تشکرشده 2,912 در 637 پست
omid65 (شنبه 04 خرداد 92), reihane_b (شنبه 04 خرداد 92), میشل (شنبه 04 خرداد 92), باران بهاری11 (شنبه 04 خرداد 92), شیدا. (دوشنبه 06 خرداد 92)
تشکرشده 3,054 در 793 پست
ممنون میشل .
چه قشنگ بودند .
بعد از یه روز کاری واقعا زیبا بود. :rolleyes:
باشه.
من مشکلم کمال گرا بودنه . به همین خاطر انتخاب همسر برام سخته و این همه سوال میپرسم .
تشکرشده 160 در 70 پست
سلام اقا امید ، ایشالا ی روز بیای تو این سایت و خبر ازدواج (البته ازدواج موفق) رو به همه اعلام کنی
ی چیزی برام خیلی جالبه ، که اغلب دوستان در این محیط مجازی با شما سر شوخی دارن ، احتمالآ آدم با جنبه ای هستید:)
پس این تایپیک های قبل ازدواج ببند و ی یا علی بگو و شروع به خواستگاری رفتن بکن
تشکرشده 7,657 در 1,487 پست
من یه سوال دارم ازت آقا امید.
اگه از طرف کسی به پدر مادرت بی احترامی بشه(مثلاً نسبت ناروایی بهشون بده، یا ویژگی ای منفی ازشون رو توی یه جمع بگه)، چه حسی نسبت به اون شخص پیدا میکنی؟ حس خوب یا حس بد؟
از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟
omid65 (دوشنبه 06 خرداد 92), میشل (دوشنبه 06 خرداد 92), مسافر زمان (دوشنبه 06 خرداد 92), شیدا. (دوشنبه 06 خرداد 92)
تشکرشده 911 در 430 پست
سلام آقا اميد.
من دوتا برادر دارم هردوشونو خيلي دوست دارم.ما خواهرو برادرا با هم دوران قشنگي رو گذرونديم.برادر اولم ازدواج كرد واز همون اول سير تا پياز كتكايي كه بابام تو بچگي بهش زده بودو گفت.خانومشم نامردي نكرد وبه جاي وصل اون دوتا هميشه بديهاي پدرمو بهش گوشزد ميكرد.بابام آدم خوبي نيست اما ما چه گناهي داريم كه برادر عزيزمو كه محرم رازش بودم از لحاظ عاطفي از ما دور كرد.باورتون نميشه كه به خاطر اينكه برادرمو از ما دور نكنه مجبورم بعضي رفتاراشو تحمل كنم.من آدمي هستم كه دوست ندارم كسي ازم ناراحت بشه.مخصوصا به ناراحتي عروس خانواده حساس بودمو هستم واز اول باهاش خيلي بهتر از خودش رفتار كردم.حرف زياده اما اينو بهت صد در صد ميگم اگر خودت به خانوادت احترام نزاري هيچكس بدش نمياد تو رو ازشون دور كنه.اگر يك روز بگه ميخوام طلاقش بدم اصلا ناراحت نميشم اما هميشه ميگم رفتار برادر خودم اشتباه بوده كه به جاي بيان محبتهاي خانوادش فقط بديهاي پدرشو گفته.
تشکرشده 34 در 11 پست
سلام آقا امید
چون من و برادرم شرایطی شبیه به شما به پدر و مادرمون داریم نظر میدم..
دقیقا من هم رفتارهای پدر و مادرم دیگه قابل تحمل نیست تاپیکی مثل این داشتم...
تجربه ای که با نامزد سابقم داشتم و برادرم با همسرش داره اینه که هر مشکلی یا احیانا نفرتی از خانوادت داری پیش همسرت باید به هر حال بیشترین احترام و بهشون بزاری و یه طوری رفتار کنی که همسرت بدونه هر مشکلی باهاشون داری به کسی اجازه بی احترامی به خانوادتو نمیدی و از وجودشون هستی پس دوسشون داری.. این نشون میده برای خانواده ارزش قائلی و بهت اعتماد میکنه.. ( البته اگر واقعا اینطوری باشه که عالیه) هر رفتاری با خانوادت کنی نه اینکه بگم سوء استفاده بشه اما یه جورایی به ضرر خودت میشه...
