به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 68
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اسفند 97 [ 07:26]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,969
    سطح
    45
    Points: 4,969, Level: 45
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 40 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم اختلال شخصیت داره ثبات نداره بمونم یاطلاق بگیرم؟

    من غزل 28 ساله همسرم 30 ساله هست.ازدلایل طلاقم اینه که ثبات ندارد .دست بزن شدیدداره. تن پروره وتن به کارنمیده .بچه ننه است تک پسره وهمه کاراشومادرش براش می کنه وتصمیم میگیره. قاضی ماروفرستادپزشکی قانونی وروانپزشک نامه دادکه همسرم دچاراختلال شخصیت هست ولی درحدجنون نیست.
    3 ماهه خونه پدرم هستم هرروزمیادالتماس می کنه برگردم امااصلاقابل اعتمادنیست غیرقابل پیش بینیه.پدم کاملاموافق طلاقم هست ونمیذاره برگردم..

    - - - Updated - - -

    همسرم بساربهم ابرازعشق می کنه هرکاری میکردم بسیارقدردان بوددست وپاموباعشق می بوسیدامادرعمل تامی خواست تصمیمی برای کاروزندگیش بگیره فقط حرف مادرشوگوش میکرد.
    نمی تونه تعادل بین عشق ونفرت رونگه دداره درعین حال که بسیاربه من ابرازعلاقه میکردولی اصلابهم اعتمادنداشت .
    هیچی روبه نام خودش نمیکردازاول مادرش همش بهش می گفت هیچی به نامت نمی کنیم مبادازنت مهریه بگیره .
    من خیلی ازاین موضوع ناراحت میشدم واینویه توهین می دونستم به خودم همسرم توحرف همه حق هاروبه من میدادواین حرفای مادرشومحکوم میکردولی درعمل حرف اوناروگوش میداد.دوسال ازازدواجم می گذره ویکسالم عقدبودم ولی هرچی تلاش کردم مستقل بشه نشد

    - - - Updated - - -

    فقط نوشت اختلال داره توضیح نداد ولی من می گفتم ثبات نداره خودم باتحقیقاتی که کردم فکرمی کنم اختلال مرزی داره یادوقطبی

    - - - Updated - - -

    نه بچه ندارم .سرهرچیزی که مخافت کنم مخصوصاسراینکه استقلال نداشت وازلحاظ مالی کتملن وابسته خانواده ش بودهرکارمی خواست بکنه بایدازمادرش اجازه می گرفت چون همه ملک ومغازه ش به نام مادرشه

    - - - Updated - - -

    ماهمدیگه رویه جایی دیدیم حتی بهم شماره دادولی یک سال گذشت من تماس نگرفتم. بعدیه معرف به من زنگ زدگفت اون آقاخیلی سراغتونومیگیره شماره مودادبهش من یک جلسه رفتم بیرون باهم حرف زدیم هفته بعداومدخواستگاری ومن خیلی بهش ابرازعشق کردم اونم خیلی آدم برونگراییه توجمع انقدرازمن تعریف می کنه که همه به من حسودی می کردن ازلحاظ ظاهرخیلی خوشگله منم همینطور همه حسرت مارومی خوردن اما کسی نمی دونست توخونه چقدرعذابم میداد

    - - - Updated - - -

    یه اخلاقی که داره همش می خوادزهرچشم بگیره منوبترسونه. وقتی به شدت منوکتک زدباکمربند پرت کردن لیوان دستم خون اومد و داشت خفه ام میکرد اومدم خونهه بابام عوض معذرت خواهی تایک هفته می گفت طلاقم میده چون می دونست من خیلی دوستش دارم وازطلاق متنفرم ولی بعدازیک هفته افتادبه التماس کردن که برگردم

    - - - Updated - - -

    وقتی کتکم میزدبعدش بلافاصله تغییرحالت میدادمیومدبغلم میکردولی هیچ وقت حرفموگوش نمی کردوکارخودشومیکرد.

    هرروزیه حرف میزنه گاهی التماس می کنه برگردم گاهی هم میگه طلاق توافقی کلن مشکلش اینه که سرحرفش نمی مونه وبه شدت بدبینه.

