به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 92 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1391-1-22
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,357
    سطح
    20
    Points: 1,357, Level: 20
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چطوری آروم بگیرم میخوام یاد و عشقش رو از قلبم پاک کنم ؟.(زندگیم روو به گذشته میره !)

    یاد و خاطره عشقم از یادم نمیره !!!

    تعجبم از اینه چرا تا امروز هنوزم توی فکرش می افتم !!

    قصه ی من خیلی طولانیه و یاد آوریش برام چیزی رو درست نمیکنه

    فقط اینو میدونم که عاشقانه عاشقش بودم

    خیلی کلی کلی میگم بعد از حدود دوسالو نیمی سختی و محبت و هر چی که بود یک لحظه براش کم نزاشتم و خودشم اینو میدونه ...

    و میدونم دیگه هیشکی مثل من براش نخواهد بود خودشم منو از یاد نخواهد برد

    چون تمام توانم و عشقم رو پاش گذاشتم تا آخرین لحظه بهش عشق ورزیدم ...

    * اون رفتو ازدواجش رو کرد براش آرزوی خوشبختی دارم با تموم سختیام براش آرزوی خوشبختی دارم حتی با من نباشه ... به عشق پاکم ایمان دارم ....

    ---------------------------

    ولی نمیدونم چرا این یاد و خاطرش ازم جدا نمیشه اون رفته ازدواج کرده اون دیگه رفته دیگه چرا من باز یادشم !
    بعضی ساعتا بعضی روزا از خاطرش رو یادم نمیارم . میخوام فکرش رو دور کنم ولی باز هم مثل اون روزا یادش هستم !! هر چی میکشم از دست این قلب عاشقه !

    چهار ماه از نامزدیش گذشته بعد از آخرین تماسم که رفت عقد کنه دیگه ندیدمش صداشم نشنیدم .(فقط اونایی که میشناسنش یکی دو بار فقط گفتن نامزد کرده ) نامزدیشو میدونم ولی بازم برام درد قلبو فکرو احساسم داغون میشه !

    میدونم اونم یادم می افته تا عمر داره عشقمو از یاد نخواهد برد فقط از خدا میخوام که اون منو خیلی زیاد توی زندگیش یادش نیاره (مثل من) و خوشبخت زندگی کنه....

    ----
    دوستان دلم چرا اینجوریه !؟ بازم میرم سر یاهوم (آخه گفته بودیم پاکش نکنیم با اینکه میدونم و ایمان دارم که نه اون و نه من بهم دیگه پیغامی نمیزاریم .ولی سر قولم هستم )ایمیلم رو باز چک میکنم حرفامون رو باز مرور میکنم خاطرش رو باز میارم جلو چشمم . بازم چند روزیه با اینکه روزایی شده که بهش فکر نکنم باز خوابشو میبینم . (داغووووونمممممم میکنه داغووووووووووننننننن )

    همین دیشب باز خوابشو دیدم امروزمم که بغضم گرفته میخوام درد دل کنم میخوام یکی دستمو بگیره !

    تقریبا الان کسی توو زندگیم هست ولی چون بنا به موضوعاتی همو نمیبینیم و صحبتی نمیکنیم فقط اسمش وجود داره که از دور هوای همو داریم تا که فرصتی بشه بیشتر با هم باشیم (دوسش دارم و اونم منو دوست داره و به قولیس که دادیم هوای همو داریم تا اونم مشکلاتش حل شه . با اینکه کنارهم نیستیم و خیلی تنهاییم . اینکه توی فکرو زندگی هم هستیم جلوی اینو میگیره که بخوام با کسی دیگر ارتباط داشته باشم )...

    با این حال باز عشق اصلیم و کسی که بی اندازه براش محبت کردم عشق ورزیدم از یادم نمیره .!!

    منم میخوام زندگی کنم مثل همه نمیخوام با چند نفر باشم میخوام بایک نفر باشم و ارزش اون یک نفر رو به هیشکی نمیدم ...