من که خیلی خیلی زیا به خانوادم احترام میذارم مخصوصا پیش نامزدم خیلی بیشتر، همین که میدونست ازشون فاصله دارم و مخالفم باهاشون یه جاهایی برام ضرر می شد و از این قضیه برعلیهم استفاده میکرد.... موفق باشی
تشکرشده 3,054 در 793 پست
earth (دوشنبه 06 خرداد 92), roze sepid (شنبه 11 خرداد 92), من مریمم (دوشنبه 06 خرداد 92)
تشکرشده 58 در 17 پست
سلام آقا امید
اول از همه برای شما آرزوی خوشبختی دارم و بهترین ها رو برای شما آرزومندم.
شما این مطلب من رو کاملا یه Spam تلقی کنید.
تفاوت نسلی بین شما و پدر مادرتون دلیل بر این نمیشه که جبهه بگیرید و بنویسید متنفرم ازشون. چرا هیچ وقت فکر نمی کنید شاید شما داری جلوتر از اونها حرکت می کنی طوری که اون بنده های خدا نمی تونن برسن به شما. چرا این رو دلیل بر این می بینید که اونها اذیت می کنن. من اصلا نمی تونم باور کنم. بیخود نگید که نچشیدید و ندید از این جور چیزا که اگه بگید معلوم میشه فکر میکنید بقیه مشکل ندارند و همه چی گل و بلبله طبق طبق داره از أسمون برای بقیه میاد ....
تا وقتی دیدتون رو عوض نکنید هیچ چیز عوض نمیشه.. پدر مادرتون در نظرتون اذیتتون می کنن و هزار تا چیز دیگه... دیدتون زندگی تون رو تشکیل میده شخصیتتون را بر اساس اون تنظیم
میکنید رفتاراتون رو توی اون دیدگاهتون اصلاح یا کم می کنید برخورد و بازخوردتون از روی دیدگاه تون شکل میدید. راستش از این انجمن بدم میاد(شاید از قدیمی ها باشم نگاه به تاریخ عضویتم
نکنید) خیلی وقت پیش سر میزدم اونم مرتب ولی پستی نمیدادم. اینجا جای خوبی نیست برای اینکه ادما خودشون رو محق بدونن و منتظر نظر دیگران باشن هیچ وقت فکر نمی کنن شاید اونها توی
رفتاراشون یک میلینیوم درصد اشتباه دارن. شاید باشن ولی من کم دیدم. خیلی از تاپیک ها رو ته تهش خوندم ولی دگه خوشم نمیاد بخونمشون چون یه حسی به ادم دست میده اینکه رفتار اون
فرد کاملا درسته و بقین که مشکل دارن.خیلی راحت حرف دلشون که شاید غلط باشه می نویسن گاهی هم اصلا نمیذارن کسی نقدش کنه! این رو بگم کسایی هستن در اینجا واقعا بعضی مطالبشون
مفیده راهنماییهاشون سازنده است ولی هیچ وقت نماین بگن توی این دادگاه مجازی! یه فرد یا افراد دیگه ای هستند که اونها هم باید حضور داشته باشن. این عادلانه نیست. اصلا منطورم اینست که
همه اینطورین نه افراد و تاپیکهای خوبی هستن که اگر ۱۰۰۰۰۰۰ مرتبه هم بخونی بازم کمه. منم اینجا وکلیل مدافع افرادی که حضور ندارن نیستم و نخواهم بود ولی اینو میگم یه طرف دیگه
ای هم هست.
