سلام به همه
نمیدونستم باید کجا مطرح کنم این موضوع رو امیدوارم درست باشه جاش
من دوستی دارم که نزدیک به 15 سال هست میشناسیم همو و رفت و آمد خانوادگی داریم و خانواده هامون هم از قدیم با هم دوست بودن.واقعا خاهریم و همیشه پشت هم هستیم و خیلی خیلی خیلی همدیگه رو دوست داریم.شاید بشه گفت تنها دلخوشیه همیم تو مشکلات.
این دوسته من نزدیک به یک سالی هست که عقد کرده با پسرعمش که اون هم مادرش دوست و همکار قدیمیه مامانمه و منم به مامانش میگم عمه.دوستم قبل از عقد میدونست که پسر عمش خیلی دوست دختر داشته اما طرف اومد و گفت همه چی تموم شده و من تورو میخام(اینم بگم که از زمانی که ما راهنمایی بودیم این دو تا همدیگه رو دوست داشتن اما بخاطر تندخویی و غرور پسر بیخیاله هم شده بودن)خلاصه بگم که این آقا نزدیک به 3ماه هت که خیلی بداخلاقی میکنه و اصلا محل نمیده به زنش.همسر من یه جورایی ایشون رو میشناسه و به من گفته بود که فلانی هنوز از کارایه قبلیش دست برنداشته با وجود زنه به این خوبی که داره.حالا قراره به اجبار این آقا برن آمریکا.دوستم و خانوادش تنها خواستشون قبل از عقد این بوده که از ایران نرن اما حالا زده زیر قولش و قراره ببرتش.دوستم همیشه بهم میگه خیلی بداخلاقه و همیشه گوشیشو با خودش راه میبره و پیامک میده حتی توی دستشویی و حمام و اصلا از خودش جداش نمیکنه.این آقا بیکار هم هست و دوسته من کارمنده
من دیروز این آقا رو با یه دختر دیدم که داشت میرفت خارج شهر.ظهر دوستم بهم زنگ زد و با گریه گفت که من میام سر کار و اون با ماشین من همش دور میزنه صبح اس ام اس داده من میرم خارج شهر(اینقدر هم بداخلاقه که جرات ندارم بپرسم با کی و چرا میری؟)
حالا من از دیروز ذهنم بدجور درگیره.چیکار کنم؟مطمئنم رابطه داره با یک یا چند نفر
حالا میخاد دوستهمنم برداره ببره اون سره دنیا.همه کسایی که میشناسنش میگن برن اونجا بعد از یکسال زنش بدونه شوهر برمیگرده
من واسه زندگیش میتونم چیکار کنم؟