به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 93 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    365
    امتیاز
    2,710
    سطح
    31
    Points: 2,710, Level: 31
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,715

    تشکرشده 2,343 در 504 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من قدرت تصمیم گیری ندارم موندم سر دوراهی (بیان احساسم نسبت به دختری که دوستش دارم)

    سلام دوست جونابازم صابر (پسر بچه شیطون تالار و مشکلاتش)احتمالا با مشکلم آشنا هستید اما یه خلاصه می گم یه دختر خانمی رو دوست دارم هم سنیم تو یه دانشگاه هستیم هردو رشته فنی مهندسی داریم درس می خونیم ایشون نمره ای دانشگاه هستند دو ترمه دیگه درسشون تموم میشه خیلیم مغروره و کسی جرئت نزدیک شدن بهشو نداره خیلی سنگین و حساب شده رفتار می کنه.خانوادم از این موضوع با خبرن یه جورایی هم بابا هم مادر از این خانم خوششون میاد (بخصوص بابام:o چون از نزدیک دیدتش ...)تا حالا با این خانم هیچ صحبتی نکردم فقط یه مدت خیلی می دیدمشون و چشم تو چشم می شدیم حسابی به حضور من حساس شده بود که سعی کردم دیگه نبیندم و الان حدود دو ماه می شه که منو ندیده...خوب بریم سر سوالی که ذهنمو مشغول کرده
    دارم تلاش می کنم فراموشش کنم اما مگه میشه؟ من بی اندازه دوسش دارم با نزدیک ترین فرد تو خانواده داشتم در این مورد صحبت می کردم نظر ایشون اینه من یه پسر ترسو هستم و حقم اینه که حسرت این خانم به دلم بمونه
    می پرسید چرا؟
    خوب معلومه چون نرفتم مستقیم با این خانم صحبت نکردم.
    نظر شخصی من: دوست داشتن به تنهایی کافی نیست باید شرایطی وجود داشته باشه مانند کار، مسکن، سربازی تکلیفش معلوم شده باشه، وضعیت درسی معلوم شده باشه من که نمی تونم بخاطر احساسات خودم با سرنوشت یک انسان دیگه بازی کنمآمدیم و این خانم از من خوشش آمد و این رابطه شکل جدی به خودش گرفت من از الان تا 6 سال دیگه درگیر درس و سربازی هستم آیا انصافه یه نفر دیگه رو در گیر کنم؟
    واقعا ذهنم در گیر شده سختی اینکه کسی رو دوست داری اما بخاطر همون فرد بخاطر اینکه دوست داری خوشبخت بشه حرف دلتو هیچ وقت بهش نگی داره دیونم می کنه اما با شنیدن این حرف و با توجه به اینکه هم این هارو توضیح دادم باز هم فرد مقابلم می گه همش برا ترسه و این نشونه بی ارادگی و نداشتن اعتماد بنفسه داره اذیتم می کنه
    این فرد خودش دختره و من خیلی بهش اعتماد دارم و برا حرفاش احترام قائلم
    حالا نظر شما دوستان چیه؟
    ایا این عقب نشینی نشانه ترسه؟ یا آینده نگری؟
    من خیلی دوسش دارم واقعا فکر نداشتنش برام عذابه اما با حرف کاری پیش نمی ره ، اگه بگم دوستت دارم اونم بگه باشه خوب بقیش چی؟ زندگی خرج داره باید کار داشته باشم(فرصت شغلی خوبی رو بخاطر درس از دست دادم دنبال کارهای بزرگتر و بهترم نمی خوام یه کارمند ساده باشم) باید سربازی برم باید درسم تموم بشه مگه یه دختر چند سال منتظرم می مونه؟
    وای گیج شدم
    دوستا بگین چه کاری درسته؟ با این خانم حرف بزنم یا تصمیم خودم درست بود و باید بسپارمش به خاطره حتی نوشتن اینکه می خوام فراموشش کنم برام عذابه ...فرشته مهربان، دکتر جونم جناب اس سی آی عزیزم لطفا راهنمایی کنید دوستان لطفا راهنماییم کنید نمی خوام قدم تو راهی بذارم که دوتا زندگی رو نابود کنه می خوام با فکر و حساب شده جلو برم.
    از همه دوستان که وقت گذشتن ممنونم
    ویرایش توسط صاعد : جمعه 23 فروردین 92 در ساعت 01:47

