به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 59
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ریحان جان.ممنون از راهنمایی های خوبت.چرا گاها پیش میاد که وسط هفته بریم خونه هم اما خیلی به ندرت. بیشتر وسط هفته میریم بیرون با هم.زیاد دوس نداریم مزاحم خانواده ها بشیم به نظر هر دومون در دوران عقد دوری و دوستی با خانواده ها بهتره!البته الان که فامیلاشون خونشونن من چیزی نمیگم بهش اون بیشتر با اوناست عصرا.منم آزادش گذاشتم که بره استخر بره فوتبال یا هر تفریح دیگه. زیاد بهش نمیگم الا بلا بیا بریم بیرون.اونم به تفریح احتیاج داره .فقط از این نگرانم که من براش کمرنگ نشم.ریحان الان که رفتی سر خونه زندگی خودت، همسرت بهتر شده؟ اون عدالته پر رنگ تر شده؟ واقعا صبر و مهربونیت جواب داده ؟

  2. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    وقتی شما مهمون دارین چرا زنگ نمیزنین اونم بیاد؟ خب شما دیگه یه خونواده اید . به نظرم منطقی نیست تو مهمونی ها از هم جداباشین . دوست که نیستین زن و شوهرین خب

  3. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ساحل جان- چرا میریم پیش هم وقتی مهمون داریم. اما اونا 3 تا پسر عموهتشن .حالا رفتن من به اونجا زیادم منطقی نیست

  4. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 92 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    1,214
    سطح
    19
    Points: 1,214, Level: 19
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 214 در 130 پست

    Rep Power
    35
    Array
    اگر منظورت از عدالت اینه که هر طور که تو با اون رفتار میکنی اونم باهات رفتار کنه نه،گفتم که هیچ وقت چنین اتفاقی نمیفته.من هنوزم اگه یه ساعت از شوهرم ناراحت باشم و تحویلش نگیرم عصبی میشه اما خودش شاید این کارو بکنه.زن و مرد دو جنس متفاوتن با نیازهای متفاوت.
    سعی کن به حرفای همسرت،بیشتر جاهایی که حساسه،گوش بدی و خواسته هاتو ازش با احترام و در زمان مناسبش(بیشتر شبها ) ازش بخوای.به هیج وجه عصبیش نکن.دیدی داره عصبی میشه بپر بغلش کن،بوسش کن.حتی اگه مقصر نبودی عذرخواهی کن.اینا نکات ریزی هستن که امیدوارم کمکت کنن

    - - - Updated - - -

    نگران نباش،کمرنگ نمیشی.شوهر منم وقتای ناراحتیش همیشه میرفت پیش دوستاش،الان فهمیدم دلیل رفتنشو.چون با هم میگن و میخندن و اونا هم از ناراحتیش چیزی نمیدونستن تا سین جیمش کنن.
    هنوزم گاهی میره.البته با منم حرف میزنه.

  5. کاربر روبرو از پست مفید reyhan تشکرکرده است .

    آواز (دوشنبه 24 تیر 92)

  6. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 02:16]
    تاریخ عضویت
    1392-4-24
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    175
    سطح
    3
    Points: 175, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مریم عزیز سلام.
    خیلی وقته که خواننده خاموش این انجمن هستم اما بادیدن تاپیک شما و شباهت 99% مشکلمون انگیزم این شد که ثبت نام کنم و تاپیکتو دنبال کنم.

    تا حدودی با نظر ریحان عزیز موافقم و در موارد محدود با گفتن چشم و هرچی صلاح میدونی تونستم به خواستم برسم اما موقتی. من یه مشکل دیگه هم دارم که شوهرم با کار کردن من مخالفه و اینم به لیستت اضافه میکنم. و اینکه خدا رو شکر با من فحاشی نمیکنه ولی توهین میکنه و خورد میکنه.

    دوست عزیز فقط میتونم بگم که باید یه کنترل طولانی مدت حداقل 6 ماهه روی رفتار و حالاتت داشته باشی. تا میتونی بهونه ای دستش نده و حتی شده طوری برخورد کن که باورش بشه همونی شده که اون میخواد و همه چیز بر وفق مراده. خودتو با چیزهایی سرگرم کن که نیاز به اجازه گرفتن و بحث کردن نداشته باشه. تحمل چند ماهه و حتی یک ساله برای یک عمر زندگی میارزه. میبینی که کم کم آروم میشه و روی جنبه های دیگه ی اخلاقشم تاثیر میذاره.
    من خودم کم صبرم و سریع اینا رو فراموش میکنم اما میدونم که کارسازه. سعی که به مشاوره بری نه برای ازدواج و مسائلش بلکه برای خود سازی و کنترل رفتار های خودت. میبینی که حرف های مشاور هم آرامش بخشه و چشمتو روی خیلی چیزا باز میکنه.
    اگر دیدی مسئله ای حتی ظاهرا به مقابله به مثل شبیهه اونو انجام نده و یک راه دیگرو انتخاب کن چون مطمئنا باعث سوء تفاهم میشه.
    اگر رفتاری دیدی که تنونستی سکوت کنی بهش بگو از شخصیت قشنگ تو بعیده و جملات رو زیبا و از صمیم قلب بیان کن.

