من غزل 28 ساله همسرم 30 ساله هست.ازدلایل طلاقم اینه که ثبات ندارد .دست بزن شدیدداره. تن پروره وتن به کارنمیده .بچه ننه است تک پسره وهمه کاراشومادرش براش می کنه وتصمیم میگیره. قاضی ماروفرستادپزشکی قانونی وروانپزشک نامه دادکه همسرم دچاراختلال شخصیت هست ولی درحدجنون نیست.
3 ماهه خونه پدرم هستم هرروزمیادالتماس می کنه برگردم امااصلاقابل اعتمادنیست غیرقابل پیش بینیه.پدم کاملاموافق طلاقم هست ونمیذاره برگردم..
- - - Updated - - -
همسرم بساربهم ابرازعشق می کنه هرکاری میکردم بسیارقدردان بوددست وپاموباعشق می بوسیدامادرعمل تامی خواست تصمیمی برای کاروزندگیش بگیره فقط حرف مادرشوگوش میکرد.
نمی تونه تعادل بین عشق ونفرت رونگه دداره درعین حال که بسیاربه من ابرازعلاقه میکردولی اصلابهم اعتمادنداشت .
هیچی روبه نام خودش نمیکردازاول مادرش همش بهش می گفت هیچی به نامت نمی کنیم مبادازنت مهریه بگیره .
من خیلی ازاین موضوع ناراحت میشدم واینویه توهین می دونستم به خودم همسرم توحرف همه حق هاروبه من میدادواین حرفای مادرشومحکوم میکردولی درعمل حرف اوناروگوش میداد.دوسال ازازدواجم می گذره ویکسالم عقدبودم ولی هرچی تلاش کردم مستقل بشه نشد
- - - Updated - - -
فقط نوشت اختلال داره توضیح نداد ولی من می گفتم ثبات نداره خودم باتحقیقاتی که کردم فکرمی کنم اختلال مرزی داره یادوقطبی
- - - Updated - - -
نه بچه ندارم .سرهرچیزی که مخافت کنم مخصوصاسراینکه استقلال نداشت وازلحاظ مالی کتملن وابسته خانواده ش بودهرکارمی خواست بکنه بایدازمادرش اجازه می گرفت چون همه ملک ومغازه ش به نام مادرشه
- - - Updated - - -
ماهمدیگه رویه جایی دیدیم حتی بهم شماره دادولی یک سال گذشت من تماس نگرفتم. بعدیه معرف به من زنگ زدگفت اون آقاخیلی سراغتونومیگیره شماره مودادبهش من یک جلسه رفتم بیرون باهم حرف زدیم هفته بعداومدخواستگاری ومن خیلی بهش ابرازعشق کردم اونم خیلی آدم برونگراییه توجمع انقدرازمن تعریف می کنه که همه به من حسودی می کردن ازلحاظ ظاهرخیلی خوشگله منم همینطور همه حسرت مارومی خوردن اما کسی نمی دونست توخونه چقدرعذابم میداد
- - - Updated - - -
یه اخلاقی که داره همش می خوادزهرچشم بگیره منوبترسونه. وقتی به شدت منوکتک زدباکمربند پرت کردن لیوان دستم خون اومد و داشت خفه ام میکرد اومدم خونهه بابام عوض معذرت خواهی تایک هفته می گفت طلاقم میده چون می دونست من خیلی دوستش دارم وازطلاق متنفرم ولی بعدازیک هفته افتادبه التماس کردن که برگردم
- - - Updated - - -
وقتی کتکم میزدبعدش بلافاصله تغییرحالت میدادمیومدبغلم میکردولی هیچ وقت حرفموگوش نمی کردوکارخودشومیکرد.
هرروزیه حرف میزنه گاهی التماس می کنه برگردم گاهی هم میگه طلاق توافقی کلن مشکلش اینه که سرحرفش نمی مونه وبه شدت بدبینه.
- - - Updated - - -
البته دکترگفت دوقطبی نیست وخودمم فکرمی کنم دوقطبی نباشه .آدم ناسازگاریه هیچ دوستی نداره البته خیلی اجتماعی وخوش صحبته ولی یه دفعه ازیکی خیلی خوشش میادویه دفعه نسبت بهش سردوبدبین میشه. سربازیش 4 سال طول کشیده .همش ازاین شاخه به اون شاخه میپره
- - - Updated - - -
سرمسایل مادی خیلی بد بینه .البته همیشه هم منوچک میکردتواین 2 سال حتی یه بارنشدکه جایی برم بهش نگم یاجوااب تلفن ندم همیشه گوشیم دستم بود خونه بابامم بودم چندباربهم زنگ میزدکه من بااین قضیه هیچ مشکلی ندارم وبه حساب علاقه وتوجه میزاشتم.
تحصیلاتش دیپلمه ومن لیسانسم. وضعیت درسیش خیلی افتضاح بوده.مامانش مشقاشومینوشته.اصلن نمی تونست تمرکزکنه یه کتاب بخونه ولی انقدرتوحرف زدن تبحرداره که اصلن بهش نمیادتحصیلات نداره.
آدمیه که خیلی قشنگ حرف میزنه ولی توخالی
- - - Updated - - -
مثلن دوروزمی رفت یه جاسرکاربعدمی گفت نمیرم چندرغازپول میدن من میلیاردم بالاخره بابام سهم منومیده احتیاج به کارندارم.