  2. 6 کاربر از پست مفید صاعد تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 23 فروردین 92), roze sepid (یکشنبه 25 فروردین 92), کامران (یکشنبه 25 فروردین 92), مسافر زمان (جمعه 23 فروردین 92), باران بهاری11 (یکشنبه 25 فروردین 92), راحیل خانوم (جمعه 23 فروردین 92)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,010 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saber-g1 نمایش پست ها

    نظر شخصی من: دوست داشتن به تنهایی کافی نیست باید شرایطی وجود داشته باشه مانند کار، مسکن، سربازی تکلیفش معلوم شده باشه، وضعیت درسی معلوم شده باشه من که نمی تونم بخاطر احساسات خودم با سرنوشت یک انسان دیگه بازی کنمآمدیم و این خانم از من خوشش آمد و این رابطه شکل جدی به خودش گرفت من از الان تا 6 سال دیگه درگیر درس و سربازی هستم آیا انصافه یه نفر دیگه رو در گیر کنم؟








    نقل قول نوشته اصلی توسط saber-g1 نمایش پست ها

    واقعا ذهنم در گیر شده سختی اینکه کسی رو دوست داری اما بخاطر همون فرد بخاطر اینکه دوست داری خوشبخت بشه حرف دلتو هیچ وقت بهش نگی داره

    بله سخته خیلی هم سخت هست ، البته هنره و اولش سخته ، صبر بر این سختی را در پیش بگیری کلی قوت میگیری ، رشد می کنی و بالغت بیشتر و بیشتر

    قوت میگیره.پس میتونی یه هنرمند در رفتار و روابط انسانی باشی . اونی که میگه ترسو هستی را توجه نکن . اونم یه وسوسه هست . اوچه عقلت میگه که

    بخاطرش به اون کف های مرتب و قشنک تحسینت کردم را بچسب و با اون دختر که ترسو میخواندت دیگه در این باره صحبت نکن .

    موفق باشی برادر صابر





  4. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 23 فروردین 92), mahdi24 (چهارشنبه 28 فروردین 92), rozaneh (دوشنبه 26 فروردین 92), roze sepid (یکشنبه 25 فروردین 92), taraneh89 (یکشنبه 25 فروردین 92), کامران (یکشنبه 25 فروردین 92), مسافر زمان (جمعه 23 فروردین 92), باران بهاری11 (یکشنبه 25 فروردین 92), راحیل خانوم (جمعه 23 فروردین 92), صاعد (جمعه 23 فروردین 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 92 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    176
    سطح
    3
    Points: 176, Level: 3
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این نظر شخصی منه:

    خیلی از دانشجو ها الان ازدواج می کنن با اینکه تکلیفشون مشخص نیست. به خانواده ها بستگی داره که ساپورت کنن زوج جوون رو که بتونن زندگیشونو شروع کنن. سختیش زیاده ولی امکان پذیره چون زیاد دیدم. اینکه کاری نکنید و دست رو دست بذارید خیلی حسرتش بیشتره و با این خصوصیات که شما گفتید، احتمال داره به زودی خواستگار بیاد واسشون. پس به نظر من مستقیم وارد بشید، ترس رو بذار کنار

  6. 4 کاربر از پست مفید AliShaa تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 24 فروردین 92), کامران (یکشنبه 25 فروردین 92), باران بهاری11 (یکشنبه 25 فروردین 92), صاعد (جمعه 23 فروردین 92)

  7. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اولش فکر کردم سنت بالا باشه ولی وقتی دیدم 21 ایی ، چیزهایی رو که می خواستم بنویسم رو پاک کردم از ذهنم.

