حدود یکی دو ماهی میشه عاشق یه دختر شدم که متأسفانه ۳ سال از من بزرگتره.واقعا گیج شدم نمیدونم باید چی کار بکنم که اومدم واسه شما مطرح کنم.خودتونم میدونید تو این سنه من اصلا عرف نیست بخوای ازدواج کنی.معمولا ۳ سال اختلاف سنی زیاد مهم نیست ولی خوب سنه من واقعا کمه.باز با همین منطق ها با خودم کلنجار میرم و میگم هیچی بهش نمیگم.همین که بتونم گاهی باهاش صحبت کنم و خوشحالش کنم کافیه ولی حتی تصور اینکه بخواد با یکی دیگه ازدواج کنه که میکنه دیوونم میکنه.از طرفی برم بهش بگم نود و نه درصد مسخرم میکنه و حتی دیگه همین هم صحبتی باهاش رو هم از دست میدم.به خدا عصبی شدم.مغزم مشکل پیدا کرده.باهام حرف میزنن متوجه نمیشم.همین متنو دارم می نویسم هی کلمات تکراری مینویسم برمیگردم پاک میکنم.تو این ۵ سال بار ها التماس کردم از خدا یه کاری بکن اما...احساس عشق رو دوست دارم بدون عشق نمیتونم زندگی کنم.یه جورایی پاکی و قداست بهم میدم که در نبودش آدم پلیدی میشم.کمکم کنید...
علاقه مندی ها (Bookmarks)