به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    36
    Array

    داستان زندگی النا ( نیاز به همدردی دوستان گلم دارم )

    سلام دوستان ، میخوام داستان زندگیم رو اینجا با شما در میون بزارم و شما در مورد آیندم و من مثل خواهر ها و برادر های بزرگم راهنماییم کنید.

    من النا هستم ، 19 سالمه،

    من یه دختر عادی نبودم ، من با بیماری gidi محسوب میشه ، باعث میشه رحم و تخمدان رشد نکن و با این وجود من با اختلال جسمی مبهم به دنیا اومدم. به همین خاطر کسی از کودکی متوجه این نشد و شناسنامه منو پسرونه صادر کردن ، من تنها دختری بودم که به زور فرستادنم مدرسه پسرونه و سال آخر دبستان به خاطر مشهود شدن علائم ظاهری از مدرسه اخراج شدم. این موضوع ماردم رو خیلی نگران کرد و تنها کسی که فوق العاده عذاب کشید اون بود ، با پا درمیونی یکی از اساتید همون مدرسه گواهی فارغ التحصیلی از دبستان رو گرفتم و چون اجازه جراحی طبق قانون پزشکی قانونی به زیر 18 ساله ها نمیدادن مجبور بودم یا ترک تحصیل کنم یا به عنوان یه پسر نقش بازی کنم که مجبور بودم راه دوم رو برم.
    از نوجوانی دکتر غدد برای این که ظاهرم خنثی بمونه دارو های آندروژن دار بهم تزریق میکردن با این حال علائم ظاهریم مشهود بود و خدا میدونه چه عذاب هایی که نکشیدم اما خوبیش این بود که همه اطرافیانم بچه بودن و این چیزا براشون مبهم بود.
    با ورود به دبیرستان دیگه باید آماده میشدم درمانم رو آغاز کنم اما نمیتونستم درس رو ول کنم چون برا من که برا خاطر زحمت های که مامانم کشیده بود خیلی مهم بود که حتما میبایستی تمومش کنم .
    من وارد دبیرستان شدم و با رسیدن بقیه بچه ها به بلوغ فاصله رفتاری و ظاهری من و بقیه خیلی بیشتر میشد ، طوری که تقریبا با دیدن ظاهر من بقیه میتونستن بفهمن که صد در صد یه جای کار میلنگه ، به همین خاطر مامانم به مسئولین مدرسه این رو اطلاع داد و مسئولین هم میدونستن تاکیید کردن که جام امنه ... ، من همون موقع برجستگی های روی بدنم بیشتر میشد، تا جایی که نه تنها دانش آموزان بلکه حتی معلمین هم بهم نظر سو داشتند و خیلی از این بابت بدم میومد ، یکی از دوستام که پسر دوست مامانم بود پیشنهاد داد دوباره به پزشک مورد نظر مراجعه کنم ، پزشک بازم دارو های بیشتری تجویز کرد و منم لباسامو پوشیده و گشاد انتخاب میکردم ، کتونی بزرگ میپوشیدم و موهامو همیشه از ته میتراشیدم تا اصلا به چشم نیام. باورم نمیشد باید برای اینک بتونم عادی به نظر برسم کلی دارو مزخرف مصرف کنم.
    البته این روند سال های اخر فرق داشت و میدونستم یکمی باید به خودم برسم و برا خودم زندگی کنم و لباس هایی که خودم دوست دارم بخرم.

    مطمئنم الان دارید تصور میکنید این شکلی میتونسته شده باشه ، اگه میخوایید بدونید من کپی برابر اصل خواننده روسی جولیا وولکوا وقتی موهاش کوتاه کوتاه بود( از گروه تتو ) شده بودم و همه اینو به من نسبت داده بودن.