    می خواستم بگم مگه چند بار ادم می تونه یک کسی رو واقعا بخواد.

    تو 21 ایی ، در سن 27 سالگی می خوای به چه جایگاهی برسی .
    در این سن تو می تونی صرفا یک انسانی باشی که نیازهای عاطفی اش رو به افوله و نیازهای جنسی اش هم داره فروکش می کنه .
    معقول تر شدی.
    ولی فکرشو بکن چه چیزهایی رو از دست دادی ؟
    6 سال زندگی بدون همسر رو از دست دادی .
    6 سال ابراز علاقه رو از دست دادی .
    این همه سال زندگی رو بدون کسی که پبامبر میگه من خوش ندارم شبی رو که بدون همسر بگذرونم ، شما اون فرد رو از دست دادین .

    شما اگر انتخابتون خوب و عالی باشه ، چرا که نه ؟
    اگر حمایت خانواده ها باشه چرا که نه ؟
    اگر بعدا شغلی وجود داشته باشه چرا که نه ؟
    من نظرم مثبته که برین جلو .

    دوست عزیز. فکر کن اگه وصلته از همه لحاظ جور جور باشه چرا که نه ؟


    شما می خواین به کجا برسین ، آرامش ، راحتی که در کنار خانواده بدست میاد یــــــــــــــــا اینکه آرامش و راحتی ایی که پس از سالها زجر و تنهایی و فشارهای روحی و جنسی بهتون میرسه .
    به نظر اون سالها به این راحتی ها هم بدست نمی یاد .
    کار ، مسکن ، سربازی اینها بدست میاد ولی به سختی ، با زجر .

    یادت باشه ازدواج نکردن حماقته و ازدواج کردن هم حماقته .

  8. 10 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    AliShaa (جمعه 23 فروردین 92), mohammad6599 (شنبه 24 فروردین 92), noreplayshop (سه شنبه 27 فروردین 92), reihane_b (شنبه 24 فروردین 92), roze sepid (یکشنبه 25 فروردین 92), shabe niloofari (شنبه 24 فروردین 92), taraneh89 (جمعه 23 فروردین 92), باران بهاری11 (یکشنبه 25 فروردین 92), راحیل خانوم (جمعه 23 فروردین 92), صاعد (یکشنبه 25 فروردین 92)

  9. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 93 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    365
    امتیاز
    2,710
    سطح
    31
    Points: 2,710, Level: 31
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,715

    تشکرشده 2,343 در 504 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امید جون ممنونم نظرتو برام نوشتی حرفات درسته خیلیم درسته
    نمی دونم چی بگم
    بگم نه زندگی سخته اما فکر که می کنم زندگی با فکر کسی که دوسش داری و نیست سخت تره
    می خوام بگم شاید در آینده فرد بهتری آشنا بشم در موقعیت بهتر اما من از آینده خبر دارم و چطور یاد کسی که سه ساله دوسش دارم رو از ذهنم خالی کنم.
    می خوام بگم خیلی از نیاز ها در من وجود نداره اینم دروغه
    ولی دارم به این نتیجه می رسم که من می ترسم
    می ترسم از آینده شاید دلیلش خوندن این همه تاپیک شکست و خیانت باشه شاید دلیلش زندگی باشه که خودم تجربش کردم
    یه ججورایی می ترسم، می ترسم برم جلو و از اینکه مسئولیت قبول کنم پشیمون بشم یه جورایی باور کردم خیلی بچه ام
    بچه ها الان حدود 6 ماه می شه هروز اینجام خیلی چیزا یاد گرفتم اوایل واقعا مثبت نگاه می کردم اما الان نه همیشه یه ترسی باهامه که منو بدجور می ترسونه
    من یه مشکل خیلی مهم دارم که توی طرض فکر فعلی من خیلی اثر گذاشته
    اینکه من خودمو کمتر از اون خانم می دونم نمی دونم چطور بگم فکر می کنم خیلی ازم برتره شاید متوجه شده باشید در تمام تاپیکام به این موضوع اشاره کردم این خانم نمره ای هستن

