به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,009
    سطح
    17
    Points: 1,009, Level: 17
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Eh S رابطه ای که 6 ساله عذابم میده و هنوز نمیتونم تموم کنم ...

    با سلام
    نمیدونم دارم مشکلمو میگم که کسی کمکم کنه یا میگم که فقط درد و دل کرده باشم . نمیدونم و به این خاطر میگم که آدم اول از همه خودش میتونه به خودش کمک کنه و منم چون یه کم ادعای روانشناسیم میشه احساس میکنم میدونم چه کاراییم درست و چه کاراییم اشتباه بوده ولی توانایی انجام کارایی که میدونم برای نجاتم لازمه انجام بدمو ندارم .

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوست عزیز چند سالتونه؟
    رابطه با کی؟
    چه نوع رابطه ای؟
    می تونید بیشتر توضیح بدید؟

  3. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    faghat-KHODA (چهارشنبه 29 خرداد 92), کامران (سه شنبه 28 خرداد 92), راحیل خانوم (چهارشنبه 29 خرداد 92)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با این توضیحاتی که دادی عالی میشه کمکت کرد! آفرین به این توضیحات زیبا و کامل!
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  5. 4 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    asemani (سه شنبه 28 خرداد 92), faghat-KHODA (چهارشنبه 29 خرداد 92), nosh nosh (چهارشنبه 29 خرداد 92), فرهنگ 27 (چهارشنبه 29 خرداد 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,009
    سطح
    17
    Points: 1,009, Level: 17
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اگه من بخوام همه ی ماجرامو توضیح بدم خیلی طولانی میشه و راستش از حوصله ی خودمم خارجه . یعنی شاید یادآوریشو دوست ندارم الان. من یه دختر معمولی دانشجوی ارشد و شاغل هستم که چند ماه دیگه 30سالم میشه .با یه آقای مطلقه که یه دختر داره رابطه ای بسیار عاشقانه داریم و شاید بهتره بگم من خیلی وابسته ترم تا اون ، البته شایدم اشتباه میکنم چون زمانی که اتفاقایی افتاده و من دیگه جوابشو ندادم انقدر اصرار کرده و گفته من بدون تو نمیتونم که فکر میکنم اونم به من خیلی وابسته است . ولی خوب د ر هر صورت اون مرده و من زن و مطمئنا احساسات من بیشتره. ما چند ماهه تقریبا به صورت جدی میخوایم ازدواج کنیم ولی اون یه مقدار متزلزله ، و ترسشو من میفهمم از چیه، از اینکه دخترش بفهمه اون ازدواج کرده و همسر قبلیش که خیلی هم به قول خودش ممکنه اگه بفهمه دیوونه بازی در بیاره و دست به خودکشی بزنه . من واقعا دیگه بریدم، داغونم از این رابطه ، خیلی کمکش کردم ولی دیگه از این سردرگمیش خسته شدم . جلو ی چشمام خورد شده ،احساس میکنم آدم ضعیفیه .الان دو روزه خطمو خاموش کردم خیلی بی خبر . میدونم خیلی تعجب کرده چون این چند وقت خیلی هم با هم خوب بودیم و مشکلی نداشتیم .نمیدونم میتونم تمومش کنم یا نه .

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    دوست عزیز

    برای من جای بسی تعجب است که شش سال پیش که شما 24 ساله بودید چرا جذب یک مرد مطلقه با یک دختر شدید؟؟

    چه امتیاز و خصوصیت بارزی این شخص داشت که جذبش شدید؟

    چرا 6 سال این رابطه طول کشید؟ آیا ایشون جدی نمی کرد یا شما مشکلی داشتید؟

    این رابطه در چه حدی هست؟ ایا شما تصمیم ندارید این پرونده را یا کامل ببندید یا به ازدواج برسانید؟

    سن این آقا و علت طلاقشان چه بوده؟ به نظر شما چرا این مرد در برابر همسر مطلقه خود اینقدر احساس ضعف می کند؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .

    راحیل خانوم (چهارشنبه 29 خرداد 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,009
    سطح
    17
    Points: 1,009, Level: 17
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما به 6 سال پیش فکر نکنید چون اونموقع قصد ازدواج مطرح نبود و اصلا آنچنان وابستگی ای وجود نداشت.ولی الان حدود یک سال و نیمه که قضیه جدی شده و حساسیت ایشون هم به همسر سابقشون بخاطر اینه که ایشون کمی مشکل روانی دارند و چند بار دست به خودکشی زده اند. من هم از نظر خانواده بخاطر مطلقه بودن ایشون ترس از مطرح کردن قضیه رو داشتم به همین علت تا الان ادامه پیدا کرده قضیه .