    میدونم سخته. میدونم میگی آخه به چه قیمتی؟ میدونم میترسی که اینا همیشگی بشه و جتی به جدایی فکر کردی. اما امتحان کن تا بعدا پشیمون نشی.

    همه چیز به اعتدال. زیاده روی در محبت هم نتیجه ی خوبی نداره ولی نه به این معنی که مقابله به مثل بشه. بزرگی کن و گاهی احساسو خاموش کن و از دریچه ی روشن منطق باهاش صحبت کن .
    منتظر خبرهای خوبت هستم.

  7. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه ی دوستای گلم . از همتون ممنونم که بهم کمک می کنین. آره به نظر خودمم مقابله به مثل جالب نیست و همسرمم هم از این کار به شدت متنفره.سعی می کنم رو شخصیت خودم بیشتر کار کنم. البته خودم احساس می کنم پیشرفت کردم.آواز عزیز راستش اونم اولش نمیزاشت برم سرکار اما به هزار زور راضیش کردم . می خواست ثابت کنه که به حرفش گوش میدم.امیدوارم بتونم بهتر از این بشم . آواز عزیزم عنوان تاپیکتو برام بزار که اگه قابلبدونی بهت سر بزنم. ریحان عزیز حالا دارم سعی می کنم خودمو با چیزای دیگه سرگرم کنم تا کمتر دیر زنگ زدناشو احساس کنم. سعی می کنم پیش اون خودمو خیلی مشغول نشون بدم و اعتماد به نفس خودمو حفظ کنم و متین و با وقار باشم. آخه شنیدم که می گن مثل ساحل آرامن باش تا مانند دریا در تلاطمت باشند... یه همچین چیزی.

    - - - Updated - - -

    سلام به همه ی دوستای گلم . از همتون ممنونم که بهم کمک می کنین. آره به نظر خودمم مقابله به مثل جالب نیست و همسرمم هم از این کار به شدت متنفره.سعی می کنم رو شخصیت خودم بیشتر کار کنم. البته خودم احساس می کنم پیشرفت کردم.آواز عزیز راستش اونم اولش نمیزاشت برم سرکار اما به هزار زور راضیش کردم . می خواست ثابت کنه که به حرفش گوش میدم.امیدوارم بتونم بهتر از این بشم . آواز عزیزم عنوان تاپیکتو برام بزار که اگه قابلبدونی بهت سر بزنم. ریحان عزیز حالا دارم سعی می کنم خودمو با چیزای دیگه سرگرم کنم تا کمتر دیر زنگ زدناشو احساس کنم. سعی می کنم پیش اون خودمو خیلی مشغول نشون بدم و اعتماد به نفس خودمو حفظ کنم و متین و با وقار باشم. آخه شنیدم که می گن مثل ساحل آرامن باش تا مانند دریا در تلاطمت باشند... یه همچین چیزی.

  8. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 02:16]
    تاریخ عضویت
    1392-4-24
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    175
    سطح
    3
    Points: 175, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مریم بدترین کار اینه چشت به گوشیت باشه و منتظر زنگش باشی.
    من وقتی اینجوری میشم لحظه به لحظه ناراحت تر و عصبی تر میشم با اینکه اون خبر نداره و من الکی دارم خودمو اذیت میکنم. گاهی که سرگرمم و میبینم که زنگ نزده و منم حواسم نبوده میبینم که نه خیلی هم اتفاق بدی نیوفتاده و من نباید هر دفعه اونقدر خودمو عذاب بدم. گاهی باید فقط برای خودت زندگی کنی. اینو همیشه یادت باشه.
    گاهی باید بذاری اونم فقط برا خودش زندگی کنه.
    دوران عقد نباید ترس و احساس اسارت رو به طرف منتقل کنه.
    یه کارایی بکن که همیشه انجام نمیدادی. خلاق باش . به خودت روحیه بده .
    گاهی که شوهرت میاد براش کیک و شیرینی درست کن.
    براش تو مناسبت ها یه نامه ی چند خطه بنویس و بگو که برات یک مرده واقعیه و دوس داری همیشه کنار هم آرامش داشته باشید.
    براش شالگردن بباف و بگو برای زمستونت میذارم کنار

    اما....
    همه ی اینا تو موقعیت مناسب....
    گاهی اوقات اگه یکیو زیادی پر کنی ، باد میکنه میره هوا و دیگه دستت بهش نمیرسه
    اما

  9. کاربر روبرو از پست مفید آواز تشکرکرده است .

    mah naz (سه شنبه 25 تیر 92)

