سلام به همه ی عزیزان من من باز هم خودمو معرفی میکنم که دوستان جدید هم بتونن منو بشناسن پسری هستم 24 ساله در شرف ازدواج من در تاپیکی به نام راهنمایی می خوام تو خواستگاری شروع به فعالیت کردم برای حل مشکلات و قرار بود که در روز پنجشنبه به مورخه 1392/03/16 که می شود دیشب برم خواستگاری بحثو از جایی شروع میکنم که دارم میرم خواستگاری و اینا ما دیشب با اون همه استرس و قرمزی صورت ساعت نمی دونم 8 الی 9 بود اره 8.30بود که دیگه کم کم داشتیم راه می افتادیم با خانواده خودمو عمه هامو عموی بنده خلاصه رفتیم با دست گل و شیرینی و کت و شلوارو اینا که بریم خواستگاری قبل از رفتن یعنی حدود 4 الی 5 روز مانده بود مادر بنده عکس این خانومو به ما نشون داده بودند و من امادگی قبلی داشتم و اینا ولی واقعا داشتم از استرس می مردم تا اون حدی که می خواستم صحبت کنم یکم صدام می لرزید و دوست خوبی در تاپیک قبلی گفتن که چای بخوری حل و ما چایی و خوردیم اینقدر استرس داشتم که زبونم از شدت داغ بودن چای سوخت و تا اخر داشتم می سوختم خواهش می کنم نخندین چون ممکنه در مراسم شما هم پیش بیاد خلاصه این مجلس مجلس اشنایی دو طرفه بود و خانواده ها خودشونو معرفی می کردن و اینا از بنده هم سوالاتی از قبیل وضعییت تحصیل و کار پرسیدن اونا میدونستن که بنده مدیر شرکت.........در شهرستان خودمونم به هر حال نمی دونم تا چه حدی از بنده خوششون اومده بودن ولی من نمی دونم ذهنیتم بده یا تو اون موقع بد متوجه شدم نمیدونم ولی فکر می کردم خیلی خوشحال بودن که ما اومده بودیم منظور بنده از خوشحال بودن زیاد شاد میزدن به قول خودم انگار چه طور بگم زیاد می خندیدن و اینا و این ازارم میده نمی دونم فکر و خیال نمی زاره که درست صمیم بگیرم نمی دونم یا من اولین خواستگار بودم برا دخترشون که اینقدر شاد بودن به هر حال این موضوع یکم اذیت کرد و موضوع دیگر این که تموم فامیلاشون زوم کرده بودن رو بنده تا جایی که فکر کردم من بد لباس پوشیدم که اینم یکم اذیتم کرد حالا نمیدونم خودم راستیتش از حجب و حیا دختر خانوم خوشم اومد چرا دروغ بدم نیومد با ایشون برم سر میز مذاکره اما این خانوادشون یه ذره شاد میزدن منو یکی اذیتم کرد حالا نمی دونم شاید من اشتباه می کنم ولی چندین بار متوجه این رفتار شدم من ادم تیزی هستم سریع می فهمم به هر حال منتظرم از دوستای گلم که تو تاپیک قبلی اومدن یا از کارشناسای محترم که اینقدر پرستیجشون بالاست که تو هر تاپیکی نظر نمی دن دعوت می کنم بیان مارو راهنمایی کنن و اگر خدا رو شکر ما رفتیم رو میز مذاکرات من چندین سوالاتو راهنمایی می خوام که از شما اطلاعات کسب می کنم اما حالا منتظر اینم که خانوادشون شاد میزنن مشکلی نداره بازم ممنون از هر کسی که بیاد تو این تاپیک راهنماییم کنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)