    - - - Updated - - -

    شما به 6 سال پیش فکر نکنید چون اونموقع قصد ازدواج مطرح نبود و اصلا آنچنان وابستگی ای وجود نداشت.ولی الان حدود یک سال و نیمه که قضیه جدی شده و حساسیت ایشون هم به همسر سابقشون بخاطر اینه که ایشون کمی مشکل روانی دارند و چند بار دست به خودکشی زده اند. من هم از نظر خانواده بخاطر مطلقه بودن ایشون ترس از مطرح کردن قضیه رو داشتم به همین علت تا الان ادامه پیدا کرده قضیه .

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    سلام
    شماازهمون اول میدونستیدکه این اقامطلقه هستندپس قبول کردیدوالان هم پاش وایسید
    یعنی چی که بدون اطلاع ،بدون اینکه مشکلی پیش بیادگوشی روخاموش کردم یه بارتصمیمتون روبگیریدیارومی روم یازنگی زنگ بحث اززندگی شماست شوخی بردارنیست
    مگه این اقاقبلانمیدونستندکه همسرسابقشون مشکل دارندوحالابه فکرایشون افتادنددرثانی اینهاکه ازهم جداشدندوزندگی هرکدوم به خودشون مربوطه چرابایدحرفی ازهمسرسابقشون زده بشه
    خواهرم تصمیمتون روبه طورجدی بگیریددرک میکنم شش سال کم نیست که براحتی بشه ازش گذشت ولی بدونید بلاتکلیفی هم بددردیه سعی کنیدهرچه زودتربه نتیجه برسید درک میکنم که میگیدچطوری راضیش کنم وقتی همش بهونه میاره سعی کنیدتاجایی که امکان داره راضیش کنیداقایون هی امروزوفردامیکنندهی میگن میایم ولی زمان میگذره وماخانمهاکه هرروزوابسته ترازدیروزمیشیم مثل من نشیدتکلیفتون رومشخص کنیداجازه ندیدباوعده وعیدرابطتون ادامه پیداکنه درحالیکه هنوزبطوررسمی جلونمیان ولی میگن اینکارومیکنیم اون کارومیکنیم عجله نکن میایم کی؟مشخص نیست
    موفق باشید

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,009
    سطح
    17
    Points: 1,009, Level: 17
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینکه چه جاذبه ای داشت رو خوب باید بگم من تا اون سن با کسی نبودم و اون واقعا آدم خوبیه .یعنی شاید زیادی خوبه و شاید یکی از بدیهاش همینه که دوست داره همه بگن اون آدم خوبیه . وای خدای من نمیدونم چجوری درگیر همچین ماجرایی شدم که داغونم کرد .فقط میدونم انقدر خاطره داریم و انقدر محبت ازش دیدم که وقتی نیست آنچنان حالی پیدا میکنم که اصلا نمیتونم بعدا درک کنم که چرا انقدر حالم بد میشه تو نبودش .البته باید اضافه کنم که بدب هم زیاد ازش دیدم ولی همیشه بدیاشو یه جوری توجیه میکرد که من احساس کنم راست میگه بیچاره ، تقصیر اون نبوده خوب نشده یا نتونسته یا .....

    - - - Updated - - -

    چرا حرفی زده بشه از همسر سابقش ؟؟ ما همه ی رابطمون شده زندگی قبلیه اون ، یه روز میبینم ناراحته حالش بده ، میگم چی شده میگه همسر سابقش باز دیوونه بازی درآورده و نمیذاره دیگه بچرو ببینم .هی دلداری ش بدم و هی بگم این کارو کن اون کارو کن تا بالاخره مشکلش حل میشه . این که میگم مشکلش حل میشه نه که به خودیه خود حل بشه ها انقدر اعصاب و روان و روحم و میذارم و بهش راهکار مدم که چکار کن و چکار نکن تا در کما آرامش مشکل حل بشه که دیگه نا برام نمیمونه ، تا ماجرا تموم میشه یه کم خوشیم و نفس میکشیم باز یه ماجرای جدید شروع میشه مثلا خودکشی میکنه یا ...دیگه بریدم .احساس میکنم فقط یه مشاور دلسوز بودم براش.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 95, 09:19
  2. هنوز دوسش دارم نمیتونم فراموشش کنم
    توسط saram در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 شهریور 93, 09:57
  3. ازش جدا شدم اما هنوز نمیتونم فراموشش کنم
    توسط Yasmina در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 تیر 92, 22:02
  4. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 88, 08:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.