    چیکا کن اون عشقمو نمیخوام دیگه نیست دیگه ازدواج کرد دیگه تنهام فقط با یادشم مطمنم نمیتونم هیشکی رو تا اون حد عاشقش باشم و محبت کنم چیکار کنم خلاص شم کمکم کنید !! چهار ماه گذشت خودم رو قانع میکنم که رفته ولی این خوابها این قلب و این یادها ول کنم نیست ..........

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام وحید
    واقعا متاسفم
    اگه دوست داشت چرا رفت با یکی دیگه ازدواج کنه؟

    - - - Updated - - -

    یعنی چی با یکی دیگه هستی ولی .......؟
    این مسایل انقدطبیعی هستش که آدم نمیدونه چی بگه

    - - - Updated - - -

    چند سالته؟
    واسه این قبیل مشکلات زمان بزرگترین چاره هستش.با گذشت زمان یاد اونم از قلبت و فکرت پاک میشه

    - - - Updated - - -

    من تجربه عشق و عاشقی ندارم ولی میدونم کاملا طبیعیه و فقط باید صبرکنی.
    آیدیت رو کلا حذف کن
    یادگاریهاشو از خودت دور کن
    اگه اون داره بدون شما زندگی میکنه شمام پس برید دنبال زندگی خودتون
    ویرایش توسط dokhtare kordestan : دوشنبه 31 تیر 92 در ساعت 13:16

  3. کاربر روبرو از پست مفید dokhtare kordestan تشکرکرده است .

    vahidgh (دوشنبه 31 تیر 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 دی 95 [ 15:53]
    تاریخ عضویت
    1390-5-23
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    4,339
    سطح
    41
    Points: 4,339, Level: 41
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    12

    تشکرشده 48 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میتونم بپرسم

    شما سنتون چنده ؟

    کجا شما با اون دختره آشنا شدید ؟

    آیا اون اولین دختری بود که عاشقش شده بودین ؟

    مشکل شما برای ازدواجش پول بود یا مخالفت خانواده ؟

    الان شما شاغل هستید یا بیکارید ؟

  5. 3 کاربر از پست مفید medaso تشکرکرده اند .

    bahar.65 (شنبه 03 خرداد 93), hedye63 (چهارشنبه 07 خرداد 93), vahidgh (دوشنبه 31 تیر 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    30
    Array
    همه ی راههای ارتباطی رو که باهش داشتی ببند.
    بیشتر با خانواده سرگرم شو که فرصت فکرکردن نداشته باشی
    کار پیداکن خیلی خیلی بهت کمک میکنه حتی اگه درامد نداشته باشی مهم نیست چون هدف شما مشغول شدن و فراموش کردن اون خانم است.بیکاری علمل همه افکار بد و مشکلات است
    موسیقی غمگین اصلا گوش نده عزیزم

    نماز بهت آرامش قلبی میده پس حتما حتما نماز یادت نره


    - - - Updated - - -

    همه ی راههای ارتباطی رو که باهش داشتی ببند.
    بیشتر با خانواده سرگرم شو که فرصت فکرکردن نداشته باشی
    کار پیداکن خیلی خیلی بهت کمک میکنه حتی اگه درامد نداشته باشی مهم نیست چون هدف شما مشغول شدن و فراموش کردن اون خانم است.بیکاری علمل همه افکار بد و مشکلات است
    موسیقی غمگین اصلا گوش نده عزیزم


    نماز بهت آرامش قلبی میده پس حتما حتما نماز یادت نره


    - - - Updated - - -

    همه ی راههای ارتباطی رو که باهش داشتی ببند.
    بیشتر با خانواده سرگرم شو که فرصت فکرکردن نداشته باشی
    کار پیداکن خیلی خیلی بهت کمک میکنه حتی اگه درامد نداشته باشی مهم نیست چون هدف شما مشغول شدن و فراموش کردن اون خانم است.بیکاری علمل همه افکار بد و مشکلات است
    موسیقی غمگین اصلا گوش نده عزیزم