    واقعا بنظر خودم تنها برتریشون نسبت به من همیه و ایم موضوع باعث شده هم عقب نشینی کنم هم بیان این موضوع که من بهشون علاقه دارم برام کار بسیار سختی باشه یه جورایی خانواده هم خیلی این رو بهم گوش زد کردن که اون درسش عالیه اما تو نه یا اینکه اون دو ترم دیگه تموم می کنه اما تو نه (من سه ترم دیگه)

    من هنوز سر حرفم هستم که تا شرایط زندگی مثل یه در آمد ثابت یا برنامه دقیق برای اینده وجود نداشته باشه این کار اشتباه هست و بازی کردن باز آینده و زندگی دو خانواده هست.

    ممنون می شم بازم بهم کمک کنید و نظر بدین.

    بچه ها من برم جلو یعنی خدا حافظ ارشد خدا حافظ دانشگاه دولتی
    من برم جلو یعنی شروع کلی سختی کلی مسئولیت
    نمی خوام در آینده بگم ایکاش صبر می کردم ارشدمو می گرفتم خدمت می رفتم کار می گرفتم بعد می رفتم دنبال ازدواج
    از طرفی من دنبال دختر یا هرچیزی نبودم گفتم اصلا بکسی نگاه نمی کردم و نمی کنم ولی این خانم با همه برای من فرق داشت و داره
    می ترسم در آینده بگم حالا هم پول دارم هم مدرک هم کار اما کسی رو که دوست دارم ندارم
    یا می ترسم بگم کسی رو که دوست دارم ، را دارم اما نه مدرک دارم نه کارخوب دارم نه درآمد بالا دارم و... و نتونم نیاز های این خانم رو برآورده کنم و این خودش بشه یه مشکل
    می بینید ذهنم چقدر بهم ریخته است لطفا نظر بدید

  10. 2 کاربر از پست مفید صاعد تشکرکرده اند .

    reihane_b (یکشنبه 25 فروردین 92), rozaneh (دوشنبه 26 فروردین 92)

  11. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چه بچگانه ... اون درسش عالیه من نه ، اون دو ترم دیگه تموم میکنه من نه

  12. 3 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    roze sepid (یکشنبه 25 فروردین 92), sanjab (دوشنبه 26 فروردین 92), صاعد (یکشنبه 25 فروردین 92)

  13. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 93 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    365
    امتیاز
    2,710
    سطح
    31
    Points: 2,710, Level: 31
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,715

    تشکرشده 2,343 در 504 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اصلا شرایط فعلا جامعه خیلی تو طرز فکر کردن تاثیر گذاشته من بخوام حالت خوبشو بگیرم هیچ مشکلی پیش نیاد تو سن 27 سالگی یه جون فوق لیسانس هستم که سربازیشو رفته و نه کار داره نه در آمد نه مسکن و .... اگه بخوام یکم صبر کنم و یه کاری بگیرم یه مقدار پس انداز کنم سن می ره رو 30 آخه یکی به من بگه پس کی باید زندگی کرد؟


    ولی هر جوری فکر می کنم عقل حکم می کنه که فراموش کن برو دنبال درس و کار یکم پول پس انداز کن وضعیتت ثابت بشه بعد به فکر ازدواج باش
    فکر کنم این بهترین تصمیم می تونه باشه تو شرایط فعلی.