خیلی گنده حرف میزدمثلن 2 سال مایه ماشین نداشتیم ولی توجمع که حرف میزدکمترازمیلیون حردف نمیزد.
میگم چون آدم ناسازگاریه نمی تونست یه جاوایسته کارکنه حرف شنوی داشته باشه روزاول میومدمی گفت بهترین کاردنیاست روزدوم کلی بهونه میاوردکه نره
- - - Updated - - -
البته دکترگفت دوقطبی نیست وخودمم فکرمی کنم دوقطبی نباشه .آدم ناسازگاریه هیچ دوستی نداره البته خیلی اجتماعی وخوش صحبته ولی یه دفعه ازیکی خیلی خوشش میادویه دفعه نسبت بهش سردوبدبین میشه. سربازیش 4 سال طول کشیده .همش ازاین شاخه به اون شاخه میپره
- - - Updated - - -
سرمسایل مادی خیلی بد بینه .البته همیشه هم منوچک میکردتواین 2 سال حتی یه بارنشدکه جایی برم بهش نگم یاجوااب تلفن ندم همیشه گوشیم دستم بود خونه بابامم بودم چندباربهم زنگ میزدکه من بااین قضیه هیچ مشکلی ندارم وبه حساب علاقه وتوجه میزاشتم.
تحصیلاتش دیپلمه ومن لیسانسم. وضعیت درسیش خیلی افتضاح بوده.مامانش مشقاشومینوشته.اصلن نمی تونست تمرکزکنه یه کتاب بخونه ولی انقدرتوحرف زدن تبحرداره که اصلن بهش نمیادتحصیلات نداره.
آدمیه که خیلی قشنگ حرف میزنه ولی توخالی
- - - Updated - - -
مثلن دوروزمی رفت یه جاسرکاربعدمی گفت نمیرم چندرغازپول میدن من میلیاردم بالاخره بابام سهم منومیده احتیاج به کارندارم.
خیلی گنده حرف میزدمثلن 2 سال مایه ماشین نداشتیم ولی توجمع که حرف میزدکمترازمیلیون حردف نمیزد.
میگم چون آدم ناسازگاریه نمی تونست یه جاوایسته کارکنه حرف شنوی داشته باشه روزاول میومدمی گفت بهترین کاردنیاست روزدوم کلی بهونه میاوردکه نره
- - - Updated - - -
دقیقامشکلم عدم ثبات ودست بزنشه چون میادمیگه اشتباه کردم دیگه ناخنم هم بهت نمی خوره پیش قاضی هم تعهدمیدم برگرد اما من نمی تونم بهش اعتما دکنم چون ثبات نداره غیرقابل پیش بینیه
بهش میگم یادته منوازخونه بیرون میکردی یادته التماست میکردم منونزن گوش نمیکردی یادته چقدرتن وبدنم روباواژه طلاق می لرزوندی چون میددونستی ارطلاق متنفرم همش میگه دیگه اینکارارونمی کنم حتی من برای اینکه امتحانش کنم براش شرط گذاشتم البته نمیدونم شرط درستیه یانه اماقبول نکرد
- - - Updated - - -
البته همه خانواده ام حمایتم می کنن ومیگن بااین آدم که هرروزیه حرف میزنه ودست بزن داره نمیشه زندگی کردواصلن نمیزارن برگردم مخصوصاکه اختلالشم ثابت شد.
امامن باتمام بدیهایی که کرده ته دلم دوستش دارم وگاهی دلم براش میسوزه ودلم می خواست بهش یه فرصت بدم وامتحانش کنم واسه همین شرط کردم که اگه واقعاعوض شدی ومطمینی که دیگه منونمیزنی حق طلاق روبده به من. گفتم الان پدرم کاملن مخالفه اگه من برگردم منوطردمیکنن ودیگه اگه منوازخونه بیرون کنی یابزنی جایی ندارم که برم واسه همین سه دونگ خونه توبنامم کن که من یه جا داشته باشم اماهیچ کدوموقبول نمیکنه. تازه میگه تومهریه توببخش وبیااگه توببخشی من میرم مستقل میشم وهمه دارایی هاموبنامم می کنم وازخانواده ام جدامیشم .
- - - Updated - - -
مثلن یکی ازدعواهامون سراین بودکه باهم تصمیم گرفتیم ماشینمونوبفروشیم وپول خونه مونوبریزیم. باهم این تصمیم روگرفتیم فرداش رفت ماشین روفروخت وتمام پولشم دادبه مامانش من اعتراض کردم مگه ماباهم مشورت نکردیم چرابه حرف مامانت گوش میدی اول گفت قرض دادم بعدزدزیرش گفت اصلن به توچه دادم احتیاج داشتن دادم بعدهم من میرفتم توقیافه میومدمی گفت چراتوقیافه ای وشروع میکردبه زدن می گفت حالاکه حرف نمی فهمی بایدبزنمت تابفهمی ودیگه تکرارنکنی چرابه مامانم پولمودادم
- - - Updated - - -
کلن سرعدم استقلالش وسرکارنرفتن و اینکه یه درامدثابت نداشت ووابسته بوددعوامون میشدوبه کتک زدن من ختم میشدوآخرشم میومدبغلم میکردوپامومیبوسیدولی مشکل اصلی روحل نمی کرد
علاقه مندی ها (Bookmarks)