یاد و خاطره عشقم از یادم نمیره !!!
تعجبم از اینه چرا تا امروز هنوزم توی فکرش می افتم !!
قصه ی من خیلی طولانیه و یاد آوریش برام چیزی رو درست نمیکنه
فقط اینو میدونم که عاشقانه عاشقش بودم
خیلی کلی کلی میگم بعد از حدود دوسالو نیمی سختی و محبت و هر چی که بود یک لحظه براش کم نزاشتم و خودشم اینو میدونه ...
و میدونم دیگه هیشکی مثل من براش نخواهد بود خودشم منو از یاد نخواهد برد
چون تمام توانم و عشقم رو پاش گذاشتم تا آخرین لحظه بهش عشق ورزیدم ...
* اون رفتو ازدواجش رو کرد براش آرزوی خوشبختی دارم با تموم سختیام براش آرزوی خوشبختی دارم حتی با من نباشه ... به عشق پاکم ایمان دارم ....
---------------------------
ولی نمیدونم چرا این یاد و خاطرش ازم جدا نمیشه اون رفته ازدواج کرده اون دیگه رفته دیگه چرا من باز یادشم !
بعضی ساعتا بعضی روزا از خاطرش رو یادم نمیارم . میخوام فکرش رو دور کنم ولی باز هم مثل اون روزا یادش هستم !! هر چی میکشم از دست این قلب عاشقه !
چهار ماه از نامزدیش گذشته بعد از آخرین تماسم که رفت عقد کنه دیگه ندیدمش صداشم نشنیدم .(فقط اونایی که میشناسنش یکی دو بار فقط گفتن نامزد کرده ) نامزدیشو میدونم ولی بازم برام درد قلبو فکرو احساسم داغون میشه !
میدونم اونم یادم می افته تا عمر داره عشقمو از یاد نخواهد برد فقط از خدا میخوام که اون منو خیلی زیاد توی زندگیش یادش نیاره (مثل من) و خوشبخت زندگی کنه....
----
دوستان دلم چرا اینجوریه !؟ بازم میرم سر یاهوم (آخه گفته بودیم پاکش نکنیم با اینکه میدونم و ایمان دارم که نه اون و نه من بهم دیگه پیغامی نمیزاریم .ولی سر قولم هستم )ایمیلم رو باز چک میکنم حرفامون رو باز مرور میکنم خاطرش رو باز میارم جلو چشمم . بازم چند روزیه با اینکه روزایی شده که بهش فکر نکنم باز خوابشو میبینم . (داغووووونمممممم میکنه داغووووووووووننننننن )
همین دیشب باز خوابشو دیدم امروزمم که بغضم گرفته میخوام درد دل کنم میخوام یکی دستمو بگیره !
تقریبا الان کسی توو زندگیم هست ولی چون بنا به موضوعاتی همو نمیبینیم و صحبتی نمیکنیم فقط اسمش وجود داره که از دور هوای همو داریم تا که فرصتی بشه بیشتر با هم باشیم (دوسش دارم و اونم منو دوست داره و به قولیس که دادیم هوای همو داریم تا اونم مشکلاتش حل شه . با اینکه کنارهم نیستیم و خیلی تنهاییم . اینکه توی فکرو زندگی هم هستیم جلوی اینو میگیره که بخوام با کسی دیگر ارتباط داشته باشم )...
با این حال باز عشق اصلیم و کسی که بی اندازه براش محبت کردم عشق ورزیدم از یادم نمیره .!!
منم میخوام زندگی کنم مثل همه نمیخوام با چند نفر باشم میخوام بایک نفر باشم و ارزش اون یک نفر رو به هیشکی نمیدم ...
چیکا کن اون عشقمو نمیخوام دیگه نیست دیگه ازدواج کرد دیگه تنهام فقط با یادشم مطمنم نمیتونم هیشکی رو تا اون حد عاشقش باشم و محبت کنم چیکار کنم خلاص شم کمکم کنید !! چهار ماه گذشت خودم رو قانع میکنم که رفته ولی این خوابها این قلب و این یادها ول کنم نیست ..........
علاقه مندی ها (Bookmarks)