    - - - Updated - - -

    البته دکترگفت دوقطبی نیست وخودمم فکرمی کنم دوقطبی نباشه .آدم ناسازگاریه هیچ دوستی نداره البته خیلی اجتماعی وخوش صحبته ولی یه دفعه ازیکی خیلی خوشش میادویه دفعه نسبت بهش سردوبدبین میشه. سربازیش 4 سال طول کشیده .همش ازاین شاخه به اون شاخه میپره

    - - - Updated - - -

    سرمسایل مادی خیلی بد بینه .البته همیشه هم منوچک میکردتواین 2 سال حتی یه بارنشدکه جایی برم بهش نگم یاجوااب تلفن ندم همیشه گوشیم دستم بود خونه بابامم بودم چندباربهم زنگ میزدکه من بااین قضیه هیچ مشکلی ندارم وبه حساب علاقه وتوجه میزاشتم.
    تحصیلاتش دیپلمه ومن لیسانسم. وضعیت درسیش خیلی افتضاح بوده.مامانش مشقاشومینوشته.اصلن نمی تونست تمرکزکنه یه کتاب بخونه ولی انقدرتوحرف زدن تبحرداره که اصلن بهش نمیادتحصیلات نداره.
    آدمیه که خیلی قشنگ حرف میزنه ولی توخالی

    - - - Updated - - -

    مثلن دوروزمی رفت یه جاسرکاربعدمی گفت نمیرم چندرغازپول میدن من میلیاردم بالاخره بابام سهم منومیده احتیاج به کارندارم.
    خیلی گنده حرف میزدمثلن 2 سال مایه ماشین نداشتیم ولی توجمع که حرف میزدکمترازمیلیون حردف نمیزد.

    میگم چون آدم ناسازگاریه نمی تونست یه جاوایسته کارکنه حرف شنوی داشته باشه روزاول میومدمی گفت بهترین کاردنیاست روزدوم کلی بهونه میاوردکه نره

    - - - Updated - - -

    البته دکترگفت دوقطبی نیست وخودمم فکرمی کنم دوقطبی نباشه .آدم ناسازگاریه هیچ دوستی نداره البته خیلی اجتماعی وخوش صحبته ولی یه دفعه ازیکی خیلی خوشش میادویه دفعه نسبت بهش سردوبدبین میشه. سربازیش 4 سال طول کشیده .همش ازاین شاخه به اون شاخه میپره

    - - - Updated - - -

    سرمسایل مادی خیلی بد بینه .البته همیشه هم منوچک میکردتواین 2 سال حتی یه بارنشدکه جایی برم بهش نگم یاجوااب تلفن ندم همیشه گوشیم دستم بود خونه بابامم بودم چندباربهم زنگ میزدکه من بااین قضیه هیچ مشکلی ندارم وبه حساب علاقه وتوجه میزاشتم.
    تحصیلاتش دیپلمه ومن لیسانسم. وضعیت درسیش خیلی افتضاح بوده.مامانش مشقاشومینوشته.اصلن نمی تونست تمرکزکنه یه کتاب بخونه ولی انقدرتوحرف زدن تبحرداره که اصلن بهش نمیادتحصیلات نداره.
    آدمیه که خیلی قشنگ حرف میزنه ولی توخالی

    - - - Updated - - -

    مثلن دوروزمی رفت یه جاسرکاربعدمی گفت نمیرم چندرغازپول میدن من میلیاردم بالاخره بابام سهم منومیده احتیاج به کارندارم.
    خیلی گنده حرف میزدمثلن 2 سال مایه ماشین نداشتیم ولی توجمع که حرف میزدکمترازمیلیون حردف نمیزد.

    میگم چون آدم ناسازگاریه نمی تونست یه جاوایسته کارکنه حرف شنوی داشته باشه روزاول میومدمی گفت بهترین کاردنیاست روزدوم کلی بهونه میاوردکه نره

    - - - Updated - - -

    دقیقامشکلم عدم ثبات ودست بزنشه چون میادمیگه اشتباه کردم دیگه ناخنم هم بهت نمی خوره پیش قاضی هم تعهدمیدم برگرد اما من نمی تونم بهش اعتما دکنم چون ثبات نداره غیرقابل پیش بینیه
    بهش میگم یادته منوازخونه بیرون میکردی یادته التماست میکردم منونزن گوش نمیکردی یادته چقدرتن وبدنم روباواژه طلاق می لرزوندی چون میددونستی ارطلاق متنفرم همش میگه دیگه اینکارارونمی کنم حتی من برای اینکه امتحانش کنم براش شرط گذاشتم البته نمیدونم شرط درستیه یانه اماقبول نکرد

    - - - Updated - - -

    البته همه خانواده ام حمایتم می کنن ومیگن بااین آدم که هرروزیه حرف میزنه ودست بزن داره نمیشه زندگی کردواصلن نمیزارن برگردم مخصوصاکه اختلالشم ثابت شد.