    تو تمام این مدت خانوم مریم خاتون ملک آرا ( سرپرست سابق بیماران مبتدلا به اختلال هویت جنسی ) که نمایده مورد نظر امام خمینی بود مثل مامان بزرگم همیشه بهم میگفت چیکار کن و کجا برو چیکار نکن ، اما خیلی دلش برا من میسوخت چون ایشون سرپرست بیماران تغییر جنسیتی بودن اما من دختر بودم و منو انداخته بودن تو جنس مخالف خیلی مسخره بود. به همین خاطر مجوز تردد و حضور در اماکن محیط زنانه بهم داده شد و من شدم کسی که حد و مرزی نداشتم و هر جا که میتونستم با شناسه مورد نظرم میرفتم و زندگی لذت بخش تر شد برام. اوایل چون حجاب یکمی سخت بود عادت نداشتم درست مثل بچه های دبستانی که تا میان بیرون مدرسه از رو کلشون میکنن مقنه رو منم همینطور وقتی از اماکن عمومی که مجبور بودم با حجاب برم میمومدم بیرون از سرم برمیداشتم و چون موهام کوتاه بود کسی متوجه چیزی نمیشد.
    بالاخره کاری که میبایستی از اول میکردم رو انجام دادم و همون سال دوم دبیرستان روند درمانی رو شروع کردم و آزمایش ژنتیک و هرمونی پزشکی قانونی اجازه روند درمانی رو داد که تا پایان دبیرستان ادامه داشت.
    مادر من به خاطر مساله من بیماری اعصاب گرفت و من خیلی ناراحت بودم و خودم رو سرزنش میکردم چون اگه از اولش نبودم خیلی بهتر از الان بود ، پدرم یه آدم بیخیالی بود که اصلا به این موضوع ها اهمتی نمیداد و همه سرزنشش میکردن اگه از همون اول به فکر بچت بودی این مشکلات پیش نمیمود.
    تو تمام این مدت من خاطره های خوب و خاطره های بدی داشتم که خیلی خوب تونستم مدیریت کنم این دوران رو ، اما رسیدم به سال آخر پیشدانشگاهی و چون من دیگه دارو هامو مصرف نمیکردم دوباره بدنم ظاهرش دخترونه شده بود اما خب منی که همه این دوران رو گذرونده بودم میدونستم چطوری باهاشون تا کنم و همه این مدت این نقش بازی کردنم و سوژه بیمارستان و انستیتو شده بودم که و خبرنگار و محقق های دوره دکتری پزشکی و کارگردان های فیلم های مستند به من پیشنهاد همکاری میدادن اما الا نمیخواستم کسی متوجه این سرگذشت من بشه....


    حالا از روابط خودم و بقیه میگم :

    همونطوری که گفتم تا دبیرستان که همه بچه بودن
    ویرایش توسط فرشته مهربان : یکشنبه 15 اردیبهشت 92 در ساعت 04:29

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    زندگی سختی داشتی
    آرزو میکنم از این به بعدش رو خوش باشی
    اما در مورد مشکلت ، شنیدم دکترها شمارو میتونن عمل کنن و شما به طور کامل جنس مونث میشی

  3. 2 کاربر از پست مفید هدف تشکرکرده اند .

    Elena1994 (شنبه 14 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 مرداد 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    2,578
    سطح
    30
    Points: 2,578, Level: 30
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    395

    تشکرشده 383 در 145 پست

    Rep Power
    30
    Array
    ببخشید من متوجه نشدم
    شما که میدونستی دختری و مادرت و پزشکان هم اینو تایید میکردن چرا تو همون کودکی شناسنامه ت رو تغییر ندادن که بری مدرسه دخترونه و روند درمانتو ادامه بدی و این همه سال عذاب نکشی؟

  5. 4 کاربر از پست مفید saraamini تشکرکرده اند .

    ava48 (شنبه 14 اردیبهشت 92), Elena1994 (شنبه 14 اردیبهشت 92), فرهنگ 27 (شنبه 14 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 اردیبهشت 93 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-2-01
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    824
    سطح
    15
    Points: 824, Level: 15
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست خوب من واقعا متاسفم بخاطر این مسئله ای که برات پیش اومده
    نمی دونم شما در مورد چه چیزی کمک و راهنمایی می خوای اما بذار کلی بهت بگم خدا هر ادمی یا در کل هر موجودی و کامل نمی افرینه و از این بابت هیچ گله ای از کسی نمی تونی بکنی حتی خدا چون که خدا به ازار و اذیت کردن بنده هاش چه بد چه خوب راضی نیست ولی شما درگیر احساساتت شدی که این کار کار اشتباهی بود چون هم سنت کم بود درگیر این احساسات شدی اما بی صبرانه منتظر پیغام های بعدیت هستیم نه تنها من بلکه تمام دوستان همدردی تا بتونیم کمکت کنیم امیدوارم همین مشکلت انشالله حل شه و قول بدی که دیگه به خودت و خانوادت فشار نیاری به هر حال منتظر پیغامات هستم

    هر جا هستی پیروز و سربلند و سر افراز باشی

  7. 2 کاربر از پست مفید palazgolakh تشکرکرده اند .