    نماز بهت آرامش قلبی میده پس حتما حتما نماز یادت نره

  7. 5 کاربر از پست مفید dokhtare kordestan تشکرکرده اند .

    bahar.65 (شنبه 03 خرداد 93), hedye63 (چهارشنبه 07 خرداد 93), shahrivar (چهارشنبه 25 تیر 93), sima.aass (دوشنبه 07 مرداد 92), vahidgh (دوشنبه 31 تیر 92)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 92 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1391-1-22
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,357
    سطح
    20
    Points: 1,357, Level: 20
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [QUOTE=leila afshari;282697]سلام وحید
    واقعا متاسفم
    اگه دوست داشت چرا رفت با یکی دیگه ازدواج کنه؟

    اون دوسم داشت وضعیت ناباورانه ای پیش اومد اون در شرایطی بود که بنا به خواسته ی خودشم که شده بود با خیلی مسایل دیگر که کتابی میشه اگه بگم .. فقط خوشبختیش برام مهم بود .(خودمو کشتم تا واسه خوشبختش همه توانم رو خرج کرده باشم )
    - - - Updated - - -

    یعنی چی با یکی دیگه هستی ولی .......؟
    این مسایل انقدطبیعی هستش که آدم نمیدونه چی بگه

    یعنی با کسی هستم ولی به دلیل محدودیت خانوادگیش و اینکه فرصتی نیست با هم صحبت کنیم و کمک کنیم برای زندگی مشترک واسه این همیشه تنهام و به قولی که به ایشون دادم پایبندم و به هیچکس غیر ایشون نمیخوام فکر کنم و همینکه حضورشون در ذهنو فکرو قلبم هست به دلایلی ریزو درشت به خودم این اجازه رو نمیدم که غیر ایشون باشم و پشت پا بزنم (هرچی واسه خودم دوست دارم واسه ایشونم دوست دارم )...

    - - - Updated - - -

    چند سالته؟
    واسه این قبیل مشکلات زمان بزرگترین چاره هستش.با گذشت زمان یاد اونم از قلبت و فکرت پاک میشه

    من بیستو دو سالمه


    - - - Updated - - -

    من تجربه عشق و عاشقی ندارم ولی میدونم کاملا طبیعیه و فقط باید صبرکنی.
    آیدیت رو کلا حذف کن
    یادگاریهاشو از خودت دور کن
    اگه اون داره بدون شما زندگی میکنه شمام پس برید دنبال زندگی خودتون


    بهش قول دادم آی دیم رو حذف نکنم اونم بهم قول داده ! نمیدونم چیکار درسته ؟!

    یادگاریهاش رو کمتر کردم ولی یادگاریش توی دهنو قلبم رو چیکار کنم که داره مثل خوره روحمو میخره
    میخوام برم از همون روز دارم میرم پی زندگی خودم ولی میبینی که ولکن نیست !


    - - - Updated - - -

    [QUOTE=medaso;282724]میتونم بپرسم

    شما سنتون چنده ؟
    بیستو دو سالمه
    کجا شما با اون دختره آشنا شدید ؟
    همکلاسیم بود که کل دوران دانشجوییم یادو خاطر ایشونه

    آیا اون اولین دختری بود که عاشقش شده بودین ؟
    بله دیگه هم مثل ایشون عاشق هیچ کس نخواهم شد ...