    امامن باتمام بدیهایی که کرده ته دلم دوستش دارم وگاهی دلم براش میسوزه ودلم می خواست بهش یه فرصت بدم وامتحانش کنم واسه همین شرط کردم که اگه واقعاعوض شدی ومطمینی که دیگه منونمیزنی حق طلاق روبده به من. گفتم الان پدرم کاملن مخالفه اگه من برگردم منوطردمیکنن ودیگه اگه منوازخونه بیرون کنی یابزنی جایی ندارم که برم واسه همین سه دونگ خونه توبنامم کن که من یه جا داشته باشم اماهیچ کدوموقبول نمیکنه. تازه میگه تومهریه توببخش وبیااگه توببخشی من میرم مستقل میشم وهمه دارایی هاموبنامم می کنم وازخانواده ام جدامیشم .

    - - - Updated - - -

    مثلن یکی ازدعواهامون سراین بودکه باهم تصمیم گرفتیم ماشینمونوبفروشیم وپول خونه مونوبریزیم. باهم این تصمیم روگرفتیم فرداش رفت ماشین روفروخت وتمام پولشم دادبه مامانش من اعتراض کردم مگه ماباهم مشورت نکردیم چرابه حرف مامانت گوش میدی اول گفت قرض دادم بعدزدزیرش گفت اصلن به توچه دادم احتیاج داشتن دادم بعدهم من میرفتم توقیافه میومدمی گفت چراتوقیافه ای وشروع میکردبه زدن می گفت حالاکه حرف نمی فهمی بایدبزنمت تابفهمی ودیگه تکرارنکنی چرابه مامانم پولمودادم

    - - - Updated - - -

    کلن سرعدم استقلالش وسرکارنرفتن و اینکه یه درامدثابت نداشت ووابسته بوددعوامون میشدوبه کتک زدن من ختم میشدوآخرشم میومدبغلم میکردوپامومیبوسیدولی مشکل اصلی روحل نمی کرد

  2. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    عزیزم یه کمی صبور باش:) . تاپپیک ها و مشکلات زیاد هستن و یه کمی طول می کشه تا دوستان بتونن بیان به تاپیکت .
    الان تو فقط از این می ترسی که طلاقت عاقلانه هست یا نه . یعنی توی گرفتن طلاق شک داری . قسمت عمده شکت به این خاطره که بهش احساس داری (هرچند من نمی دونم احساست دوست داشتنه یا دلسوزی ، چون اینجا بیشتر دلسوزی رو نشون دادی) و قسمتی از اون هم به این خاطره که از چیزی به اسم طلاق می ترسی .
    دلایلی که برای طلاق میاری عاقلانه هستند. مثل بدبینی ، بیکاری ، عدم استقلال مالی ، دخالت خانواده ، دست بزن و .... تجربه تو خیلی از زندگی ها نشون داده که مردهایی که دست بزن داشته باشند ، این عادت رو ترک نمی کنن.
    باید ببینی که اگر از طلاق نترسی و احساست رو هم تا حدی در موردش کنار بذاری می تونی با این ویژگیهاش کنار بیای یا نه ؟
    ضمنا از خانوادت بخواه فرصت بیشتری در مورد تصمیم گیری بهت بدن . و اجبار رو از روت بردارن تا خودت تصمیم بگیری . چون اگر در تصمیمت دخیل باشن ممکنه در آینده هر مشکلی خدای نکرده در زندگیت پیش بیاد از اون ها کینه به دل بگیری و همین طور خودت رو سرزنش کنی که چرا خودت تصمیم نگرفتی .
    عزیزم واقعا درکت می کنم. در شرایط سختی هستی . شرایطی که خودم هم به نوعی مثل تو هستم . هرچند تفاوتمون زیاده . با عجله تصمیم نگیر. بذار برای طلاق به یقین برسی . زمان طلاق رو مشخص کردین؟

  3. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    غزل جان یه تاپیک رو دنبال کن. نتیجه بهتری می گیری .