    Elena1994 (شنبه 14 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    [سلام

    سوالهاي سارا ميني بجاست منظر توضيحتون هستيم

    اصولاً بايد بلافاصله كه متوجه مشكل جنسيتي شدن بايستي نسبت به درمان و تعيين جنسيت غالب اقدام ميكردن هم والدين و هم پزشكان و هم خودتون مگر اينكه مانع مهمتري بوده باشه تا قبل از بلوغ و.... بهترين شرايط را براي جنسيت انتخابيتون فراهم نمايند حال به هر تقدير الان هم شما بايد.... اين قضيه را تا فرصت تغيير و نبديل و بازسازي محدود نشده انجام بدي و بعنوان جنس ( ظاهراً دختر بايد باشيد) به نهايت كمال برسوني و با قبول شرايط از زندگيتون لذت ببرين و حتي ازدواج و زناشويي عادي را دنبال كنيد فقط محدوديتهاشو به عنوان خلقت بپذيريد و مخصوصاً ميتونيد از سايتهاي مجازي نيمه گم شده يا يار خود را پيدا كنيد. همين

  9. 2 کاربر از پست مفید حسين40 تشکرکرده اند .

    Elena1994 (شنبه 14 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  10. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    36
    Array
    بهتون که گفتم تموم شد قبل از دانشگاه و شناسنامه جدیدم رو هم گرفتم ، حتی قبلش هم شناسه موقتی بهم داده بودن ، الان تنها مشکل من بچه دار نشدنه و راه درمانشم پیوند رحم جدیده که خیلی باید پیشرفت بشه تا تو ایران صورت بگیره وگرنه ظاهرم مثل ظاهر آدم های عادیه

    در مورد اینکه چرا دیر اقدام کردیم ماجراش فوق العاده طولانیه ، این که پزشکی قانونی معمولا بیماران جنسی رو تا سنی که بتونن کاملا عقلانی ( معمولا 18 ساله ) تصمیم بگیرن مجوز میده حتی معاینه هم نکردن هر بیماری میخواد باشه خدا بیمامرزه ملک آرا رو ، یکمی عجیبه اما قاعده من مستثنی بود و همه اینا از کمکاری و بیخیالی پدرم بوده که همه سرزنشم میکنن ، همه دکترا بهم گفتن اخه چرا زودتر اقدام نکردید چون بقیه کسانی که مثل من بودند تو بچگی عمل شده اند و خیلی هاشونم بچه دار میشن اما من تنها کسی بودم که رفتم مدرسه پسرونه

    نه نه اشتباه نکنید بیماری من تراجنسیتی و دو جنسیتی نبوده الان بهتون توضیح میدم ، تراجنسی ها یا همون هایی که تغییر جنسیت میدن کروموزوم هاشون عادی عادی و بدنشونم عادی ، دو جنسی ها هم یه کروموزوم از دو جنس دارن یعنی xxy ، اما مال کروموزوم های عادی دخترانه xx دارم من همه چیم عادیه اما به خاطر رشد نکردن رحم این اتفاق افتاد که همه از همین تعجب کرده بودن

    گذشته ای که گفتن یکمی برام جالب بوده که اگه دوست داشته باشید بعدا براتون میگم اما الان دارم مشکلاتم رو میگم ، مشکل و چیزی که منو شدید نگران میکنه اینه:

