به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 59 , از مجموع 59
  1. #51
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ان شا الله مشکلت حل شه
    خدا تو دلهای شکسته هست
    برای منم دعا کن

  2. #52
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 فروردین 92 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به سادگی یه لیوان آب خوردن زندگی من خراب شد.
    من ماندم حسرت و تنهایی و یک آینده خراب
    خدااااااااااااااااااااااا ا!

    - - - Updated - - -

    به سادگی یه لیوان آب خوردن زندگی من خراب شد.
    من ماندم حسرت و تنهایی و یک آینده خراب
    خدااااااااااااااااااااااا ا!

  3. #53
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    سلام

    عجب دنیاییه . زنهایی هستن که به کوچکترین دلایل زندگیشونو به طلاق میکشن و کسانی هم مثل شما با این اوضاع هنوز زندگیشونو میخوان.
    خواهر خوبم راستش دلم گرفت از کار همسر شما از این رفتار و این عملکرد. نمی دونم چی بگم ولی خداییش سعی کن کمی خودتو دوست داشته باشی و کمی هم به فکر خودت باش من توی بعضی تاپیک هام نوشتم گاهی جدایی پایان نیست آغاز است اینو به شما نمیگم چون شما داری از درون با چسبیدن به یک تفکری که غلط هم نیست خودتو زجر میدی . خواهر خوبم یه وکیل بگیر و بذار کارات رو دنبال کنه.
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  4. #54
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 فروردین 92 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کاش مدیر همدردی هم نظرش رو می نوشت ...
    دلم می خواد شاید برای آخرین بار یک اس ام اس به همسرم بدم و توی اون یاد آوری کنم کارش چقدر غیر انسانی بوده

    - - - Updated - - -

    نمی دونم چی بنویسم می شه کمکم کنید

  5. #55
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 92 [ 02:49]
    تاریخ عضویت
    1391-6-27
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    140

    تشکرشده 140 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیدی عزیزم تو پست قبلی هم بهت گفتم تو بیشتر دلت میخواد همسرت متوجه اشتباهش بشه تا اینکه از ته دلت دوست داشته باشی برگرده.....
    گذشت زمان خیلی مسائل رو حل میکنه...به زور نمیشه به کسی قبولوند که اشتباه کرده.مخصوصا مردها ..حتی اگه ته دلش هم بدونه اشتباه کرده جلوت کم نمیاره و اعتراف نمیکنه....تا خودش به این نتیجه برسه نه اینکه تو بخوای بهش بفهمونی........مهای عزیزم میدونی چرا شوهرت دوست نداشت؟؟؟چون تو خودت هم خودتو دوست نداری........یکاری کن شرمنده خودت نشی....شوهرت هم واگذار کن به خدا ....صبور باش و نتیجه رو ببین....اگه دلتو شکونده محاله بتونه زندگی خوبی داشته باشه.....سعی کن از امروز به مها بیشتر اهمیت بدی...تو در قبال خودت هم مسئولی مگه نه؟؟حتما تا حالا جسمت هم کلی اسیب دیده....بیماریهای معده...قلب و...ناشی از فشار روحیه.....با خودت این کارو نکن....شوهرتو ول کن شاید خودش برگرده سمتت....تو کتابی خوندم که تو قانونهای معنوی قانونی داریم به نام عدم وابستگی تا وقتی به چیزی یا کسی بچسبیم ازمون دور میشه ...این روزها اصلا وقت میذاری که به جسم و روحت برسی؟به جسم و روحت غذا میدی؟با چی؟چجوری؟

  6. #56
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 اردیبهشت 95 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    2,542
    سطح
    30
    Points: 2,542, Level: 30
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    230