  4. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اسفند 97 [ 07:26]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,969
    سطح
    45
    Points: 4,969, Level: 45
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 40 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم چراکسی راهنمایی نمی کنه ونظرنمیده خواستم یه عنوان دیگه انتخاب کنم شایدجذاب ترباشه بیان ببینن ونظربدن

  5. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اسفند 97 [ 07:26]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,969
    سطح
    45
    Points: 4,969, Level: 45
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 40 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعاممنونم ازت عزیزم

    نه دقیقامشخص نیست چون همسرم هرروزیه حرف میزنه مثلن میگه فردابیادواسه توافق بعدنمیادیابهونه میاره یامیگه مهریه روببخش یا دوباره التماس می کنه ولی من آخرین حرفم بهش این بودکه باین شرایط برنمیگردم وقراره توهفته دیگه توافق کنیم واسه طلاق باوکیلمون

    - - - Updated - - -

    به نظرتون اون شرط هایی که گذاشتم عاقلانه بوده ؟تازه اگرحسن نیت داشت بااین همه مشکلاتش نبایدقبول میکرد؟

    - - - Updated - - -

    واقعانکته خوبی روبهم یا دآوری کردی منم فکرمی کنم فقط احساسه که الان باعث شده تردیدداشته باشم وگرنه ازلحاظ عقل ومنطق باهرکی حرف میزنم نسبت به برگشت بدبینه چون مشکلش یکی دوتانیست که .

    همینکه مرد ی 30 سالشه ولی تاالان درست وحسابی کارنکر ده وزحمت نکشیده مگه میشه ازاین به بعدکارکنه ؟

  6. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 مرداد 92 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    792
    سطح
    14
    Points: 792, Level: 14
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 30 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم قلمکار به نظر من یه چند وقتی به خودتون و همسرتون زمان بدید. بشین فکراتو جمع و جور کن. ببین دختر به زندگی بعد از طلاق فکر کردی؟ مخصوصا واسه شما خانمها ! سختی های زیادی داره بهشون فکر کردی. در ضمن گذر زمان گاها معجزه میکنه.امتحان کن. چند وقته اومدی خونه پدرتون؟ خودتون شاغل نیستین؟ میشه بپرسم مهریه تون چند تا سکه بوده؟ همسر شما با مهر شما مشکلی نداشتن؟اینو میگم بخاطر اینکه علت رفتار این آقا را در مورد مساءل مالی ریشه یابی کنیم.

  7. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    تو شرط های خوبی گذاشتی . اما اگر قبول می کرد . اما قبول نکردنش دلیل بر این نمی تونه باشه که حتما ریگی به کفش داره . نمی دونم ، اما احساس می کنم همه مردها از اینکه حق طلاق رو به همسرشون بدن می ترسن . اونم تو این طور وضعیت ها . خانمی تا حالا پیش اومده بوده همچین وضعیتی که بری خونه پدرت و با قولی که بهت میده در مورد اینکه این وضعیت رو درست کنه برگردی خونه ؟ اگر بله ، چقدر پای قول هاش می مونه ؟

  8. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    24
    Array
    یه زمانی میگفتن شخصیت ادمها تا هفت سالگی شکل میگیره و دیگه هیچوقت تغییر نمیکنه ولی در روانشناسی جدید میگن ادمها تو هر سنی امکان تغییر دارند و درمان میشند
    دوره کودکیشون درمان میشه مشکلاتشون حل میشه ولی این نیاز به تلاش خیلی خیلی زیاد داره نیاز به قبول مشکل توسط شخص مریض داره و پیگیری پشت سر هم برای درمان
    اگه تحمل داری اگه صبر داری اگه حاضری سالهای زیادی صبر کنی و سرمایه خرج کنی اگه همسرت مایل به درمان مداوم برای مدت دو سه سال هفته سه جلسه هست
    اگه حاضری تو این چند سال بهش کمک کنی و صبر کنی مشکلت حل میشه
    هر انتخابی مسئولیتی رو به همراهش داره تو همسرت رو انتخاب کردی اگه میخوای باهاش بمونی مسئولیت عواقبش رو بپذیر اگه میخوای طلاق بگیری باز هم مسئولیت عواقبش رو بپذیر
    هیچ کس جز خودت نمیدونه ایا طلاق بهترین راه حله یا نه .. این که ایا تو در معرض خشونت قرار گرفتی ایا اسیبی بهت میرسه ایا ممکنه با بودن با این ادم جسم و روحت از بین بره
    اینها رو همه تو میدونی به همه چیز با دقت نگاه کن از مشاور حرفه ایی کمک بخواه .. امیدوارم خوب تصمیم بگیری

  9. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اسفند 97 [ 07:26]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,969
    سطح
    45
    Points: 4,969, Level: 45
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 40 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله من سال گذشته اومدم خونه پدرم واون قول دادکه دیگه کتک نزنه ومستقل بشه .

