به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 تیر 95 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1390-2-22
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,686
    سطح
    43
    Points: 4,686, Level: 43
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    148

    تشکرشده 152 در 74 پست

    Rep Power
    24
    Array

    عوارض شکست عاطفی (راهنماییم کنید)

    به نام خدای مهربانم
    من hooty هستم 22 ساله (دانشجوی مهندسی کامپیوتر و شاگرد برتر دانشگاه:rolleyes:) به شدت احساسی ولی بسیار جدیم:mad: و به درسم اهمیت میدم :o مذهبی
    2 سال پیش در این سایت عضو بودم بنا به یک عشقی که به سر انجام نرسید و داغونم کرد ولی به لطف خدا این داغونی زیاد رو زندگیم تاثیر نذاشت چون سریعا خودمو درگیر آزمون کارشناسی کردم من عاشق دختر خالم بودم که بعد از 4 سال با تهمت بد دلی هیز بودن دلمو شکوندنو منو از خودشون دک کردن مخصوصا خواهراش من الان اصلا دلم نمی خواد ببینمشو بطور کامل قطع ارتباط کردم و از این وضع بسیار راضیم .

    این گذشته عاطفی من بود و به موضوعی که می خوام مطرح کنم ارتباط مستقیم نداره

    من بعد از اون ماجرا تصمیم گرفتم اصلا به ازدواج در این زمان فکر نکردم در صورتی که شرایطشو دارم چون از دو شرکت کامپیوتری دعوت به کار شدم ولی بنا به شرایط تحصیلی قبول نکردم و امید دارم به امید خدا بعد از اتمام تحصیلات شرکتی رو تاسیس کنم

    حالا در محیط دانشگاه من به عنوان یه چهره شاخصم و همه منو دوست دارند مخصوصا استاد ها
    من یک همکلاسی دارم که خانم بسیار با وقار سنگین و خوبی هستن که اگر روزی من قصد ازدواج داشته باشم مورد مناسبی هستند
    ولی اکنون من به فکر آزمون ارشدم و به هیچ وجه تصمیم به ازدواج ندارم
    ولی چند وقتیه که به شدت یه فکری مثل خوره افتاده به جونم اونم اینکه برم از این خانم خواستگاری کنم ولی من قصد این کارو ندارم کمکم کنید چیکار کنم؟
    مثلا همین شنبه من در اتوبوس بودم و ایشون پایین ایستاده بودند و به طور ناخودآگاه به ایشون نگاه می کردم تا اینکه به نظرم ایشون فهمیدنو نگاههمون به هم دوخته شد بعد من سریع خودمو جمع کردم
    حالا نگرانم از دستم ناراحت باشند و رفتارشون با من تغییر کنه چون من نمی خوام کسی ازم ناراحت باشه به فکر افتادم سه شنبه برم ازشون عذر خواهی کنم بعد گفتم یه نگاه دیگه شاید برای ایشونم اتفاق بیوفته و ازطرفی میگم شاید اصلا فکری نکرده باشند یا اگر من به رو خودم نیارم ایشون می فهمن یه اتفاق بوده و سوء تفاهم رفع میشه لطفا کمکم کنید دارم خل میشم!!!

    ازدیگر مشکلات من اینه که با اینکه روابط عمومیم خوبه ولی وقتی در کانون توجه قرار میگیرم استرس تمام و جودمو می گیره و صدام شروع می کنه به لرزیدن مثل سخنرانی و...
    لطفا راهنماییم کنید تمام تمرکزمو گرفته
    ببخشید اگه طولانی شد و زیاد ازخودم تعریف کردم می خواستم شرایطمو براتون بشکافم
    ممنون

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 تیر 95 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1390-2-22
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,686
    سطح
    43
    Points: 4,686, Level: 43
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    148

    تشکرشده 152 در 74 پست

    Rep Power
    24
    Array
    مثل اینکه کسی اینجا نمیاد بهم کمک کنه

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    سلام هوتی عزیز
    اون جوری که من متوجه شدم الان دو تا سوال داری:
    1. اینکه آیا به خواستگاری اون خانم بری یا نه؟
    2. استرسی که وقتی در جمع حضور داری سراغت میاد

    مورد دوم نیاز به تمرین و ممارست داره یعنی مثلاً وقتی کلاس آموزشی برگزار کنی دفعه های اول استرس داری ولی هر چی روی مطلبی که داری در موردش سخنرانی و صحبت میکنی مسلط تر باشی این استرس کمتر میشه. وقتی به خودت و تسلط بر روی مطالبی که میخوای بگی مطمئن باشی استرس معنی نداره. پس سعی کن قبل از هر حضوری در جمعهایی اینچنین، مطالبت رو خوب جمعبندی کرده باشی و مسلط شده باشی تا استرس کمتر به سراغت بیاد.
    اما مورد اول: نگفتی که اون دختر خانم رو چقدر دوست داری ؟ آیا فکر کردن بهش تو رو از خواب و خوراک انداخته ؟ یا فقط به عنوان کیس ازدواج مناسب داری به قضیه نگاه میکنی؟(دید منطقی).
    راستی سربازی رفتی؟ چقدر از درست مونده ؟
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  4. 3 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    hooty (دوشنبه 09 اردیبهشت 92), کامران (دوشنبه 09 اردیبهشت 92), ویدا@ (دوشنبه 09 اردیبهشت 92)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 تیر 95 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1390-2-22
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,686
    سطح
    43
    Points: 4,686, Level: 43
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    148

    تشکرشده 152 در 74 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام علیکم
    نمی دونم اصلا احساسی وجود داشته باشه یا نه!!!