من خودمو میگم خیلی وقته که به این فکر نمی کنم چرا فلانی اذیتم کرد چرا فلان شد که بهم توهین کرد و ... جوری خودمو تنظیم میکنم به جای بدتر شدن اوضاع برای من بهترش کنم:
شاید من خیلی میفهمم که اون نمیتونه منو بفهمه شاید اون خیلی کند که نمی تونه به من برسه!
شاید تو نگاه اون من یه گلم ولی اون توی نگاه من یه خاره!
شاید من خودم را خیلی مدعی میدونم و محق و اون بی ادعا!
شاید اون خیلی میفهمه و من چیزی نمیفهمم!
شاید اون تجربه بیشتر داره و من فکر میکردم خیلی با تجربم!
شاید اون خیلی جلویه و منم فکر میکردم که رکورد میزدم درحالی که نخیر اینجوریام نبوده!
....
نداشتن یه چیزی رو هیچ وقت به داشتن چیزی دیگه ای طلب نکنید!
به جای فکر کردن به اینکه پدر یا مادر تون اذیتتون میکنن بشنید دو دو تا چار تا کنید ببینید شاید یه جای کار شما اشکال داره ... شما منشتون رو عوض کنید در رابطه با مسایل
اصلا لازم نیست عوض بشید یا کسی رو عوض کنید.
طوری توی زندگی بازی کنید که بهترین بازیتون باشه! با همه شرایط موجود... بدون حذف و یا اضافه کردن چیزی!
همه مطالبی رو که گفتم برای خودمم هست پس واسه کسی نسخه نمی پیچم!
پیشاپیشم عذر خواهی میکنم اگه از حرفام ناراحت شدید.
- - - Updated - - -
سلام آقا امید
اول از همه برای شما آرزوی خوشبختی دارم و بهترین ها رو برای شما آرزومندم.
شما این مطلب من رو کاملا یه Spam تلقی کنید.
تفاوت نسلی بین شما و پدر مادرتون دلیل بر این نمیشه که جبهه بگیرید و بنویسید متنفرم ازشون. چرا هیچ وقت فکر نمی کنید شاید شما داری جلوتر از اونها حرکت می کنی طوری که اون بنده های خدا نمی تونن برسن به شما. چرا این رو دلیل بر این می بینید که اونها اذیت می کنن. من اصلا نمی تونم باور کنم. بیخود نگید که نچشیدید و ندید از این جور چیزا که اگه بگید معلوم میشه فکر میکنید بقیه مشکل ندارند و همه چی گل و بلبله طبق طبق داره از أسمون برای بقیه میاد ....
تا وقتی دیدتون رو عوض نکنید هیچ چیز عوض نمیشه.. پدر مادرتون در نظرتون اذیتتون می کنن و هزار تا چیز دیگه... دیدتون زندگی تون رو تشکیل میده شخصیتتون را بر اساس اون تنظیم
میکنید رفتاراتون رو توی اون دیدگاهتون اصلاح یا کم می کنید برخورد و بازخوردتون از روی دیدگاه تون شکل میدید. راستش از این انجمن بدم میاد(شاید از قدیمی ها باشم نگاه به تاریخ عضویتم
نکنید) خیلی وقت پیش سر میزدم اونم مرتب ولی پستی نمیدادم. اینجا جای خوبی نیست برای اینکه ادما خودشون رو محق بدونن و منتظر نظر دیگران باشن هیچ وقت فکر نمی کنن شاید اونها توی
رفتاراشون یک میلینیوم درصد اشتباه دارن. شاید باشن ولی من کم دیدم. خیلی از تاپیک ها رو ته تهش خوندم ولی دگه خوشم نمیاد بخونمشون چون یه حسی به ادم دست میده اینکه رفتار اون
فرد کاملا درسته و بقین که مشکل دارن.خیلی راحت حرف دلشون که شاید غلط باشه می نویسن گاهی هم اصلا نمیذارن کسی نقدش کنه! این رو بگم کسایی هستن در اینجا واقعا بعضی مطالبشون
مفیده راهنماییهاشون سازنده است ولی هیچ وقت نماین بگن توی این دادگاه مجازی! یه فرد یا افراد دیگه ای هستند که اونها هم باید حضور داشته باشن. این عادلانه نیست. اصلا منطورم اینست که
همه اینطورین نه افراد و تاپیکهای خوبی هستن که اگر ۱۰۰۰۰۰۰ مرتبه هم بخونی بازم کمه. منم اینجا وکلیل مدافع افرادی که حضور ندارن نیستم و نخواهم بود ولی اینو میگم یه طرف دیگه
ای هم هست.