    فقط یه کارکرداونم این بودکه پول پیش خونه روکه بنام مادرش بودبه اسم خودش کردولی اصلی ترین وابستگی هاش که درموردشغل وخونه وماشین ومغازه ش بودهمچنان بنام خانواده اش بودوخیلی هم وابسته بود.

    ودست بزنش خیلی هم شدیدترشدو وقیحانه منوازخونه بیرون میکردومنم دیگه به خانواده ام نمی گفتم که بازم کتکم میزنه اونم سواستفاده میکرد الانم همش میگه فکرنمیکردم تااینجابکشه اگه می گفتم طلاق فقط می خواستم بترسونمت

  10. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,022

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array
    سلام دوست عزیز

    متاسفم که زندگی شما به اینجا کشیده اما ظاهرا از اول به خیلی نکته ها دقت نکردی و فقط به خاطر احساسات دست به یک انتخاب غلط زدی .

    همسر شما اختلال شخصیتش کاملا مشخص هست و حتی خانواده اش هم این رو میدونند و همین خاطر چیزی به نامش نکردند تا مبادا شما به عنوان مهریه ات بگیری .

    اینجور آدمها معمولا تن به درمان نمیدند و عیبی در خودشون نمی بینند و اگر در ابتدای راه همکاری کنند معمولا رها می کنند و کارها و دارها رو نمی پذیرند .

    تاکید می کنم هیچ شرطی نمی تونه ضامن رفتار آینده همسر شما باشه حتی اگر بپذیره ، خود شما هم این رو می دونید پس چرا شرط میگذارید . تازه با وجود اون التماس ها حاضر نیست شرطی بپذیره و از شما هم می خوان که مهریه ات رو ببخشی و این باید برای شما اتمام حجتی باشه که حتی الان هم زندگیش تا پای جدایی رفته حاضر نیست مسئولیتی بپذیره .

    همسر شما مسئولیت پذیر نیست و به همین دلیل تصمیم گیری های زندگیش رو به عهده خانوادش میگذاره . در واقع با این کار مسئولیت زندگیش رو به دوش خانوادش میندازه تا خودش رو راحت کنه .

    شما مثل زمان انتخابت درگیر احساسات هستی اما عقلت میگه این زندگی غلطه و دچار تعارض شدی . کسی نمی تونه به شما کمک کنه . فقط خودت باید سعی کنی از این تعارض بیرون بیای و یک تصمیم قاطع بگیری که اگر برگشتی پشیمون نشی اگر جدا شدی پشیمون نشی .

    البته بعد از جدایی (به عنوان یک شکست) قطعا احساسات منفی خواهد بود و این اجتناب ناپذیره .

    دوست عزیز شما وقتی به قطعیت برسی که زندگی کردن با این شخص غلط هست نباید از بیرون اومدن از زندگیی که عقلت حکم کرده که ادامه اش غلط هست از خودت خجالت بکشی بلکه باید به خودت افتخار کنی که زیر بار یک زندگی اشتباه نرفتی .

    حتما و حتما این تعارض رو برای خودت حل کن و دل یک دله کن و یک تصمیم قاطع بگیر و با اطمینان بهش عمل کن .
    ویرایش توسط baran.68 : پنجشنبه 27 تیر 92 در ساعت 19:10

  11. 2 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    asemani (پنجشنبه 27 تیر 92), del (یکشنبه 30 تیر 92)


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درمان شخصیت کمالگرا (شخصیت وسواسی)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 دی 00, 12:40
  2. پدر دختر اختلال شخصیت داره و اطلاعات در مورد این بیماری
    توسط Naashena در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 08 شهریور 92, 09:53
  3. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 تیر 92, 19:39
  4. چه همسری مناسب کدام شخصیت >>>
    توسط فرشته مهربان در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 خرداد 91, 01:12
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 اردیبهشت 89, 10:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.