  10. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    (دوستان عزیز لطفا به این سوال من اگه جواب بدین ممنون میشم : واقعا برام سواله چرا با اینکه میدونن ما از چه کلماتی خوشمون میاد اما به زبون نمیارن. نگین بلد نیستن . پس اون حرفای عاشقانه رو قبل از عقد از کجا می آوردن؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی عشقشون تموم شد ؟؟؟؟ یعنی عادی شدیم رفت؟)

    سلام آواز جان. آره واقعا راست می گی. متوجهم. اما مشکل اینجاست ما همش دلمون می خواد محبت کنیم محبت کنیم محبت کنیم . فراموش می کنیم یه وقتایی دست نگه داریم. جدیدا دارم به این فکر میکنم که من چقدر به فکر اونم که از چی خوشش میاد از چی بدش میاد ، وقتی زنگ میزنه باهاش شاد حرف یزنم، وقتی قراره بیرون رفتنمونو کنسلمی کنه بازم باهاش خوب حرف بزنم، همیشه تحویلشبگیرم ، کلمات محبت آمیز بگم بهشو ..... . اما..... خداوکیلی به دلم مونده ی بار زنگ بزنه وقتس من سرکارم یه خسته نباشید خشکو خالی یه جمله محبت آمیز بگه با اینکه بهش گفتم من خیلی با این حرفا خوشحال میشم، اما نمیگه. حتی اسممو خیلی کم به زبون میاره. مثلا وقتایی که خونشونم. شاید هفته ای یکبار و من از این موضوع به شدت ناراحتم. واقعا برام سواله چرا با اینکه میدونن ما از چه کلماتی خوشمون میاد اما به زبون نمیارن. نگین بلد نیستن . پس اون حرفای عاشقانه رو قبل از عقد از کجا می آوردن؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی عشقشون تموم شد ؟؟؟؟ یعنی عادی شدیم رفت؟

    - - - Updated - - -

    آواز جان لطفا عنوان تاپیکتو بران بزار

    - - - Updated - - -

    اینکه منتظر تلفنش باشی واقعا زجر آوره. مخصووصا اگه قبل عقد خیلی بهت زنگ میزد حتی تا اوایل عقدم همینجور زنگ میزد اما حالا دیگه نه!!!!!!!! این آقایون چرا عوض می شن؟؟؟؟؟؟؟/

  11. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    این قضیه صدا نکردن اسم مشکل منم هست یه حرف خیلی آسون روهم نمیگن ای خداااااا از دست این مردا حالا نخواستیم خانومم بگه عسلم بگه و ....... یه اسم خالی گفتم انقدر سخته؟

  12. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 92 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    1,214
    سطح
    19
    Points: 1,214, Level: 19
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 214 در 130 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام مریم جان
    کم شدن زنگ ها یا جملات محبت آمیز اصلا به این معنا نیست که خب همه چی تموم شد.دیگه تکراری شدم و ...
    عزیزم با گذشت زمان اون عطش اولیه کم میشه.این کاملا طبیعیه.چون اون موقع هنوز بهت نرسیده بود.اصلا این خاصیت دنیاست.قبل اینکه به هر چیزی تو این دنیا برسی در تلاطمی ،همه فکر و ذهنت رسیدن به اون چیزه اما وقتی بهش رسیدی خیالت راحت میشه.
    اما اون چیزی که یه زندگیو سرپا نگه میداره و دو نفرو تا آخر عمر کنار هم،عشق واقعیه.اگه میخوای زندگیت پر محبت باشه وظیفه شما خیلی مهمتره.به نظر من این زنه که روابطو هدایت میکنه و میتونه زندگیشو خوب کنه یا خراب کنه.
    تو زندگی باید همیشه از گل عشقتون مراقبت کنی.آبیاریش کنی.کلمات محبت آمیز مهمه اما مهمتر از اون اینه که تو عمل بهش ثابت کنی دوسش داری.باهاش همدلی کنی.تو مشکلاتش کنارش باشی.این توانایی رو داشته باشی وقتی ناراحته آرومش کنی.وقتی عروسی کردین میبینی روزها میگذره و شاید وقت نکنین به هم اسمس بدین.پس این یعنی همو دوست ندارین؟اینطور نیست.اصلا نباید از این موضوع ناراحت باشی.چون مدل دوست داشتنه تغییر میکنه وگرنه دوست داشتنه هست.
    تازه خیلیها عادت به زنگ زدن ندارن.مثل همسر من.البته اونم اولا خیلی میزد.اما اصلا دلیل نمیشه دوسم نداره.یادش میره.چون وقت کار خیلیییی جدیه.
    اینارو گفتم که الکی حرص نخوری.بهش محبت کن.روزی یه بار حالشو بپرس.بعضی موقع ها هم بهش فرصت بده دلش برات تنگ شه.مواظب گل زندگیت باش.
    راستی عصبانیت شوهرت کمتر شد؟


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.