    مشکل شما برای ازدواجش پول بود یا مخالفت خانواده ؟
    بله تقریبا پول و سرمایه و . .. بود
    الان شما شاغل هستید یا بیکارید ؟


    بله شاغل هستم درآمد آنچنانی ندارم ولی شاغل هستم

    - - - Updated - - -

    [QUOTE=leila afshari;282756]
    همه ی راههای ارتباطی رو که باهش داشتی ببند.
    بیشتر با خانواده سرگرم شو که فرصت فکرکردن نداشته باشی
    کار پیداکن خیلی خیلی بهت کمک میکنه حتی اگه درامد نداشته باشی مهم نیست چون هدف شما مشغول شدن و فراموش کردن اون خانم است.بیکاری علمل همه افکار بد و مشکلات است
    موسیقی غمگین اصلا گوش نده عزیزم

    نماز بهت آرامش قلبی میده پس حتما حتما نماز یادت نره



    ----
    راه ارتباطی ندارم همین ایمیلم هست و آدرس خونشون که گاهی که دلم میگیره میرم از کنار خونشون رد میشم خانوادم توی خونه فقط پدر و مادرم هستن که سنشون بالاست و من همیشه تنهام .دوتا هم رفیق دارم که زیاد باهاشون نمیرم بیرون دوستامم بیکار نیستن که هر روز باهاش باشم خودمم بیکار نیستم و زیاد اهل خیابونو گردشو تفریح نبودم چون بیشتر وقتا تنهام به بیرون نمیرم !

    کار میکنم ولی چون محیط کارمم جوریه که بشتر وقتم خالیه !

    موسیقی همشون موضوشون از عشقو عاشقی هست ناخواسته افکار آدم رو به خاطرات میبرن !!

    من از این موندم چرا بازم خوابش رو میبینم چرا یادش زندس گاهی داد میزنم باور نمیشه نیست ! میگم که رفته ؟ با خودم حرف میزنم ! ........



  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقا وحید! داستان زیر شاید در آروم شدن شما موثر باشد.
    شیوانا و جوان عاشق**
    روزی شیوانا پیر معرفت یكی از شاگردانش را دید كه زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است. شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد. شاگرد لب به سخن گشود و از بیوفایی یار صحبت كرد و اینكه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است. شاگرد گفت كه سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خودحفظ كرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می كند باید برای همیشه باعشقش خداحافظی كند.
    شیوانا با تبسم گفت:" اما عشق تو به دخترك چه ربطی به دخترك دارد!؟"
    شاگرد با حیرت گفت:" ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟"
    شیوانا با لبخند گفت:" چه كسی چنین گفته است. تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترك ندارد. هركس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی. بگذار دخترك برود این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست. مهم این است كه شعله این عشق را در دلت خاموش نكنی. معشوق فرقی نمی كند چه كسی باشد! دخترك اگر رفت با رفتنش پیغام داد كه لیاقت این آتش عشق ارزشمند را ندارد. چه بهتر! بگذار او برودتا صاحب واقعی این شور و هیجان، فرصت جلوه گری و ظهور پیدا كند! به همین سادگی!"

    - - - Updated - - -

    دوستان من این چند وقت که مطالب این تالار را می خونم به این نتیجه رسیدم که تا وقتی که تصمیم ازدواجمان با طرف مقابل قطعی نشده نباید احساساتمان را آبیاری کنیم و مدام در رویای طرف مقابلمان باشیم.
    آقا وحید به نظر من تو این تالار در مورد شکست عشقی سرچ کنی خیلی خوبه!تکنیک توقف فکر و یک سری تکنیک های دیگه ذکر شده.

  10. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    matin01 (سه شنبه 01 مرداد 92), sanjab (دوشنبه 31 تیر 92), vahidgh (پنجشنبه 03 مرداد 92)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 دی 95 [ 15:53]
    تاریخ عضویت
    1390-5-23
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    4,339
    سطح
    41
    Points: 4,339, Level: 41
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    12

    تشکرشده 48 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز شما دقیقا مثل من1 سال پیش من هستید منم با یه دختر ۴ سال تو داشنگاه حتی با هم دیگه درس می خوندیم گاهی هم عشق و عاشقی ..
    بعد از این که دانشگاه تمام شد تا ۳ماه که اصلا نخوابیدم..... ولی تقریبا همشهری ما هستش اون هنوز ازدواج نکرده ولی من چون پول نداشتم و آمادگی نداشتم بهش در نهایت حرف رک رو نزدم گرچه هنوزم مجرده.....