    نه بعد از شکست عاطفی سعی کردم فقط به خودم و خانوادم وابسته باشم (دید منطقی دارم نسبت به اون خانم محترم)

    سربازی معافم

    1 سال از کارشناسی مونده ولی برنامه ریزی برای ارشد دارم

    ممنونم از توجهتون

    میگم شرایطشو دارم ولی بخاطر قضیه قبلی خانوادم ناراحتن و فکر نکنم راضی به قدم برداشتن بشم

    و خودمم اصلا آمادگی معنویشو ندارم

    کمکم که از شما خواستم اینه که چجور خودمو از این افکار خلاص کنم

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    آقا هوتی به نظر من از تکنیک توقف فکر استفاده کنید.تو این تالار هم می تونین سرچ کنید.
    اصلا هم نیازی به عذز خواهی نیست.چون اگر عذر خواهی کنید ایشان فکر می کنند خبریه! ولی احتمالا الان فکر می کنند اتفاقی بوده.
    چون شما احساساتی هستید مسائل کوچک را بزرگنمایی می کنید و به آنها بها می دهید در این هنگام فقط باید به این افکار بی اعتنایی کنید.یعنی به آنها نپردازید و به خودتان بگویید چیزی نشد که... بعد بلافاصله یه کار دیگه بکنید.مثلا ذکر بگین.
    هر چه قدر افکارتان را آبیاری کنید این افکار بیشتر در ذهنتان ریشه می دوانند.بی تفاوتی بهترین کار است.یعنی وقتی افکار به ذهنتان آمد نه ناراحت شوید که ای وای چرا این فکر دوباره به ذهنم رسید(چون همین هم توجه به فکرتان است) و نه اینکه ادامه فکرتان را بگیرید .
    موفق باشید.

    - - - Updated - - -

  7. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    asemani (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), hooty (دوشنبه 09 اردیبهشت 92), دختر مهربون (چهارشنبه 11 اردیبهشت 92)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 تیر 95 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1390-2-22
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,686
    سطح
    43
    Points: 4,686, Level: 43
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    148

    تشکرشده 152 در 74 پست

    Rep Power
    24
    Array
    مصباح الهدی دستتون درد نکنه خیلی آرامش پیدا کردم مصباح الهدی نگهدارتون باشه

  9. کاربر روبرو از پست مفید hooty تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (دوشنبه 09 اردیبهشت 92)

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    در ضمن برای نداشتن استرس در ارائه سمینار و... بهترین راه ارائه آن برای دیگران است و همین طور مجسم کردن مکرر فضای ارائه و اینکه شما دارید اونجا خیلی راحت و خوب سخنرانی میکنید و همه از صحبت های شما لذت می برند.
    قبل از سمینار هم یک بار به طور کامل همه چیز که می خواهید بگویید(حتی سلام علیک!)را بر روی کاغذ بنوسید و چند بار آن را بخوانید و ویرایش کنید.(همراه با تجسم فضا)

    هنگام سخنرانی تماس چشمی یادتون نره و اینکه بدانید همه آنهایی که اونجا نشستند مثل دوستان شما هستند و شما را درک می کنند .
    من خودم قبل از ارائه به خودم می گم: تا حالا هیچ کس از سخنرانی نمرده!!!
    بعد مجسم می کنم که ارائه ام تموم شده و ...

  11. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    hooty (دوشنبه 09 اردیبهشت 92), بابک 1369 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 تیر 95 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1390-2-22
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,686
    سطح
    43
    Points: 4,686, Level: 43
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    148

    تشکرشده 152 در 74 پست

    Rep Power
    24
    Array
    ممنون والا من این استرس ریشه در بچه گیم داره چون من در بچگی خیلی سختی کشیدم با اینکه در رفاه بودم (اختلافات خانوادگی و...)!!!
    خیلی سعی کردم رفع کنم ولی نشد ولی راهنمایی شما خیلی برای من مفید فایده بود دستتون درد نکنه:o

  13. کاربر روبرو از پست مفید hooty تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (دوشنبه 09 اردیبهشت 92)

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    سلام
    برادر عزیز ، شما هنوز آمادگی ازدواج رو ندارید . به دلایل زیر
    1. هنوز شکست اولتون رو فراموش نکردید. چون به مرحله بی تفاوتی نرسیدید
    2. شغل ندارید . صرف دعوت شدن از سوی دو شرکت معتبر نمی تونه دلیل شاغل بودن باشه
    3. درستون هنوز تموم نشده ، به خصوص اینکه قصد ادامه تحصیل هم دارین . البته ادامه تحصیل + کارکردن + ازدواج منافاتی با هم ندارن. اما کارتون خیلی سخت میشه و ممکنه دیگه نتونید نور چشمی دانشگاه باشید.
    4. خانواده هنوز مخالفند. این چیزیه که عنوان کردید

    به نظر من که با قضیه منطقی برخورد کردید . تا اتمام درستون صبر کنید. معافیت خدمتتون رو بگیرید و سعی کنید در یه شغل نیمه وقت برای خودتون جور کنید. اون وقت پس از تموم شدن درستون اگه همچنان به خانم علاقه داشتید می تونید قضیه رو با خانواده مطرح کنید. به خصوص اینکه شاغل هم شدین و احتمال مخالفتشون کمتره .