    تشکرشده 223 در 59 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید شاید نوشته های من کمی تلخ باشد- معذرت.
    کاش شما خوشبخت می شدید - کاش هیچ یک از اتفاقاتی که گفتید نیافتاده بود.
    اگر زمان به عقب برمی گشت و شما خود را در روز اولی که متوجه رابطه مشکوک همسرتان شدید می دیدید، چه روالی را در پیش می گرفتید؟ چه کارهایی را می کردید و چه کارهایی را نمی کردید و از وقوع چه اتفاقاتی جلوگیری میکردید؟
    داستان زندگی شما داستان ویران شدن یک بنای عاطفی و انسانی یا اجتماعی است ، همانند تخریب یک ساختمان.
    اگر چه باز سازی مجدد ساختمان تخریب شده با مصالح آسیب دیده غیر ممکن نیست اما بسیار سخت تر از بنا نهادن یک ساختمان جدید با مصالح نو و جدید است.
    (در اینجا مصالح این بنای اجتماعی: شما و همسرتان و خانواده ها هستید)
    شما تفکر همگرا دارید و از داخل گود مشغول تماشایید. بهتر است تفکر واگرا و داشتن دید عادلانه و منصفانه از بالا را بکار ببرید.
    در این ماجرا (ویران شدن رابطه) همه مقصرند اما شاید هیچ کس را نتوان متهم به خیانت و کارشکنی برنامه ریزی شده از قبل کرد. اتفاق ناگواری افتاده که حاصل اشتباهات کوچک و بزرگ آدمهاست.
    نه شما آدم بدذات و سنگ دلی هستید و نه خانواده همسرتان انسانهای شیطان صفتی.
    مطمئنا همه دوست داشتند که حاصل کار خوشبختی شماها باشد.
    اما متاسفانه دو خانواده محترم خط قرمز های یکدیگر را زیر پا گذاشته اند.
    شاید اغلب ما آدمهای بدی نباشیم اما:
    وقتی بین حفظ "ظاهر و آبرو" و حفظ "باطن و انصاف" یکی را باید انتخاب کنیم برای حفظ آبرو از انصاف و برای حفظ ظاهر از باطن می گذریم، دروغ می گوئیم و حق یکدیگر را پایمال می کنیم.
    به نظرم خانواده همسر شما آنقدرها هم بد نیستند اما در حال حاضر آنها با مشکل بزرگی مواجه اند و آن هم حفظ آبرو و حیثیت خانوادگی و مبری شدن از مسائلی از قبیل خیانت پسرشان و داشتن زن دیگر و غیره و غیره است.
    احتمالا آنها در بین نزدیکانشان شما را آدم مشکل دار و جنجال برانگیز ی معرفی کرده و همه خطاها را گردن شما انداخته اند و مجبورند با فاصله گرفتن از شما برای همیشه پرونده خانوادگی شان را از اشتباهات پاک کنند. خط قرمز خانواده همسرتان حفظ ظاهر و آبرویشان در میان فامیل و آشنایان و محله است (مخصوصا که پدر خانواده سمت پیش نماز مسجد محله را دارند) شاید خود آنها نیز باطنا از این عمل خودشان راضی نیستند. ( شما هم که به اندازه کافی بهانه برای توجیه وجدانشان به دستشان داده اید)
    اگر میخواهید شروع به ساخت مجدد این رابطه کنید باید مثل یک معمار قبل از هر کاری نقشه این بنا را با جزئیات کامل طرح ریزی و بررسی کنید و از بالا نگاه کنید.
    شما باید حل این مشکل را از داخل خانه و خانواده همسرتان شروع کنید. کلید این قفل پیش شما نیست ، پیش همسر و پدر و مادر اوست.
    وضعیت فعلی وضعیت جنگی است ، که مطمئنا کسی به کسی رحم نخواهد کرد ( هچ کس نمی خواست اینطور بشه ولی حالا که شده هر کسی مجبور به حفظ منافع خود است)
    - اول لیستی از تمام مهره ها و اشخاصی که در تصمیم همسرتان و خانواده اش تاثیر گذارند فراهم کنید.
    (اعم از دوست صمیمی - همکار - دایی- برادر -خواهر - بزرگان مسجد و محله و کسانی که امید به حسن نیت آنها دارید)
    (اگر قرار است به آنها اطلاعات بدهید یادتان باشد فکر آبرو و خط قرمز خانواده همسرتان باشید و همه چیز را به آنها نگویید و اگر لازم شد خود را مقصرتر جلوه دهید ولی صادقانه از آنها کمک بخواهید)
    -باید از غرور خود و از حقانیت خود بگذرید ( ممکن است مجبور شوید در نهایت پیش همه خود را مقصر معرفی کنید)
    - باید از وضعیت جنگی خارج شده و وارد وضعیت صلح شوید.
    (مثلا بگویید اگر لازم شد برای بازگشت به زندگی حاضرید از مهریه خود هم بگذرید - اعتماد سازی کنید)
    - یک نفر باید حاضر شود تا خود را فدای شما کند تا شما بتوانید همه تقصیرها را گردن او بیاندازید و وانمود کنید هر کاری یا شکایتی که شده شما راضی نبوده اید و مجبور تان کرده اند.