    ولی خدا خیلی تو این ۴ سال که با هم بودین نشانه ها و چراغ سبز هایی بهم داد که استفاده نکردم....مطمپن هستم به شما هم در این ۴ سال چراغ سبز هایی شده بود ولی استفاده نکردید....

    البته 80 درصد عشق و عاشقی ماها به خاطر تربیت نکردن خوب ما یعنی مشکل پدر و مادر ماست و که نتونستیم باهاشون رک باشیم و بهشون بگیم.اگه من و شما یک بار با پدر یا مادرمون میتونستیم صحبت کنیم که ما کسی رو دوست داریم حتما مشکلمون حل میشد.....

    دوست عزیز اون که ازدواج کرد رفت..شما هم یه روزی ازدواج میکنی و حالشو میگیری و مطمپن باش بهتر از اون رو انتخاب می کنی چون انتخاب دومته و دیگه کمی با تجربه شدی الان هم اگه خماری چون 4 سال خاطرات کمی نیست برای فراموش شدن...

    ولی درست میشه.......

  12. 4 کاربر از پست مفید medaso تشکرکرده اند .

    dokhtare kordestan (سه شنبه 01 مرداد 92), shahrivar (چهارشنبه 25 تیر 93), مصباح الهدی (سه شنبه 01 مرداد 92), vahidgh (پنجشنبه 03 مرداد 92)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مرداد 92 [ 11:54]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    2
    سطح
    1
    Points: 2, Level: 1
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ایا شما تلاشی برای به دست اوردنش کردین؟
    به نظر نمیرسه شما اینقدرها هم دوسش داشتین.احتمالا این یاد و خاطرش به دلیل بیکاری و نداشتن یه نفره.
    من از نوشته های شما اینجوری برداشت کردم که اصلا پیشنهادی از طرف شما صورت نگرفته بوده.
    چون از ازدواجش ناراحت نیستین از این ناراحتین که چرا به یادش هستین.
    مطمئن باشین بعد از ازدواج کلا فراموشش میکنید.

  14. کاربر روبرو از پست مفید omidreza تشکرکرده است .

    sanjab (چهارشنبه 02 مرداد 92)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 مرداد 93 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    875
    سطح
    15
    Points: 875, Level: 15
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 115 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما یه ارتباط غلط رو شروع کردید و هنوز هم تمومش نکردید. هیچ کسی به غیر از خودتون نمی‌تونه بهتون کمک کنه. این جا دوستان خواهند اومد و به شما خواهند گفت که این طوری کن اون طوری کن و بعضی هم سرزنشتون می‌کنن و برخی هم همدردی می‌کنن و از تجربه‌های خودشون براتون می‌گن.

    راه حل شما اینه که به خودت برگردی، افکارت رو متمرکز کنی، اهدافت رو سامان بدی و از زدن حرف‌های منفی‌بافانه دوری کنی و سعی نکنی این جوی که توی اون قرار گرفتی رو غلیظ‌تر کنی.

    هر نوع خاطره، راه ارتباطی و ... که با ایشون داشتی رو از بین ببر.

    توصیه‌ای هست که می‌تونی بهش فکر کنی... با خودت فکر کن که این خانم الآن داره با همسرش بهترین لحظات عاشقانه رو می‌گذرونه و حتی لحظه‌ای فکر تو به ذهنش خطور نمی‌کنه... فکر کن اگر از کنارش رد شی و بهش سلام کنی به تو می‌گه: ببخشید، شما؟

    یه چیز رو هم یادت نره، تو کسی رو داری که عاشقته و تو رهاش کردی و بهش فکر نمی‌کنی در حالی که اون لحظه‌ای نیست که به یادت نباشه. می‌دونم که می‌دونی که کیه... وقتشه که کمی هم به یاد اون باشی...