    اما میخوام بدونم از الان باید برا آینده خودم چیکار کنم ، خیلی میترسم از آینده ام
    الان من شدم اون دسته از دخترای نوجوان که پسرا خیلی دوست دارن باهاش دوست باشن و پزشو بدن و برن بیرون، تو دانشگاه و کلاس های زبان که میرفتم هم همین مشکل رو داشتم ، منی که بین 4 ملیون پسر بزرگ شدم وقتی طرف حرف میزنه و دستاش عرق میکنه تن صداش عوض میشه میفهمم هدفش چیه ، هر وقت بیرون میرم اذیتم میکنن تو مترو هر جا هی میان طرفم ، اما من اصلا دوست ندارم اینطوری از نگاه بقیه دیده بشم ، پوششم هم پوشش معمولیه. یه دختره تو مطب دکتر زیبایی نشسته بود و ازم تعریف میکرد و پیشنهاد داد که بیا با هم بریم بیرون پسرا رو سر کار بزاریم من میدونم چیکگار کنیم و ... از خودش تعریف میکرد و میگفت ازدواج نکنیا ، منو ببین دارم خوش میگذرونم هر وقت بخوام با دوست پسرام رابطه جنسی دارم و زندگی خودمو میکنم... اینا رو که گفت من بلند شدم و اومدم تو تاکسی فقط گریه میکردم و گفتم وای خدایا اگه من بخوام اینطوری مثل اینا باشم منو بکش ...

    یه مشکل دیگه ای هم که دارم اینه که وقتی تو اجتماع قرار میگیرم دوست دارم صحبت کنم و به اصطلاح اجتماعی باشم که رابطم با دخترا فوق العاده خوبه و دوستام عاشق منن ، اما پسرا این رابطه و گرم بودن رو به چشم دیگه ای میبینن و پیش خودشون فکر میکنن ای یعنی راه برای دوستی های متعدد بازه...
    ولی من اصلا نمیخوام اینطوری زندگی کنم ، خیلی ها رو دیده بودم که وضعیتشون از من خیلی بدتر بوده و بیمار های مختلف رو اما بعدش ازدواج کرده بودن ، اما باز من میترسم و به این فکر میکنم بخوام نخوام حتما باید حقیقت رو به کسی میخواد در آینده بیاد سمت بهش بگم ، چه تاثیری روش میزاره؟ مطمئنا اگر انسان درست و خوبی باشه فاصله میگیره چون اگه بتونه با زندگی دغدغه گذشته من کنار بیاد با بچه دار نشدنم چطوری کنار میاد؟

    اینه که من پیش خودم گفتم بهتره توانایی های خودم بیشتر کار کنم ، من علاقه فوق العاده زیادی به نقاشی و دروس ریاضی و خلاقیت و دنیای مجازی و تخیلات دارم و به همین خاطر رشته معماری رو انتخاب کردم. میخوام بدونم کار درستی میکنم؟

    میخوام فرض کنید من خواهر کوچیکترتونم الان که همه چی تموم شده من باید رو چی بیشر تمرکز کنم و از آیندم هم غافل نمونم؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید Elena1994 تشکرکرده است .

    reihane_b (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array
    النا تو که الان مشکل خاصی نداری
    زندگیتو کن
    درس بخون خوشحال باش زبانم که میری یه ورزشم برو
    و به موقع هم با عشق زندگیت اشنا میشی
    فکرکنم تنها مشکلت اینه که چون یه عمر سعی کردی خودتو از پسرهای اطرافت مخفی کنی تا هویتتو نشناسن الان یکم سخت میتونی رابطه بگیری با پسرها چون همیشه ازشون ترسیدی
    کافی یکم نترسی و نگران هیچ چیز نباش
    میتونی پاک و خوب زندگی کنی همه مردهام بد نیستن مردها پاک هم زیادن
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  13. 3 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    Elena1994 (شنبه 14 اردیبهشت 92), reihane_b (شنبه 14 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 اردیبهشت 93 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-2-01
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    824
    سطح
    15
    Points: 824, Level: 15
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    النا خانوم بازم سلام
    ببین دوست خوب اولا من بهت یه پیشنهاد کوچولو میکنم بری پیش مشاوره تا نظرتو از این گوشه کناری هایی که می کنی از اجتماع و دوستانت و ... عوض کنه
    دوما مطما باش اگه یه روزی کسی بیاد خواسگاریت و موضوع و براش تمامو کمال توضیح بدی و ازش پنهان نکنی مطمئا باش حاضره تورو بدون بچه دار شدنم قبول کنه چون راستشو گفتی و از صداقتت خوشش اومده این رو من به چشم خودم دیدم که برا یه کی از اشناهمون این اتفاق افتاد
    سوما اینکه چرا که نه ....شما که ماشالله خودت میگی کلی علاقه داری به نقاشی و... مطمئا باش به هدفت میرسی و خدا هم بهت کمک می کنه چون می دونه چقدر اذیت شدی شک نکن حاضرم برات قسم بخورم
    چهارم اینکه تو هم باید تو این مدت اعتماد به نفستو حفظ کنی و به خدا ایمان داشته باشی هر لحظه و از همه مهم تر درگیر مسائل عاطفی نشی چون یه خاطره بد داری از گذشته و سعی کن یادت بره و فراموشش کنی و از همه مهمتر سالم زندگی کن و خوشحال باش از این زندگیت و شاد باش ما هم برات ارزوی سربلندی می کنیم

