سلام دوست جونابازم صابر (پسر بچه شیطون تالار و مشکلاتش)احتمالا با مشکلم آشنا هستید اما یه خلاصه می گم یه دختر خانمی رو دوست دارم هم سنیم تو یه دانشگاه هستیم هردو رشته فنی مهندسی داریم درس می خونیم ایشون نمره ای دانشگاه هستند دو ترمه دیگه درسشون تموم میشه خیلیم مغروره و کسی جرئت نزدیک شدن بهشو نداره خیلی سنگین و حساب شده رفتار می کنه.خانوادم از این موضوع با خبرن یه جورایی هم بابا هم مادر از این خانم خوششون میاد (بخصوص بابام:o چون از نزدیک دیدتش ...)تا حالا با این خانم هیچ صحبتی نکردم فقط یه مدت خیلی می دیدمشون و چشم تو چشم می شدیم حسابی به حضور من حساس شده بود که سعی کردم دیگه نبیندم و الان حدود دو ماه می شه که منو ندیده...خوب بریم سر سوالی که ذهنمو مشغول کرده
دارم تلاش می کنم فراموشش کنم اما مگه میشه؟ من بی اندازه دوسش دارم با نزدیک ترین فرد تو خانواده داشتم در این مورد صحبت می کردم نظر ایشون اینه من یه پسر ترسو هستم و حقم اینه که حسرت این خانم به دلم بمونه
می پرسید چرا؟
خوب معلومه چون نرفتم مستقیم با این خانم صحبت نکردم.
نظر شخصی من: دوست داشتن به تنهایی کافی نیست باید شرایطی وجود داشته باشه مانند کار، مسکن، سربازی تکلیفش معلوم شده باشه، وضعیت درسی معلوم شده باشه من که نمی تونم بخاطر احساسات خودم با سرنوشت یک انسان دیگه بازی کنمآمدیم و این خانم از من خوشش آمد و این رابطه شکل جدی به خودش گرفت من از الان تا 6 سال دیگه درگیر درس و سربازی هستم آیا انصافه یه نفر دیگه رو در گیر کنم؟
واقعا ذهنم در گیر شده سختی اینکه کسی رو دوست داری اما بخاطر همون فرد بخاطر اینکه دوست داری خوشبخت بشه حرف دلتو هیچ وقت بهش نگی داره دیونم می کنه اما با شنیدن این حرف و با توجه به اینکه هم این هارو توضیح دادم باز هم فرد مقابلم می گه همش برا ترسه و این نشونه بی ارادگی و نداشتن اعتماد بنفسه داره اذیتم می کنه
این فرد خودش دختره و من خیلی بهش اعتماد دارم و برا حرفاش احترام قائلم
حالا نظر شما دوستان چیه؟
ایا این عقب نشینی نشانه ترسه؟ یا آینده نگری؟
من خیلی دوسش دارم واقعا فکر نداشتنش برام عذابه اما با حرف کاری پیش نمی ره ، اگه بگم دوستت دارم اونم بگه باشه خوب بقیش چی؟ زندگی خرج داره باید کار داشته باشم(فرصت شغلی خوبی رو بخاطر درس از دست دادم دنبال کارهای بزرگتر و بهترم نمی خوام یه کارمند ساده باشم) باید سربازی برم باید درسم تموم بشه مگه یه دختر چند سال منتظرم می مونه؟
وای گیج شدم
دوستا بگین چه کاری درسته؟ با این خانم حرف بزنم یا تصمیم خودم درست بود و باید بسپارمش به خاطره حتی نوشتن اینکه می خوام فراموشش کنم برام عذابه ...فرشته مهربان، دکتر جونم جناب اس سی آی عزیزم لطفا راهنمایی کنید دوستان لطفا راهنماییم کنید نمی خوام قدم تو راهی بذارم که دوتا زندگی رو نابود کنه می خوام با فکر و حساب شده جلو برم.
از همه دوستان که وقت گذشتن ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)