    داداشت... "خودم"

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 92 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1391-1-22
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,357
    سطح
    20
    Points: 1,357, Level: 20
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط omidreza نمایش پست ها
    ایا شما تلاشی برای به دست اوردنش کردین؟
    به نظر نمیرسه شما اینقدرها هم دوسش داشتین.احتمالا این یاد و خاطرش به دلیل بیکاری و نداشتن یه نفره.
    من از نوشته های شما اینجوری برداشت کردم که اصلا پیشنهادی از طرف شما صورت نگرفته بوده.
    چون از ازدواجش ناراحت نیستین از این ناراحتین که چرا به یادش هستین.
    مطمئن باشین بعد از ازدواج کلا فراموشش میکنید.

    پیشنهاد چیه ما مال هم بودیم از پیشنهاد هم گذشته بود .واسه ازدواجمون همه کار میکردیم ولی یک موضوع که پیش اومد که زندگی ما به شکلی تغییر کرد که باید با خودخواهی و کاری اشتباه .درست میشد...

    بله من ازدواجش رو توی خودم تقریبا حل کردم از اونم ناراحت نیستم انقدر دوستش داشتم که واسه خوشبختیش از خودش بگذرم . پاکترین کار ممکن رو انجام دادم توش هیچ شکی ندارم . خودش راحت باشه من دردو به جون میخرم .

    فقط منی که دیگه گذشتم یعنی تا آخر عمر باید خاطرات رو به دوش بکشم ؟! منی که جز محبت کاری نکردم باز هم در خیالو خوابم بی اراده میاد سراغم / هر کار میکنم که خودم هم بعد از اون راحت زندگی کنم ولی یادو خاطرش همیشه آگاهو نا خوداگاه راحتم نمیزاره ...!!

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط myself نمایش پست ها
    شما یه ارتباط غلط رو شروع کردید و هنوز هم تمومش نکردید. هیچ کسی به غیر از خودتون نمی‌تونه بهتون کمک کنه. این جا دوستان خواهند اومد و به شما خواهند گفت که این طوری کن اون طوری کن و بعضی هم سرزنشتون می‌کنن و برخی هم همدردی می‌کنن و از تجربه‌های خودشون براتون می‌گن.

    راه حل شما اینه که به خودت برگردی، افکارت رو متمرکز کنی، اهدافت رو سامان بدی و از زدن حرف‌های منفی‌بافانه دوری کنی و سعی نکنی این جوی که توی اون قرار گرفتی رو غلیظ‌تر کنی.

    هر نوع خاطره، راه ارتباطی و ... که با ایشون داشتی رو از بین ببر.

    توصیه‌ای هست که می‌تونی بهش فکر کنی... با خودت فکر کن که این خانم الآن داره با همسرش بهترین لحظات عاشقانه رو می‌گذرونه و حتی لحظه‌ای فکر تو به ذهنش خطور نمی‌کنه... فکر کن اگر از کنارش رد شی و بهش سلام کنی به تو می‌گه: ببخشید، شما؟

    یه چیز رو هم یادت نره، تو کسی رو داری که عاشقته و تو رهاش کردی و بهش فکر نمی‌کنی در حالی که اون لحظه‌ای نیست که به یادت نباشه. می‌دونم که می‌دونی که کیه... وقتشه که کمی هم به یاد اون باشی...


    داداشت... "خودم"
    خیلی ممنون سعیم رو میکنم ایمیلم رو کلا پاک میکنم یادگاریهایی که ازش مونده نابودشون میکنم دعام کنین


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عشق بدون خیانت! دیگه نمیخوام هوو بشم
    توسط سارا@ در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 72
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 تیر 91, 02:09
  2. مادر شوهرم مرا مثل هوو می بیند همسرم متوجه نیست .....
    توسط جانی جون در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 اردیبهشت 91, 13:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.