    شادی حق مسلم ماست:o

    محمد پالاز

  15. 3 کاربر از پست مفید palazgolakh تشکرکرده اند .

    Elena1994 (شنبه 14 اردیبهشت 92), reihane_b (شنبه 14 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  16. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    36
    Array
    خیلی ممنون دوستان خوبم از این که کمکم میکنید ممنونم ، من یه مشاور دارم که پیشش پرونده دارم و مدت طولانیه که من رو تحت نظر داره و میگه که هر چند وقت یک بار بهش سر بزنم ، مشاور خیلی خوبیه مثل مامانم میمونه و رابطم باهاش خیلی خوبه خیلی هم کمکم کرده چون قبلن ها هم منو میشناخته و با خلق و خوی من آشناست...
    من میخواستم نظر شما دوستان و مردم عادی رو بدونم.

    .
    .
    .

    یه مساله دیگه هم هست : به نظرتون من به دوستان دختر نزدیک خودم ، مثلا همدانشکده ایم که خیلی باهم صمیمی هستیم، بهتره در مورد گذشتم بهشون چیزی نگم یا بگم؟

  17. 2 کاربر از پست مفید Elena1994 تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 14 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اردیبهشت 92 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    274
    سطح
    5
    Points: 274, Level: 5
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 26 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array
    این خوبه که بین پسرا بودی و خوب و بدشون رو راحت تشخیص میدی!! کاری که خیلی دخترا نمیتونن بکنن و واقعا ضربه می خورن خودت می دونی چی میگم
    پس همون طور که دوستان میگن درگیر روابط عاطفی نشو-امیدت به خداباشه این همه استعداد داری پس مثل بقیه درست رو ادامه بده و دنبال علاقت برو و .........
    ایمانت خیلی مهمه و.. ..و....... حجابت!! گفتی مام مثل برادرت این رو گفتم-چون این جور که گفتی ظاهرت خوبه! ببخشدیا یعنی میگم حتما خوشگلی خب این یه نعمته قدرش رو بدون و برو دنبال علاقت
    واقعا دختر فهمیده ایی هستی این از خط به خط نوشته هات پیداست - خوبه که تو این سن به فکر آیندت هستی و نمی خوای درگیر روابط عاطفی بشی

    در مورد این سوالت:
    هیچ دلیلی نیست که بهشون بگی - اصلا برا چی بگی؟ بگی که چی بشه؟ دوستن درست ولی دلیلی نمیبینم که زندگیت رو براشون شرح بدی!!!
    جدی میگما !
    درسته آدم دوست داره پیش دوستش درد دل کنه و تعریف! ولی براچی بگی! همه میگن دوران سختت رو فراموش کن بعد بخای بگی که .....

    شاد باشی النا خانم

  19. 5 کاربر از پست مفید alaviali028 تشکرکرده اند .

    ava48 (یکشنبه 15 اردیبهشت 92), Elena1994 (شنبه 14 اردیبهشت 92), reihane_b (شنبه 14 اردیبهشت 92), کامران (شنبه 14 اردیبهشت 92), راحیل خانوم (یکشنبه 15 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. استادم را که عاشقانه دوستش داشتم داره ازدواج میکنه
    توسط afsaneh20 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 مرداد 93, 18:31
  2. استرس شدید در مواجهه با دوستانم!!!
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 22:24
  3. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 بهمن 91, 23:59
  4. باز هم سفرهای تابستانه خانومانه مادر و دوستاش
    توسط meysamm در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 مرداد 90, 16:38
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 خرداد 87, 21:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.