    در مورد معذرت خواهی و ... هم فکرتون اصلا عاقلانه نیست. برخورد خاصی نبوده که نیاز به معذرت خواهی باشه .

    برای استرس حضور در جمع برای کنفرانس هم ، این مشکل رو اکثر دوستان دارن. کنفرانس های بیشتری رو به عهده بگیرید تا این ترس کم کم برطرف بشه . به خصوص اینکه قصد ادامه تحصیل دارید و دفاع پایان نامه و ... در انتظاره .
    با مسلط بودن روی موضوع و ارائه اون قبل از کلاس برای چند نفر از دوستانتون این مشکل به راحتی قابل حله
    موفق باشید.

  15. 2 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    hooty (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), مصباح الهدی (سه شنبه 10 اردیبهشت 92)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 تیر 95 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1390-2-22
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,686
    سطح
    43
    Points: 4,686, Level: 43
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    148

    تشکرشده 152 در 74 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام آسمانی عزیز
    از نقطه نظرات مفید شما واقعا متشکرم

    من باید چند جمله از پست اول خودمو تصحیح کنم اگر گفتم شرایط ازدواجو دارم چون دو شرکت دعوتم کردن منظورم این بود که پیدا کردن شغل برای من راحت می تونه باشه ( از خصوصیات رشته من ) در حال حاضر ولی آیند رو جز خدا کسی خبر نداره :o

    خانوادم مخالف نیستند یعنی اصلا مطرح نکردم موضوع رو چون هنوز برای خودم موضوعی تثبیت شده نیست و فقط یه ایده و فکر بوده و اینکه گفتم مخالفند منظورم این بود که با توجه به اتفاقات قبل احتمال مخالفت زیاده این هم باید در نظر گرفت که من برای ماجرای قبلی رو به روی همه ایستادم و ضربشم خوردم این تجربه شد که تا تائیدیه خانوادمو نگرفتم اقدامی نکنم :o چون تنها نوه پسر خانواده پدریم و همه تمرکزشون رو منه :rolleyes:
    بعدش من هیچ گونه تفکری نسبت به شکست عاطفیم ندارم همون روز که برای آخرین بار بهش گفتم دیدم که منو نمیخواد این دندان لق رو کشیدم و تمرکزمو روی تحصیلاتم منتقل کردم

    کارت معافیتم رو گرفتم
    تجربیات قبلی به من کمک میکنه تا با هر مسئله ای با عقل و منطق برخورد کنم و احساساتو به افسار بکشم چون یکبار رها کردم و اجازه دادم جولان بده و ... .
    شما درست میگید باید صبر کنم گرچه ایشون خانم بسیار خوبی هستن ولی شاید همسر خوبی برای هم نباشم پس باید توکل به خدا کرد و راه رو به سمت جلو رفت که مرور زمان بسیار چیز را آشکار می کنه

    و در مورد معذرت خواهی امروز سه شنبه ایشونو دیدم و ایشون خیلی عادی و دوستانه با من برخورد کردن و من سعی کردم که دیدگانمو کنترل کنم و بیشتر از موارد عادی به ایشون نگاه نکنم خدارو شکر:)

    اتفاقا من خیلی کنفرانس میدم و معمولا اولین نفر در ارائه هستم چه دانشگاه چه آموزشگاه زبان ولی رفع نشده ولی اعتراف می کنم کم شده

    بازم از کمکی که به من کردین متشکرم

  17. کاربر روبرو از پست مفید hooty تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (سه شنبه 10 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با شکست عشقی چه جور کنار بیاییم؟
    توسط بالهای صداقت در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 11 فروردین 97, 10:01
  2. با شکست عشقی و تلخی برهم خوردن آن چگونه کنار بیاییم؟
    توسط صبا_2009 در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 فروردین 94, 12:38
  3. دعوای من و نامزدم و اختلاف او و برادرانم (تورو خدا راهنماییم کنین)
    توسط henma در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 91
    آخرين نوشته: چهارشنبه 02 مرداد 92, 15:04
  4. دعوا با خانواده همسرم تو رو خدا راهنماییم کنید
    توسط مامان نگین در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 بهمن 91, 19:21
  5. ::>> راهنماییهای مدیرهمدردی به دختر و پسران در موضوع رابطه و عواطف و
    توسط فرشته مهربان در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 02 بهمن 89, 04:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.