    - - - Updated - - -

    آره امید جان فامیل منم که گفتم بهم می گه ترسو حرف شما رو می زنه اما من می گم این خانم با این شرایط (هم زیباست هم درسش خوبه هم وضعیت اجتماعی خوبی داره حقشه با یه فرد بهتر ازدواج کنه نه من که فعلا تو نقطه صفر ایستاده شاید زیر صفر)
    می دونم بچگانست برا همین آمدم اینجا مطرحش کردم تا نظرات و راهکار های شما رو بشنوم.
    ممنونم

  14. کاربر روبرو از پست مفید صاعد تشکرکرده است .

    rozaneh (دوشنبه 26 فروردین 92)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 اردیبهشت 95 [ 21:42]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    3,890
    سطح
    39
    Points: 3,890, Level: 39
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,697

    تشکرشده 825 در 209 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام
    ایشون بچه درس خونه و ظاهرا فعلا فقط درس براش مهمه الان بهشون بگی احتمالا نتیجه عکس بگیرید..به قول فکورجون بذارید برا ترم آخر..اون موقع کمی آسوده خاطرترن و شاید دلتنگ برا کارشناسی و دانشگاه..

    اگه امکانش هس ترم تابستونه بگیریدو دوترمه تموم کنید ک معمولا برا دخترای درسخون سخته یکی ک دیرتر از خودش درس رو تموم میکنه مرد آرزوهاشون بقبولن..
    علاوه بر درس شما باید نشون بدین ک میخاین مرد زندگی باشین افکار و آرزوها تو ذهنه کسی نمیبینه همانطور ک شما از دلش بی خبرید..شما یه کار پاره وقت درکنار درستون داشته باشین اگه حیطه اهداف آیندتون باشه بهتره..شاید بگید نیاز مالی ندارم بحث مالی نیس بحث آینده نگریه و اعتماد ایشون..

    شاید الان برید پیشنهاد بدید و ایشون قبول کنن اما سختیاش بعدا معلوم میشه هرچند ایشون بگن پا به پای شما میام..شاید سختیش زیاد نباشه اما لاقل اذیت میشین هردوتون..

    میدونم خیلی سخته درد دوری و عشق..
    جناب صابر شما باید از اول خودتو مرد نشون بدی مرد زندگی و تکیه گاهش!! معمولا اول بیشتر به چشم میاد تا بعدا..
    منظورم از مرد زندگی بودن داشتن پول وخونه و ماشین و..نی تلاش در جهت..

    اگ الان انقد بیتابی کنید نتیجه خوبی تو درس و کار و..نمیگیرید..بسپارید به خدا و آروم باشید..

    شادوموفق باشید

  16. کاربر روبرو از پست مفید باران بهاری11 تشکرکرده است .

    صاعد (یکشنبه 25 فروردین 92)

  17. #9
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین راه مشخصه :
    راه اول : راه پاکدامنی هست . سختی داره ، خیلی هم سخته . دیگه مثه 1400 سال پیش نیست که . الان وضع خرابه و روز به روز هم داره بدتر میشه . وسط راه هم پشیموون میشی و راه دوستی رو انتخاب می کنی .( پس ممکنه حتی این ندای درونی که تو رو میخونه به صبر و پاکدامنی حتی وسوسه شیطان باشه ).
    دوست عزیز ، باید قبول کنی اینا ایرانه ، هیچ برنامه ریزی ایی ضمانت اجرایی نداره .
    "من میرم لیسانس می گیرم ، سربازی ، بعدش هم فوق لیسانس و کار " زهی خیال باطل.
    اینجا ایرانه و حتی همین برنامه ریزی ساده هم قابل اجرا نباشه .
    شما 21 هستین در بهترین حالت ، در 27 سالگی وارد اولین کارت میشی .

    چه چیزهایی رو بدست می آوری ؟ : هیچی ؟! شما سه تا مدرک بدرد نخور (لیسانس+فوق لیسانس+سربازی) رو در ازای آرامش در کنار همسر فروختید .

    ازدواج در این سن گذشته از سن کمت ، این خوبی رو داره که کسی از شما انتظار خونه و ماشین و اینها نداره.