    - با خانواده خود و با برادر و خواهر های خود صحبت کنید ،غرور خود را بشکنید و حس واقعی خود و علاقه به حفظ زندگی خود را به آنها بگویید.

    - تقسیم وظایف و زمانبندی کنید ، صحبت کردن با هر مهره تاثیر گذار را به نفر مناسبش و زمان مناسب واگذار کنید.
    -ممکن است اجرای این پروسه زمان زیادی طول بکشد - صبور باشید.
    (خود شما ممکن است مجبور شوید غرور خود را زیر پا گذاشته و از همسر و مادر و پدر او عذرخواهی کرده و احساس ندامت کنید از رفتار نامناسب خود در مواجهه با مشکل پیش آمده.)

    - ممکن است یکی از سوالهایی که خانواده همسرتان برایشان پیش بیاید این باشد که اگر حتی موافق از سر گیری روابط باشند ، رفتار شما در آینده چطور خواهد بود؟ مخصوصا بعد از آمدن بچه؟
    باید هم خود و هم آنها را مطمئن کنید که هیچ وقت قصد تلافی نخواهید داشت و رفتار شما تغییر نخواهد کرد. و رفتار فعلی شما از روی نقشه و یا از روی ضعف و استیصال نیست.

    -ممکن است مجبور شوید واقعا ریسک (قمار) کنید و از امتیازات (مهریه ، حق سکونت مستقل) خود بگذرید.
    -مطمئنم خدا دوست شماست اگر شما بزرگوارانه عمل کنید.
    -سعی کنید حداقل یک مهلت کوتاه برای تجدید مجدد زندگی مشترک با همسرتان از آنها بگیرید.
    (شاید فرصت خوبی باشد تا باعث شوید همسرتان دوستتان داشته باشد)
    (داستان زیر را هم بد نیست بخوانید:
    فعلا ساده ترین راه برای خانواده همسرتان برای حل مشکل ، پاک کردن صورت مساله است ، کمک کنید تا بفهمند شاید راه دیگری هم برای حل مسالمت آمیز مشکل وجود دارد.
    - عجله نکنید ولی اصلا نگذارید قضیه راکد بماند.

    امیدوارم با پشت کار و کمک خدا به آرامش برسید.
    هر وقت غمگین و آشفته شدید با توکل به خدا به خود بگویید: همه چیز درست خواهد شد و خود را آرام کنید.
    همه چیز درست خواهد شد و زمانی خواهد آمد که فقط سایه مبهمی از این روزها را به خاطر خواهید آورد.
    کسانی را دیده ام که مجرد و آزاد و مستقل ماندن را کمال خوشبختی خود میدانند.
    این طرز تلقی ما از زندگی و مقایسه کردن خود با دیگران و به یاد آوردن فرصتهای رفته است که باعث میشود که خود را خوشبخت بدانیم یا نه. در حالی که همه ما خوشبختیم فقط طمع خوشبختی بیشتر باعث میشود که به جای اینکه با داشته هایمان خود را خوشبخت بدانیم با نداشته هایمان خود را بدبخت می دانیم .

