سلام دوستای عزیز.چقد تالار عوض شده.از کاربرای قبلی خبری نیست.چقد کاربر جدید؟!
حیف شوروحالی که قبلا توتالار بود.
مشکل تازه ای ندارم.همش همون قبلیاس.دنبال راهنمایی خاصیم نیستم.
یه مدت بود ذهنم خیلی اروم بود.حداقل ارومتر از الان..اما هر بحثی همه چی رو خراب میکنه.حتی منتقد درونی و ذهن سطحی که اقای sci گفته بود هم خاموش بود و من راحت اما یه بحث کافیه تا دوباره بیدار و فعال شن.
این همه مدت سعی کردم از دوستی با پسرا پرهیز کنم اما نمیشه.وقتی که با خونوادم بحثم میشه،اصلا وقتی ریخت و قیافه و صدای نحسشونو مجبورم تحمل کنم به چندتا پسر احتیاجه تا باشون حرف بزنم یا برم بیرون تا ذهنم از دغدغه ها خالی بشه.تا خششمم بیرون بریزه.
هرچند از این روابط خوشم نمیاد اما وقتی ناراحتم میکنن احساس میکنم دیگه هیچی بد نیست و من میتونم با همه اون پسرایی که سمتم میان دوست شم حتی اگه تعدادشون تو یه روز 20-30تا باشه.احساس میکنم دیگه هیچ عملی ننگین نیست و میتونم جواب ابراز علاقه یه مرد متاهل رو بدم و بگم گور بابای زنش.اصلا دیگه هیچ خلافی به نظرم بد نمیاد.
دیگه اصلا بد نیست بری سر کار و مجبور باشی هر خر و گاوی رو تحمل کنی تا حداقل 8ساعت ازشون دور باشی.دیگه هیچی بد نیست.
امروز کار به کتک کاری کشید.و به سیلی که تو گوشم خورد و سوتی که میکشه.اوضاع وخیم شده.صبر من لبریز شده.و تموم حرفا و فحشایی که تو دلم بود رو گفتم.دیگه از هیچی نمیترسم.دیگه علناحالت تهوعی که ازشون دارم و بیان میکنم بدون ذره ای ناراحتی.نمیشه اینطور...اگه از این خراب شده نرم هر ان ممکنه بلایی سرشون بیارم..
دیگه حاضرم هر کاری کنم که از اینجا برم
علاقه مندی ها (Bookmarks)