من خودمو میگم خیلی وقته که به این فکر نمی کنم چرا فلانی اذیتم کرد چرا فلان شد که بهم توهین کرد و ... جوری خودمو تنظیم میکنم به جای بدتر شدن اوضاع برای من بهترش کنم:
شاید من خیلی میفهمم که اون نمیتونه منو بفهمه شاید اون خیلی کند که نمی تونه به من برسه!
شاید تو نگاه اون من یه گلم ولی اون توی نگاه من یه خاره!
شاید من خودم را خیلی مدعی میدونم و محق و اون بی ادعا!
شاید اون خیلی میفهمه و من چیزی نمیفهمم!
شاید اون تجربه بیشتر داره و من فکر میکردم خیلی با تجربم!
شاید اون خیلی جلویه و منم فکر میکردم که رکورد میزدم درحالی که نخیر اینجوریام نبوده!
....
نداشتن یه چیزی رو هیچ وقت به داشتن چیزی دیگه ای طلب نکنید!
به جای فکر کردن به اینکه پدر یا مادر تون اذیتتون میکنن بشنید دو دو تا چار تا کنید ببینید شاید یه جای کار شما اشکال داره ... شما منشتون رو عوض کنید در رابطه با مسایل
اصلا لازم نیست عوض بشید یا کسی رو عوض کنید.
طوری توی زندگی بازی کنید که بهترین بازیتون باشه! با همه شرایط موجود... بدون حذف و یا اضافه کردن چیزی!
همه مطالبی رو که گفتم برای خودمم هست پس واسه کسی نسخه نمی پیچم!
پیشاپیشم عذر خواهی میکنم اگه از حرفام ناراحت شدید.
omid65 (پنجشنبه 16 خرداد 92), roze sepid (شنبه 11 خرداد 92)
تشکرشده 911 در 430 پست
حرفايhappinessكاملا درسته.من اون روز در مورد عروسمون خيلي غلو كردم. دوست ندارم از برادرم جدا بشه چون زندگي برادرم وخوشبختيش واسم با ارزشه.عروسمونم آدمه وممكن الخطاست.شايد من بايد مثل قبل خوبو مهربون باشم تا آرامشم بيشتر بشه.
دارم سعي ميكنم واميدوارم خدا هميشه مراقبم باشه.
آقا اميد من رابطه قلبيمو با پدرم دارم بهتر ميكنم.اون با تمام بديهاش مراقبم بود تا به راه خطا نرم.تامثل بعضي دخترا دوستي برام عادت بشه وغرق بشم.قبل طلاقش دستشم ميبوسيدم.خيلي دوسش دارم.اما نميتونم برم پيشش.رابطمو با مامانمم بهتر كردم.
به قول برادرم شما هم وقتي ازدواج ميكني ميفهمي بيشتر به خانوادت نياز داري.
تشکرشده 1,946 در 612 پست
بعد از اینکه ازدواج کنی
همپین عاشق پدر مادرت میشی که نگو و نپرس:p
اونوقت هر روز باید اصرار کنی که بریم خونه بابام !!! تا زنت بت لطف کنه و شش ماه یکبار برین
[align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]
omid65 (پنجشنبه 16 خرداد 92), reihane_b (شنبه 11 خرداد 92), roze sepid (شنبه 11 خرداد 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)