    شاید این راهکارها بهترین راهکار نباشند اما امیدوارم سایر دوستان با نظرات خودشان ایرادها رو رفع کنند. مطمئنا راهی هست.
    ویرایش توسط kiann : یکشنبه 18 فروردین 92 در ساعت 10:36

  7. 2 کاربر از پست مفید kiann تشکرکرده اند .

    gelareh (یکشنبه 18 فروردین 92), شیدا. (یکشنبه 18 فروردین 92)

  8. #57
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 فروردین 92 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    496
    سطح
    9
    Points: 496, Level: 9
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کیان عزیز سلام
    تشکر از متن شما و راهنمایی تان.
    مطالبتان را که خواندم اشک در چشمانم جمع شد شاید باور نکنید ولی برای بار اول که متوجه خیانت شدم خانواده ام به خصوص برادرانم به شدت سعی در آرام کردن من داشتند آن زمان از دستشان عصبانی بودم یعنی تا همین لحظه که متن شما را خواندم برادرم در جلسه اول با تدبیر تمام مسائل و مشکلات را تقصیر من انداخت و حتی مجبور کرد به خاطر سر و صدای آن شب من از پدر شوهرم که بزرگترین فرد آن مجلس بود عذرخواهی کنم و طوری من و همسرم را رو در رو قرار داد که هر دو از بزرگترها عذر خواهی کردیم و به اصطلاح اوضاع آرام شد . آن شب بعد از رفتن میهمانان اعتراض کردم که چرا شما اینقدر مرا مقصر جلوه دادید خانواده ام گفتند دختر خوب تو اگر همسرت را دوست داری و قصدت زندگی است باید مشکلاتت را مدیریت کنی . ولی همسرم فقط یک ماه بعد خیانت خود را تکرار کرد در حالی که می دانست زیر ذره بین من و خانواده ام هست.

    - - - Updated - - -

    ولی من هم ایمان دارم همیشه راهی هست و امید دارم خدای بزرگ بهترین راه رو جلوی پای من بگذاره.

  9. #58
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    همسرانی که کارشون به طلاق نزدیک میشه (البته بعد از همه تلاشهای منطقی که وجود داره) دو دسته اند:(1) کسانیکه به ارزش خودشون واقفند. این دسته براحتی با این موضوع کنار می آیند چون میدانند ارزشمند هستند و موقعیتهای زیادی خواهند داشت (2) کسانیکه در مورد خودشون فکر میکنند که ارزش چندانی ندارند. امکان جدایی از این دسته خیلی سخته. چون در مورد خودشون فکر میکنند که اگر این موقعیت را از دست دهند دیگر تا همیشه تنها باقی خواهند ماند. به ناچار آویزان می شوند.

  10. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    gelareh (جمعه 23 فروردین 92)

  11. #59
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array




    این تاپیک از ظرفیت مجاز ( 50 پست ) عبور کرده



    لطفاً اگر تاپیک جدید ایجاد کردید در پست اول ضمن ارائه لینک این تاپیک ، یک جمع بندی از راهکارهایی که دوستان انجام داده اند و برنامه خودتان برای بکار گیری راهکارها ، راهنمایی جدید بخواهید



    موفق باشید






 
صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اردیبهشت 93, 11:43
  2. اهای جماعت من زود زود میگ میگی وابسته میشم.کمکم کنید
    توسط gheryeh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 خرداد 92, 15:29
  3. من آدم حساس و زودرنجی شدم چی کار کنم؟
    توسط saharnaz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 شهریور 90, 17:34
  4. زود رنج کیست و زود رنجی چیست؟
    توسط keyvan در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 اردیبهشت 88, 15:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.