    راه دوم :
    همونطور که قبلا گفتم ما در ایران زندگی می کنیم و نمی تونی رو برنامه ریزی ها حساب کنی ، بهترین کار اینه که روزی برنامه ریزی فردی حساب باز کنی که مطمئنی کارش درسته . اونی که میگه من تمام مشکلات رو حل می کنم ، اونی که میگه من از فضل و کرم خودم فقیرها ( در ازدواج) رو بی نیاز می کنم

    نیازها در جهت صحیح برطرف شده و زمینه سازی شکوفایی اون فراهم میشه .
    فکر کن که 1 روز پس از روزه داری در ساعتهای پایانی روز چقدر بی حال هستی .................................................. ......

  18. 2 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    reihane_b (یکشنبه 25 فروردین 92), صاعد (یکشنبه 25 فروردین 92)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اردیبهشت 03 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1391-6-06
    محل سکونت
    تهــــران
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    12,597
    سطح
    73
    Points: 12,597, Level: 73
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 253
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,016

    تشکرشده 2,384 در 431 پست

    Rep Power
    62
    Array
    سلام آقاصابر
    خوبی؟
    به نظر من شما به طرف مقابلتون کاری نداشته باشید که چی و چیکارست.. اصلا فرض کنیم بهترین انسان روی کره ی زمین از همه نظر باشه
    اما سوال مهم اینه که خودت چی داری؟؟؟
    زندگی همش عشق نیست، مرد و آمادگی میخواد
    زندگی همش خونه نیست اما بدون خونه نمیشه ,پول خیلی مهم نیست اما مرد بدون درآمد جایگاه تکیه گاه و نقش اصلیشو برای زندگی نداره!
    اول خودت رو بررسی کن اگه شرایط رو داشتی که نداری!اقدام کن
    واقعیت جامعه با چیزی که ما میخوایم زمین تا آسمون متفاوته
    من هم قبول دارم که بهترین کار اینه که هر پسر و دختری به موقع ازدواج کنه و تو مسائل مالی سخت نگیرن وبه کسی که دوست دارن برسن و....اما واقعیت چیز دیگه ایه
    سربازی و ادامه تحصیل و شغل مناسب و سرمایه و....همه ی این ها ممکنه در آینده برای زندگی شما و اون خانم موانع جدی درست کنه
    در ضمن به نظر میاد شما اصلا این خانم رو نمیشناسی و به صرف هم کلاسی بودن وبرخوردهاشون تو محیط دانشگاه و...تا این حد بهشون علاقه مند و وابسته شدی و این یعنی انتخابتون احساسی بوده و بعد از ازدواج که هیجاناتتون فروکش کنه کم کم مشکلات خودش رو نشون میده وادامه ی مسیر براتون سختتر میشه
    اسم این کارتون ترس نیست اتفاقا شما خیلی شجاعی که علی رغم شرایط سنی و محیط دورتون ومسائل احساسی و...به این خوبی تحلیل میکنی ومنطقی به ماجرا نگاه میکنی
    انشاالله به موقعش بهترین دختر نصیبتون خواهد شد
    همون خدایی که گفته من از نظر مالی تامینتون میکنم گفته اگه به من سپردید بهترین ها رو به موقعش رقم میزنم.
    موفق باشی

  20. 4 کاربر از پست مفید taraneh89 تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 25 فروردین 92), rozaneh (دوشنبه 26 فروردین 92), باران بهاری11 (یکشنبه 25 فروردین 92), صاعد (یکشنبه 25 فروردین 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  2. نمی تونم تصمیم بگیریم لطفا دوستانی که ارشد خوندن راهنماییم کنن
    توسط deniz90 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 10 اسفند 92, 22:10
  3. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  4. +همسرم با مشورت دوستاش تصميم مي گيره بعد به من ميگه با من مشورت نمي
    توسط ahoora در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 25 شهریور 90, 21:53
  5. دوستش دارم ولي نمي تونم تصميم بگيرم
    توسط سهيل در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 47
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 آبان 87, 21:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.